دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

منو بیشتر دوست داری یا نی نی رو


منو بیشتر دوست داری یا نی نی رو

به صورت کوچولوی تازه وارد نگاه کرد و خم شد که بوسش کنه مامان گفت بیدارش نکنی ها آروم بوسش کن آروم بوسش کرد و دوباره سرگرم بازی با عروسکش شد حسابی توی فکر بود سرش رو بلند کرد و گفت مامانی منو دوست داری یا داداشی رو

به صورت کوچولوی تازه‌وارد نگاه کرد و خم شد که بوسش کنه. مامان گفت: بیدارش نکنی ها! آروم بوسش کن. آروم بوسش کرد و دوباره سرگرم بازی با عروسکش شد. حسابی توی فکر بود. سرش رو بلند کرد و گفت: مامانی! منو دوست داری یا داداشی رو؟!

این سوال​خیلی از بچه هایی است که عزیزدردانه خانه ای بودند و حالا با ورود فرزند دوم جایگاهشان را در خطر می بینند. وقتی کودک دوم متولد می شود، فرزند ارشد نیازمند دنیایی از توجه و علاقه می شود تا اطمینان پیدا کند، این فرشته کوچولو قرار نیست جایش را بگیرد، بلکه قرار است همبازی دوران کودکی و همدم و همراه بزرگسالی اش باشد. مشکلات ناشی از حسادت کودکان معمولا زمانی به اوج خود می رسد که فرزند بعدی به فاصله خیلی کم و به صورت ناخواسته یا بدون برنامه به دنیا می آید. زهرا . ک زمانی فرزند سومش را به دنیا آورد که فرزند دومش یک و نیم ساله بود. او به خاطر حسادت ها و بدقلقی های ایلیا بشدت تحت فشار است. خودش می گوید جرات تنها گذاشتن نوزادش را ندارد چراکه ایلیا به محض تنها شدن، ممکن است به برادر کوچکش آسیب برساند و این بدرفتاری ها هنگام شیردهی به نوزاد، به اوج خود می رسد.

معمولا وقتی اختلاف سنی بین فرزندان کمتر از سه سال می شود چنین رفتارهایی طبیعی خواهد بود چراکه فرزند اول هنوز به قدری کوچک است که نمی تواند کم شدن توجه را تاب بیاورد. اگر شما هم قصد بچه دار شدن دارید، باید برای قبل و بعد از تولد نوزاد، برنامه ای هم برای فرزند ارشدتان داشته باشید و مشکلات ناشی از حسادت میان فرزندان را جدی بگیرید.

قبل از تولد نوزاد: سعی کنید کودک را با نو زاد آشنا کنید، البته این کار را کمی قبل از تولد نوزاد شروع کنید، یعنی با نزدیک شدن موعد تولد​ به کودکتان بگویید که خواهر یا برادری در راه است که نیاز به مراقبت دارد و وقتی بزرگ شود همبازی او خواهد بود. می توانید درباره برخی امور مربوط به نوزاد از او نظرخواهی کنید، اموری مثل رنگ لباس یا کفشی که برای نوزاد می خرید، اما درباره چیزی مثل اسم کودک از او نظر نخواهید چراکه احتمالا اسامی قهرمان های کارتون هایش را پیشنهاد می دهد! مراقب باشید برای جلب نظر او در مورد نوزادتان منفی بافی نکنید، مثلا نگویید «تو از او بهتر هستی یا نوزاد چیزی جز یک دردسر نیست!» نکته دوم محل قرار گرفتن وسایل نوزاد است، اگر اتاق جدیدی برای فرزند دوم در نظر دارید چهار تا شش هفته قبل از به دنیا آمدن نوزاد وسایل آن را تهیه کنید و اگر قرار است دو فرزند شما اتاق مشترکی داشته باشند، کودک بزرگتان را هم در کار دکوراسیون اتاق دخالت دهید، او باید از چیدمان اتاق و جای تخت و کمدش راضی باشد.

در مورد بچه هایی که فاصله سنی کم دارند اگر قرار است از تخت یا گهواره کودک بزرگ تر استفاده شود حتما از مدتی قبل تخت جدید کودک را برایش مهیا کنید تا حس نکند به محض ورود نوزاد تازه وارد جایش غصب شده است و اما نکته سوم، جدایی از مادر هنگام زایمان، هر چقدر هم که کوتاه باشد، برای کودکان سخت است، بنابراین از قبل با او صحبت کنید و بگویید که برای مدت کوتاهی به اندازه یک یا دو شب از او دور هستید. در ضمن به او گوشزد کنید که ممکن است نیمه شب به بیمارستان بروید. چون اگر او شب​ بیدار شود و شما را در خانه نبیند، اضطراب زیادی را تجربه می کند.

پس از تولد نوزاد: شاید با تولد نوزاد، فرزند اول بداخلاق تر و وابسته تر شود، او را درک کنید، چراکه نیاز به ابراز وجود دارد و می خواهد مطمئن باشد کسی جایش را در خانواده نگرفته است، دقت کنید که حسادت در کودکان خردسال بدون حاشیه ابراز می شود، مثلا کودک می پرسد: چه زمانی نوزاد می میرد؟ یا بهتر نیست او را به بیمارستان برگردانیم؟! اما در کودکان بزرگ تر این حس سرکوب می شود و خودش را با علائمی مثل ناخن جویدن، شب ادراری، کشیدن موهای دیگران و خرابکاری​ از قبیل شکستن ظرف یا پرتاب کردن وسایل و اسباب بازی ها، خودش را نشان می دهد. اگر کمی صبوری کنید و سختگیری بی مورد نداشته باشید با گذشت زمان حس حسادت، به حس تسلط و کنترل تبدیل می شود و کم کم فرزندتان​ خود را نسبت به خواهر یا برادر کوچک​تر مسئول می​داند و می فهمد که نوزاد فقط متعلق به پدرو مادرش نیست بلکه به یک خانواده تعلق دارد و همگی باید مراقب او باشند. با این حال اگر فرزند بزرگ تر با صراحت می گوید نوزاد را دوست ندارد، نباید با او مجادله کنید. از آنجا که مادر مجبور است زمان زیادی را صرف شیردهی و مراقبت از نوزاد کند، فرزند اول هم باید زمان بیشتری را با پدر بگذراند تا احساس نکند والدین او را تنها گذاشته اند. اگر کودک هنوز از پوشک استفاده می کند، بگذارید همچنان این روند ادامه پیدا کند و اگر هنوز شیر مادر می خورد آن را قطع نکنید و خلاصه فراموش نکنید که او هنوز یک کودک است.

گاهی اوقات وقتی کودک بزرگ تر به نوزاد نزدیک می شود، مادر یا پدر به صورت ناگهانی واکنش نشان می دهند، در واقع ترس والدین از این است که نوزاد آسیب ببیند، اما از این نکته غافل اند که جمله های دستوری و ناگهانی، کودک بزرگ را رنجیده خاطر می کند. به کودک اجازه دهید نوزاد را در آغوش بگیرد، او را نترسانید، خودتان به او یاد دهید چگونه کودک را با ملایمت نوازش کند و ببوسد. برایش توضیح دهید: خواهر یا برادرت دوست دارد تو به آرامی با او رفتار کنی»، روی واژه های خواهر و برادر تاکید کنید تا کودک نسبت خود و نوزاد را بشناسد و به نوزاد دلبستگی پیدا کند.

اگر اقوام و دوستان برای نوزاد نورسیده هدایایی می آورند، فراموش نکنید که خودتان به فرزند اول اسباب بازی یا چیزی که دوست دارد را هدیه دهید، به این ترتیب، هم به او توجه داشته اید و هم او را سرگرم هدیه تازه اش می کنید. وقتی او برای مدتی آرام​ و با اسباب بازی هایش سرگرم است، سراغش بروید و با او حرف بزنید و به او بگویید که چقدر دوستش دارید و فرزند ارشد شماست و هیچ کس و هیچ چیز نمی تواند جای او را در دل شما

بگیرد.

​ نکته آخر این که نباید به خاطر چند سال بزرگ تر بودن، او را از «کودکی کردن» محروم کنید، او هنوز کودکی است که نیاز دارد بازی کند و دوران خوش و خاطره انگیز خردسالی اش را داشته باشد. پس به خاطر شیطنت های گاه و بیگاهش او را مواخذه نکنید و مثلا نگویید:از تو که بزرگ تری انتظار نداشتم!

شیما نادری