جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
حذف مهاجران غیرقانونی رفاه را کاهش می دهد
مهاجرت یکی از چالش برانگیزترین مباحث در تئوری لیبرتارین(آزادیخواه) به شمار میرود. من فکر نمیکنم که بتوانم در یک مقاله کوتاه تمام جنبههای این بحث را پوشش دهم. خوانندگان میتوانند برای مطالعه بیشتر به مقاله آنتونی گرگوری و والتربلاک که در مجله مطالعات لیبرتارین به چاپ رسیده است، مراجعه کنند. نویسندگان این مقاله از ایده «مرزهای باز» حمایت میکنند، اما نظرات هوپ و روتبارد را نیز در نظر میگیرند.
من در زمینه مشکلات تکنیکی تئوری لیبرتارین با گرگوری و بلاک موافقم. در مقاله حاضر تنها میخواهم مشاهدات خود را در مورد برخی از موارد مطرح شده در این مقاله بیان کنم. مواضع بسیاری از لیبرتارینها در زمینه مهاجرت با چارچوبهای فکریشان تناقض دارد. در زیر به چند مورد اشاره میکنم.
● استفاده نا به جا از لغت «غیرقانونی»
به نظر من عجیب ترین مسالهای که در گفتمان سیاسی آمریکایی در زمینه مهاجرت وجود دارد، استفاده از واژه غیرقانونی به عنوان صفت است. از بین تمام افرادی که دراین کشور از مقرراتی که چند صد نفر سیاستمدار واشنگتن به تصویب میرسانند، تخطی میکنند چرا لغت غیر قانونی باید فقط به کسانی نسبت داده شود که قوانین مهاجرت را نقض میکنند؟
شاید یک دلیلاین امر این باشد که عبارت «مجرم» برایاین دسته از مهاجران زیادی خشن است. به عبارت دیگر، قاتلان و متجاوزان «غیرقانونی» نیستند، بلکه مجرمند. بااین حال اگر قرار باشد که تمام مهاجران غیرقانونی را مجرم بخوانیم تشخیص مهاجرانی که حاضرند از قانون آمریکا پیروی کنند از مهاجرانی که اگر بتوانند از هیچ جرم و جنایتی صرف نظر نمیکنند، غیرممکن میشود.
از طرف دیگر، من فکر میکنم که نمیتوان یک گروه از مردم را «غیرقانونی» خواند. شاید اگر جمهوری خواهان ازاین واژه استفاده کنند عجیب نباشد، اما پسندیده نیست که لیبرتارینها به خصوص لیبرتارینهای آنارشیست چنین لقبهایی به مهاجران بدهند. به هر حال، اغلب لیبرتارینها به مصرفکنندگان مواد مخدر یا کسانی که مالیات نمیپردازند چنین نسبتی نمیدهند؛ در حالی که این افراد نیز قوانینایالات متحده را نقض میکنند. در حقیقت، من فکر میکنم خود لیبرتارینها در مقایسه با مهاجران بدون مجوز قوانین بیشتری را نقض کنند.
توجه بیمورد به جریان نقدینگی دولت علاوه بر آنچه گفته شد نکته عجیب دیگری نیز در مباحث مربوط به مهاجرت وجود دارد؛ نکتهای که وقتی کسانی که خود را لیبرتارین میدانند اظهار نظر میکنند بیشتر به چشم میخورد. اغلب کسانی که با مهاجرت بدون مجوز مخالفند بحث پرداختهای مالیاتی و مخارج دولت را پیش میکشند. مخالفان مهاجرت محدود نشده اعداد و ارقامی ارائه میکنند تا نشان دهند که دولت مجبور است بخشی از وجوهی را که در امور مربوط به رفاه، آموزش، بهداشت و دیگر موارد صرف میشود به کسانی اختصاص دهد که مالیات بر درآمد نمیپردازند و «نامشان ثبت نشده است»؛ اما طرفداران مهاجرت نشان میدهند که این دسته از مهاجران با خرید کالا مالیات قابل توجهی میپردازند و از آنجا که تحت پوشش برنامههای تامین اجتماعی نیز قرار نمیگیرند، هزینههای دولت را کاهش میدهند.
این مطالعات تجربی جالب هستند؛ اما یک نکته را در نظر نمیگیرند. مشارکت افراد در جامعه با پرداختهای خالص من به دولت تعیین نمیشود. برعکس، افراد از طریق بخش خصوصی به طور داوطلبانه به یکدیگر خدمت ارائه میدهند. دستمزد من بهترین ابزار برای تعیین مشارکت من در اجتماع است که میتوان به شکل ثروت قابل لمس ارائه داد (به عنوان مثال صدای خوب من یک اثر خارجی مثبت برای کسانی که اطراف من هستند به بار میآورد؛ اما به خاطر آن پرداختی به من صورت نمیگیرد).
به جرات میتوان ادعا کرد که یک شهر بزرگ و شلوغ مانند نیویورک یا سنفرانسیسکو نمیتوانند بدون وجود میلیونها کارگر خارجی که کارهای طاقت فرسا را با دستمزدهای پایین انجام میدهند به حیات خود ادامه دهند. اگر تمام مهاجران غیرقانونی همین فردا از کشور اخراج شوند وضع آمریکاییها به خصوص آنهایی که در مناطقی که مهاجران تراکم بیشتری دارند زندگی میکنند، نسبت به قبل بدتر میشود. بهبودهایی که در نتیجه خروج مهاجران ایجاد میشود قابل مقایسه با مضرات آن نیست.
