سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
امتیازدهی به مخاطب عام

دومین فیلم حسن فتحی هیچ ربطی به کار آغازین او ندارد. در واقع فتحی ۴ سال پس از ساخت «ازدواج به سبک ایرانی» حالا فیلمی ارائه میکند که قطعا از صدر تا ذیل آن متعلق به خودش است.
«پستچی سه بار در نمیزند» با آن نام نوستالژیکاش قرار است یک داستان ۲ خطی داشته باشد، اما در لابهلای داستان اصلی شاهد چندین ماجرا و داستانکهای فرعی هم هستیم که نهتنها خط سیر و روند شکلگیری فیلم را به هم نریزد که دست بر قضا به سازماندهی عناصر داستان کمک کند و همه چیز را در نهایت به داستان اصلی پیوند بزند، روندی که به نظر میرسد انجام نشده باشد، اما از سوی دیگر اگر این نکته حقیقت داشته باشد که حسن فتحی در هر چه میسازد فقط به مخاطب عام توجه و حتی تکیه دارد، میتوان گفت او کارش را خوب انجام داده است.
در واقع اگر فتحی با این تئوری جا افتاده باشد و فیلمش فقط مختص قشر عام سینما رو باشد، یعنی سوال و جواب مفیدی در انتهای فیلم برای تماشاگر ایجاد نشده باشد، آنگاه باید اذعان کرد پستچی سه بار در نمیزند کاری سرگرم کننده و موفق از آب در آمده است. بر این اساس باید بیخیال ۳ سکانس اساسی و مهمتر از همه آنها سکانس اختتامیه شویم. جایی که حلالمسائل رخ مینماید. در جایی که همه چیز ختم به یک گره کور شده ظاهرا البته ناگهان یکی از عناصر اصلی داستان شمعی در ذهنش روشن میشود و ارائه طریق مینماید، آن هم یک نوع گرهگشایی از نوع بزه!
داستان فیلم مربوط به یک ناهنجاری تقریبا قدیمی در دنیاست که حداقل یکدهه هم در همین تهران خودمان فراگیری پیدا کرده. قضیه گروگانگیری و دزدیدن یک نفر در مقابل باجخواهی، خودخواهی، انتقام و چیزهای دیگر یا حتی کسی که مغبون شده و مورد ظلم واقع شده هم گاهی یا ظالم را ربوده اجرای احقاق حق از طریق غیرقانونی یا یکی از بستگان او را!
در پستچی سه بار در نمیزند، مردی دختر یکی از آشنایانش را میدزدد تا به واسطه این گروگانگیری، بحث تسویهحسابش با پدر دختر حل و فصل شود. او دختر را به خانهای متروک در خارج شهر میبرد؛ از همان جاهایی که مانند آنها را به کرات در فیلمهای آمریکایی دیدهایم و بدمن ماجرا به قربانیاش میگوید: بلندتر داد بزن یا هرچه میخواهی گریه و زاری راه بینداز! اینجا هیچکس صدای تو را نمیشوند... به هر حال قرار نیست این جمع ۲ نفره با آمدن پدر قربانی و تامین نظر سوژه اصلی ماجرا پایان یابد. کمی که میگذرد در همان خانه متروک به اندازه یک لشکر آدم جمع میشوند...
پستچی سه بار در نمیزند از سویی طبق همان چیزی که در ۲ سکانس پایانی میشنویم و میبینیم به فرهنگ عامه ناخنک میزند، یعنی همین اصطلاح پستچی سه بار در نمیزند گفته میشود و فیلم سرشار میشود از معنی بشر، سرنوشت بشر، بشر خوب کیست، کجاست، چه میخورد، چه میپوشد، چطور گروگان میگیرد و...
از طرفی دیگر، به هر حال قرار است داستان فیلم در شبه ژانری به نام جنایی معمایی شاید هم گانگستری معمایی رقم بخورد و تماشاگر به تعریفی برسد.
فیلم جنایی معمایی هم که داستان سرراست ندارد باید تو در تو باشد و اطلاعات قطره چکانی بدهد تا تماشاگر با همین نوع اطلاعات به همذاتپنداری برسد.
فتحی تاکنون نشان داده پیشقراول است در فیلم ساختن برای قشر عام سینمارو، پس باید تا آنجا که میشود سرراست، دیالوگ بگوید و تصویر بگیرد.
برای همین است که فتحی در این فیلم به جای این که مواظب آن بستر معمایی جنایی باشد و با طرح و ایجاد سوال، تماشاگر را کمی تا قسمتی به هیجان بیاورد و او را نسبت به پایان فیلم حساس کند، مردم به او امتیاز میدهند و این امتیازدهی چیزی نیست جز لو دادن وقت و بی دقت همان اطلاعات قطره چکانی به تماشاگر که مبادا سر قصه از دستش در برود و مثلا نتواند داستان را دنبال کند.
حسن فتحی در همه آثارش فقط به مخاطب عام توجه و تکیه دارد و با نگاه به این آثار میتوان گفت او کارش را خوب بلد استالبته او در فیلمش میتوانسته وحشت هم تولید کند؛ کما این که نشان دادن یک کار جنایی و جنایتآمیز به هر حال مخاطرات و وحشتافزا هم هست و این مهم در ذات چنین اقدامات یا فیلمهایی است. همین وحشتافزایی نیز با رنگ و بویی تعدیلکننده ارائه میشود تا تماشاگر مثلا خدای ناکرده سکته نکند.
حالا تمام این فاکتورها را با یک پایان عاشقانه در نظر بگیرید. ژانر معمایی جنایی با رگههایی از وحشت ختم میشود به یک عشق در خانه متروکه! گویی فتحی تعهد دارد پایان فیلمش خوب باشد و بس! حال اگر غیرمنطقی هم نه، دور از ذهن هم سکانس اختتامیه از کار دربیاید، مشکل نیست.
البته داستان فتحی و قد و قامت کاراکترهایش هرکدام به نوبه خود جای پرداخت داشتند و بعضیهایشان آنگونه که فتحی روایتشان کرده سرشار از فاکتورهای متفاوت هستند.
سوءتفاهم و سوءظن از سویی و حسن ظن و توافق در سکانسهای پایانی بویژه از کاراکترها دیده میشوند. فضاهای سرد و تیره گاهی به اتمسفر داغ تبدیل میشوند و سردی روابط به گرمی آتشین میرسد و با همه اینها اگر بخواهیم قضاوت کنیم میتوانیم همان پایان عاشقانه را باور کنیم. به هر حال فروتن و باران کوثری و علی نصیریان اگرچه بیش از دیگران و به همراه رویا تیموریان در حین دیالوگها سنگها را وا کنند و به سوء ظنها پایان دادند، اما درباره برخی سوالات که بعضیهایشان کلیدی هم بودند مثل اصلیترین شان یعنی اقدام محمدرضا فروتن به آدمربایی برای رسیدن به حق خودش و البته به زعم او چیزی در پایان روایت نمیشود. سوالاتی که در داستانکهای فیلم طرح میشد. اینجا همان داستانکها را دوباره مثال میزنم که ابتدای نوشتار ذکر کردم.
در پستچی سه بار زنگ نمیزند ما حداقل با چهار، پنج داستانک طرفیم که ۲ یا ۳ تا از آنها بسیار مهم هستند. ضمن اینکه ۲ یا ۳ قشر از جامعه هم کمی تا قسمتی واکاوی میشوند و کاراکترها بسته به سهم هرکس پرداخت میگردند. دگردیسی فروتن در واقع در ۲ یا ۳ داستان روایت میشود. نگاه اول این است که او در حال حاضر یک بازنده تمام عیار است که هیچ چیزی ندارد و همهچیزش را وانهاده، از پول و موفقیت که بگذرم او حتی عشقاش را هم از دست داده است. پس در نگاه اول، فروتن سمبل آدمی است پاکباخته که دیگر سرنوشت خودش هم برای خودش مهم نیست چه برسد به اطرافیانش یا قربانیاش. آنطرفتر همین شخص میتواند تیپیکال مردی را داشته باشد که هنوز هم میتواند عاشقپیشه باشد و عشق پاک و بودن آن را در نزدیکی خودش حس کند. این بدین معناست که او از ظرافتهای بشری و ذات خوش و خوبی که خداوند تبارک و تعالی در وجود هر کسی به ودیعه گذارده، خالی شده است. اینجاست که فروتن که حتی میتوانیم او را قربانی اصلی این جمع بدانیم نظرش نسبت به قربانی دیگر تغییر میکند و همین تغییر است که به ایجاد عشق میرسد.
این روایتها در بازههای تاریخی و زمانهای متفاوت و کاراکترهای متغیر در پستچی سه بار در نمیزند و در یک زمان ۹۰ دقیقهای از سوی فتحی گنجانده شده است. شاید اگر این فیلم به یک سریال ۲۳ قسمتی تبدیل میشد، توقعات بیشتری را هم برآورده میکرد.
مهدی تهرانی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست