جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
مجله ویستا

خوش ظاهر و خودپسندانه


خوش ظاهر و خودپسندانه

نگاهی به فیلم «یاغی»

فضای حاکم بر فیلم «یاغی» جان هیلکوت، به وسترن قدیمی این کارگردان یعنی«پیشنهاد» بسیار نزدیک‌تر است تا فیلم جدیدترش «جاده» که در ژانر وحشت جای می‌گیرد. این فیلم بر اساس داستانی واقعی از زندگی برادران باندورانت که در بخش فرانکلین ایالت ویرجینیا فعالیت می‌کردند، ساخته شده است. آنها در دوران ممنوعیت فروش مشروبات الکلی در آمریکا، مشروب دست ساز خودشان را وارد کشور می‌کردند و در این راه با مامورین رشوه‌خواری که همگی به دنبال سهمی از درآمد این قاچاق بودند درگیر می‌شدند؛ یک درگیری بی‌پایان و پرتنش.

«یاغی» فیلم خوش ظاهری است با بازی قابل قبول شیا لابوف در نقش اصلی. اما فیلم در اصل اثری خودپسندانه است که در تلاشی ناکام، سعی دارد تا تصویری ارایه دهد از خشونتی آغشته به یک احساسات گرایی مردانه. فیلم از ما انتظار دارد با کاراکترهایش همذات‌پنداری کنیم؛ پیر پسرهایی دوست‌داشتنی که ناشمرده حرف می‌زنند، هفت‌تیر و چاقو می‌کشند و دعوا می‌کنند. قهرمانانی که در ربودن دل زن‌های جوان زیبا استادند... باید گفت آشفتگی نهایی ناشی از این نوستالژیِ خودستایانه گاه تا مرز تهوع‌آور بودن پیش می‌رود. تام هاردی نقش فورست باندورانت را بازی می‌کند؛ مردی با موهای خاکستری، خونسرد، خشن و بی‌کله. در پرانتز باید بگویم فرم عجیب لب‌های هاردی چندان با این کاراکتر جور درنمی‌آید. دیگران به دلیل سبعیت تزلزل‌ناپذیرش از او می‌ترسند و برای او احترام قایلند و او از این احترام برای پیش بردن تجارت غیرقانونی خود استفاده می‌کند.

جیسن کلارک نقش هاوارد باندورانت را بازی می‌کند. او دیوانه‌تر و جنگلی‌تر از دیگر برادران فورست است و کارش دیده‌بانی است؛ بدین معنی که وقتی پلیس‌ها آمدند او باید مثل یک سگ سرش را بالا بگیرد و زوزه بکشد تا دیگران متوجه شوند و سرانجام جک باندورانت نا آرام و باهوش با بازی زیبای شیا لابوف. او از اینکه مثل دیگر برادرانش خشن و محکم نیست، رنج می‌کشد و درصدد آن است که توانایی‌های خود را ثابت کند. این برادران یک کافه-پمپ بنزین کنار جاده‌ای را اداره می‌کنند که شباهت زیادی به بناهایی دارد که در شروع فیلم‌های ترسناک دیده می‌شوند. (از این کافه در فیلم «کلبه‌ای در جنگل» ساخته جاس وِدون هم استفاده شده است.) جک متوجه می‌شود که او و برادرانش می‌توانند با فروش مشروب قاچاق به یک گنگستر بزرگ به نام فلوید بنر (گری اولدمن) کسب و کارشان را پررونق‌تر کنند. گسترش تجارت غیرقانونی برادران منجر به برافروختگی مامور فدرالی به نام چارلی ریکس (با بازی گای پیرس) می‌شود. چارلی ریکس یک آدم بد ساکت و مضحک است که موهایش را رنگ می‌کند و ادکلن می‌زند. در این میان فورست و جک موفق می‌شوند با دو زن (با بازی جسیکا چاستین و میا واسیکوفسکا) آشنا شوند.

هرچند کارگردان فیلم تمام این شخصیت‌ها را به شکل قابل قبولی کنار هم چیده، اما برخی ماجراها نظیر شجاعت و قهرمان بازی برادر بزرگ‌تر –فورست- در هنگامی که از پرداخت باج به ماموران دولتی سرباز می‌زند، مسخره و باور‌ناپذیر است.

این فیلم براساس یک داستان واقعی ساخته شده، ولی مانند دیگر فیلم‌هایی که چنین عنوانی دارند، شما ممکن است از خودتان بپرسید که داستان واقعی در اصل چه بوده و فیلمی که اکنون با آن روبه‌رو هستید، چه نسبتی با واقعیت دارد. در آخر فیلم آمده که کل این داستان معروف به ماجرای «توطئه فرانکین کانتی» بوده است و فیلمساز از ما می‌خواهد باور کنیم برادران باندورانت اهل ساخت و پاخت و توطئه نبوده‌اند، که به نظر من عجیب و باورنکردنی است. در میان خشونت‌های مهلک همیشه موجود در فیلم، صحنه شکنجه (مالیدن قیر و پر به بدن) واقعا وحشتناک است ولی ظاهرا کسی ککش از این نوع صحنه‌ها نمی‌گزد و همه چیز عادی نمایانده می‌شود. گویی سبعیت موجود در فیلم تنها مصداقی است برای واقعی بودن داستان و نه چیز دیگر. تام هاردی در این فیلم حضوری سرد و بی‌احساس دارد و‌گری اولدمن در نقش گنگستری که همه از او حساب می‌برند، حضوری کوتاه اما جالب بر پرده دارد. اما در مورد کل فیلم... باید گفت چیز چندان دندان‌گیری ندارد.

منبع: گاردین

پیتر بردشا