سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
به عنوان یک کارآفرین ,هنر فروش را یاد بگیرید

جوامع امروز، بهویژه اقتصادهای در حال رشد، نیاز شدیدی به كارآفرینان توانمند احساس میكنند. در بسیاری از كشورها كارآفرینان موفق بهعنوان قهرمانان ملی شناخته میشوند. همهی كارآفرینان موفق، چه بدانند و چه ندانند، از اصولی پیروی میكنند كه در كتاب "كارآفرینی: ۲۱ قانون طلایی برای مدیران شركتهای جهانی" به خوبی تشریح شدهاند. این كتاب را نویسندگان همین مقاله نوشتهاند. تا جایی كه به فروش ایدهها، فرآوردهها و خدمات مربوط میشود، كارآفرینان در هر سطحی كه باشند باید بر تكنیكهای فروش در عالیترین سطوح آن مسلط باشند. این مقاله شما را با زوایای پنهان هنر فروش آشنا میكند.
مادرم داستان اولین تجربه فروش مرا بارها برایم بازگو كرده است؛ زمانیكه دو و نیم ساله بودم و جلوی منزلمان در كالیفرنیا، مثل مردهای بزرگ، یك دكه كوچك لیمونادفروشی سر پا كردم. اكنون كه سالها از آن ماجرا میگذرد نمیتوانم ترازنامه مالی دقیقی از آن فعالیت ارائه دهم، ولی مادرم مطمئن است كه من كاملا" اتفاقی و بدون نقشه قبلی این كار را انجام دادم. میخواهم بگویم فرد كارآفرین در هر سنی و در هر كسبوكاری كه باشد باید چگونگی فروختن را بداند. به جرأت میتوانم بگویم هیچ كارآفرین موفقی را ندیدهام كه از فروش ایدههایش ناتوان باشد. روند رو به رشد كنونی این است كه مدیران عامل شركتها در واقع مدیران فروش نیز هستند.
بهطور كلی هر كس كه تنها بتواند لیموناد، بستنی و پیتزا بفروشد یا اتاقهای یك هتل را كرایه دهد، موفق نمیشود. سر منشأ موفقیت، فروش ایده به شركاء ، همكاران، صاحبان سرمایه و عموم مردم است. فروش یك توانایی است كه مردم را وا میدارد تا از دیدگاه شما به قضایا نگاه كنند. نمیدانم اگر نمیتوانستم مردم را متقاعد كنم كه مانند من بیاندیشند، امروز در چه موقعیتی بودم. شعار همیشگی من این است: "بیا اول روش مرا امتحان كنیم؛ اگر عملی نبود روش تو را امتحان میكنیم". برای مردمی كه میخواهند ایده شما را بخرند و راه مورد نظر شما را امتحان كنند، باید منافعی وجود داشته باشد تا این كار را با رضایتخاطر انجام دهند. فروش یك هنر است كه افراد را متقاعد میكند تا از یك موقعیت به نفع موقعیت دیگر صرفنظر كنند؛ این افراد ممكن است بانكداران، سهامداران و یا مشتریان یك رستوران باشند. چطور میتوانید به یك مشتری بقبولانید كه تبلیغات تجاریاش را به شركت شما بسپارد، در حالیكه شركتهای مشهور دیگری وجود دارند كه اسمهای معروفی را یدك میكشند؟ چطور یك رئیس بانك را متقاعد میكنید تا صدها میلیون تومان برای ساختن یك هتل در ساحل فلان رودخانه به شما وام بدهد؟ چطور یك جوان پرتلاش و زیرك را مجاب میكنید به جای اینكه به استخدام یك شركت بزرگ بینالمللی در آید، كارمندی شركت كوچك شما را با حقوق كمتر بپذیرد و دنبال كارهای اجرایی شما بدود؟ و بالاخره، چطور فرد خسیسی را كه میخواهد برای شام پیتزا بخرد، وامیدارید تا آگاهانه ۱۰۰۰ تومان برای خرید مقداری سبزی و از این قبیل هزینه كند؟ افراد مهارتهای فروش بسیار متفاوت دارند. بعضی از مردم با این مهارتها بهدنیا میآیند، و دیگران باید آنها را یاد بگیرند.
● از دیدگاه برخی تحلیلگران، مهارت فروش پنج جزء دارد:
۱) توسعه چشماندازها: تشخیص دهید كه مشتری واقعا" چه میخواهد.
۲) یافتن یك روش: بازاریابی موقعیت از دیدگاه مشتری آغاز كنید.
۳) پیامگذاری: به آنچه كه میفروشید اعتقاد داشته باشید.
۴) نزدیك شدن به معامله: به یاد داشته باشید كه هدف شما فروش است، و هر كار دیگری اعم از مذاكره برای این هدف انجام میشود.
۵) پیگیری: مطمئن شوید كه مشتری راضی شده، تا دوباره هم به سراغ شما بیاید و از شما خرید كند. من این حرفها را زیاد نمیفهمم و ترجیح میدهم همه آنها را در یك فرمول طلایی دو واژهای خلاصه كنم: "اعتقاد به فرآورده"، و "جدیت". وقتی شما به چیزی اعتقاد ندارید، فروش آن برای شما خیلی مشكل میشود. بهعنوان مثال، من نماینده فروش هواپیماهای پایپو در تایلند هستم، و چون به كیفیت این هواپیماها اعتقاد دارم آنها را به سادگی میفروشم؛ زیرا سالهاست كه با این نوع هواپیما پرواز كردهام و به این نتیجه رسیدهام كه بهترین هواپیما در نوع خود هستند. بدون جدیت حقیقی و خالص هیچ كاری از پیش نمیرود.
چند سال پیش خود را داوطلب احراز پست ریاست اتاق بازرگانی آمریكا در تایلند نمودم. روزهای اولی كه در این اتاق استخدام شدم به من اعتنایی نداشتند و اجازه نمیدادند كه زیاد در كارها دخالت كنم؛ چرا كه از نظر آنها بهقدر كافی "كهنه كار" نبودم. رقیب من یك بانكدار از اهالی مانهاتان (آمریكا) بود كه در تایلند فعالیت میكرد و از هر لحاظ، چه فردی و چه حرفهای، بسیار با كفایت بود. بههرحال احتمال موفقیت من برای احراز این پست بسیار ناچیز بود؛ اما شعار سادهای داشتم. شعارم این بود كه سالهاست در تایلند هستم و تصمیم دارم بقیه زندگی خود را نیز در تایلند بگذرانم. رقیب من مهاجر پیری بود كه احتمالا" تا چند سال دیگر از كار بركنار میشد. باید همه را متقاعد میكردم كه چون تعهد بیشتری نسبت به تایلند دارم (بهدلیل سالهای اقامتم در آنجا و تصمیمی كه برای ماندن داشتم) صلاحیت بیشتری برای ریاست اتاق بازرگانی دارم و بهتر میتوانم از عهدهی كارها برآیم. بانكدار مذكور مرد خوبی بود اما فكر میكنم در روز رأیگیری جدیت من كارساز شد و به راحتی در مقابل او پیروز شدم. اعتقاد و جدیت دو عامل جادویی هستند كه اگر خوب با هم تلفیق شوند طلسم خوشبینی را در اختیار شما قرار میدهند. شما برای فروش نیاز به خوشبینی دارید. دلیل موفقیت من در فروشِ ایدهها و كالاها به مردم این است كه همیشه خوشبین هستم. به همین دلیل تاكنون هیچوقت در معرفی تایلند، چه بهعنوان محلی برای تفریح و چه بهعنوان محلی برای كسب و كار، شكست نخوردهام. یكی از موفقترین سخنرانیهای من تحت عنوان "چه چیزهایی در رابطه با صنعت گردشگری تایلند صحت دارد؟" انجام شد. زمان این سخنرانی (ماه می۱۹۹۲) از یك لحاظ اهمیت داشت و آن این بود كه درست چند روز قبل یك شورش ضددولتی در خیابانها به راه افتاده بود و نظامیان تایلند افراد غیرنظامی را در خیابانهای بانكوك به گلوله بسته بودند. قسمتهایی از آن سخنرانی چنین بود: "تایلند را همه بهعنوان سرزمین فراوانیها میشناسند؛ فراوانی كودتا، ترافیك، آلودگی هوا، سیل و بسیاری از مشكلات زیستمحیطی دیگر. اما در تایلند فراوانی دیگری نیز وجود دارد و آن فراوانی "تضمین" است. بله، مشكلات