جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
مجله ویستا

جامعه و زندگی سیاسی بر پرده نقره ای


جامعه و زندگی سیاسی بر پرده نقره ای

نگاهی به فیلم های سیاسی اجتماعی نیمه اول دهه ۸۰

مؤلفه سیاست به دلیل اهمیت والایی که در مناسبات امروز جامعه ایرانی دارد همواره در زاویه دید فیلمسازان قرار داشته و تلاش‌های روشنی جهت نمایش برخی تحولات مهم سیاسی و اجتماعی در متن تصویری آثار قابل رهگیری است. در متن حاضر به نمونه‌هایی از آثار مهم دهه ۸۰ می پردازیم که رهیافت‌های سیاسی و اجتماعی در بطن آنها به خوبی مشهود است.

● آخر بازی

همایون اسعدیان در کارنامه کارگردانی خود علاقه‌مندی به موضوعات اجتماعی را نشان داده است. آخر بازی ساخته وی، یکی از فیلم‌های خوب اکران شده در سال ۸۰ بود که دغدغه جوانان را داشت و در آن سال‌ها که بحث روز بیشتر حول محور جوانان می‌گذشت، نگاه اسعدیان به جوانان دانشجو، از دید دیگری بود و این کارگردان در فیلم خود روابط نسل جدیدی که مقدرات، سرنوشت شومی‌را برایشان رقم زده است بررسی می‌کند. اسعدیان با این فیلم حامد بهداد را به سینمای ایران معرفی کرد و بازی قابل قبول بهداد او را به عنوان چهره جوان مطرح کرد؛ چهره‌ای که بعدها در بسیاری از فیلم‌های مهم این دهه نقش جوان عاصی و سرکش را بازی کرد.

● نیمه پنهان

تهمینه میلانی از اواسط دهه ۷۰ تا اواسط دهه ۸۰ فیلم های خوبی در باب زنان و مشکلاتشان ساخت. آثاری که گاهی اوقات نگاه جدیدی به مقوله زنان و نگاه جامعه به آنها داشت. پرداختن به موضوع فیلم نیمه پنهان در آن سال‌ها جسارت خاصی می‌طلبید. بررسی روابط و اتفاقاتی که در زمان انقلاب فرهنگی در دانشگاه رخ داد و در کنار آن زندگی زنی به نام فرشته که این موضوع همه زندگی او را تحت تأثیر قرار می‌دهد. از بعدی دیگر می‌توان نیمه پنهان را فیلمی ‌در رسای قضاوت‌ها دانست؛ قضاوت‌هایی که عشق‌های بسیاری را به نفرت بدل می‌کنند. نیمه پنهان نگاهی دارد به بازخورد این قضاوت ها در بستر سیاست و تأثیر آن در روابط بین آدم‌ها.

● آواز قو

این فیلم مهمترین اثر کارنامه کاری اسدی به حساب می‌آید و این کارگردان با استفاده از فیلمنامه پیمان معادی داستان عصیان نسل جوان را بر پرده ترسیم کرده است. نسلی که تنها خواسته بر حق‌شان زندگی در آرامش بود. آواز قو سعی داشت در زمان خودش دید تازه‌ای به زندگی جوانان معاصر داشته باشد. نگاهی که روح خسته و تنهایی این نسل را عیان کرد و این فیلم را به اثر خاصی مبدل ساخت. بهرام رادان در ایفای نقش بسیار موفق بود و توانست با اتکا بر بازی بیرونی‌اش کاراکتر قابل قبولی را بر پرده تصویر کند.

● زیر نور ماه

رضا میرکریمی‌یکی از کارگردان‌های مهم دهه ۸۰ به حساب می‌آید. او با ساخت فیلم‌های اجتماعی به زندگی آدم‌هایی از جامعه می‌پردازد که در لایه‌های زیرین جامعه دیده نمی‌شوند و یا به خاطر شغل خاص آنها حیطه کاری حساسی دارند. در«زیر نور ماه» کریمی ‌به زندگی یک روحانی جوان پرداخته است. او با ساخت این فیلم بیننده را وارد زندگی و دنیای طلبه‌ای جوان می‌کند. دنیایی که قبل از ساخت این فیلم یک حریم ممنوعه بود. فیلمی‌خوش ساخت و یکدست که به مدد فیلمنامه کاملی که دارد توانسته از پس پرداخت این موضوع جسورانه بر آید. طلبه جوان هنگام پایان تحصیل و ملبس شدن به لباس روحانیت، دچار شک و تردید شده و می‌ترسد که علمش خالص و برای خدا نباشد وکارگردان به زیبایی سیر و سلوک عارفانه طلبه را در مواجهه او با آدم های حاشیه شهر به نمایش می‌گذارد. کریمی‌ با انتخاب یک طلبه جوان و تردید او در ملبس شدن، درواقع همان مناظره قدیمی‌عقل و عشق را مطرح کرده است. بحث جبر و اختیار و اینکه آیا این آدم‌ها باید چنین سرنوشتی داشته باشند یا خود اینگونه انتخاب کرده اند. زیر نور ماه فیلم تحسین شده جشنواره نوزدهم بود و جایزه ویژه هیأت داوران را دریافت کرد.

● شام آخر

فریدون جیرانی با سابقه‌ای که در نقدنویسی دارد نشان داده به سینمای قصه‌گوی عامه پسند علاقه‌مند است. او که با ساختن قرمز مسیر تازه ای در ساخت ملودرام را در پیش گرفته بود، با شام آخر نشان داد که علاقه‌اش به داستان‌هایی که تا آن زمان اجازه ساخت نداشتند به قدری است که از اعتبار حرفه‌ای‌اش خرج کند. کاراکتر زن در فیلم های اخیر او زنانی هستند که پیش تر در سینمای بعد از انقلاب تصویر نشده بود. آنها رفتارهایی دارند که منعکس کننده نوعی فردیت است. فردیتی که گاه خودخواهی مطلق جلوه می‌کند. مهین مشرقی استاد دانشگاهی است که به دلیل عشق نامتعارفش خانواده را ترک می‌کند و روی احساس مادری اش پا می‌گذارد؛ عملی که از سوی جامعه بشدت نکوهش شده و در نهایت نیز نویسنده این کاراکتر را مستحق مرگ می‌بیند. فیلم در زمان خود ملودرامی ‌خوش ساخت به حساب می‌آمد.

● سگ کشی

سگ کشی یکی از فیلم های برتر دهه ۸۰ به شمار می‌آید . فیلم با نمادها سعی دارد همه تضادهای ظاهری و باطنی قصه را به نوعی به مخاطب عرضه کند و بیضایی این تضاد را حتی در انتخاب اسامی‌نیز به کار برده است. ناصر معاصر که در اصل نماد دروغگویی و فریبکاری است و در مقابل او همسرش گلرخ کمالی شخصیت ایده ال جامعه معاصر است. بهرام بیضایی به زیبایی عناصر بد و خوب جامعه را در مقابل یکدیگر نشان داده است. اینکه دروغ و ریا کاری تا چه حد اعتماد را دربین آدم‌ها از بین برده است و همگی به شرایطی رسیدند که ارزش ها به ضد ارزش تبدیل شده ، در حالی که همه سختی ها بر گردن کسانی است که راضی به تظاهر نیستند. با این حال در سکانس پایانی نگاه امیدوار کننده بیضایی با قرار دادن ناصر معاصر در جمع کسانی که بازی داده ، امید را در دل بیننده بر می‌انگیزد.

سیده مریم مطلب پور