سه شنبه, ۱۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 4 March, 2025
مجله ویستا

نواختن طبل بزرگ


نواختن طبل بزرگ

دهمین جشنوارهٔ دوسالانهٔ فیلم دفاع مقدس, پس از یک سال و اندی تأثیر که با بحث و جدل های بسیار همراه بود از اول تا چهارم آذر در دو سالن یک و دو سینما فلسطین و سالن یک سینما سپیده برگزار شد

دهمین جشنوارهٔ دوسالانهٔ فیلم دفاع‌مقدس، پس از یک‌سال و اندی تأثیر که با بحث و جدل‌های بسیار همراه بود از اول تا چهارم آذر در دو سالن یک و دو سینما فلسطین و سالن یک سینما سپیده برگزار شد. سالن یک سینما فلسطین به نمایش دوازده فیلم سینمائی و ده فیلم ویدئویی سینمائی و سینما سپیده به نمایش هشت فیلم سینمائی و یازده فیلم سینمائی ویدئویی اختصاص داشت. اکثر فیلم‌های سینمائی به نمایش درآمده پیش از این در سینماها یا جشنوارهٔ فجر نمایش داده شده بود و بنابراین برای مخاطبان جشنواره‌ای که معمولاً به‌دنبال فیلم‌های جدید هستند، تازگی نداشت. با این‌حال، برای‌ آنهائی‌که علاقه‌مند بودند فیلم‌هائی مثل گیلانه (رخشان بنی‌اعتماد، محسن عبدالوهاب)، دوئل (احمدرضا درویش)، مزرعهٔ پدری (رسول ملاقلی‌پور) یا اشک‌سرما (عزیزالله حمیدنژاد) را که از فیلم‌های مطرح چند سال اخیر دفاع‌مقدس هستند ببینند، جشنواره فرصت خوبی برای دوباره دیدن این فیلم‌ها بود و جالب آن‌که همین چند فیلم هم جزء فیلم‌هائی بود که نمایش آنها در جشنواره با استقبال بیشتر تماشاگران روبه‌رو شد.

دو فیلم دیگری که در جشنوارهٔ اخیر فجر به نمایش درآمد و به تعبیری دیده نشد، طبل بزرگ زیر پای چپ (کاظم معصومی) و مرزی برای زندگی (رضا اعظمیان) در جشنوارهٔ دفاع مقدس نمایش داده شد و هر دو فیلم نیز به‌نوعی جزء فیلم‌های ضد جنگ هستند. فیلم اول بیش از هر چیز سه بازی استثنائی از سه بازیگر توانا دارد: حسین محجوب، حمید فرخ‌نژاد و بابک حمیدیان. معصومی، کارگردان فیلم که در اولین فیلم بلندش دزد و نویسنده (۱۳۶۴) به ارتباط آدم‌ها در موقعیت‌های خطیر می‌پرداخت در این فیلم هر موقعیت سه رزمنده در یک سنگر را نشان می‌دهد که حوضچهٔ آبی در میان آنها و نیروهای دشمن که در روبه‌روی آنها هستند قرار دارد. معصومی از دزد و نویسنده پنج فیلم دیگر هم ساخت که هیچ‌کدام برای او مفقیتی در پی نداشت.

مرزی برای زندگی هم به برخورد دو سرباز عراقی و ایرانی در بحبوحهٔ جنگ می‌پردازد. سرباز ایرانی که نابیناست به کمک سرباز عراقی که دوپایش براثر اصابت ترکش‌ها مجروح شده و قادر به راه رفتن نیست می‌آید. کارگردان در یادداشتی برای کاتالوگ جشنواره گفته است: ”در مرزی برای زندگی، سعی کردم با ساختار رئالیسم، بدون هیچ تعصب قومی، به ماهیت جنگ و تأثیر آن بر زندگی انسان‌ها بپردازم.“ اما این فیلم علاوه بر موضوع انسانی آن که خوشبختانه با پرهیز از شعار است، ریتم خوبی دارد و به‌ویژه طراحی جلوه‌های ویژه آن (کار حسین طلابیگی) یکی از کارهای خوب فیلم‌های دفاع‌مقدس در سال‌های اخیر به شمار می‌رود. علاوه بر فیلم‌هائی که نام برده شد، این فیلم‌ها نیز به نمایش درآمد: تنهائی باد (وحید موسائیان)، کنار رودخانه (علیرضا امینی)، جائی برای زندگی (محمدرضا بزرگ‌نیا)، تارا و تب توت‌فرنگی (سعید سهیلی)، دیوانه‌ای از قفس پرید (احمدرضا معتمدی)، نغمه و عروص افغان (هر دو ساختهٔ ابوالقاسم طالبی)، زخم زیتون (محمدرضا آهنج)، هیام (محمدرضا درمنش)، وعدهٔ دیدار (جمال شورجه)، خداحافظ رفیق (بهزاد بهزادپور) و پیک‌نیک در میدان جنگ (سیدرحیم حسینی).

سینمای دفاع‌مقدس تأثیر مهمی بر سینمای ایران به‌ویژه از میانهٔ دههٔ ۱۳۶۰ تا میانهٔ ۱۳۷۰ داشته و بسیاری از سینماگران مهم پس از انقلاب در بسر این سینما رشد کردند اما پس از یک دوره شکوفائی اکنون انگار این سینما دچار فقر موضوعی شده است. نه به این معنا که این سینما دیگر موضوعی برای گفتن ندارد بلکه شاید به این دلیل که سینماگران برای یافتن موضوع‌های بکر تلاش نمی‌کنند. شاید همان‌گونه که محمدرضا شرف‌الدین، دبیر جشنواره در جلسهٔ مطبوعاتی جشنواره یادآوری کرد سینمای دفاع‌مقدس بیش از هرچیز به حمایت قاطع دولت نیازمند است. در همین جلسهٔ مطبوعاتی شرف‌الدین به مسئلهٔ دیگری هم اشاره کرد و آن اهمیت دادن به فیلم‌نامه‌نویسی است که گویا انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس قرار است متولی این بخش باشد و آن‌را سامان دهد. شاید به‌همین دلیل، امسال در جشنواره بخش ”قلم طلائی“ به آن اضافه شد. عمده‌ترین هدف این بخش شناسائی فیلم‌نامه‌های مناسب با موضوع و ایده‌های فیلم‌نامه‌نویس‌های جوان است. برای این بخش ۲۶ طرح سینمائی و نماهنگ انتخاب شدند که در مراسم پایانی جشنواره به برگزیدگان جوایزی داده شد.

● قهرمانان جنگ

۷۲ فیلم کوتاه داستانی، مستند، نماهنگ و نیمه‌بلند در سالن دو سینما فلسطین به نمایش درآمد. عمدهٔ فیلم‌های مستند در جشنواره به معرفی قهرمانان جنگ که در حال حاضر جانباز هستند اختصاص داشت: در مستند اتاق هفتم، علی سرائی، جانباز شیمیائی دوران دفاع مقدس در بیمارستان از دوران جنگ می‌گید و در مستند جای خالی یک عکس (مهدی شاه‌محمدی) به زندگی شهید محمدعلی طالبی، دستیار فیلم‌بردار سینمای قبل از انقلاب پرداخته می‌شود که در کنار شهید سید مرتضی آوینی، فیلم‌برداری می‌کرد. در میان مستندها، فیلم من عبدالواحد اسماعیل‌پور هستم (هوشنگ میرزائی) با تصویربرداری فریدون شیردل ویژگی‌های خاصی دارد و شاید بیش از هر فیلم دیگری به مصائب جنگ می‌پردازد: عبدالواحد نوجوانی‌ست که در یکی از روستاهای مرزی کردستان زندگی می‌کند و انفجار مین باعث نابینائی و قطع دو دست او شده. او برای آن‌که بتواند به مدرسه برود با کمک یک آموزگار، موفق شده تا از طریق لب‌هایش خطوط بریل نابینایان را بخواند. کارگردان فیلم پیش از این فیلم‌های کوتاهی برای انجمن سینمای جوان ساخته که تعدادی از آنها علاوه بر جشنواره‌های داخلی در جشنواره‌های خارجی نیز جوایزی گرفته است.

● سیاه‌مشق‌ها

اولین نشست تخصصی جشنواره با عنوان ”سینمای دفاع‌مقدس، قدمگاه سینمای ملی“ در اولین روز جشنواره برگزار شد. عزیزالله حمیدنژاد با طرح این پرسش که: ”ابتدا باید ببینیم آیا اصلاً ما سینمای ملی داریم یا نه“، یادآور شد ویژگی‌هائی که برای سینمای ملی تعریف شده، در ژانر سینمای دفاع مقدس بیشتر مشهود است. حمیدنژاد اضافه کرد: ”باید برای فیلم‌نامه‌ای که هدفش ساخت فیلمی با هدف ملی است، میدانی فراهم شود تا فیلم‌ساز قادر شود نظرات خود را به تصویر بکشاند.“ مهدی سجاده‌چی فیلم‌نامه‌نویس فقدان سینمای ملی را یک بحث کلی دانست و گفت: ”بهتر است گفته شود سینمای ملی آرمانی که لیاقت سینماگران‌مان باشد نداریم.“ خسرو سینائی با اشاره به این‌که چندین سال است دور هم می‌نشینیم و می‌گوئیم مشکل سینما در چیست، گفت: ”در سال‌های اول بعد از انقلاب، وزارت ارشاد معتقد بود که ما آدم‌های قابل اطمینانی نیستیم. آن‌زمان موجودیت سینما به رسمیت شناخته نشده بود. سیاه‌مشق‌هائی که در فیلم‌های کوتاه انجام شد، روی فیلم‌های سینمائی عملی شد، تا این‌که سرانجام یک‌روز به ما اعتماد کردند. سیاه‌مشق‌های ما نمی‌بایست با فیلم‌های ۳۵ میلی‌متری نود دقیقه‌ای شکل می‌گرفت. برای همین است که فیلم‌هائی که آن‌موقع با موضوع دفاع‌مقدس ساخته شد خام بود. چرا ما این‌همه نگاتیو و هزینه و انرژی را فقط به‌دلیل عدم اعتماد مقابل از دست دادیم؟“ حبیب‌الله کاسه‌ساز تولیدات سینمای دفاع مقدس را بارزترین آثاری خواند که براساس آن می‌توان ادعای داشتن سینمای ملی کرد.

نشست دوم به ”سینمای دفاع‌مقدس و چشم‌انداز جهانی“ اختصاص داشت که در دومین روز جشنواره برگزار شد. در ابتدای جلسه، محمدرضا جعفری‌جلوه، معاون امور سینمائی وزارت ارشاد یادآور شد این‌که امروز در کجای این سینما ایستاده‌ایم باید بحث اصلی ما باشد. ناصر شفق نیز با انتقاد از کمبود سالن سینما خاطرنشان کرد که اول باید بپردازیم به این‌که چه امکاناتی را برای رفتن مردم به سینما باید فراهم کنیم. شفق افزود: ”برای مخاطب‌سازی سینما، باید خودمان را با تکنولوژی جهان هم‌سو کنیم. سینمای جهان تشنهٔ سینمای دفاع‌مقدس ماست. ما نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که با امکانات محدود شاهد رشد قابل توجه سینمای دفاع‌مقدس باشیم.“ نادر طالب‌زاده نیز با اشاره به این که در مورد جنگ خودمان هر کاری که کرده‌ایم برای مخاطب داخلی بوده گفت: ”باید فضائی ایجاد کنیم که با موضوع دفاع‌مقدس تولیدات مشترکی با کشورهای خارجی داشته باشیم. حتی لزومی ندارد که این فیلم‌ها حتماً توسط فیلم‌ساز ایرانی ساخته شود. اگر مثلاً یک فیلم‌ساز فرانسوی اعلام آمادگی کرد، باید شرایط کار را برای او فراهم کنیم.“


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.