زیادی در این كشور وجود دارد مانند ایدز، آلودگی هوا، و مشكلات زیرساختی، اما اینها مشكلاتی هستند كه بسیاری از كشورهای دیگر جهان نیز به آنها مبتلا هستند. شهرهای لندن لسآنجلس، توكیو، تورنتو، روتردام، رم، مادرید و مكزیكوسیتی همگی كم و بیش با مشكلات مشابهی روبرو هستند. من فكر میكنم زمان آن فرا رسیده تا ما بهعنوان نمایندگان كشور متبوع خود از انگشت گذاشتن بر روی موارد منفی و تضعیف یكدیگر دست برداریم. ما وظیفه داریم كه مردم سایر كشورهای جهان و نیز خود را متوجه این قضیه نماییم كه دراین كشور چیزهای زیادی برای مباهات و سهیم شدن با گردشگرانی كه از خارج برای دیدن تایلند میآیند، وجود دارد. بیایید به جنبههای مثبت این كشور از دیدگاه گردشگری نگاه كنیم. خاوردور و بهویژه جنوب شرقی آسیا هنوز هم یكی از شگفتانگیزترین نقاط جهان از دید سایر مردمان جهان است. سازمان بهداشت جهانی، برنامه ملی آموزش جلوگیری از بیماری ایدز را كه توسط تایلند ارائه شده بهعنوان بهترین و جامعترین برنامه نسبت به دیگر كشورها ستوده است. خیلیها نكات منفی تایلند را میبینند اما من یك فرد خوشبین هستم. من مسائل و مشكلات را، بهویژه در صنعت گردشگری، بهدیدهی فرصت میبینم." سرسختی و خوشبینی افراطی من باعث شده بود كه همه فكر كنند من به راستی دیوانهام. اما گذشت زمان درستی حرفهای مرا ثابت كرد. صنعت گردشگری تایلند بهطور روزافزونی در حال شكوفایی است، و واقعا" هم در حال شكوفایی است. چطور ممكن است گردشگری در كشوری كه فرهنگ تایلند، سواحل، بازارها، غذا و صد البته مردمانی نظیر مردم تایلند دارد، شكست بخورد.
كسانی كه با اعتقاد به این شانس دست به كسب و كار میزنند، هرگز فروشندگان خوبی نخواهند شد. بهنظر من هر وقت كه شما سخنرانی یا صحبت میكنید در واقع در حال فروش ایدههای خود، توانمندیهای شركت خود، و یا محصولاتی هستید كه تولید میكنید. اغلب مردم (مثل خوردن) نمیتوانند سخنران خوبی در میان جمع باشند. اما به همهی كارآفرینان توصیه میكنم مهارت خود رادر سخنوری پرورش دهند. به شهرتی كه رایگان بهدست میآید فكر كنید! در اوایل شروع كارم بود كه در یك دورهی آموزش سخنرانی ثبتنام كردم و این یكی از بهترین سرمایهگذاریهای كوچكی بود كه تاكنون داشتهام. اما باید نكتهای را خاطرنشان كنم: وقتی بهحدی از اعتماد بهنفس رسیدید كه توانستید جلوی میكروفن بایستید، كاری نكنید كه مردم مجبور باشند برای دور كردن شما از میكروفن به زور متوسل شوند. این واقعیت را باید قبول كرد كه تعداد اندكی از ما میتوانیم در سخنوری حریف وینستون چرچیل باشیم. بنابراین سعی كنید كه سخنرانیتان مختصر، مفید و مربوط باشد. مطمئن باشید كه شنوندگان، شما را بهخاطر این كار بسیار دوست خواهند داشت. البته هرگز از یاد نبرید كه تلاش و جدیت نقش مهمی در فروش دارند. جدیت را اغلب میتوان بهعنوان عزم واقعی در مواجه با شرایط دشوار تعریف كرد. همه میدانیم كه زدن آخرین تلفن، و ارسال یك فاكس دیگر آن هم در پایان یك روز كاریِ طولانی و خستهكننده، كار آسانی نیست. مخصوصا" وقتی كه به نتیجهی دلخواه هم نرسیده باشیم.
سحر میرشاهی
نویسنده: ویلیام های نِك و جاناتان مارش
مترجم: مریم نیكیان قویدل
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست