یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

جشن صعود با هلهله دختران


جشن صعود با هلهله دختران

اولین صعود تیم فوتبال زنان ایران به جام ملت های آسیا

استقبال زنان از دومین بازی تیم ملی فوتبال دختران در مسابقات مقدماتی جام جهانی آسیا آنقدر زیاد بود که دخترها بتوانند باخت ۳ - ۱ را با پیروزی ۱-۴ جبران کنند و به جام ملت های آسیا صعود کنند. زنان و دخترانی که به بهانه جنسیت از تماشای بازی مردها محروم بودند فصل تازه یی را روبه روی خود می بینند؛ فصلی که دیگر در آن نه فوتبال یک ورزش مردانه است نه تماشای فوتبال یک تفریح مردانه. شنبه ۵ آبان برای کسانی که یک بازی فوتبال را فقط در حیاط مدرسه و سالن فوتسال دانشگاه دیده بودند روز هیجان انگیزی بود. هرچند تبلیغ درستی روی این بازی نشده بود و بازی هم به جای استادیوم آزادی در آرارات برگزار شد اما باز هم نزدیک به نیمی از ورزشگاه آرارات پر شده بود. البته تماشای بازی نیاز به تهیه بلیت هم نداشت. انگار که اینقدر تماشاگر را پیش بینی نمی کردند.

ساعت سه پیش از شروع بازی دور و بر استادیوم خیلی خلوت بود. آنقدر که حتی در فاصله ۵۰۰ متری در ورودی ورزشگاه جای پارک پیدا می شد. توی خیابان استادیوم نه از بوق فروش هایی که قبل از هر مسابقه یی دم در ورزشگاه آزادی می ایستند خبری بود نه از پرچم و نه وسایل رنگ کردن صورت. فقط مردی دم در اتاق بازرسی ۱۰ ، ۱۲ تا آب معدنی و ساندیس می فروخت و کمی تخمه. به هر حال تجربه آن آقا بیشتر بود که حدس زده بود فریاد زدن های معمول تماشاگران فوتبال دهانشان را خشک می کند و احتیاج به آب معدنی پیدا می کنند. در اتاق بازرسی موبایل ها، حتی آنهایی که عکسبرداری نمی کنند را هم گرفتند. بعد از آن هم کیف ها را گشتند و هم جیب ها را اما باز هم معلوم نبود چطور چند نفر از دستشان در رفته بودند. به هر حال فلسفه موبایل نبردن در ورزشگاه با خیلی از چیزهایی که در استادیوم بود جور درنمی آمد. با آن همه تدابیر امنیتی که برای جلوگیری از پخش تصاویر بازی شده بود همه می دانستند که مربی هندی ها مرد است.

از او که بگذریم ایران هم روی نیمکتش یک مرد نشسته بود و تازه اینها جدا از راننده آمبولانسی است که جلو زمین پارک شده بود و البته کارکنان دیگر مثلاً مدیران مرد باشگاه آرارات که می شد فرض کرد فقط با توجه به وجدانشان بازی را نگاه نمی کنند. به هر حال اگر قرار است جمع زنانه باشد و بازی دختران را مردان نگاه نکنند دیگر چه دلیلی دارد که دختران باحجاب بازی کنند و اگر دختران باحجاب فوتبال بازی می کنند و در آن شرایط سخت با مصائب این شرایط نابرابر کنار می آیند چه لزومی دارد از ورود تماشاگران مرد جلوگیری شود، آن هم در وضعیتی که مشخص شده است وجود تماشاگر چقدر در بازی آنها تاثیر دارد. به هر حال مردان هم صدای بلندتری دارند هم تجربه بیشتری. خیلی از زنان در ورزشگاه اولین بار بود که به استادیوم می آمدند و مثل همه کسانی که اولین بار یک زمین چمن رسمی را می بینند اندازه استادیوم عجیب ترین چیزی بود که به نظرشان می رسید.

همان ابتدای بازی با اینکه جمعیت آنقدر کم بود که به نظر نمی رسید حتی فامیل های درجه یک همه بازیکنان به تماشا آمده باشند اما خانم مسنی با پرچم بزرگ قرمز ردیف بالای صندلی ها نشسته بود و مرتب با فریادهای بلند تیم را تشویق می کرد. بقیه افراد شرم حضور داشتند و تقریباً آرام سر جای خودشان نشسته بودند و بازی را نگاه می کردند. البته گل اول که همان دقایق اول بازی زده شد در روحیه تماشاگران تاثیر مثبتی داشت؛ کم کم یخ جمعیت باز می شد. چند نفری که معلوم بود در خانواده شان حسابی آدم استادیوم برو دارند و با خودشان بوق و شیپور آورده بودند کمی که از بازی گذشت و کمی از خجالتشان کم شد، شروع کردند به استفاده از آنها. چون اکثر خانم ها متوجه پارادوکس عجیب وجود مرد و حجاب بازیکنان با گشتن سفت و سخت کیف هایشان نشده بودند روسری هایشان را برداشتند و شروع به تاب دادن آن به شکل پرچم کردند.

ولی جالب ترین صحنه یی که در بین تماشاگران همه را به خنده واداشت، دو در قابلمه یی بود که برای یکی از خانم های اتفاقاً مسن جمع نقش سنج را بازی می کرد. روی جوان ترها هنوز باز نشده بود و البته می شد حدس زد که این خانم های مسن شلوغ اولین بارشان نیست که استادیوم می روند. کمی طول کشید که جمعیت یاد گرفت با صدای بوق و قابلمه دم بگیرد و شروع کند به تشویق و شعار. بعد از گل دوم جمعیت حسابی یکپارچه شده بود. البته هرچه بیشتر می گذشت تعداد تماشاگران هم بیشتر می شد. تاثیر تشویق جمعیت روی بازی بازیکنان کاملاً مشهود بود و این تاثیر وقتی به اوج خودش رسید که اواخر نیمه اول یک گروه بچه مدرسه یی با صورت های رنگ کرده و پرچم وارد ورزشگاه شدند و با یک پرچم بزرگ رفتند وسط جمعیت و شروع کردند به بالا و پایین پریدن. البته کمی طول می کشد تا خانم ها یاد بگیرند بدون خجالت از همدیگر از استادیوم رفتنشان لذت ببرند. خیلی ها انگار سینما آمده بودند و از جایشان تکان نمی خوردند.

فقط همان چند بچه مدرسه یی که روی صورت هایشان پرچم ایران کشیده بودند شلوغ می کردند. تمام شدن نیمه اول با آن نتیجه دور از دسترس و سطح بازی کاملاً متفاوتی که کسی توقعش را نداشت، باعث شد که وقت استراحت برای جمعیت کاملاً خوشحال کننده باشد. البته هنوز هم نتیجه مساوی بود و یک نیمه باقی مانده بود. خیلی از کسانی که برای تماشای بازی آمده بودند سوالات عجیب و غریب از هم می پرسیدند. مثلاً اینکه «بازی چند چنده؟» یا اینکه «اگر ببرند چی می شه؟» البته در اینکه تماشاگر حرفه یی خانم خیلی کمتر از آقایان است شکی نیست اما این هم معلوم است که وضعیت رو به بهبودی است. بین دو نیمه ترانه های عامه پسندی از بلندگوی ورزشگاه پخش می شد.

در نیمه دوم وضع بهتر بود. عده تماشاگران به اوج خودش رسیده بود و بچه مدرسه یی ها هم در یک اقدام جالب یک گروه چهار نفره شان را به سمت دیگر تماشاگران فرستادند که البته خیلی ساکت بود اما حضور بچه ها بی تاثیر نبود. کم کم خیلی از کسانی که رویشان نمی شد شعار بدهند خودشان مثل یک لیدر حرفه یی هدایت گروهی از جمعیت را بر عهده گرفتند. بعد از گل سوم آنقدر بازی هیجان انگیز شده بود که کسی نتواند روی نیمکتش نشسته باقی بماند. حرکات جذاب بازیکنان هم مثل قیچی برگردان های ملمولی یا حرکات عابدزاده مانند کولایی هم در تهییج تماشاچیان نقش مهمی داشت. اما داور یک پنالتی عجیب و غریب گرفت که تبدیل به گل شد که البته اتفاق بدی برایش نیفتاد. حداکثر شعاری که برای این کارش نصیبش شد- به جای شعارهای معمول مخصوص داوران که در استادیوم های مردانه رواج دارد- «داور دقت کن» بود. اما این تساوی که تا دقیقه ۹۲ هم ادامه داشت باعث شد که بازی اعصاب خیلی از تماشاگران را تحریک کند.

به هر حال در آن زمان کم هر تیمی که گل می زد برنده بازی و صعودکننده به جام ملت ها محسوب می شد اما گل آخر که خیلی هم مساله ساز بود نتیجه را به نفع ایران تمام کرد؛ به نفع تیمی که بعد از بازی در هند که نتیجه یی جز شکست ۳-۱ نداشت و بازتابش در نشریات هند این بود که چرا بیشتر گل نخورده است و این تیم همان تیم است که تازه فقط دو سال و دو ماه است که تشکیل شده و هنوز دقیقاً معلوم نیست که کجا باید بازی کند. این تیم تیمی است که تا الان موانع زیادی را پشت سر گذاشته و تمام بازیکنانش آرزوهای بزرگ دارند. تیمی که سخنرانی یک کاپیتان- معصومه جهانچی- می تواند روحیه شکست خورده شان را بازگرداند و هزار نفر تماشاگر مشتاق می تواند به برد دلگرم شان کند. این بازی بازی مهمی برای آنها بود. AFC تازه قبول کرده بود که بچه ها باحجاب بازی کنند و آنها با این صعود نشان دادند که با این لباس هم می شود برد. بچه ها بعد از بازی، مربی چینی شان «مادام ژو» را روی شانه هایشان بلند کردند و عده دیگری هم با پرچم دور ورزشگاه دویدند.

در میان گریه هندی ها، با تماشاگران اشک شوق ریختند تا نشان بدهند هنوز هم برد مربوط می شود به تامین بودن عاطفی بچه ها. ولی این پشتوانه در مالزی وجود ندارد. حتی بازی بچه ها پوشش خبری درست و حسابی هم داده نمی شود چه برسد به امید پخش زنده، اما حداقل گزارش صوتی بازی را از رادیو که می شود شنید. انتظار زیادی است ولی شاید بشود امیدوار بود حالا که بچه ها نشان داده اند چقدر به تماشاگر و حمایت نیازمندند تا شروع بازی های جام ملت های آسیا اتفاقی بیفتد که در بهتر کردن روحیه و ایجاد انگیزه برای آنها قدمی برداشته شود.

● فعلاً فقط آسیا

دختران ایرانی برای اینکه بتوانند در مسابقات تدارکاتی جام ملت ها با هند بازی کنند راه سختی را رفته اند. هنوز هم تیم زنان ایران اجازه شرکت در فیفا را ندارد چون ماده چهارم کار را خراب می کند. طبق این ماده بازیکنان نباید غیر از کفش و جوراب و شورت ورزشی و پیراهن چیز دیگری همراه داشته باشند. دختران فوتبالیست ایرانی آستین پیراهن هایشان بلندتر است. همین طور پاچه شلوارشان، اما مقنعه یی که سر آنها است وسیله اضافی به حساب می آید و استفاده از آن خلاف آیین نامه است. تا قبل از این مهمترین مسابقه یی که بچه ها داده اند مسابقات غرب آسیا بوده ولی با قبول حجاب بازیکنان توسط AFC موقعیت بزرگی برای فوتبالیست های باحجاب به وجود آمده که آنها نشان داده اند به هیچ وجه نمی خواهند از دستش بدهند. در اینکه فوتبال پرطرفدارترین بازی دنیا است شکی نیست اما به هر حال در ایران فوتبال یک ورزش کاملاً پسرانه است.

البته فدراسیون فوتبال در سال ۱۳۵۰ با تشکیل تیم ملی زنان موافقت کرده بود. تا قبل از آن دخترها همراه مردها در تیم های خیابانی بازی می کردند اما بعد از انقلاب تا سال ۱۳۷۶ هیچ خبری از فوتبال زنان نبود. سال ۷۶ هم بعد از آن تب معروف فوتبال که در پی صعود به جام جهانی ۹۸ به وجود آمد باز هم دختران به عشق خداداد شدن، عابدزاده شدن و افشین پیروانی شدن خواستند که فوتبالیست شوند. تا قبل از آن هم زنان کاملاً غیررسمی در سالن فوتبال بازی می کردند. سال ۷۹ بود که انجمن فوتبال زنان در فدراسیون تاسیس شد اما آنها هم فقط روی فوتسال تمرکز کرده بودند و مهمترین فعالیت شان برگزاری مسابقات دسته اول فوتسال دختران در سال ۱۳۸۱ بود. فوتسال در این پنج سال پیشرفت خوبی داشته به طوری که هم اکنون در سه دسته بازی های آنها انجام می شود.

البته هنوز هم گویا مسوولان با خودشان کنار نیامده اند و نمی دانند باید با فوتبال دختران چه برخوردی داشته باشند. از یک طرف مربی چینی برای بازیکنان می گیرند و از طرف دیگر دستور می دهند فوتبال دختران در مطبوعات زیاد سروصدا نکند و تازه مشکل زمین هم که بزرگ ترین مشکل فعلی بچه ها است انگار نمی خواهد حل شود. دختران قبلاً در زمین شماره سه آزادی بازی می کردند اما تابستان به جای دیگری منتقل شدند. به هر حال قول هایی به آنها داده شده است. قرار است برای آنها یک استادیوم اختصاصی و البته باسقف کنار استادیوم آزادی ساخته شود.

نسیم مرعشی



همچنین مشاهده کنید