شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

در انتظار هیچ


در انتظار هیچ

ظاهرا رضا عطاران با رونمایی از اولین کار سینمایی قصد دارد به نوعی خود را به عنوان یک کارگردان کمدی سیاه یا کمدی ابزورد معرفی کند

ظاهرا رضا عطاران با رونمایی ازاولین کارسینمایی قصد دارد به نوعی خود را به عنوان یک کارگردان کمدی سیاه یا کمدی ابزورد معرفی کند. ابزوردیسم که گاهی به "هیچ‌انگاری" هم تعبیرمی‌شود، ‌ازتئا‌تروآثارنمایشنامه‌ نویسانی چون ساموئل بکت، اوژن یونسکو،هارولد پین تر و وودی آلن وارد عرصه درام شد و مورد توجه سینماگران قرار گرفت. ابزوردیسم بیانگروضعیت زندگی انسان درجهانی است که به واسطه پیشرفت سطح آگاهی، انسان مدرن درمواجهه با پدیده‌ای همچون مرگ دستخوش پوچی و یاس قرارگرفته وبه زبانی ساده، سینمای ابزورد درواقع سینمایی است که از این مدیوم برای القای چنین اندیشه‌ای درغالب دراماتیک استفاده می‌کند.

پیش ازاین عطاران درکمدی‌های تلویزیونی خود شمایی ازعلاقه به این نوع کمدی را نشان داده بود. شکل کمدی او وکاراکترهایی که خلق کرده بود، نویدبخش این جنس ازکمدی درفضای آزادانه سینما بود وحالا درسینما توانست حداقل دغدغه خود را درمحتوا با شکلِ کمدی‌های تلویزیونی پیوند بزند.

عطاران این جا کاراکتری را می‌آفریند که از‌‌همان ابتدا کتاب "بیگانه" نوشته آلبرکامو را می‌خواند و روی پنکه اتاق خود شمایلی از فرانتس کافکا چسبانده است. کامو نویسنده‌ای‌ است که اسطوره سیزیف را می‌نویسد و دراین کتاب زندگی انسان را به واسطه وجود مرگ، پوچ و بی‌معنا تلقی می‌کند!عطاران شخصیتی خلق کرده که همچون تمام شخصیت‌های ابزورد از بار سنگین زندگی در روزگارخود به ستوه آمده واکنون فقط به این می‌اندیشد که کی می‌تواند بخوابد تا چشم ازتمام این تلخ‌کامی‌ها فروبندد. شخصیت عطاران درانتظارهیچ است وحاضرنیست هرگز به زندگی«آری» گوید.

اوبه گذشته خود بازمی‌گردد وچون نقطه روشنی درگذشته سیاه خود پیدا نمی‌کند، ترجیح می‌دهد برای همیشه بخوابد.

نقطه مثبت ومتفاوت کارعطاران دراین است که کاراکتر‌های اوغالباًمی‌خواهند سالم زندگی کنند وخاطره موجهی ازخود درذهن دیگری باقی بگذارند وازاین رواست که درجریان زندگی با شکست روبه رو می‌شوند، چون نمی‌‌خواهند مثل دیگران ازهرراهی وبه هرقیمتی به موفقیت برسند.

این نوع زندگی منجربه سرخوردگی وآسیب‌های روانی عمیقی می‌شود که شخصیت ‌رضا‌ در«خوابم می‌آد» دچارآن است. اودیگرفقط می‌خواهد بخوابد، چون تا پیش ازاین بر‌خلاف بسیاری دیگربیداربوده ودربیداری زندگی کرده است. شخصیت«رضا» اکنون خسته ‌و به ته خط رسیده است.

اما ناگهان بارقه‌ای درزندگی شخصیت عصیان‌زده رضا درخشیدن می‌گیرد.عشق راه حل عطاران برای رهایی از این بارغم‌افزای هستی است، همان‌طورکه وودی آلن راه حل عشق را بر‌می‌گزیند. رضا سعی می‌کند عاشق شود و به کمک دختری که اوهم به ‌نوعی ازشکست‌خوردگان‌‌ همان فرهنگ و‌‌ ‌جامعه است،امید واشتیاق دگرباره را برای زندگی بازیابد. ظاهراً عطاران زندگی را یک مرحله بالا‌ترازهمتایان خود درسینمای غرب تلخترمی‌بیند وبه محض این که از مشکلاتش گره‌گشایی می‌شود، یک تصادف زندگی‌اشرا دستخوش انهدام قرار می‌دهد. درآخرین لحظه، درآن جا که به نظرمی‌‌رسد کورسوی امیدی درخشیدن می‌گیرد، سرنوشت انسان به دست یک تصادف ساده است.

تصور براین است که عطاران دغدغه خود را درسینما پیدا کرده و آغازگر راهی و روشی ا‌ست که پیش ازاین در سینمای ایران نمونه نداشت. اما هنوز راه درازی دارد تا بتواند میان سبک کمدی خودش و کمدی سیاه پیوندی مستحکم برقرارکند. هنوزآثارنا‌پختگی درکار فیلمسازدیده می‌شود که ناشی ازبی‌تجربگی دراولین فیلم سینمایی اوست. با این حال«خوابم می‌‌آد» پتانسیل بالایی برای بحث و تحلیل دارد و به عنوان اولین ساخته سینمایی رضا عطاران آغاز خوبی برای ورود وی به عالم سینماست.

نویسنده : سعید نیکو رزم