سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

واقعیتی به نام قصاص نفس حقیقتی به نام فقه پویا


واقعیتی به نام قصاص نفس حقیقتی به نام فقه پویا

گفتاری از آیت الله یوسف صانعی

اینکه حریم انسانی چگونه باید پاس داشته شود، و در صورت شکسته شدن، چگونه باید با آن برخورد شود، بخش وسیعی از معارف دینی را تشکیل می دهد. مهم ترین مساله در این میان، جان آدمی است چرا که بقیه، تابع و وابسته بدان است. از همین رو است که قرآن کریم با تعبیری نورانی و جاودانی بر حرمت جان آدمیان، جدا از همه امتیازهای عرضی، تاکید می ورزد؛ چنان حرمتی که مانند آن در هیچ مکتب حقوقی یافت نمی شود؛

«من اجل ذلک کتبنا علی بنی اسرائیل انه من قتل نفساً بغیر نفس او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمیعا و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعاً ولقد جاءتهم رسلنا بالبینت ثم ان کثیراً منهم بعد ذلک فی الارض لمسرفون»۱

(از این رو بر فرزندان اسرائیل مقرر داشتیم که هر کس کسی را - جز به قصاص قتل، یا ûبه کیفر‎ فسادی در روی زمین- بکشد، چنان است که گویی همه مردم را کشته باشد و هر کس کسی را زنده بدارد، چنان است که گویی تمام مردم را زنده داشته است و قطعاً پیامبران ما دلایل آشکار برای آنان آوردند، ûبا این همه‎ پس از آن بسیاری از ایشان در زمین زیاده روی می کنند.)

و همین مطلب در روایات پیشوایان دین نیز بازتاب یافته است که به نمونه هایی از آنها اشاره می کنیم؛

«عن رسوال الله(ص) قال؛ من اعان علی قتل مسلم ولو بشطر کلمه جاء یوم القیامه وهو آیس من رحمه الله»۲

(رسول خدا فرمود؛ هر کس بر قتل مسلمانی، کمک کند، گرچه با یک حرف باشد، روز رای ما این است که قرآن کریم بر برابری قصاص در تمامی اصناف انسانی تاکید می ورزد و هیچ گونه مزیتی را از جهت جنسیت و دیانت نمی پذیرد و هر چه با آن مخالف باشد، باید توجیه شود یا مسکوت گذارده شود.)

برای تحلیل و بررسی این دیدگاه، مطالب در سه فصل تنظیم شده است که فصل نخست آن به عنوان برابری قصاص انسان ها در قرآن کریم در پی می آید.

دو دسته از آیات قرآنی بر برابری قصاص دلالت دارند. نخست، این آیات را آورده و سپس به شرح و تبیین و چگونگی دلالت آنها بر برابری قصاص می پردازیم.

الف) آیات خاص

۱) «یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم القصاص فی القتلی الحر و العبد بالعبد و الانثی بالانثی فمن عفی له من اخیه شیء فاتباع بالمعروف و اداء الیه باحسن ذلک تخفیف من ربکم ورحمه فمن اعتدی بعد ذلک فله عذاب الیم»۳

(ای کسانی که ایمان آورده اید، درباره کشتگان، بر شما ûحق‎ قصاص مقرر شده؛ آزاد، عوض آزاد و بنده، عوض بنده و زن، عوض زن. و هر کس که از جانب برادر ûدینی‎اش ûیعنی ولی مقتول‎، چیزی ûاز حق قصاص‎ به او گذشت شود، ûباید از گذشت ولی مقتول‎ به طور پسندیده پیروی کند و با ûرعایت‎ احسان، ûخونبها را‎ به او بپردازد. این ûحکم‎ تخفیف و رحمتی از پروردگار شما است. پس هر کس، بعد از آن از اندازه درگذرد، وی را عذابی دردناک است.)

۲) «ولکم فی القصاص حیوه یا ولی الالبب لعلکم تتقون»۴

(و ای خردمندان، شما را در قصاص زندگانی است، باشد که به تقوا گرایید.)

۳) «وکتبنا علیهم فیها ان النفس بالنفس والعین بالعین و الانف بالانف و الاذن بالاذن والسن بالسن و الجروح قصاص فمن تصدق به فهو کفاره له من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الظلمون»۵

(و در ûتورات‎ بر آنان مقرر کردیم که جان در مقابل جان، و چشم در مقابل چشم، و بینی در برابر بینی، و گوش در برابر گوش، و دندان در برابر دندان است؛ و زخم ها ûنیز به همان ترتیب‎ قصاصی دارند. و هر که از آن ûقصاص‎ درگذرد، پس آن، کفاره ûگناهان‎ او خواهد بود. و کسانی که به موجب آنچه خدا نازل کرده داوری نکرده اند، آنان خود ستمگران اند.)

۴) «ولاتقتلوا النفس التی حرم الله الا بالحق و من قتل مظلوماً فقد جعلنا لولیه سلطناً فلا یسرف فی القتل انه کان منصوراً»۶

(و نفسی را که خداوند حرام کرده است، جز به حق مکشید. و هر کس مظلوم کشته شود، به سرپرست وی قدرتی داده ایم. پس ûاو‎ نباید در قتل زیاده روی کند زیرا او ûاز طرف شرع‎ یاری شده است.)

ب) آیات عام

۱- «وجزوا سیئه سیئه مثلها فمن عفا و اصلح فاجره علی الله انه لا یحب الظلمین»۷

(و جزای بدی، مانند آن، بدی است. پس هر که درگذرد و نیکوکاری کند، پاداش او به ûعهده‎ خدا است. به راستی او ستمگران را دوست نمی دارد.)

۲) «ولمن انتصر بعد ظلمه فاولئک ما علیهم من سبیل» ۸

(و هر که پس از ستم ûدیدن‎ خود یاری جوید ûو انتقام گیرد‎، راه ûنکوهشی‎ برایشان نیست.)

۳) «و ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به و لئن صبرتم لهو خیر للصبرین»۹

(و اگر عقوبت کردید، همان گونه که مورد عقوبت قرار گرفته ایدûمتجاوز را‎ به عقوبت رسانید، و اگر صبر کنید، البته آن برای شکیبایان بهتر است.)

۴) «الشهر الحرام بالشهر الحرام و الحرمت قصاص فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم واتقوالله و اعلموا ان الله مع المتقین»۱۰

(ماه های حرام را در مقابل ماه های حرام قرار دهید، و ûهتک‎ حرمت ها قصاص دارد. پس هر کس بر شما تعدی کرد، همان گونه که بر شما تعدی کرده، بر او تعدی کنید و از خدا پروا بدارید و بدانید که خدا با تقواپیشگان است.)

مدعای ما این است که این آیات اطلاق دارد و با صراحت، بر برابری میان زن و مرد برده و آزاد، مسلمان و کافر دلالت می کند؛ چنان که نسبت به ملیت، رنگ و نژاد اطلاق دارد. این اطلاق و صراحت در دلالت، با مذاق شریعت و جهت گیری کلی کتاب و سنت در مساوات و برابری انسان ها تایید می شود.

قرآن کریم همه آدمیان را فرزندان آدم و حوا می داند و در مبداء آفرینش و استعدادهای انسانی میان آنان فرقی نمی گذارد؛

«یا ایهاالناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس وحده و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا کثیراً و نساء»۱۱

(ای مردم، از پروردگارتان که شما را از «نفس واحدی» آفرید و جفتش را ûنیز‎ از او آفرید، و از آن دو، مردان و زنان بسیاری پراکنده کرد، پروا دارید؛ و از خدایی که به ûنام‎ او از همدیگر درخواست می کنید، پروا کنید.)

و در آیه یی دیگر، مایه برتری آدمیان را تقوا برمی شمرد؛

«یا ایها الناس انا خلقنکم من ذکر و انثی و جعلنکم شعوباً و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله أتقکم»

(ای مردم ما شما را از مرد و زن آفریدیم و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایی متقابل حاصل کنید. در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست.)

و نیز می توان به این روایت ها اشاره کرد؛

رسول خدا (ص) فرمود؛

«ایها الناس ان ربکم واحد، و ان أباکم واحد، کلکم لآدم و آدم من تراب، ان اکرمکم عندالله أتقاکم و لیس لعربی علی عجمی فضل الا بالتقوی»۱۲

(ای مردم به راستی که پروردگارتان یکی است، پدرتان یکی است، همه شما فرزند آدم هستید و آدم از خاک است. به راستی که ارجمندترین شما نزد خداوند، پرهیزگارترین شماست. هیچ عربی را بر غیرعرب برتری نیست جز به پرهیزگاری.

رسول خدا (ص) فرمود؛

«الناس سواء کأسنان المشط»۱۳

(مردم مانند دندانه های شانه برابرند)

و نیز رسول خدا (ع) فرمود؛

«فالناس الیوم کلهم أبیضهم و أسودهم و قرشیهم و عربیهم و عجمیهم من آدم، و ان آدم (ع) خلقه الله من طین و ان أحب الناس إلی الله عزوجل یوم القیامه أطوعهم له و أتقاهم»۱۴

(امروز تمامی مردم ‎در پرتو آیین اسلامû سفید و سیاه ، قرشی و عرب و عجم از آدم زاده شده اند و به راستی که خداوند آدم را از خاک آفرید؛ و دوست داشتنی ترین مردم نزد خداوند عزوجل در روز قیامت مطیع ترین و پارساترین آنهاست.)

و نیز رسول خدا (ع) فرمود؛

«إن الناس من آدم إلی یومنا هذا مثل أسنان المشط، لا فضل للعربی علی العجمی و لا للأحمر علی الأسود إلا بالتقوی»۱۵

(به راستی که همه مردم تا این روزگار ما از آدم اند ‎و برابرندû، مانند دندانه های شانه؛ عرب را بر غیرعرب و سرخ گونه را بر سیاه فضیلتی نیست، مگر در سایه پارسایی.)

و نیز امام علی (ع) فرمود؛

«الناس إلی آدم شرع سواء»۱۶

(مردمان تا آدم همه برابرند.)

خلاصه آنکه این آیات- که با آیات و روایت های دیگر تایید می شوند- بر برابری انسان ها در قصاص دلالت دارند و هیچ گونه نابرابری را برنمی تابند. در برابر این استدلال، دو شبهه ممکن است مطرح شود که اینک به بررسی و نقد آن دو می پردازیم.

۱) ممکن است گفته شود آیات متضمن قصاص (آیه اول و دوم از گروه نخست) و نیز آیه انتصار (آیه چهارم از گروه نخست) هیچ گونه اطلاق و شمولی نسبت به برابری قصاص در طوایف یادشده ندارند زیرا این آیات بر اصل قصاص دلالت دارند و از آن رو که در آن زمان قصاص با وجود تفاوت میان زن و مرد و برده و آزاد صادق بود، این آیات نیز می توانند موید همان باشند. به تعبیر دیگر از این آیات نمی توان برابری در قصاص را به دست آورد چراکه این آیات بر اصل قصاص دلالت دارند و در آن زمان نابرابری در قصاص مرد و زن و برده و آزاد رایج بوده و در عین حال به آن قصاص می گفتند.

در پاسخ به این ایراد باید گفت؛ اولاً آیات دیگر مثل آیه «و جزوا سیئه سیئه مثلها»۱۷ و نیز «ان النفس بالنفس»۱۸ (برابری و عدم تفاوت دلالت دارند و برای استدلال کفایت می کنند.) ثانیاً صدق قصاص با وجود نابرابری در میان مردمان جاهل مبتنی بر عقاید و باورهای باطل آنان بود و عرف انسانی با فطرت اصلی اش به برابری و عدم تفاوت اعتقاد دارد. پس صدق قصاص نزد آنان نمی تواند ملاک صدق آیات قرآنی- که بر حق و حقیقت مبتنی است- باشد؛ ثالثاً عرف زمان ما- که بر شعور و ادراک و فرهنگ بالای انسان ها مبتنی است- قصاص را به صورت برابر شامل همه طوایف می بیند و این ملاک صدق آیات قرآنی است؛ رابعاً آنجا که احکام بر عناوین مترتب شود (مانند این آیات) ملاک دلالت، صدق عنوان است؛ گرچه برخی از مصادیق آن در دوره های پس از نزول شکل گیرد، بلی اگر احکام بر مصادیق خارجی مترتب شود ملاک دلالت، همان مصداق های زمان جعل حکم است.

۲) دومین ایراد آن است که آیه «کتب علیکم القصاص فی القتلی الحر بالحر والعبد بالعبد»۱۹ بر اختلاف و تفاوت در این طوایف دلالت دارد و معنای آیه چنین است که آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده، مرد در برابر مرد و زن در برابر زن قصاص می شود. این آیه از آن رو که صریح در نابرابری است، می تواند اطلاق و شمول دیگر آیات را نیز مقید سازد. پاسخ این ایراد چنین است که این آیه نیز بر مساوات و برابری در این سه گروه دلالت دارد یعنی اینها با هم برابرند و قصاص باید بر قاتل اجرا شود، هر که باشد و نیز مقتول هر که باشد. توضیح مطلب چنین است. این آیه ناظر بر این مطلب است که قصاص تنها باید بر قاتل اجرا شود و نه دیگری؛ در مثل اگر انسان آزادی، انسان آزاد دیگری را کشت خود او باید قصاص شود نه برده وی.

با این توجیه که گفته شود قاتل از مقتول برتر است و باید برده قاتل- که در رتبه اجتماعی مقتول است- به جایش قصاص شود یا اگر برده یی برده یی را کشت باید خود قاتل قصاص شود و گفته نشود این برده قاتل چون با گروه اجتماعی بالاتری ارتباط دارد، باید انسان آزادی را از طبقه فرودست به جای او قصاص کرد. یا اگر زنی، زنی را کشت خود او باید قصاص شود، نه مردی به جای آن زن؛ با این استدلال که این زن وابسته به طبقه اشراف است و در رتبه مقتول نیست بلکه از او برتر است پس باید مردی را به جای او قصاص کرد که در ردیف و رتبه مقتول باشد. با این توضیح این آیه نه تنها بر تفاوت و نابرابری دلالت ندارد بلکه بر برابری و رفع تفاوت ها تاکید می کند. با توجه به مطلب یادشده این آیه را دو گونه می توان تفسیر کرد؛ بر پایه یک تفسیر، تفاوت و نابرابری در قصاص به اثبات می رسد و بر پایه تفسیر دیگر تساوی و برابری از آیه استفاد می شود. از آن رو که تفسیر اول با سایر آیات و مذاق شریعت ناسازگار است و مستلزم تقیید دیگر ادله می شود- که لسان و پیام آنها از تقیید ابا دارد- دومین تفسیر روشن تر است و باید همان مبنا قرار گیرد. از سوی دیگر تفسیر دوم با شأن نزول آیه نیز سازگار است. شأن نزول این آیه در تفسیر مجمع البیان این گونه بیان شده است. این آیه درباره دو قبیله از عرب نازل شد که یکی را بر دیگری برتری بود. آنان زن های طایفه خود را بدون مهریه به ازدواج درمی آوردند. این قبیله سوگند یاد کردند که اگر برده یی از ما کشته شود در برابرش آزادی از آنان را می کشیم، در برابر زنی از قبیله ما مردی از آنان را می کشیم و در برابر مردی از قبیله ما دو مرد از آنان را می کشیم و جراحت های قبیله خود را دو برابر جراحت های آنان به حساب می آوردند تا اینکه اسلام آمد و خداوند این آیه را نازل کرد.۲۰

این مطلب در تفاسیر دیگر نیز آمده است.۲۱

و اگر گفته شود این آیه در تفسیر دوم ظهوری ندارد باید گفت لااقل مورد احتمال است و اطلاق آیه های دیگر ثابت است.

تا اینجا از اصل برابری در قصاص میان زن و مرد و کافر و مسلمان و برده و آزاد بر پایه دلالت آیات قرآنی و اصول شریعت اسلامی دفاع شده و در آینده به بررسی دیدگاه های مخالفان این نظریه در دو بخش زن و مرد و مسلمان و کافر خواهیم پرداخت.

پی نوشت ها؛

۱- مائده، آیه ۳۲

۲- مستدرک الوسائل، ج ۱۸، ص ۲۱۱، ابواب القصاص فی النفس، ب ۲، ح ۵

۳- بقره، آیه ۱۷۸

۴- بقره، آیه ۱۷۹

۵- مائده، آیه ۴۵

۶- اسراء، آیه ۳۳

۷- شوری، آیه ۴۰

۸- شوری، آیه ۴۱

۹- نحل، آیه ۱۲۶

۱۰- بقره، آیه ۱۹۴

۱۱- نساء، آیه ۱

۱۲- حجرات، آیه ۱۳

۱۳- تحف العقول، ص ۳۴، بحارالانوار، ج ۷۶، ص ۳۵۰، ح ۱۳

۱۴- کنزالعمال، ج ۹، ص ۳۸، ح ۲۴۸۸۲، بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۲۱۵، ح ۱۰۸

۱۵- بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۱۱۸، ح ۸۹

۱۶- همان، ص ۳۴۸، ح ۶۴

۱۷- بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۵۷، ح ۱۱۹

۱۸- شوری، آیه ۴۰

۱۹- مائده، آیه ۴۵

۹- بقره، آیه ۱۷۸

۲۰- مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۶۴

۲۱- رک، الکشاف، ج ۱، ص ۲۲۱، زبده البیان، ص ۶۷۱



همچنین مشاهده کنید