چه سیاستمداران بپذیرند و چه نپذیرند، مزیت اصلی سیاستهای مهاجر پذیری در این است که باعث ورود افراد ماهری میشوند که میتوانند از طریق کمک به ارتقای تقسیم کار، بهرهوری همه را افزایش دهند. تراکم جمعیت در ایالات متحده کم است و تولد هر کودک به معنی به میدان آمدن یک تفکر خلاق است. در همین راستا وارد شدن مهاجران به کشور نیز بسیار سودمند است.
عجیب نیست اگر یک فرد جمهوری خواه در مورد عدم پرداخت مالیات نگرانی داشته باشد، اما من نمیفهمم چرا یک لیبرتارین باید نگران، این باشد که مهاجران مالیات نمیپردازند. من کسب و کار خود را کاملا مطابق با قوانین مالیاتی اداره میکنم تنها بهاین دلیل که نمیخواهم بعدا جریمه شوم؛ اما میدانم که بسیاری از لیبرتارینها از کسانی، که از پرداخت مالیات فرار میکنند تجلیل میکنند. پس چرا بسیاری از این لیبرتارینها باید نگران آن باشند که مهاجران بدون مجوز مالیات نمیپردازند.
بسیاری از افراد معترضند که چرا «پولی که من میپردازم خرج درمان مهاجران غیرقانونی میشود».این نگرانی زمانی شدت گرفت که جو ویلسون گفت که بر خلاف آنچه که اوباما گفته است در طرح خدمات درمانی قرار نیست از وجوه مالیاتدهندگان برای درمان مهاجران غیرقانونی استفاده شود. بله اوباما دراین زمینه دروغ گفته است؛ اما در سخنرانیهای اوباما حرفهای خلاف واقع زیاد شنیده میشود چرا تنها بایداین جمله تا این حد مورد انتقاد قرار بگیرد.
امیدوارم سوء تفاهم نشود. من هم فکر میکنم عادلانه نیست که خارجیها به کشور من وارد شوند و مجانی از خدمات دولتی بهرهمند شوند. اما مطمئنم که پیمانکاران ارتش و بانکهای سرمایهگذاری در کل بیشتر از مهاجران غیرقانونی از پول مالیاتدهندگان استفاده میکنند.
● دفاع بیسابقه از مداخله دولت
در نهایت حتی اگر فکر کنیم که مهاجرت غیرقانونی مشکلساز است دلیلی وجود ندارد که فکر کنیم دولت باید آن را حل کند. بیکاری، مصرف مواد مخدر، سوءتغذیه، تصادفات جادهای و مواردی ازاین گونه نیز مشکلات مهمی هستند؛ اما اغلب لیبرتارینها معتقدند کهاین مشکلات با دادن پول و مسوولیت به دولت حل نمیشود. پس چرا منتقدان مداخله دولت دائما منتظرند که یکی از مقامات دراین زمینه به طور جدی وارد عمل شود؟ این انتظار همانقدر بیمعنی است که توقع داشته باشیم که یک سیاستمدار بتواند به فساد پایان بدهد.
فقط تخلفات مربوط به خدمات مهاجرت و تابعیت(INS) را در نظر بگیرید. در فیلم Coneheads، مامور INS در جایی از فیلم میگوید که شخصیت اصلی فیلم؛ یعنی بلدار را نه به خاطراین که آدم فضایی است بلکه به خاطراین که به دنبال کار میگردد تعقیب میکند. در آخر فیلم، بلدار تنها در صورتی اجازه پیدا میکند در زمین باقی بماند که مهارتی را نشان دهد که هیچ کس دیگری ندارد تا با ماندن خود شغل کس دیگری را ندزدد.
شخصیت مامور INS دراین فیلم کاریکاتوری است؛ اما از واقعیت دور نیست. من هیچ وقت با مهاجران غیرقانونی که رفاه را از آمریکاییها میدزدند برخورد نکردهام بلکه میدانم کهاین مهاجران کالاهای ارزانی را برای مصرفکنندگان آمریکایی تولید میکنند. این در حالی است که دولت پول زیادی خرج میکند تا کارخانههای کارآ را به خاطر استفاده از کارگران غیرقانونی پلمب کند.
شاید یک دلیل حساسیت مناین باشد که تجربه خوبی از عملکرد INS ندارم. زمانی که در میشیگان جنوبی در کالج هیلسدیل کار میکردم همراه با همسرم به عضویت یک باشگاه آشپزی درآمدیم. در آنجا با یک زوج کانادایی آشنا شدیم که بعد از پیدا کردن شغل در آن شهر به آنجا مهاجرت کرده بودند. در روز سال نو خبردار شدیم که مادر خانواده بچهها را به کانادا برده بود تا قوم و خویششان را ببینند؛ اما وقتی میخواست آنها را برگرداند مقامات مرزی اجازه ورود نداده بودند. پدر خانواده ویزای شغلی داشت؛ اما از آنجا که ازدواج آنها طبق حقوق عرفی کانادا صورت گرفته بود، ایالات متحده آنها را زن و شوهر نمیدانست. بنابراین کودکان خانواده مجبور شدند در میانه سال تحصیلی و تا زمانی که دولت آمریکا بپذیرد که این خانواده برای ایالات متحده تهدیدی به شمار نمیرود، در کانادا بمانند.
آنتونی گرگوری گفته است که اگر این قدرت به دولت داده شود که مردم را بیرون از مرزها نگه دارد، ممکن است دولت روزی از این قدرت استفاده کند تا مردم را درون کشور نگه دارد و به آنها اجازه خروج ندهد. من با این جمله موافقم، در حقیقت من بیشتر از آنکه از مهاجران غیر قانونی بترسم از دولت میترسم.
رابرت پی مورفی
رابرت مورفی از دانشگاه نیویورک دکترای اقتصاد دارد. وی در وبلاگFree Advice مطلب مینویسد.
مترجم: مصطفی جعفری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست