پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

بحران آب را ریشه ای حل کنیم


بحران آب را ریشه ای حل کنیم

نیم نگاهی به تاریخچه مدیریت آب در کشور نشان می دهد که شدت گرفتن بحران آب عمدتا ریشه در به فراموشی سپردن باورها و مبانی فرهنگی و فکری استواری دارد که پایبندی به آن ها ضامن پایداری در روند توسعه و بهره برداری از منابع آب بود

ایران کشوری با اقلیم عمدتا گرم و خشک است. رشد سریع جمعیت مهم ترین عامل کاهش سرانه آب تجدیدشونده کشور در قرن گذشته بوده است. بنا بر آمارهای سازمان حفاظت محیط زیست ایران، استفاده از منابع آب زیرزمینی در ایران را در قیاس با استاندارد جهانی سه برابر بیشتر تخمین می زند این در حالیست که میانگین بارش در کشور و استان از یک سوم میانگین جهانی آن تجاوز نمی کند و بخش اعظم مساحت آن را پهنه های خاکی فراخشک و خشک تشکیل می دهد.

ایرانیان چندهزار سال با کم آبی زیسته اند

در ایران باستان، آب مقدس به شمار می رفته و پس از آتش مقدس ترین عنصر بوده است. با ظهور اسلام، ایرانیان مسلمان ضمن حفظ آن دسته از رسوم و باورهای خویش در مورد آب که تضادی با تعالیم اسلام نداشت، فرهنگ خویش را غنا بخشیده و در مقوله رابطه انسان با طبیعت آن چنان نظامی پایه ریزی کردند که در جهان کم نظیر است.

تا اوایل سده 1300 که فناوری پمپ و استحصال آب های زیرزمینی به شکل امروزی آن به بشر عرضه نشده بود، یکی از روش های بارز مصنوعی استخراج آب های زیرزمینی "قنات" محسوب می گردید. سیستمی که در سرزمین پارس ابداع گردیده و سپس به شرق و غرب عالم منتشر شد. اکثر نقاط دنیا که از آب های سطحی دائمی و رودخانه های جاری محروم بودند از این روش به منظور بهره براری از آب های زیرزمینی استفاده می کرده اند. سازه شگفت انگیز قنات که حفاری و احداث آن مستلزم دانش و مهارت فنی بسیار زیادی بود، مسبب اصلی به وجود آمدن منظم ترین و متکامل ترین نظام های مدیریت منابع آب در کشور بود.

تا پیش از اجرای قانون اصلاحات ارضی مدیریت آب قنات در اغلب نقاط استان توسط معتمدین و ریش سفیدان منطقه به بهترین شکل ممکن صورت می گرفت. سرسالار، سربنه، آبیار و داور از جمله سمت هایی بود که متولیان تقسیم، جیره بندی و توزیع آب اطلاق می شد. این اشخاص هم بر تامین نیازهای مردم و توزیع عادلانه آب و هم بر نگهداری و حفظ قنات نظارت داشتند.

بعد از دهه 1330 که حفر چاه های عمیق در دشت های استان متداول شد، آب آبخانه دشت ها، توسط آن ها استخراج گردیده و به مصارف کشاورزی می رسد. با اضافه شدن این منبع آب جدید، کشاورزی رونق یافت و به تبع آن استخراج آب زیرزمینی سرعت گرفت.

زنگ خطر در اولین دشت استان

از اوایل دهه 1360 بهره برداری از منابع آب زیرزمینی توسط چاه های عمیق به اوج خود رسید و به تدریج موجب تخلیه آبخوان های زیرزمینی شد. در دهه ۱۳۵۰، یکی از بزرگترین منابع آب زیرزمینی این استان، یعنی آبخانه دشت مشهد، در اثر اضافه برداشت با افت تدریجی سطح آب زیرزمینی مواجه شد و از طرف وزارت نیرو، حفر چاه عمیق برای مصارف کشاورزی ممنوع اعلام شد. ولی از آن جایی که اطلاع و اعتقاد کافی مبنی بر محدود بودن حجم آب زیرزمینی، هم برای صاحبان چاه و هم برای مسئولین وجود نداشت، مسئله جدی گرفته نشد و در نتیجه عده ای از بهره برداران، نه تنها برای حفظ مخزن آب زیرزمینی خود علاقه مندی نشان ندادند، بلکه تصور می کردند اعلام ممنوعیت نوعی اقدام ساختگی از سوی کارشناسان و مسئولین بوده و آن ها قصد دارند مانعی برای حفر چاه و توسعه بهره برداری ایجاد شود.

در سایر دشت های استان نیز همین شیوه تفکر حکم فرما شد و به تدریج آن ها نیز به سرنوشت دشت مشهد دچار شدند، به طوری که تا اوایل دهه ۷۰، تقریبا تمامی دشت های مهم استان با افت سطح آب زیرزمینی و کسری مخزن مواجه شده اند.

ریشه های بحران آب را بشناسیم

واگذار شدن تدریجی تمام وظایف و اختیارات مربوط به مدیریت و حفاظت منابع آب در کشور به دولت، موجب شده برنامه ریزی و نظارت محلی و منطقه ای آب جای خود را به احکام و قوانین بالادستی و فراگیر داده و به تدریج مردم و بهره برداران را از سهیم شدن در مدیریت آب دور نماید. ایرانیان طی چند هزار سال با تکیه بر نظام های سنتی هوشمند، توانسته بودند در هر منطقه و در هر روستا قوانین و ضوابط بومی خود را در مدیریت منابع آب تدوین کرده و به خوبی آن ها را به اجرا در بیاورند.

از بین رفتن قداست و جایگاه ارزشمند آب در آبادانی و حیات و سرزندگی موجب شد در شهرها و روستاها رقابتی ویرانگر در برداشت از منابع آب شکل گیرد به طوری که هم اکنون بسیاری از الگوهای زندگی ما تناسبی با محدودیت و پایان پذیری منابع آب ندارد.

نیم نگاهی به تاریخچه مدیریت آب در کشور نشان می دهد که شدت گرفتن بحران آب عمدتا ریشه در به فراموشی سپردن باورها و مبانی فرهنگی و فکری استواری دارد که پایبندی به آن ها ضامن پایداری در روند توسعه و بهره برداری از منابع آب بود. اکنون نیز نجات منابع آب در استان به شدت به احیای نقش مردم و تشکل های مردمی در بهره برداری از منابع آب وابسته بوده و در سایه تقویت حس مسئولیت عمومی و افزایش دغدغه مندی در خصوص پایان پذیری منابع آب زیرزمینی، می توان تعادل در برداشت از آبخوان ها را رقم زد و پیامدهای ویرانگر آب در استان را به سلامت پشت سر گذاشت.

محمد فشایی؛ کارشناس آب و کشاورزی

دانشجوی دکتری گروه مهندسی آب دانشگاه فردوسی مشهد