دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

قابل پیش بینی بود


بازار سیاست داخلی ایران در خرداد ,۱۳۸۴ رونق چشمگیری را تجربه می كرد احزاب, جمعیت ها, افراد و گروه های نیرومند ایرانی قصد تسخیر نهاد ریاست جمهوری را كرده بودند آنها می خواستند با تسخیر این كرسی تفكر خود را به بازار عرضه كنند

. بنابراین متاع خود را در قالب شعار های زیبا بسته بندی كرده و آن را به یك فروشنده ورزیده دادند تا تبلیغ كند و رای جمع كند. گروهی از اصلاح طلبان با هاشمی رفسنجانی به بازار آمده بودند و كالای ممتاز آنها «اعتدال و میانه روی» در داخل و به ویژه در تعامل با محیط بین الملل بود. یك دسته دیگر از اصلاح طلبان با مصطفی معین به بازار پا گذاشتند و كالای ممتاز خود را كه «حقوق بشر و آزادی» بود عرضه كردند. در دسته محافظه كاران نیز احمدی نژاد با كالای اصلی خود یعنی «عدالت» پا به بازار سیاست گذاشته بود. دارندگان حق رای در بازار سیاست بهار ۱۳۸۴ دو گروه شدند: گروهی حق رای خود را پس انداز كرده و به صندوق ها نریختند. گروه دیگری اما ترجیح دادند حق رای خود را خرج كنند. كالایی كه احمدی نژاد عرضه می كرد با ذائقه خریداران سازگارتر بود و او توانست آرای بیشتری به دست آورد. احمدی نژاد در سبد خود چند كالا را تبلیغ می كرد: «مبارزه با فساد مدیران ۱۶ سال گذشته و قطع دست آنها از بیت المال» یك كالای پر مشتری در بازار سیاست ایران به شمار می آمد. اما كالای دیگری كه احمدی نژاد عرضه كرد «آوردن پول نفت بر سر سفره مردم» بود كه دهان رای دهندگان را آب انداخت. او همچنین به جوانان وعده داد برایشان كار و مسكن فراهم می كند. او در هنگامه مبارزات انتخاباتی از صنعت اتومبیل سازی انتقاد كرد، بازار سهام را خدشه دار خواند و این دو اتفاقاً جزء رشد یابنده ترین بخش های اقتصاد بودند. احمدی نژاد در داغی مبارزات انتخاباتی نظام بانكی را نیز زیر تیغ برد. در سبد كالاهای احمدی نژاد احیای اصول گرایی و ایران با استفاده از دانش و ابزار انرژی هسته ای نیز بسته بندی شده بود كه او با مهارت آنها را عرضه كرد. ایرانیان هوشمندند و حساب و كتاب كردند و دیدند اگر پول نفت بدون زحمت به سفره های آنها بیاید تازه به حقشان رسیده اند و راحت زندگی خواهند كرد. به این ترتیب احمدی نژاد در سوم تیر ۱۳۸۴ برنده انتخابات نهم شد. او هم اكنون نزدیك به ۳ ماه است كه رسماً رئیس جمهوری شده و بر كرسی ریاست قوه مجریه تكیه زده است. او در این مدت چند كار انجام داده است: نخست همه مدیران ارشد و میانی دولت های هاشمی رفسنجانی و خاتمی را به بیرون از قدرت هدایت كرده است.

این اتفاق به لحاظ سیاسی یك رفتار منطقی و در جهت شعار های ارائه شده توسط احمدی نژاد است. نتیجه چنین رفتاری نوعی بی اعتمادی و سلب اطمینان در بخش اقتصادی، بازرگانی و صنعتی كشور ایجاد كرد. فعالان بخش غیر دولتی در عرصه های اقتصاد به چشم دیده بودند مدیران قبلی به رغم خطاها، اما كار را یاد گرفته بودند بنابراین سیاست انتظار پیشه كرده و سرمایه گذاری را متوقف كردند. علاوه بر این، انتقاد احمدی نژاد از سیاست های اتومبیل سازی نوعی انتظار در مردم ایجاد كرد كه لابد قیمت ها به سمت پائین می افتد و رشد تقاضا كند می شود. صنعت اتومبیل سازی كه سهم قابل توجهی از بازار سهام را در اختیار داشت از رونق افتاد و قیمت سهام این شركت ها نیز روندی كاهنده پیدا كرد. انتقاد احمدی نژاد از نظام بانكی غیر دولتی نیز اشتیاق مردم برای سپرده گذاری در بانك ها را كاهش داد و در حال حاضر نیز منتظرند تا رفتار آقای احمدی نژاد را در این باره تجربه كنند. رفتار دولت آقای احمدی نژاد درباره صنعت سیمان در دو ماه گذشته كه آن را ابتدا حبس كردند و دوباره آزاد كردند بی اعتمادی فعالان اقتصادی نسبت به كارآمدی دولت را افزایش داده است. نگاه غیراقتصادی و سیاسی دولت به بازار سهام و بی اعتمادی آنها نسبت به مدیریت این بازار بسیار حساس كار را سخت تر كرد. جدایی نسبی مردانی مثل احمد توكلی، حسن سبحانی، محمد خوش چهره، به عنوان مردان اقتصادخوانده جناح محافظه كار از دولت احمدی نژاد موجب شده است تا دیدگاه كارشناسانه دولت تضعیف شود. دولت آقای احمدی نژاد اما در این سه ماه سیاست خارجی اش نیز پر از تحولات ناشناس بوده است. تغییر سریع گروه مذاكره كننده در پرونده هسته ای، عدم تمایل مردانی مثل كمال خرازی و علی اكبر ولایتی برای حضور در كابینه و بی اعتمادی به گروه مذاكره كننده موجب شده است كه سیاست خارجی دولت نیز از طمانینه قبلی برخوردار نباشد. آقای احمدی نژاد همانطور كه وعده داده بود كه در پرونده هسته ای از همه ابزار ها استفاده خواهد كرد نوعی سیاست تحریم كشور های حامی قطعنامه علیه ایران در آژانس بین المللی انرژی را در دستور كار قرار داده است. در صورتی كه مجموعه تحولات یاد شده را كنار هم قرار دهیم، افق آینده اقتصاد چندان روشن نیست. واقعیت این است كه دولت آقای احمدی نژاد اما در سه ماه گذشته برخلاف وعده هایش عمل نكرده است و افت متغیر های اقتصادی در چنین شرایطی قابل پیش بینی بود. كارشناسان اقتصادی كه با سازوكار اقتصاد ایران آشنایند و نیك می دانند كه در ایران وزن سیاست بسیار فراتر از وزن اقتصاد است پیش بینی چنین روز هایی را می كردند. واقعیت اقتصاد پیچیده تر از چیزی است كه در ذهن برخی سیاسیون وجود دارد و تجربه نشان داده است كه متغیر های اقتصادی به سلیقه افراد تن نمی دهند. این مثل روز روشن است كه وقتی رئیس جمهوری كشور نظام بانكی را زیر سئوال می برد و آن را ناكارآمد می داند و دستور می دهد كه این نظام باید اصلاح شود، میزان سپرده گذاری ها روند آرام تری را طی كند و بانك های كشور نیز وظایف خود را با تاخیر انجام دهند. این مثل روز روشن است كه وقتی كالا های كشوری مثل كره جنوبی و انگلستان تحریم می شوند این انتظار پیش می آید كه تجارت خارجی شرایط سختی را پیش رو خواهد داشت. وقتی سرمایه گذاری های انجام شده در صنعت نفت، گاز و پتروشیمی با بی اعتمادی بررسی می شود معلوم است كه روند سرمایه گذاری كند خواهد شد. به نظر می رسد آنچه در این سه ماه اتفاق افتاده است دقیقاً منطبق بر سازوكار متغیر های اقتصادی بوده است و در صورتی كه همین وضعیت تداوم یابد روندها نیز همین خواهد بود. دولت آقای احمدی نژاد- و هر دولت دیگری با هر گرایش سیاسی _ باید توجه كند كه نمی تواند اراده خود را بر سازوكار اقتصاد تحمیل كند و اگر روزی بر بخشی از اقتصاد فرمان راند و آن را تحت سیطره درآورد باید منتظر باشد جای دیگری از بازار خراب شود. اقتصاد یك كل منسجم است و دستكاری ارادی هر بخش آن نافرمانی سایر بخش و متغیرها را در پی خواهد داشت. تجربه این را ثابت كرده است و بار دیگر آماده اثبات آن است.

محمد صادق جنان صفت