چهارشنبه, ۸ اسفند, ۱۴۰۳ / 26 February, 2025
مجله ویستا

نقش خانواده در مسوولیت پذیری کودکان


نقش خانواده در مسوولیت پذیری کودکان

مسوولیت پذیری به معنای قابلیت پذیرش, پاسخگویی یا به عهده گرفتن کاری است که از فردی درخواست شود و انسان مسوول به عنوان انسانی کارآمد است که سکان زندگی اش را به دست می گیرد اما متاسفانه این فرهنگ در جامعه ما شکل گرفته که افراد مسوولیت کار خود را نمی پذیرند و بر دوش دیگران می اندازند که روانشناسان ریشه این مساله را در تربیت کودک می دانند

مسوولیت‌پذیری به معنای قابلیت پذیرش، پاسخگویی یا به عهده‌گرفتن کاری است که از فردی درخواست شود و انسان مسوول به عنوان انسانی کارآمد است که سکان زندگی‌اش را به دست می‌گیرد اما متاسفانه این فرهنگ در جامعه ما شکل گرفته که افراد مسوولیت کار خود را نمی‌پذیرند و بر دوش دیگران می‌اندازند که روانشناسان ریشه این مساله را در تربیت کودک می‌دانند. سوال اکثر والدین این است که چگونه فرزندانی مسوولیت‌پذیر بار بیاوریم اما در عمل و کردارشان این باور مسوولیت‌پذیری را عملی نمی‌کنند. به اذعان روانشناسان بردباری، شکیبایی، قاطعیت والدین در مقابل تصمیم‌گیری فرزندان، شرط عمده مسوولیت‌پذیری آنها در آینده است.در زمینه مسوولیت‌پذیری فرزندان در خانواده نقش پدر و مادر و راهکارهای مهم مسوولیت‌پذیر بودن فرزندان در برابر اعمال محول شده به آنها با رضا شهلا کارشناس ارشد روانشناسی کودکان استثنایی، مشاور کودک درمانی و مدرس دانشگاه گفت‌وگو کردیم که در زیر می‌خوانیم.

● نقش پدر و مادر در امر مسوولیت‌پذیری فرزندان تا چه حدی است؟

قبل از آنکه بخواهم وارد بحث خانواده بشوم، بهتر است از جامعه شروع کنم باتوجه به شرایط کنونی حاکم بر جامعه ما، ما به عنوان انسان‌های مسوولیت‌نپذیر بار آمده‌ایم که هیچ‌کس کوتاهی کارش را بر گردن خود نمی‌گیرد حتی در رفتارهای معمولی ما دیده می‌شود به عنوان مثال فرد می‌گوید «لیوان افتاد» نمی‌گوید «من لیوان را انداختم» حال ما این وضعیت را در سطح جامعه می‌بینیم، زمانی که در ماه گذشته که تیم فوتبال امید ایران شکست خورد ناخودآگاه که یکی از برنامه‌های تلویزیون را می‌دیدم، دیدم در این زمینه مسوولان و مربیان در حال بحث هستند هیچ‌کدام از آنها حاضر نبودند این کوتاهی را برعهده بگیرند و به دیگری پاس می‌دادند.

بنای شیوه واقعیت درمانی در روانشناسی بر مسوولیت‌پذیری اشخاص متکی است. در سایر دیدگاه‌های روانشناسی ما می‌بینیم که فرد محور عالم قرار دارد و حتی برای اینکه فرد مسوول‌پذیر باشد به وی تمرین استفاده از ضمیر شخص اول می‌دهند که نشان از این دارد که مسوولیت‌پذیری امری خطیر است. مسوولیت‌پذیری فرد ریشه در خانواده و نقش والد در آنها دارد، متاسفانه فرزندان ما مسوولیت‌پذیر نیستند؛ چراکه می‌بینیم کودکان در امتحانات و بازی‌ها تقلب می‌کنند یا به راحتی به خانواده‌شان دروغ می‌گویند، نبود یک رابطه درست و جو عاطفی بین والد و کودک باعث می‌شود که ریشه‌های مسوولیت‌پذیری در فرزندمان شکل نگیرد و مراجعه‌کنندگان احساس نارضایتی می‌کنند و می‌گویند چرا کودک ما مسوولیت‌پذیر نیست. خانواده می‌تواند با راه‌های ساده‌ای فرزندان‌شان را از همان اوان کودکی با مسوولیت‌پذیری آشنا کند به‌عنوان مثال یک حیوان خانگی یا حتی یک گیاه را به کودکش بسپارد و از فرزندش بخواهد به آن رسیدگی کند و به او بگوید جان این حیوان یا گیاه بسته به تو است. خانواده در مسوول‌پذیر بودن فرد نقش بسیار حساس، مهم و اصلی را دارد.

● خیلی از والدین نمی‌دانند که آموزش مسوولیت‌پذیری را در فرزندان‌شان از چه سنینی آغاز کنند؟

برونر نظریه‌پرداز مطرح در زمینه مسوولیت‌پذیری عقیده بر این دارد که آمادگی و آموزش هر امری به کودک به شرط آنکه به زبان خود کودک گفته شود، موثر است، به عنوان مثال کودک ۱۵ماهه علاقه دارد که خودش غذا بخورد اما والدینش به دلایل مختلفی این اجازه را به کودک نمی‌دهند که از همین‌جا اعتماد به نفس را در او از بین می‌برند، درحالی که نمی‌دانند اعتماد به نفس در امر مسوولیت‌پذیری چه نقش مهمی دارد و واژه (نمی‌توانم) را به کتاب لغات آنها اضافه می‌کنند.

● تحسین و تشویق کودک در زمینه مسوولیت‌پذیری چه نقشی دارد، تناقض در این زمینه بسیار دیده می‌شود چراکه عده‌ای از روانشناسان اعتقادشان بر این است که تشویق و تحسین نباید صورت بگیرد و برخی خلاف آن را می‌گویند؟

خانواده قبل از آنکه به تشویق و تحسین توجه کند باید آموزش صحیح تربیتی را بداند تا وارد تله‌های تربیتی نشود.

● منظور از تله تربیتی چیست؟

با یک مثال این را تعریف می‌کنم: یک خانواده دارای فرزند ۱۰ ساله هستند اما به او اجازه نمی‌دهند در کارهای خانه کمک کند به دلیل آنکه از عهده‌اش برنمی‌آید، ریخت و پاش می‌کند و هزار دلیل دیگر اما بعد که فرزندشان بزرگ‌تر شد از او می‌خواهند که مسوولیت‌ یک‌سری از کارها را برعهده بگیرد ولی فرزندشان سر باز می‌زند.

اما در پاسخ به اینکه تشویق و تحسین چقدر موثر است به نظر من باید والدین به تشویق صحیح بپردازند مثلا اگر فرزند اتاقش را جمع کرد، نباید به او بگویند عالیه آفرین بلکه باید به تشویق توصیفی بپردازند و بگویند تو توانستی اتاقت را در یک ساعت تمیز کنی عزیزم و از باج‌دادن و شرطی‌کردن فرزندان‌شان دست بردارند، مثلا نگویند اگر اتاقت را تمیز کنی تو را به پارک می‌برم اینها روش‌های غلطی است که کودک را در آینده با مشکل مواجه می‌کند.

● در مورد تنبیه چطور؟

دوستی، ارتباط برقرارکردن، سهیم‌کردن، مسوولیت و استقلال پنج مهارت اجتماعی است که والد باید در تربیت فرزندش داشته باشد، زمانی‌که کودک در این زمینه کوتاهی کرد آن وقت باید تنبیه را اعمال کرد. در کل تشویق و تنبیه در دنیای امروز مبنای توجه خانواده به فرزندشان است.

‌خواهر و برادر بزرگ‌تر چه سهمی در مسوول بارآوردن فرزند بعدی دارند؟

الگوی رفتاری کودک براساس یادگیری، مشاهده و مبنی بر تقلید است. وقتی کودک ببیند برادر بزرگش ظرف نمی‌شورد یا خواهرش با غر و ناله کاری را انجام می‌دهد، کودک هم فکر می‌کند باید مثل آنها باشد. اما زمانی‌که ببیند خواهر و برادرش با رضایت و خشنودی مسوولیت کاری را برعهده می‌گیرند این احساس خوشایند در فرد به‌وجود می‌آید که مسوولیت کاری را برعهده گیرد.

● فرزند بزرگ‌تر چطور؟ چون در خانواده‌ها می‌بینیم که بیشتر مسوولیت به دلیل امتیاز بزرگ‌تربودن، برعهده فرزند ارشد است.

بله. متاسفانه این امر زیاد دیده شده آن هم به دلیل نبود چارچوب و تقسیم‌بندی وظایف است که باعث می‌شود فرزندان ارشد یک خانواده، مسوول‌پذیرتر شوند. برای اینکه هرکدام از فرزندها به یک اندازه مسوولیت داشته باشند، باید احساس تعلق به خانواده را در کودک به‌وجود آورند. وقتی این احساس به‌وجود آید، کودک به سمت مسوول‌بودن سوق داده می‌شود. به قول سهراب سپهری: سنگی از روی زمین برداریم تا احساس بودن کنیم.

● در جامعه ما، خانواده‌ها بر مبنای تفکیک جنسیتی، به فرزندان پسر بهای بیشتری می‌دهند که نتیجه‌اش آن می‌شود که پسران نسبت به دختران مسوول‌پذیرترند؟ شما به عنوان یک روانشناس، چه راه‌حلی را برای حل این حالت ارایه می‌دهید؟

همان‌طور که گفتید در جامعه ما، جنس کودک نقش مهمی را ایفا می‌کند وقتی از همان آغاز به فرزندان‌مان می‌گوییم: پسر نباید گریه کند و دختر نباید عصبانی شود، شروع به تفکیک جنسیتی کرده‌ایم. برای مثال دختر ۲۶ ساله‌ای به مطبم مراجعه کرده مشکلش این بود که تا به حال به تنهایی خرید نکرده است یا بدون خانواده‌اش به جایی نرفته، وقتی به روانکاوی‌اش پرداختیم و الگوهای رفتاری‌اش را در دوره کودکی جست‌وجو کردیم، دیدیم که این مساله به دلیل فرهنگ سنتی حاکم بر خانواده‌اش بوده است که در آن گفته می‌شد پسرها باید به تنهایی بیرون بروند. این فرهنگ در حال حاضر در برخی از خانواده‌ها حاکم است. متاسفانه از این مسایل زیاد دیده می‌شود، خانواده‌ها نه تنها طرز تفکر خود را بر اساس جنسیت تعیین می‌کنند، بلکه بدون هیچ‌گونه مطالعه و آموزشی، فرزندان‌شان را تربیت می‌کنند. برای جامعه ما، مطالعه، آموزش و مشاوره‌گرفتن قبل از تربیت کودک در این زمینه کمک‌ساز است.

● مدرسه بعد از نهاد خانواده تا چه حدی می‌تواند به مسوولیت‌پذیری فرزندان‌مان کمک کند؟

نقش اصلی را در این میان خانواده دارد. باید خانواده در پی‌ریزی پایه‌های تربیتی شش سال اول کودکش وی را مسوول‌پذیر بار آورد و اگر کوتاهی کند، مدرسه نمی‌تواند کمکی به فرزندان‌مان کند؛ چراکه به دلیل مسوول نبودن کودک‌مان، مدرسه نیز با مشکل روبه‌رو می‌شود و خانواده‌ها برای رفع مشکل‌شان از معلم فرزندشان می‌خواهند برای اینکه او مسوول شود به عنوان مثال مبصرش کنند. اما معلمان برای مسوول‌پذیرتر کردن دانش‌آموزان می‌توانند موقعیت‌هایی که برای فرد باعث تصمیم‌گیری می‌شوند، ایجاد کنند و رمز این کار، انجام کارهای ساده است. مثلا هرکدام از دانش‌آموزان را مامور و مسوول انجام کاری کنند یک دانش‌آموزی را مسوول جمع‌آوری برگه امتحانات کنند، دیگری نمره‌ها را وارد دفتر معلم کند و....

‌ ● تلقین و القاء نمودن این امر که تو باید مسوولیت‌پذیر باشی در مسوول‌پذیری کودکان‌مان اثر دارد؟

نه، تلقین به تنهایی و بدون عمل جواب نمی‌دهد حتی باعث مقاومت در کودک می‌شود حتما باید با عملکرد توصیفی باشد.

● استقلال و مسوولیت‌پذیری، مکمل یکدیگرند؛ چراکه آمارها حاکی از آن است که فرد مستقل مسوول‌پذیرتر است برای استقلال دادن به فرزندان‌مان، چه راهکاری را موثر می‌دانید؟

زمانی‌که خانواده به فرزندش استقلال می‌دهد باید اجازه اشتباه‌کردن را نیز به او بدهد. اما خانواده‌ها به‌دلیل تکرارنکردن اشتباهات، استقلال را از کودک می‌گیرند. به عنوان مثال زمانی‌که دفترچه کودک‌شان گم می‌شود، بلافاصله برای او دفترچه می‌خرند و نمی‌گذارند که فرد عواقب این مساله را ببیند. باید به این نکته توجه داشته باشیم فردی که استقلال دارد، می‌تواند تصمیم بگیرد و این تصمیم‌گیری فرد است که باعث می‌شود در آینده مسوول‌پذیر شود.

‌در نهایت شما به عنوان یک روانشناس کودک چه راهکارهایی را برای والدین در زمینه مسوولیت‌پذیری مهم می‌دانید؟

نکته‌وار این راهکارها را بیان می‌کنم.

۱) در زمینه مسوولیت‌پذیری با فرزندان‌مان صحبت کنیم.

۲) نقش کودک را در خانواده پررنگ نشان دهیم.

۳) برای مسوولیت‌پذیری کودکان‌مان، در آغاز کارهای ساده را به آنها بسپاریم.

۴) فرصت و اجازه انتخاب به آنها دهیم حتی اگر انتخاب‌شان غلط باشد.

۵) فرصت و اجازه عمل به آنها دهیم.

۶) تفاوت، ویژگی و توانایی‌های فرزندان‌مان را بشناسیم.

۷) حس انتقاد را کم کنیم.

۸) خیلی سریع کار فرزندان‌مان را ارزیابی نکنیم.

۹) دلیل مسوولیت‌پذیری کودک‌مان را بررسی کنیم تا در محول‌کردن کارهای بعدی بتوانیم با برطرف‌کردن آن عوامل، به کودک‌مان کمک کنیم.

۱۰) برای مسوولیت‌پذیر کردن فرزندمان، شرایط خطر کردن را تا حد استاندارد برایشان فراهم کنیم. به عنوان مثال اگر کودک‌مان می‌خواهد پوست میوه‌ای را بکند و نمی‌داند چگونه، به او کارد دهیم و تحت‌نظارت خودمان بگذاریم این کار را انجام دهد.بچه‌ها آرزو دارند که در آینده شبیه والدین‌شان شوند و برداشتی که کودک از خود دارد، کاملا وابسته به شرایطی است که در آن رشد می‌کند، در نتیجه پدر و مادر باید به احساس مثبت و تفکر مثبت در زمینه تربیتی، توجه بسیاری کنند.

فرزانه نیکروح‌متین