یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

آدم باید دلش پاک باشد


آدم باید دلش پاک باشد

حرف هایی چون «آدم باید دلش پاک باشد, هر کاری خواستی بکن» همدیگر را نقض می کنند و به اصطلاح «پارادوکسیکال» هستند

حرف‌هایی چون «آدم باید دلش پاک باشد، هر کاری خواستی بکن» همدیگر را نقض می‌کنند و به اصطلاح «پارادوکسیکال» هستند. کسی که بخواهد آدم دل پاکی باشد، دیگر نمی‌تواند هر جور که دلش می‌خواهد زندگی کند، به دلیل اینکه درست و حسابی بودن لوازم خاصی را می‌طلبد و محدودیت‌ها، قید و بندها و شرط و شروطی را لازم دارد که در صورت ملزم شدن به آن خواسته‌های انسان نباید خارج از این محدوده باشد. یقیناً اعمال انسان برآیند و تجلی نیت‌های او و درون اوست. کسی که هر چه دلش بخواهد و هر آنچه که هوای نفسش آن را طلب کند انجام دهد و به دنبال کارها و افعال شیطانی باشد، دیگر نمی‌تواند بگوید: که درون من و دل من پاک است و آدم درستی ام. این درون است که برون را می‌سازد و برون است که درون را جلا می‌بخشد.

لذا نیت و دل و درون انسان رابطه مستقیمی با اعمال و رفتارش دارد و از همدیگر تأثیر و تأثر دارند. ابتدا بهتر است تا تعریف صحیحی از «درست و دل پاک بودن» ارائه دهیم. انسان وقتی انسان درستی است که به دنبال اعمال صالح باشد و وقتی عمل صالح انجام می‌دهد که درونش پاک باشد و ایمان و اعتقاد درستی داشته باشد.

از نظر احکام اخروی و سعادت و رستگاری انسان باید گفت: اعتقاد قلبی و اقرار زبانی کافی نبوده و عمل صالح نیز لازم است. از این رو در آیات قرآن پیوسته ایمان با عمل صالح همراه آمده است. چنانکه می‌فرماید: «إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ»[۱] یعنی غیر از مردمان، با ایمان که دارای عمل صالح هستند و از حق پیروی کرده و یکدیگر را با پافشاری در حق سفارش می‌کنند همه مردم زیانکارند. بالاتر از این قرآن کریم بر عمل بسی تأکید کرده و می‌فرماید: «وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَی وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَی»[۲]:و نمی‌داند این که برای آدمی جز آنچه به سعی و عمل خود انجام داد ثواب و جزایی نخواهد بود و البته انسان پاداش سعی و عمل خود را بزودی خواهد دید. [۳] و در یک کلام انسان دل پاک و درست، انسانی است که محبت خداوند را در دل دارد. آیا درست است که مخالف امر خدا عمل کنیم و اظهار به محبت او داشته باشیم؟ این از محالات و کارهای نوظهور است! امام صادق(علیه‌السلام) فرمودند: «ما احب الله من عصاه» [۴]: کسی که خدا را نافرمانی می‌کند، او را دوست ندارد.اگر محبت ما راستین بود؛ حتماً اهل اطاعت او می‌شدیم، چرا که هر دوستداری، مطیع محبوب خویش است. حضرت علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: هر کس دستورات خدا را عظیم شمارد، پاسخ به فرمان او می‌دهد.[۵] قرآن کریم می‌فرماید: «قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ...» [۶]: ای پیامبر بگو اگر خدا را دوست می‌دارید، از من (فرستاده او) پیروی کنید تا دوستتان بدارد.

همچنین امیرالمومنین (علیه‌السلام) فرمودند: اگر می‌خواهی از آفریدگار خود فرمانبرداری نکنی، از روزی او مخور و اگر دشمن او را دوست می‌داری، از مملکت او بیرون شو. بر فرض که خداوند برای معصیت خود بیم هم نمی‌داد؛ واجب و شایسته بود که برای شکر نعمتش، معصیت نشود. عقل شمشیر برنده است؛ خواهش نفست را با عقل خویش بکش. [۷] چنین افکار و‌اندیشه‌هایی خطر بزرگی برای اخلاق بشری است و عاملی است برای ترویج فساد و بی‌بند و باری. دلایل عمده ترویج‌دهندگان این نظریه‌ها به قرار زیر است:۱. تا در قید و بند احکام دینی و شریعت نباشند و به قول خودشان بتوانند هر کاری که خواستند انجام دهند و هرگونه که خواستند زندگی کنند؛۲. برای این که وجدان و درون خود را قانع کنند؛۳. چون خود هلاک شده‌اند به دنبال هلاک کردن دیگران هم هستند تا در این میان تنها نمانند.در رابطه با روش برخورد با این افراد که مروج چنین افکاری هستند یا به دنبال چنین‌اندیشه‌هایی می‌روند از آنجایی که آنها دوستان دینی ما هستند در مرحله اول باید با نرمی و ملایمت و ملاطفت؛ دست آنها را بگیریم و از گرداب چنین افکار و‌اندیشه‌های باطل و ناصواب نجاتشان بدهیم.

فاطمه سرفرازی

منابع در دفتر روزنامه موجود است