چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
غوطه ور در جهان اسطوره
ترجمه طنز، کار دشواری است به این دلایل: بنیان طنز بر تضاد و ابزار آن، کلمه و زبان است. در رویکرد به کارآیی و ظرفیتها و ظرافتهای زبان و یا به تسامح آنچه بازیهای زبان نامیده می شود، کلمه، تعابیر و اصطلاحات، واژهها و خلاصه همه آنچه که برخاسته از زبان است، خاصه در طنز کارآیی گستردهای مییابد و در این میان مترجم ناگزیر است که هم بر زبان مبدا و زبان متن و هم بر زبان مقصد، مسلط باشد ظرفیتها و ظرافتهای هر دو زبان را خوب بشناسد اما باز همه موضوع منحصر به این نیست._
لحن طنز نیز بسیار مهم است. بسیار دیدهایم که یک اثر طنز را، دو نفر ترجمه کردهاند و از اتفاق روزگار، یک مترجم ادیب صاحب نام بوده و دیگری مترجم و نویسندهای مردم پسند و با از اتفاق روزگار است (یا نیست؟) که ترجمه دومی بسیار شیرینتر و جذابتر از ترجمه نخست بوده است و این بدان سبب بوده که مترجم فاضل و ادیب، خواسته است فارسینویسی درست و صحیح را رعایت کند و جای قیود و افعال و اسمها و غیره را همچنان بیاورد که نحو میفرماید و مترجم دوم، به درستی کوشیده است که شوخیها، ظرافتها و موقعیتهای طنز در کلام و وقایع را با دریافت خود از شوخیهای رایج در تاریخ ادبیات فارسی همراه و به خواننده منتقل کند.
عباس پژمان از هر دو ویژگی مذکور بهرهمند نکتهای هست که باید به بهانه ترجمه اثر ساراماگو، گفته شود. بیشتر مترجمان ما متاسفانه، تفاوت لحنها را نمیشناسند. یک اثر رمانتیک را همچنان و با همان لحن داستانی ترجمه میکنند که یک اثر حماسی را و یک اثر طنز را با همان لحن ترجمه میکنند که یک اثر تاریخی را، البته در این کوتاهی، مترجمها مقصر هستند و نیستند.
است، هم در حد یک ادیب فاضل فارسی را میشناسد و (پاس میدارد!) و هم بر ظرفیتها و ظرافتهای زبان و شوخیهای کلام و نظایر آن مسلط است و به این جهت، توانسته است لحن طنز را به خوبی ایجاد و منتقل کند، این شایستگی از عهده کمتر مترجمی بر می آید که بتواند چنان اثر را بر گرداند که مخاطب نه با متن دشوار، بلکه با اثری شیرین وشیوا و جذاب (در طنز) مواجه باشد.
نکتهای هست که باید به بهانه ترجمه اثر ساراماگو، گفته شود. بیشتر مترجمان ما متاسفانه، تفاوت لحنها را نمیشناسند. یک اثر رمانتیک را همچنان و با همان لحن داستانی ترجمه میکنند که یک اثر حماسی را و یک اثر طنز را با همان لحن ترجمه میکنند که یک اثر تاریخی را، البته در این کوتاهی، مترجمها مقصر هستند و نیستند.
مقصر هستند زیرا متناسب با موضوع و مضمون، دایره واژگان متفاوت میشود. مقصر هم نیستند زیرا به هر حال زیاده طلبی، از ویژگیهای بشری است. استاد سخن، سعدی که غزلهایش چون آب روان است و نرم و لطیف، با آن بینش و دایره واژهها نمی تواند حماسه بسراید و وقتی هم که در همچشمی و رقابت با حکیم فردوسی سرود که:«مرا در صفاهان یکی یار بود/که عاشق کش و شوخ و عیار بود» نتوانست آن طور که از او انتظار میرود از عهده برآید، شخصیت سعدی یار و شوخ و عاشق کش است و چه قدر متفاوت است با مثلا شخصیت افراسیاب وقتی که حکیم فردوسی او ا تصویر میکند که:«شود کوه آهن چو دریای آب/اگر بشنود نام افراسیاب!»شخصیت افراسیاب از کوه آهن هم سختتر است ترجمه سال مرگ ریکاردوریش، ترجمهای موفق است و از آن که بگذریم و به خود اثر، البته به سبب کوتاهی مجال، گذرا بپردازیم با لایههای متعدد مواجه میشویم. چرا که، همان ... (شود کوه آهن چو دریای آب...)
ترجمه سال مرگ ریکاردوریش، ترجمهای موفق است و از آن که بگذریم و به خود اثر، البته به سبب کوتاهی مجال، گذرا بپردازیم با لایههای متعدد مواجه میشویم.
۱) لایههای اساطیری: پرتغال و اسپانیا از نخستین کشورهای اروپایی هستند که همزمان و پس از رنسانس به فتح جهان شتافتند تا به منابع خام اولیه و بازارهای گسترده و نیروی کار ارزان و خلاصه مطلب، سودآوری برای جهان جدید صنعت و سرمایهدای دست یابند.
آن زمان اما هنوز جهان یکسره کشف نشده بود و راههای زمینی و دریایی ناشناخته و پرخطر بود، ابزارهایی مانند کشتی، چندان محکم و استوار نبودند که بتوانند از عهده اقیانوسهای ناشناخته مهیب برآیند، پس اشخاصی نظیر ماژلان و واسکودوگاما به سبب پیروزیهایشان برخطرات و مصائب دریاها و اقیانوسها، چهرهای مانند اشخاص اساطیری عهد باستان، یعنی مانند آشیل و ویکتور و ادیسه و انهاید، در ذهن و بیان شاعران و مردمان یافتند و اینها تنها مشهورترین دریانوردان هستند، دیگرانی هم بودند در همان حد قدرتمند و مقتدر، مانند امپراطور پرتغال، دن سباستیائو پرتغال و اسپانیا از نخستین کشورهای اروپایی هستند که همزمان و پس از رنسانس به فتح جهان شتافتند تا به منابع خام اولیه و بازارهای گسترده و نیروی کار ارزان و خلاصه مطلب، سودآوری برای جهان جدید صنعت و سرمایهدای دست یابند. که در لشکرکشی به شمال آفریقا و از طریق دریا ناپدید شد اما حتی هنوز هم مردم آنجا در افسانههای خود منتظر بازگشت او هستند و شاعر پرتغالی، کموئینش، اثر خود را به این امپراطور تقدیم کرد و این همه البته در رمان آمده است.
۲) آداماستور، یکی دیگر از اساطیر پرتغال است که رمان به آن اشارات فراوان دارد. او داستان عشق نافرجام خود را برای واسکود و گاما تعریف می کند و آن سرگذشت معادل اسطورهای ناکامی شده است.
۳) با این رویکردهاست که ساراما گو در رمان خود، تضادی میان دو دوره تاریخی قرار می دهد، دوره فتح و اساطیر و دوره شکست و نکبت در هنگام جنگ دوم جهانی.
▪ ساراماگو، هوشمندانه شخصیت واقعی یک شاعر رمانتیک را به عنوان شخصیت اصلی رمان خود انتخاب کرده است، ریکاردوریش از ابتدا تا انتها مشغول مطالعه کتابی به نامه «هزار توها»ست و سرانجام هم آن را به پایان نمیرساند.
نکتهای بسیار مهم که میتواند و حتی میباید برای عموم نویسندههای هموطن، نکتهای آموزشی از استادی به نام، باشد، این است که سارا ماگو اشخاص را بر حسب اتفاق انتخاب نمیکند، به خصوص در همین رمان و مهم تر این که از تاریخ میهن خود شناخت دارد و در همان حال ادبیات کلاسیک کشورش را میشناسد.
چاپ سوم رمان سال مرگ ریکارد و ریش سال ۱۳۸۷ از سوی انتشارات هاشمی منتشر شده است.
محمد علی علومی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست