شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
آرای احمدی نژاد خانوادگی, فقیرانه و صبورانه
چه شد که احمدینژاد رأی آورد آن هم با این فاصلهی معنیدار؟ در حالی که هیچکس، جز خود او؛ به این میزان از آراء گمانی نمیبرد و هنوز حریف او را این مهم باور نیامده است و به حشیش تقلب و این گونه شوخیها و بهانهها متشبث میشود؟ این نوشتار مختصر قصد تحلیل جامع ندارد. خاصه آن که باید اعتراف کرد نویسنده نیز رأیی ۵۵ درصدی را پیشبینی میکرد و اکنون از لابلای گفتار نمیتواند خشنودی خویش را نهان کند و گاه به مطایبه میرود. احمدینژاد علیرغم «همه چیز» ماند، همان گونه که علیرغم همه چیز آمده بود. این نوشتار تذکر ۳ نکته است:
۱) مادر من کارمندی قدیمی است و در آستانهی بازنشستگی، نقل میفرمود که در جمع همکاران که از او پرسیده بودند همگان به حریف احمدینژاد رأی میدهند، در فضای کاملاً سبز شما چرا از او دفاع میکنید؛ پاسخ داده بود که امام در سالهای دهه ۴۰ گفته بود که سربازان من در گهوارهها هستند؛ سربازان احمدینژاد نیز اکنون در خانهها هستند.
شاید اولین بار که این نکته بر من مسلم شد، در تجمع مصلی بود. مقایسهی ۲ جمعیت گرد آمده در این جمع و فردای آن در همایش حامیان موسوی، به وضوح نشان میداد که طرفداران احمدینژاد غالباً به همراه خانواده و زن و فرزند در فعالیت انتخاباتی شرکت کردهاند؛ در حالی که طرفداران جناب موسوی غالباً دختران و پسران «مجردی» بودند که به صورت تکی و فردی تبلیغات میکردند و به خاطر وضعیت ظاهری و انجام کارهای «مجردی»؛ خانوادهها از آنان دوری میکردند. آراء خانوادگی، متین، سنگین و تودهای است، در حالی که آراء مجردی، پرهیاهو و سطحی است. عموم خانوادهها هیچگاه عکس احمدینژادی را روی خودروی خود نمیزدند و پرچم به دور مچ نمیبستند و از کنار هیاهوهای خیابانی به آرامی و احتیاط رد میشدند تا به خانواده واعضای جوانتر آن آسیب نخورد و گاه با لبخندی این دست غوغاها را به سخره میگرفتند ولی به احمدینژاد رأی دادند. جالب آن که مناظرات نیز بیشتر در جمعهای خانوادگی پیگیری میشد و اثری همسان بر فضای خانوادهها داشت. هرگاه در جنگی همهی اعضای خانواده بجنگند، آن جنگ شکست نخواهد داشت. ضمن آن که بسیاری از آراء احمدینژاد را مؤمنین و مسجد نشینانِ خانواده دوستی تشکیل میدهند که حتی حمل پرچم را نوعی کار سبک و دور از شأن میدانند. آراء احمدینژاد کمتر ظهور و بروز داشت و غالباً در کنج خانوادهها و گوشهی مساجد شکل میگرفت و از این رو غافلگیرانه بود. کف میرود و آن چه میماند آب است.
۲) در جمعی گفته بودم که اگر تمرکز آراء احمدینژاد از شهرهای بزرگ که غالباً طبقهی نوبورژوازی در آنها ساکناند، به سمت شهرهای کوچک و روستاها تمایل پیدا کند، نشان از سیاستهای موفق او است. اما تحلیل اولیه نشان میدهد که علاوه بر جذب آراء مناطق محروم، گروه گستردهای از نوبورژوازی ایران نیز در شهرهای بزرگ به احمدینژاد رأی داده است. چه چیز در احمدینژاد هست که آراء خاکستری را که غالباً تمایل به اصلاح طلبان تجدد خواه دارد به خویش جذب کرده است؟ مخصوصاً آن که رقبا بیشتر بر طبل اقتصاد و فضای کسب و کار کوبیدند و بیشتر دم از تنشزدایی بینالمللی که مطلوب طبقهی متوسط کاسب کار است، زدند. به نظرم چند نکته کارساز افتد:
اول: حملهی شجاعانهی احمدینژاد به باند ثروت و قدرت و زیر سؤال بردن محور اصلی آن که عمق نفوذ و اقتدار آن را طبقهی نوبورژوا به علت اصطکاک فراوان با آن، به خوبی دریافته است. او بهتر میفهمد در افتادن با هیولای فساد چه مخاطراتی دارد تا روستایی و کشاورزی ساده. «کاسب کار»، «کاسب بزرگ» را خوب میشناسد و قیام «آهنگرزاده» را بهتر فهم میکند.
دوم آنکه علیرغم مدعیات حریفان نوعی انفتاح واقعی در کسب و کار رخ مینماید، مخصوصاً آن که بیشتر این نفع از تورم در جیب این کاسب کاران است و علیرغم شکواییهای معمول بین طبق نوبورژوازی ایران، وضع و اوضاع آنان چندان بد نشده است.
و سوم نوعی غرور ملی از انرژی هستهای و دستاوردهای فضایی که این طبقه آن را فهم میکند و به نوعی عرصهی رقابتی بینالمللی را با توجه به شباهت به عرصهی رقابتی بازار بهتر برمییابد. «کم شدن روی بوش» لفظی است که بورژوازی ایرانی آن را خوب میفهمد.
۳) خداوند در قرآن وعده داده است که اجر محسنین را ضایع نفرماید. اما آن گاه به صابرین رسیده است، وعده فرموده است که اجرشان به تمامه اعطاء کند. بزرگی میگفت حقیقت همچون چشمهای در میان سنگهای خارا است، دیریاب است اما سرانجام راهی باز میکند و جاری میشود.
در این دوره علیرغم ادعاها و هیاهوی رقبا، صبر افاقه کرد. ای بسا رأی امروز ثمرهی ۴ سال صبر و خون جگر خوردن است. صبر بر کم طاقتی دوستان و جفای رقبا. به نظر میرسد مردمان، ادعای حقیقت گویی را از خود حقیقت گویی تمیز میدهند. اگر کسی هزاران بار دیگری را به دروغ گویی متهم کند و او واقعاً «درست» بگوید، درستی را حلاوتی است که بر کام مینشیند.
به عنوان نمونه، در مناظرهی ۲ رقیب، دوستی کم سن و سال به من گفت که اینان که در مناظرهی قبل در محکومیت سخن گفتن در غیاب دیگری داد سخن میدادند؛ خود تمام مناظره را به تخریب غایب گذراندد. و این تناقض عملی محسوس از ادعای تناقض طرف مقابل کاراتر است و به گمانم رقیب سبزپوش عین تناقض بود و این تناقض با صبر و علم آشکار شد. زین پس این صبر و استقامت باید تدوام یابد و همگان و مخصوصاً شخص پیروز باید بداند که نصر و پیروزی از جانب خداوند است و علیرغم ظاهر بینان و متعدد اندیشان که برای هر پدیده، علل مختلف میتراشتند، شخص دیدار بین جز او مؤثری نمیبیند. باشد که با تواضع برای ملت شیعه گامی نهیم و زمینهساز ظهور منجی باشیم. ورود در ۴ سالی سخت را به همهی هم فکران و هممرادان تبریک میگوییم.
عطاءالله بیگدلی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست