چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

ای جوانان


ای جوانان

ای جوانان یک اندیشه هنگامی موفّق است که ایمان به آن قوی بوده و در پی آن اخلاص و حماسه بسیار و آمادگی برای فداکاری در راه آن و عمل برای تحقق آن وجود داشته باشد

ای جوانان! یک اندیشه هنگامی موفّق است که ایمان به آن قوی بوده و در پی آن اخلاص و حماسه بسیار و آمادگی برای فداکاری در راه آن و عمل برای تحقق آن وجود داشته باشد.

ارکان چهارگانه: ایمان، اخلاص، حماسه و عمل باید از ویژگیهای جوانان شود زیرا بنیان ایمان، قلب پاک و بنیان اخلاص، دل پاکیزه و بنیان حماسه احساس قوی و بنیان عمل اراده نیرومند است. این در هیچ جایی جز وجود جوانان یافت نمی‌شود. به همین دلیل جوانان از ذیر باز ستون‌‌‌های استوار نهضت ملت‌‌‌ها و راز و رمز قدرت آنها و پرچم داران هر اندیشه‌ای بوده‌اند: «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ نَبَأَهُم بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًی» (کهف ۱۳) ‏ما داستان آنان را به گونه راستین (بدون کم و کاست) برای تو بازگو می‌کنیم. ایشان جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان داشتند، و ما بر (یقین و) هدایتشان افزوده بودیم.

آن خدایی را می‌ستاییم که هیچ معبودی جز او نیست. و درود و سلام می‌فرستم بر سرورمان حضرت محمد و خاندان و یارانش. ای جوان! ای دلباخته‌ی جویایی زندگی!‌‌‌ هان ای مشتاق یاری دادن دین خدا!‌‌‌ هان ای کسی که روحت را به مولایت تقدیم می‌کنی! اینک دعوت هدایت است و ارشاد. اینک دعوت حکمت است و استواری.

پس برای پیوستن به سپاهیان خاموش و آرام بشتاب! وبرای خدمت زیر پرچم سرور پیامبران آماده باش! ای جوانان! یک اندیشه هنگامی موفق است که ایمان به آن قوی بوده و در پی آن اخلاص و حماسه بسیار و آمادگی برای فداکاری در راه آن و عمل برای تحقق آن وجود داشته باشد.

ارکان چهارگانه: ایمان، اخلاص، حماسه و عمل باید از ویژگیهای جوانان شود زیرا بنیان ایمان، قلب پاک و بنیان اخلاص، دل پاکیزه و بنیان حماسه احساس قوی و بنیان عمل اراده نیرومند است. این در هیچ جایی جز وجود جوانان یافت نمی‌شود. به همین دلیل جوانان از زیر باز ستون‌‌‌های استوار نهضت ملت‌‌‌ها و راز و رمز قدرت آنها و پرچمداران هر اندیشه‌ای بوده‌اند: نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ نَبَأَهُم بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًی (کهف ۱۳) ما داستان آنان را به گونه راستین (بدون کم و کاست) برای تو بازگو می‌کنیم. ایشان جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان داشتند، و ما بر (یقین و) هدایتشان افزوده بودیم. ای جوانان! شاید خطرناک‌ترین پدیده در میان فریاد‌‌‌های امّت پویا- که در سپیده‌دم خیزش قرار دارند-چند دستگی دعوت‌‌‌ها و شیوه‌‌‌های سازمانی، آشفتگی سخنان و نظریات، تعدد روش‌‌‌ها و برنامه‌‌‌ها، متفاوت بودن نقشه‌‌‌ها و راه‌‌‌ها و کثرت افراد مدعی زعامت و رهبری باشد. همه اینها، تلاش را پراکنده می‌کند. نیرو‌‌‌ها را در هم می‌ریزد و وصول به اهداف را دشوار می‌سازد. به همین منظور، بررسی و پژوهش درباره دعوت‌‌‌ها و موازنه و مقایسه‌ی آنها امری اساسی و نزد مصلحان ضروری است. ای جوانان! خداوند شما را به سبب نزدیکی که با او دارید، باور و اعتقادی که به او یافته‌اید و تربیتی که بر مبنای آیین او حاصل کرده‌اید، عزیز داشته و پاسداران دین خویش قرار داده است بدین سان شما را به صدارت دنیا، مقام رهبری جهانیان و کرامتی همچون کرامت حضور استاد میان دانشجویان برگزیده است: کُنتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتَابِ لَکَانَ خَیْراً لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَکْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ (آل عمران ۱۱۰) شما (ای پیروان محمّد) بهترین امّتی هستید که به سود انسانها آفریده شده‌اید (مادام که) امر به معروف و نهی از منکر می‌نمائید و به خدا ایمان دارید. و اگر اهل کتاب (مثل شما به چنین برنامه و آئین درخشانی) ایمان بیاورند، برای ایشان بهتر است (از باور و آئینی که بر آنند. ولی تنها عدّه کمی‌) از آنان با ایمانند و بیشتر ایشان فاسق (و خارج از حدود ایمان و وظائف آن) هستند نخستین موردی که شما را بدان فرا می‌خوانم. باور کردن خودتان است. مقامتان را بشناسید و باور کنید که شما بر خلاف خواسته‌ی دشمنانتان، سرور دنیا و جهانیان هستید! اگر چه به ظاهر بیگانگان بر شما غالب آمده‌اند امّا پایان کار از آن پرهیزکاران است. ای جوانان! برنامه ما مراحل معیّن و روشنی دارد ما بطور کامل می‌دانیم که چه می‌خواهیم و وسیله تحقق این خواسته را نیز می‌شناسیم:

۱) در پی یافتن مسلمانی هستیم که تفکر، اعتقاد، اخلاق، عاطفه، کردار و رفتار مسلمانان را داشته باشد. این مرحله خودسازی فردی است.

۲) خواهان خانواده مسلمانی هستیم، که ‌اندیشه، اعتقاد، اخلاق، عاطفه، کردار و رفتار مسلمانان را داشته باشند. در پی این امر، همان توجّهی را به زنان داریم که به مردان و به کودکان همان عنایتی داریم که به جوانان؛ و این مرحله خانواده سازی است.

۳) خواهان حکومت اسلامی هستیم که ملّت را به مساجد رهبری و مردم را در پرتو انوار اسلام هدایت کند.

۴) خواهان آن هستیم که دوباره پرچم خدا در سرزمین‌‌‌هایی به اهتزاز در آید که روزگارانی اسلام بر آنجا حاکم بود و صدای «الله اکبر و لا اله الا الله» مؤذن طنین‌انداز بود و اما ستاره بخت و اقبال آنها افول کرد و به کفر بازگشتند، اندلس-سیسیل- بالکان-جنوب ایتالیا- و جزایر دریای مدیدترانه، همه مستعمرات اسلامی بودند و باید به آغوش اسلام باز گردند و لازم است که دریای آرام و سرخ دوباره همانند گذشته متعلق به مسلمانان باشند. اگر موسولینی حق خود می‌دانست که امپراطوری روم را احیا کند –در صورتی که بنیان این امپراطوری موهوم طمع و هواهای نفسانی بود –پس حق ماست که خواهان احیای امپراطوری اسلامی باشیم که بنیان آن بر عدالت و انصاف و نشر نور هدایت در میان مردم استوار است.

۵. خواهان اعلام دعوتمان به جهان هستیم می‌خواهیم آت را به همه مردم برسانیم آفاق را در نوردیم و همه جبارین را به فروتنی در مقابل آن واداریم تا مایه‌ی فتنه نباشد و همه تسلیم دین خدا باشند. ای جوانان! شما سست‌تر از کسانی نیستید که پیش از شما بودند و خداوند در دستشان این روش را محقق ساخت ولی سست نشوید و احساس ضعف نکنید و سخن خداوند متعال را در دیدتان قرار دهید. الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَاناً وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ(آل عمران ۱۷۳)‏ آن کسانی که مردمان بدیشان گفتند: مردمان (قریش برای تاختن بر شما دست به دست هم داده‌اند و) بر ضدّ شما گرد یکدیگر فراهم آمده‌اند، پس از ایشان بترسید؛ ولی (چنین تهدید و بیمی به هراسشان نیانداخت؛ بلکه برعکس) بر ایمان ایشان افزود و گفتند: خدا ما را بس و او بهترین حامی و سرپرست است. ما خود را چنان تربیت می‌کنیم که شخصیتی مسلمان داشته باشیم و خانواده‌‌‌هایمان را چنان تربیت می‌کنیم که خانواده مسلمان داشته باشیم و ملتمان را چنان تربیت می‌کنیم که ملتی مسلمان داشته باشیم و در میان چنین ملتی زندگی کنیم با گام‌‌‌های بلند و استوار به سوی هدفی که خداوند را برای ما مقرر فرموده نه هدفی که خودمان برگزیده‌ایم حرکت کنیم. به فرمان خداوند و یاری او به هدف والایمان خواهیم رسید.

بدون شک خداوند نورش را تکمیل می‌کند گرچه کافران را ناپسند آید. برای این هدف ایمانی که تزلزل در آن راه ندارد و عملی که متوقف نمی‌شود آماده کرده‌ایم چنان اطمینانی به خدا داریم که سستی نمی‌شناسد. و روح‌‌‌هایی را محیا ساخته‌ایم که خوشبخت‌ترین روزگارشان روزی است که در حال شهادت خدا را ملاقات کنند. ای جوانان! اگر بپرسید که چرا ما را مورد خطاب قرار می‌دهید؟ در جواب می‌گویم امروز در جوامع شرقی تقریباً جوانان ۷۰ درصد جمعیت را تشکیل می‌دهند اما در غرب جوانان ۳۰ درصد جامعه را به خود اختصاص می‌دهند. آیا می‌دانید مفهوم این تفاوت چیست؟ نشاط و سرزندگی در قرن آینده مختص به جوامع اسلامی خواهد بود چرا که ما بیشترین تعداد جوانان و تحرک و پویایی را خواهیم داشت اما آیا می‌دانید که ما ار چه چیز نگرانیم؟ نگرانی ما از این است که آن ۳۰ درصد غرب از این ۷۰ درصد ما فعال‌ترند. اما با چه راه‌حلی می‌توان از شکست جلوگیری کرد؟ این مطلب بسیار مهم است چرا که ما می‌توانیم امت سازنده و پویا بنیان نهیم اگر هم بپرسند که چرا جوانان تا این اندازه اهمیت دارند؟ در جواب باید گفت که: کودکی سن صحت و سلامتی است، اما تعقل و اندیشه در آن راه ندارد و کهولت و پیری دوران حکمت و عقل است لیکن هیچ نیرویی برای فرد مسن باقی نمانده است پس چه کسی اندیشه و عقل و توان و نیرو را با هم دارند فقط شما جوانان هستید. که هر دو نعمت را در وجود خود دارید. به راستی امت اسلامی ما غیر از مقدار معینی ذخایر نفتی و تعداد معدودی اماکن توریستی چه سرمایه‌ی دیگری در اختیار دارید؟! بزرگترین سرمایه امت اسلامی ما فقط جوانان‌اند. ارزش و پایداری جوامع وابسته به جوانان است.

جامعه‌شناسان قادرند که تعیین کنند کدام دولت تا چه زمانی مقاوم و پایدار خواهد بود یا چه زمانی سقوط خواهد کرد. آیا آنها پیشگویی می‌کنند؟ خیر آنها فقط محاسبه می‌کنند اگر خواهید گفت وسیله آنها چیست؟ در جواب می‌گوییم ملاک و معیار آنها جدیت و تلاش افراد جامعه است. آنها آرزوها و اهداف جوانان را بررسی کرده و به این نتیجه می‌رسند که این جوانان کمتر تلاشی برای تغییر وضعیت جامعه خویش دارند و خداوند نیز در سرنوشت آن‌‌‌ها هیچ تغییری ایجاد نمی‌کند. لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللّهُ بِقَوْمٍ سُوءاً فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ (رعد ۱۱) انسان دارای فرشتگانی است که به (نوبت عوض می‌شوند و) پیاپی از روبرو و از پشت سر (و از همه جوانب دیگر، او را می‌پایند و) به فرمان خدا از او مراقبت می‌نمایند. خداوند حال و وضع هیچ قوم و ملّتی را تغییر نمی‌دهد (و ایشان را از بدبختی به خوشبختی، از نادانی به دانائی، از ذلّت به عزّت، از نوکری به سروری، و ... و بالعکس نمی‌کشاند) مگر این که آنان احوال خود را تغییر دهند، و (این سنّت جاری در اسباب و مسبّبات ظاهری است، ولی) هنگامی‌که خدا بخواهد بلائی به قومی برساند هیچ کس و هیچ‌چیزی نمی‌تواند آن را (از ایشان) برگرداند، و هیچ کس غیر خدا نمی‌تواند یاور و مددکار آنان شود. پس در این جامعه هیچ حرکتی رخ نخواهد داد پس ای جوانان عزیز اکنون برخیزید و برای خود شعاری ارزشمند برگزیده و آن را به جهانیان اعلام نمایید و بگویید که: ما می‌توانیم تغییر ایجاد کنیم. آیا می‌دانید آنچه که امروزه جامعه شناسان انجام می‌دهند در ۱۴۰۰ سال قبل هم انجام می‌شد؟! می‌پرسند چگونه؟ پس گوش کن! آیا می‌دانید که چگونه تمدن در اندلس اسلامی سقوط کرد و به اسپانیای کاتولیک امروزی مبدل گردید؟ مسلمانان ۸۰۰ سال بر اندلس فرمانروایی کردند و اما چگونه پرتغالی‌‌‌ها توانستند که مسلمانان را از اسپانیا بیرون برانند؟ آنان قبل از اینکه لشگر خود را به حرکت در آورند ابتدا با فرستادن جاسوسانی مسلمانان و جوانان اندلس را سنجیدند و وقتی بعد از مدتی متوجّه تفرقه و ضعف مسلمانان شدند لشگر خود را وارد این کشور کردند و دین مقدس اسلام را زیر پاهای خود له کردند. دانشجویان عزیز! آیا می‌دانید که پس از ۸۰۰ سال چگونه با تلاش سه و چهار ماهه، ما را از اندلس بیرون راندند؟ با اهتمام جوانانشان و سستی جوانانمان توانستند بدان هدف دست یابند و چه سخنی صادق‌تر از این سخن خداوند متعال که می‌فرماید: وَعَلَی الَّذِینَ‌‌‌هادُواْ حَرَّمْنَا مَا قَصَصْنَا عَلَیْکَ مِن قَبْلُ وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَکِن کَانُواْ أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ (نحل ۱۱۸) ما بر یهودیان چیزهائی را حرام کرده‌ایم که قبلاً (در سوره أنعام، آیه ۱۴۶) برای تو روایت نموده‌ایم (و این محرّمات، به عنوان مجازات تمرّد و کیفر ستم ایشان بوده است) و ما (با این تحریم) بر آنان ستم نکرده‌ایم و بلکه ایشان (به سبب ظلم و جلوگیری از راه خدا و دریافت ربا و خوردن مال مردم) به خویشتن ستم روا داشته‌اند.

عزیزان ما در بسیاری از امور ضروری تلاش و جدیت لازم را انجام نمی‌دهیم. گمان نکنید که این سخن ما منفی نگری و بد‌اندیشی است. و من معنویت بسیاری از جوانان را نادیده می‌گیرم؛ بلکه من می‌دانم که تعداد آنان که هوشیار و آگاه بوده و به انجام وظایف خود قیام می‌کنند بسیار زیاد است؛ اما باور کنید تعداد آنان که جدیت و تلاش را در امور خود ندارند و نسبت به هر چیزی لاابالی و ‌بی‌توجّه‌اند، کم نیستند و بر ماست که خطر این مسئله را به دقت مورد توجّه قرار دهیم. عدم جدیت ناشی از چیست؟

شنونده‌ی گرامی! جوانی که تمام سال را به بازی و سرگرمی‌های بیهوده مشغول می‌شود و هنگام امتحان تقلب و نیرنگ را به کار می‌گیرد فردی جدی و فعال محسوب نمی‌شود، و چنین شیوه‌ای نهایت تنبلی و سستی و ضعف به شمار می‌رود. وقتی هم که به او می‌گویی که چرا ای جوان این چنین می‌کنی؟ در جواب می‌گوید: بیش از نیمی از فارغ‌التحصیلان دانشگاهها در پیاده روه‌‌‌ها بیکار و سرگردان هستند! پس چگونه می‌توان به پیروزی و سرافرازی این چنین جامعه‌ای امیدوار بود؟! معلمان و مدرسانی هم که در سطوح مختلف با کمک به دانش آموزان، آنان را می‌فریبند، نقش بسیار مؤثر در تسریع این انحطاط و سقوط دارند؛ چرا که با این کار فردی تبل، ‌بی‌قید و سست عنصر را می‌پرورانند. مسئولان هم خود در نوشتن تقلب و در آوردن آن به سر جلسه امتحان به فرزندانشان کمک می‌کنند و می‌پرسند: آیا این امت به پیروزی و سربلندی خواهد رسید؟ باید در جواب آنها گفت: چگونه این امت به سربلندی و عزت خواهد رسید در حالیکه ما زندگیمان را با تقلب و دروغ آغاز می‌کنیم؟! این فقط یک نمونه کوچک از عدم جدیت و سستی جوانان است.

نمونه دیگر دخترانی هستند که امروزه نهایت همتشان فقط پوشیدن لباسی تنگ و بدن نما و آرایش و فرم دادن به موهای سرشان است. تا جوانان را مفتون و منجرف نمایند یا پسران جوانی که کارشان فقط رفتن به به باشگاهای بدن سازی و فرم دادن به ماهیچه‌‌‌ها و اندام‌‌‌های بدن است. نه به منظور تقویت جسم جهت مبارزه با دشمنان دین و ملت، بلکه برای به انجراف کشاندن دختران جوان! تصور کنید، جوانان بسیاری وجود دارند که از طریق کانال‌‌‌های ماهواره‌ای ای و اینترنت فقط دنبال یافتن دوست پسر و دوست دختر هستند، شب و روز در پی فرستادن پیام‌‌‌های الکترونیکی دوستت دارم و ... و یا انجام کارهای غیر معقول دیگری هستند. ما اکنون در خصوص مشروع یا نامشروع بودن این روابط سخن نمی‌گوییم، بلکه قضیه‌ای بسیار حیاتی و مهمتر یعنی نابودی و مرگ جامعه اسلامی و یا از بین رفتن ارزش‌‌‌های دینی صجبت می‌کنیم. ای جوان عزیز! آیا معقول است که ما بدترین عادت و زشت‌ترین رفتارهای غربیان را تقلید کنیم؟ و بهترین چیزی که آنها دارند یعنی جدیت و تلاش را رها کنیم؟ چرا باید فقط جنبه‌‌‌های منفی فرهنگ غرب را بگیریم و از تقلید خوبی‌‌‌هایشان خودداری کنیم؟ نمونه‌ی دیگر از لاابالی گری و عدم جدیت، شرکت در مجالس رقص و آوازخوانی‌‌‌ها و جشن‌‌‌های تولد است. که اختلاط و روابط نامشروع و ‌بی‌بند و باری در آنها به وفور مشاهده می‌شود.

یک بار خلیفه دوم عمر فاروق(رض) جوانی را در بازار مشاهده کرد که با کرشمه و ناز و حرکاتی سبک و جلف را می‌رفت، فوراً به او گفت: آیا مریض هستی؟ جوان گفت: خیر ای امیرالمؤمنین. آن حضرت (رض) او را هشدار داد و فرمود: ما دوست نداریم و راضی نیستیم که جوانان، مردان و زنان امت محمد(ص) اینگونه راه بروند. امروزه می‌بینیم دختران از اینکه به دوستانشان بگویند در خانه به مادرانشان کمک می‌کنند احساس خجالت می‌کنند و تمامی همت آنها در این است که این انگشتر ساخت کدام کشور است؟ یا مارک این پیراهن چیست؟ تا زمانیکه وضعیت غالب جوانان ما اینگونه است، هیچ حرکتی از ملت ما سر نخواهد زد. امروزه دختران را می‌بینیم که بیشتر اوقات خود را به گفتگوی اینترنتی(چت chta) مشغول می‌شوند، تا با جوانان آشنایی پیدا کرده و آنها را از راه به در نمایند. این اخلاق و عادت بد نابودکننده‌ی کیان جامعه‌اند.

ای جوانان مسلمان، جدیت و تلاش شما مصروف چیست؟ برادران و خواهران عزیز، من از اینکه نمونه‌‌‌هایی چنین دردآور و ناراحت‌کننده را برایتان بازگو می‌کنم، بسیار متأسفم اما اینها حقایق موجود در جامعه‌ی ماست. من نمی‌گویم که تمامی جوانان چنین هستند، بلکه می‌بینم جوانانی هم آگاه و هوشیار هستند. لیکن بعضی از آنها نیازمند کسی هستند که دست آن‌‌‌ها را گرفته و به آنها بگوید: این کار را انجام ندهید. دوستان و سروران گرامی، اسلام ما نظامی بسیار بزرگ و زیباست که ایرادی در آن وجود ندارد. بلکه تمام عیب‌‌‌ها از وجود ماست.

بیایید به دنیای غرب بنگریم که چگونه حرکت می‌کند، «آلمان» پس از جنگ چگونه بازسازی شد و چه کسانی در پیشرفت آن کشور دخالت داشتند؟ «ژاپن» پس از جنگ ویرانگر چگونه بازسازی شد؟ چه کسانی در بازسازی لبنان شرکت کردند؟ مگر جوانان تلاشگر و جدی نبودند که این کشور‌‌‌ها را دوباره آباد کردند؟

خانم «مارگارت تاچر» (نخست‌وزیر سابق انگلیس) –صرف نظر از شخصیت و عقایدش- در خلال جنگ با آرژانتین مدت چهار سال لباس تیره پوشید. موضوع سخن ما خوبی و بدی کار او نیست، بلکه من می‌خواهم شما، جدیت و تلاش او و ملتش را در انجام امور تصور کنید. من می‌خواهم به شما بگویم؛ در کارهایتان جدی باشید و به هر کاری اهمیتی درخور آن بدهید. روی سخن من با جوانان است که سرمایه این امت هستند. ای جوانان! لازم است از خود بپرسید که جوانی‌تان را در چه راهی صرف کرده‌اید؟ برای شما یکی از احادیث ارزشمند پیامبر اکرم (ص) را بیان می‌کنم که لازم است در آن تأمل کنید: «در روز قیامت بنی آدم در محضر خداوند قدم پیش نمی‌گذارد تا اینکه در مورد ۵ چیز مورد سؤال قرار گیرد:

۱) درباره عمرش که آن را در چه راهی صرف کرده است.

۲) درباره جوانی‌اش که آن را چگونه گذرانده.

۳ و ۴) در مورد دارایی‌اش که آن را چگونه بدست آورده و در چه راهی خرج کرده است.

۵) و به آنچه آموخته تا چه میزان عمل کرده است. » ببینید خداوند چگونه دوره‌ی جوانی را بصورت مجزا ذکر فرموده است. علی رغم اینکه جوانی جزو عمر آدم بوده و درباره‌ی آن قبلاً هم سؤال شده است.

در واقع دوره جوانی حساب جدایی دارد. اگر بخواهیم مطلب را به روشنی بیان کنیم، باید اینگونه تصور کنیم که از ما می‌پرسند: در فلان روز چگونه وقت خود را گذرانده‌ای؟ ای آقا چرا تا ساعت ۴ صبح فقط کانال‌‌‌های تلویزیونی را بیهوده عوض می‌کردی چرا؟ ای خانم، چرا فلان روز ۳ ساعت وقت خود را به مطالب بیهوده مجلات گذرانده‌ای؟ ای جوان آن شب که بدون هیچ هدفی اتومبیل خود را برداشته و در خیابان‌‌‌ها دور می‌زدی چه کار کردی؟ ای جوان دانشجو چرا وقت خود را در خانه‌‌‌های دانشجویی با کارهای بیهوده هدر می‌دهی؟ ای جوان چرا بیشتر وقت خود را به خواب اختصاص داده و حتی نماز صبح خود را قضا می‌دهی؟ آیا در شأن یک انسان مسلمان هست که تمام برنامه‌‌‌های تلویزیونی را در روز مشاهده کند ولی حتی ماهی یک بار قرآن نخواند؟ و اینگونه تمام جزئیات زندگی مورد پرس و جو قرار می‌گیرد. آیا واقعاً امت آخرین پیامبر خدا حضرت محمد رسول الله(ص) باید اینگونه باشد؟ آیا زمان که خداوند به آن سوگند خورده و در روز قیامت در مورد لحظات آن پرس و جو می‌شود باید اینگونه تلف شود؟! دقت در حساب را تصور کنید، درباره هر دقیقه از عمر، دقیقه، نه بلکه درباره‌ی هر نَفَس مورد پرس و جو قرار می‌گیریم! چرا که عمر تشکیل شده از سال‌‌‌ها و سال به ۳۶۵ روز و هر روز به ۲۴ ساعت تقسیم می‌شود؛ ساعات نیز به دقایق و دقیقه‌‌‌ها هم به نَفَس‌‌‌ها-که امروز ثانیه نامیده می‌شود-تقسیم می‌گردد. تصور کنید، هر نفسی که داخل صندوقچه‌ی سینه می‌رود، باید در روز قیامت تخلیه گردد و در مورد آن باید جواب پس داد، پس هنگامی‌که در آن را بگشایند. پناه بر خدا- اولین نفس را بیهوده گذرانده‌ای، دومین هم همینطور و ...نفس بعدی را با کلمه‌ای ‌بی‌ارزش و بیهوده و چهارم ...

اما خوش به حال کسانی که هنگام محاسبه‌‌ی لحظات عمر، نیم ساعت یعنی ۱۰۰۰ نفس را به نماز جماعت، هزار نفس را به ذکر خدا و خدمت به دین صرف کرده‌اند. و آن هنگام چقدر خوشحال خواهد بود. آیا می‌دانید که عمر چه نعمت با ارزش است؟ اکنون انتخاب کنید که لحظات عمر خود را چگونه خواهید گذراند؟ می‌خواهید بزرگترین سرمایه‌ی خود را در چه راهی صرف کنید؟ اما در نظر داشته باشید که تلخی ندامت از هر تلخی دیگری ناخوشایند‌تر است. چنانکه در آیه ۱۶۷ سوره بقره خداوند می‌فرماید: «یکی از عذاب‌‌‌های سخت آخرت، نمایاندن اعمال زشت و کردارهای ناپسند گناهکاران است که موجب شرمندگی و احساس ندامت می‌شود. » اهمیت موضوع را خوب دریابید؛ من می‌کوشم وقت و اهمیت آن را در زندگی دنیوی را برایتان بیان کنم، حال آنکه در غرب مردم به این اهمیت پی برده‌اند.

واقعاً آنها از لحظات خود بهره کافی را می‌برند و به همین دلیل توانسته‌اند از ما پیشی بگیرند. ما همواره وقت خود را بیهوده تلف می‌کنیم و برای لحظات ارزشی قائل نیستیم، در حالیکه همین لحظات است که عمر ما را تشکیل می‌دهند. ای جوانان! ما زیاد می‌شنویم شعارهای پنجگانه‌ای را که زبان‌‌‌ها ذکر می‌کنند و حنجره‌‌‌ها فریاد آن را بر می‌آورند که: «الله هدف ماست»، «رسول پیشوای ماست»، «قرآن دستور ماست»، «جهاد راه ماست» و «مرگ در راه خدا بالاترین آرزوی ماست». اما این شعارها که از دهان افراد مؤمن اینجا و آنجا بیرون می‌شود بر دل‌‌‌ها اثر نخواهد کرد. مگر اینکه منادیان این شعارها شاگردان اولین مدرسه‌ای که پیامبر (ص) تأسیس نمود و جانشینان پیامبر(ص) و اصحاب و تابعین آنها را برای خود الگو قرار بدهند، این مدرسه بود که مردان و قهرمانانی تربیت نمود که همواره و همیشه چراغهایی برسر راه نسلهای مسلمانان در هر زمان و هر مکان بوده‌اند. آنها چراغ‌‌‌های ایمان، اخلاق، نشانه‌‌‌های جهاد و جان فدایی بودند. آنها چراغ‌‌‌های خیر، اراده، نشانه‌‌‌های ثبات و پابرجایی، چراغهایی در راه تبلیغ، دعوت و نشانه‌‌‌های اخلاق و رفتار بودند. هرگاه جوانان ما به این شعارهای پنجگانه خود گرفته و عامل شوند، اثر آن بر گفتار و کردارشان نمایان و در زندگی آنها شکل بیگرد آن وقت است که عزت و کیان اسلام بر می‌گردد و وحدت و دولت اسلامی برپا می‌شود.

و این برای خداوند مشکل نیست. ای جوانان آیا می‌دانید که شعار «الله هدف ماست» چیست؟ و چگونه باید به آن عمل کرد؟ این شعار از شما می‌خواهد که هر گفتار و کرداری را خالص و فقط برای خدا انجام دهید و عبادت و جهاد و ...را فقط برای رضای خدا انجام دهید تا خداوند شما را در زمره بندگان مخلص بپذیرد، باید شعار همیشگی شما که در هر وقت و هر زمان آن را تکرار می‌کنید این آیه قرآن باشد که: قُلْ إِنَّ صَلاَتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ - لاَ شَرِیکَ لَهُ وَبِذَلِکَ أُمِرْتُ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُسْلِمِینَ (انعام ۱۶۲-۱۶۳) بگو: نماز و عبادت و زیستن و مردن من از آن خدا است که پروردگار جهانیان است (و این است که تنها خدا را پرستش می‌کنم و کارهای این جهان خود را در مسیر رضایت او می‌اندازم و بر بذل مال و جان در راه یزدان می‌کوشم و در این راه می‌میرم، تا حیاتم ذخیره مماتم شود). خدا را هیچ شریکی نیست، و به همین دستور داده شده‌ام، و من اوّلین مسلمان (در میان امت خود، و مخلص‌ترین فرد در میان همه انسانها برای خدا) هستم. بگو، نماز و عبادت و زیستن و مردن من از آن خداست که پروردگار جهانیان است خدا را هیچ شریکی نیست و به همین دستور داده شده‌ام و من اولین مسلمان هستم. ای غنچ‌‌ه‌ی خوابیده چو نرگس، نگران خیز کاشانه‌ی ما رفت به تاراج غمان خیز از ناله مرغ چمن، از بانگ اذان خیز از گرمی هنگامه‌ی آتش نفسان خیز از خواب گران، خواب گران، خواب گران خیز! از خواب گران خبز! «اقبال لاهوری» و آخر دعوانا ان الحمدلله رب العالمین

گزیده و تخلیص: شهره فکوری‌ ناو

منابع:

۱. قرآن کریم

۲. البنا امام حسن، ترجمه‌ی: استاد مصطفی اربابی؛ پیام بیداری (ترجمه‌ی مجموعه‌ رسائل) نشر احسان، تهران چاپ اول ۸۸.

۳. عمرو خالد، دریغ از مسلمانی.



همچنین مشاهده کنید