سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
برپائی حکومت اسلامی؛ آری یا نه!؟

نظر به اینکه از سال ۱۳۵۷شمسی، در ایران، و در سالهای اخیر در افغانستان، حکومتهایی با نام حکومت اسلامی یا جمهوری اسلامی با دو قرائت شیعی و سنی تأسیس گردیدند که اولی علیرغم ناکامیها و معضلات بیشماری هنوز پابرجاست و دومی نیز به دلایلی از جمله: حملهی مستقیم آمریکا و متحدان داخلی او در داخل افغانستان، بیش از چند سالی دوام نیاورد و سرنگون گشت؛ با این حال، آثار و پیامدهای مستقیم و غیر مستقیم پیوند دین و سیاست در این دو کشور، به علاوهی اقدامات نسنجیده و افراطی پارهای از گروههای به اصطلاح اسلامی، بسیار بیش از آن چیزی است که تصور میشود.
یکی از مهمترین و برجستهترین آثار و پیامدهای موضوع فوق، بروز و ظهور اندیشهی «جدایی دین از سیاست» و بیان اینکه «حکومتهای مبتنی بر عقاید و باورهای دینی» از ادارهی جامعه به طور کلی، و حاکمیت و دولت، به ویژه، نه تنها ناتوانند، بلکه مشکل ساز نیز هستند.
بر این اساس از سوی مجامع، تریبونها و فعالان سیاسی و روشنفکری، با تشکیل هر نوع حکومت دینی با شدت مخالفت میشود و کمتر روزنامه و نشریهای است که به محض اخذ مجوز انتشار، یکی از مقالات و موضوعاتش، هجوم و نقدی غیر علمی و نا عادلانه به اسلام سیاسی و چیزی به نام حکومت اسلامی، نباشد و اگر احیاناً با یکی از رهبران و متفکران احزاب و جمعیتهای اسلامی، مصاحبه و مناظرهای صورت گیرد، حتماً یکی از سوالاتی که او را بوسیلهی آن تحت فشار قرار میدهند، این است که شما یک حزب دینی هستید یا یک حزب سیاسی و یا ملی و... و یا آیا شما میخواهید حکومت اسلامی برپا کنید؟ اگر جواب این پرسش مثبت باشد، فوراً خواهند گفت: مگر تجربهی ایران و افغانستان و سایر حاکمیتهای اسلامی عرب در همین زمان و یا زمانهای گذشته(صفوی و عثمانی) را فراموش کردهاید؟! اگر حکومت شما چیزی شبیه آنهاست کارنامهی آنها نمرهی قبولی ندارد و مردم از چنین حاکمیتها و نظامهایی خسته شده و گریزاناند.
اگر هم، پاسخ به سوال «برپائی حکمت اسلامی» منفی باشد، اولاً با سرزنش و شاید حملهی گروههای اسلامی تا حد تکفیر و ارتداد مواجه می شوید، ثانیاً از سوی احزاب غیر دینی و طرفداران جدایی دین از سیاست، مورد حمله و هجوم و حتی تمسخر قرار میگیرید که «شما اسم را عوض کردهاید و فقط دنبال کسب قدرت هستید»!!
در چنین وضعیتی بهترین راه چاره این است که بگوئیم:
اولاً) در جوامع دموکراتیک و آزاد هر کس حق دارد حزب و گروهی را تشکیل دهد و سایرین را نیز به دور آن جمع کند و چنین حقی برای دیندار و غیر دیندار مساوی است، چنانکه در بسیاری از کشورهای اروپایی احزاب دموکرات مسیحی تشکیل گردیده و در تشکیل و راهاندازی دولت نیز سهیماند در حالی که این جوامع مهد اولیهی سکولاریسم و جدایی دین از سیاست هستند.
ثانیاً) تعیین نوع حکومت، حق مردم است و ما به خود حق نمیدهیم برای آنان تصمیمگیری کنیم، بلکه بهتر است مردم خودشان تصمیم بگیرند و اگر زمانی به قدرت دست یافتیم، ما فقط آن را پیشنهاد میکنیم و مردم در رد و قبول آن مختارند.
ثالثاً) ما بیش از آنکه دغدغهی نوع و نام حکومت را داشته باشیم، دغدغهی وظایف و کارکردهای آن را داریم و با هیچ کس بر سر نام و نوع حکومت مناقشهای نخواهیم کرد.
به نظر ما مهمترین وظایف یک حکومت عبارتند از:
۱) ایجاد فضای آزاد برای مردم تا بتوانند آزادانه، عقیده، شغل، محل سکونت و حاکمیت و دولت خود را برگزینند و یا تغییر دهند و از این بابت احساس امنیت و آرامش کنند.
۲) ایجاد زمینهها و فرصتهای مناسب برای استقرار عدالت و رفع تبعیض، به گونهای که هر کس احساس عزّت، کفایت و مفید بودن را در جامعهی خود داشته باشد و خود را شهروند فراموش شده و یا درجهبندی شده نداند!!
۳) ایجاد پیوند و رابطه بین تمامی شهروندان و هموطنان بهگونهای که احساس همبستگی و یکپارچگی ملی و دینی داشته باشند و هیچ کس و یا هیچ گروه و دسته و یا نژاد و رنگی، خود را تحقیر شده و بی خاصیت نپندارد و این ممکن نخواهد بود مگر با رعایت تفاوتهای دینی، زبانی و جغرافیایی.
۴) دفاع از استقلال میهن، مرزهای کشور و حفظ میراث ملی و دینی آن، با رعایت ایجاد ارتباط عزتمند با دیگران و حسن همجواری و تبادل آراء و اندیشهها و استفاده از تجارب و دستاوردهای آنان.
۵) ایجاد فضایی آرام و معنوی و زمینههای لازم و کافی برای پرستش و فرمانبرداری پروردگار، از سوی تمامی کسانی که به او ایمان آوردهاند.
حال اگر در ممالک اسلامی نیز، رژیمهایی با آرای مستقیم و واقعی مردم خود، بر سر کار بیایند و به وظایف فوق عمل کنند و نام «حکومت اسلامی» را هم بر خود ننهاده باشند، نه تنها با آنان مشکلی نداریم، بلکه مدافع و یاور آنان نیز در راه استقرار صلح و عدالت و معنویت خواهیم بود. و اگر چنین نبودند، این یک سنّت الهی است که باطل و ناحق، پابرجا نخواهد ماند و در ممالک غیراسلامی نیز، مردم، ظلم و جور و فساد را تا آخر برنمیتابند و با حمایت تمامی انسانهای آزادیخواه در سرتاسر جهان و همهی سازمانهای مدافع حقوق بشر شرّ آنها را از سر خود دور میکنند و چنین وظیفهای قبل از هر کس بر عهدهی مسلمانان است؛ زیرا در نزد پروردگار، برترین و بهترین تلاشها در راه خدا، گفتن کلمهی حق پیش سلطان ظالم است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست