جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
به بهانه انتشار کتاب انقلاب ایران به روایت رادیو بی بی سی
![به بهانه انتشار کتاب انقلاب ایران به روایت رادیو بی بی سی](/web/imgs/16/119/4so6d1.jpeg)
انقلاب ایران به روایت رادیو بی بی سی از این نظر حائز اهمیت است که ایستگاه رادیویی مزبور چنان نقش مهم و انکارناپذیری در جریان انقلاب داشت که در ساعتهایی که برنامه به زبان فارسی پخش میکرد ، خیابانها خلوت میشد و مردم به گفتارها و تفسیرهای آن اهمیت زیادی میدادند . از این رو مصاحبههایی که رادیو بی بی سی ده سال پس از پیروزی انقلاب با تعدادی از دستاندرکاران سیاست آن روز کشور به عمل آورده است ، برای همهی مردم اعم از پژوهشگران تاریخ معاصر و مردم عادی جالب توجه و خواندنی است.
بنگاه سخنپراکنی انگلستان British Broadcasting Corporation که مخفف آن بی.بی.سی است، در سال ۱۹۲۷ تأسیس شد و انحصار برنامههای رادیو و سپس تلویزیون در سراسر انگلستان به آن واگذار گردید. در آغاز کلیهی هزینههای این سازمان در بودجه ی عمومی کشور منظور و به وسیلهی وزارت خارجه پرداخت میشد، ولی در سالهیا بعد مالیاتی معادل یک لیره در سال از هر دستگاه رادیو و سه لیره از هر دستگاه تلویزیون از مردم اخذ و به بی.بی.سی پرداخت شد و این سازمان توانست با دریافت این وجه و بولتنهای خبری وانتشارات گوناگون، بخشی از بودجه خود را تأمین کند و بنابراین کمک هزینهی دولت به آن کاهش یافت.
در سال ۹۵۲ انحصار پخش برنامههای تلویزیونی از بی.بی.سی باز پس گرفته شد و در ۱۹۷۰ نیز با شروع به کار رادیوهای خصوصی و محلی ، انحصار پخش برنامههای رادیویی از آن سلب گردید. اما برای اینکه بی.بی.سی بتواند با رادیوهای مزبور رقابت کند، تا حدودی آزادی عمل در گفتارها و تفسیرهای خبری به آن داده شد.
رادیو بی.بی.سی چندی پس از آغاز به کار، برنامهی بینالمللی خود را که World Service نام دارد به کار انداخت که در واقع بخش برون مرزی آن به شمار میرود. برنامهی مزبور رفته رفته به بیش از پنجاه زبان در سراسر جهان پخش شد و شدت اعتبار جهانی یافت. از جملهی این برنامههای خارجی برنامه به زبان فارسی بود که در شهریور ۱۳۲۰، مقارن با حملهی متفقین به ایران تأسیس شد و هدف آن آماده کردن ذهن ایرانیان به برکناری رضا شاه و تحول اوضاع سیاسی کشور بود. سر ریدر بولارد وزیر مختار وقت انگلیس درخاطراتش مینویسد:
«این واقعا تأسفآور بود که درست در زمانی که ما احتیاج به همراهی و مساعدت مردم ایران داشتیم، آنها به سرزنش ما بپردازند و از اینکه حامی شاه مودر تنفرشان بودیم، اظهار گلهمندی بنمایند. ولی این وضع دیری نپایید، زیرا ما توانستیم با آغاز پخش برنامههای فارسی از لندن و دهلی تا حدود زیادی بر این مشکل فایق آییم و با تکذیب شایعات بیاساس و مطرح نمودن و پاسخ گفتن به بسیاری از سؤالات مربوط به رضا شاه، ذهن مردم را نسبت به حقایق روشن کنیم».
نامههای خصوصی و گزارشهای محرمانه سر ریدر بولارد که در سال ۱۹۹۱ در لندن منتشر شد. نشان میدهد مطالبی که در آن هنگام علیه رضا شاه از رادیو بی.بی.سی منتشر میشد، قبلا به وسیلهی دوشیزه آن لمبتون وابستهی مطبوعاتی سفارت انگلیس در تهران تهیه و به لندن ارسال شده بود و در مواقع مقتضی به بی.بی.سی دستور داده میشد که آنها را پخش نماید.
در دوران جنگ جهانی دوم، بخش فارسی رادیو بی.بی.سی صرفا به انتشار اعلامیههای جنگی و گفتارهایی در توجیه سیاستهای زمان جنگ دولت بریتانیا میپرداخت و در واقع بلندگوی تبلیغاتی آن دولت بود. در این سالها اشخاصی مانند مجتبی مینوی ، ابوالقاسم طاهری و مسعود فرزاد گویندگی رادیو بی.بی.سی را بر عهده داشتند.
در دوران نهضت ملی شدن نفت نیز رادیو بی.بی.سی باز همین سیاست را ادامه میداد و از هیچ گونه دشمنی نسبت به حکومت ملی دکتر مصدق و نفاق افکنی در میان ایرانیان و تحریک مخالفان دولت فروگذار نمیکرد. یکی از نمونههای آن گفتاری است که در صبح روز ۲۳ تیر ۱۳۳۰ پخش کرد که قرار بود آوریل هریمن نمایندهی مخصوص رییس جمهور آمریکا وارد تهران شود و در اختلاف بین ایران و انگلیس به میانجیگری بپردازد. رادیوی بی.بی.سی گفت: «امروز بعدازظهر حوادث خونینی در تهران روی خواهد داد و تعداد زیادی کشته و مجروح خواهند شد». همان روز حزب توده تظاهراتی علیه ورود هریمن به ایران و مداخلهی دولت آمریکا در مسئلهی نفت بر پا کرد که در نتیجهی زد و خورد اعضای حزب با نیروهای انتظامی نه نفر کشته و دهها نفر زخمی شدند. فردای آن روز، رادیو بی.بی.سی ضمن تفسیر وقایع ایران گفت: «فاجعهی روز یکشنبه در تهران نشان داد که دکتر مصدق حاکم و مسلط بر اوضاع نیست و کمونیستها در کمین هستند که ایران را ببلعند و اگر انگلستان پای خود را کنار بکشد، کار ایران تمام است».
انگلیسیها این نظر خود را ـ که بسیار دور از واقعیت بود ـ همچنان تکرار و دنبال کردند تا اینکه سرانجام پس از دو سال تلاش مداوم توانستند آن را به آمریکاییان بقبولانند و آنان را با کودتایی علیه حکومت ملی که طرح آن را خودشان تهیه کرده بودند، موافق سازند که در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به مرحلهی اجرا در آمد. شب قبل از کودتا، رادیو بی.بی.سی در برنامهی فارسی خود، این شعر فردوسی را که دوازده سال پیش در شب سوم شهریور ۱۳۲۰ خوانده بود، تکرار کرد:
چو فردا برآید بلند آفتاب من و گرز و میدان و افراسیاب
از آن پس تا سالیان دراز، بی.بی.سی ستایشگر رژیم خودکامهی شاه بود و آن چنان در این راه پیش رفت که در مهر ۱۳۵۰ به مناسبت جشنهای دو هزار و پانصد سالهی شاهنشاهی یک مسابقهی شعر در بزرگداشت نظام شاهنشاهی ایران ترتیب داد که به برنده ی آن یک بلیط دو سرهی سفر به لندن تعلق میگرفت «تا شخصا منظومهی خود را در برابر میکروفون رادیو بی.بی.سی بخواند».
ولی از اواخر سال ۱۳۵۵ مقارن با زمانداری پرزیدنت کارتر و اعلام فضای باز سیاسی از جانب شاه، لحن بی.بی.سی تغییر کرد و ابتدا با ملایمت و سپس با شدت بیشتر به انتقاد از کارهای رژیم خودکامهی شاه پرداخت و در گفتارهای خود خواستار برقراری دموکراسی و رعایت حقوق بشر در ایران شد. این موضوع مورد اعتراض شاه قرار گرفت و در این خصوص بر سر آنتونی پارسونز سفیر انگلیس در ایران شکایت کرد. پارسونز در پاسخ اظهار داشت: بی.بی.سی یک فرستندهی رادیویی مستقل است و از دولت دستور نمیگیرد. او بعدها در خاطراتش نوشت:
« ایرانیها از شاه گرفته تا دولتمردان و سیاستمداران دست پایین، هرگز فراموش نکرده بودند که بخش فارسی رادیو بی.بی.سی در اوایل جنگ دوم جهانی با هدف ضمنی تضعیف رضا شاه و برکناری او از سلطنت تأسیس شده است و حتی پس از گذشت چهل سال، قانع کردن ایرانیان به اینکه بی.بی.سی ـ یا به قول ایرانیها رادیو لندن ـ صدای دولت انگلیس نیست، غیر ممکن به نظر میرسید . من آنچه در توان داشتم برای قانع کردن شاه و وزیرانش در این مورد به کار بردم و سعی کردم این مطلب را به آنها بقبولانم که بی.بی.سی تشکیلات مستقلی است و دولت بریتانیا خط مشی آن را تعیین نمیکند و آنچه را که آنها مطالب تحریکآمیز و تبلیغات توطئهگرانه مینامند، چیزی جز تفسیر و تحلیل عادی و بیطرفانهی یک ایستگاه رادیویی آزاد و غیر وابسته نیست. اما همهی این گفتهها بیفایده بود ».
شاه از این توضیحات به هیچ وجه قانع نشده و به پرویز راجی سفیر خود در لندن دستور داد به هر وسیلهای که ممکن است جلوی گفتارهای بی.بی.سی را بگیرد. راجی نیز هب کلیهی مقامات انگلیسی متوسل شد، ولی نتیجهای نگرفت. آن گاه شاه به راجی دستور داد در سفارت ایران سیم مخصوصی بکشد و هر روز اخبار و تفسیرهای بی.بی.سی را ـ که در لندن شنیده نمیشد ـ گوش کند و در هر مودر نسبت به مطالب و گفتارهای خلاف واقع آن اعتراض و در صورت لزوم تکذیب کند؛ کاری که اصلا عملی نبود. شاه به این هم اکتفا نکرد و در فروردین و آذر ۱۳۵۷ به خلعتبری و افشار وزیران امور خارجه و دکتر سید حسین نصر رییس دفتر ملکه که هر کدام برای انجام مأموریتی به لندن رفته بودند، دستور داد در جلوگیری از نشر برنامههای ضد رژیم بی.بی.سی اقدام کنند. پاسخ همیشگی مقامات انگلیس و رؤسای بنگاه سخنپراکنی انگلیس این بود که بی.بی.سی سازمانی است کاملا مستقل و وزارت خارجهی بریتانیا قدرت اعمال نظر در برنامههایش را ندارد.
افکار عمومی و مردم ایران تفسیرها و نظریات بی.بی.سی را نظر دولت انگلیس میدانستند. اگر بی.بی.سی یک سازمان مستقل و خودکفا بود و بخشی از بودجهی آن را وزارت خارجهی بریتانیا تأمین نمیکرد، ممکن بود استقلال رأی آن را در مسائل سیاسی بپذیرند. اما برای ایرانیان که همیشه شاهد بودند کلیهی رسانهی گروهی و دستگاههایی که با بودجهی دولت اداره میشوند. در بیست در اختیار رژیم قرار دارند، باور کردن این موضوع دشوار بود که سازمانی که با کمک مالی دولت انلگیس اداره میشود، فارغ از کنترل دولت باشد.
به موجب تحقیقی که سفارت ایران در لندن در خرداد ۱۳۵۷ به عمل آورد، معلوم شد که در بخش فارسی رادیو بی.بی.سی ۲۴ نفر ایرانی به عنوان خبرنگار ، تحلیلگر، نویسنده، مترجم و گوینده کار میکنند که بیشترشان تمایلات ضد رژیم شاه دارند و چون در کارشان از آزادی عمل نسبی برخوردارند. از تهیه و انتشار اخبار داغ و هیجانانگیز علیه رژیم فروگذار نمیکنند. مردم با شنیدن این اخبار و تفسیرها چنین نتیجهگیری میکردند که انگلیسیها شاه را رها کرده و از مخالفان وی جانبداری میکنند. و این در حالی بود که مقامات رسمی دولت انگلیس پی در پی پشتیبانی خود را از شاه و رژیم او اعلام میکردند : جیمز کالاهان نخستوزیر در ۲۰ شهریور ، دکتر دیوید اوئن وزیر خارجه در ۳۰ مهر و ملکه الیزابت دوم در مراسم افتتاح پارلمان در ۱۰ آبان ۱۳۵۷ .
حقیقت هر چه بود این فکر در مردم پیدا شد که انگلیسیها دارند دو دوزهبازی میکنند ؛ یعنی در عین حال که رسما از رژیم شاه پشتیبانی میکنند ، به طور غیر رسمی و از طریق بخش فارسی رادیو بی بی سی با مخالفان همصدایی میکنند تا هر گاه اوضاع ایران برگردد و انقلابیون پیروز شوند ، جای پایی در رژیم آینده داشته باشند .
انقلاب ایران به روایت رادیو بی بی سی از این نظر حائز اهمیت است که ایستگاه رادیویی مزبور چنان نقش مهم و انکارناپذیری در جریان انقلاب داشت که در ساعتهایی که برنامه به زبان فارسی پخش میکرد ، خیابانها خلوت میشد و مردم به گفتارها و تفسیرهای آن اهمیت زیادی میدادند . از این رو مصاحبههایی که رادیو بی بی سی ده سال پس از پیروزی انقلاب با تعدادی از دستاندرکاران سیاست آن روز کشور به عمل آورده است ، برای همهی مردم اعم از پژوهشگران تاریخ معاصر و مردم عادی جالب توجه و خواندنی است . البته در میان صحبتهای مصاحبه شوندگان اظهارنظرهای خلاف واقع و دور از حقیقت به چشم میخورد که بخشی به علت سالهای متمادی دوری این اشخاص از ایران و بیاطلاعی از واقعیتهای سیاسی کشور است و بخش دیگر ناشی از بغض و کینهای است که نسبت به انقلاب ایران دارند ؛ انقلابی که بساط غارت و دزدی آنها را در هم ریخت و موجب آوارگی آنان در اقصی نقاط جهان گردید . ولی از آنجا که هر کس مسئول گفتار و اظهارنظرهای خودش میباشد ، خوانندگان از لابهلای صفحات این کتاب خواهند توانست به حقایق پی ببرند و درست را از نادرست تشخیص دهند . با این همه ، بعضی از اظهارنظرها به اندازهای شگفتآور و بی پایه است که نمیتوان آنها را نادیده انگاشت که در زیر به چند مورد اشاره میکنیم :
ـ اردشیر زاهدی که از مدافعان پر و پا قرص رژیم پیشین است ، میگوید : « من معتقد هستم که اگر اعلیحضرت از ایران خارج نمیشدند ، وضع به این بدبختی که امروز مملکت ما رسیده نمیرسید » ( صفحهی ۳۳۰ ) . زاهدی تجاهل میکند یا هنوز نمیداند که بدبختی مملکت از روزی آغاز شد که او و پدرش به دستور اربابان آمریکاییشان در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دست به کودتا زدند و حکومت ملی دکتر مصدق را سرنگون کردند و رژیم ناشی از کودتا طی بیست و پنج سال بعدی اوضاعی به وجود آورد که مردم را عاصی کرد و به انقلاب واداشت . در واقع آن کودتا مادر این انقلاب بود . زاهدی مدعی است که ایران در زمان شاه از استقلال کامل برخوردار بود و به ایالات متحد وابستگی نداشت ، اما چند صفحه بعد میگوید : « من در یکی از تلگرافهایی که به عرض اعلیحضرت رساندم ، پیشنهاد کردم که سفیر آمریکا ، سفیر انگلیس ، سفیر فرانسه و سفیر شوروی را در عرض ۴۸ ساعت بخواهیم از ایران خارج شوند تا اینها بفهمند که در ایران چه میگذرد » . ( صفحهی ۲۲۷ )
دکتر احسان نراقی نیز میگوید : « یکی از حرفهای شاه این بود که میگفت و خیال میکرد که خارجیها هستند که این جریان را باعث شدهاند . تمام مدتی که من او را میدیدم ، در این هشت جلسه ، این را اغلب تکرار میکرد » . ( صفحهی ۳۱۳). بی اساس و سخیف بودن چنین ادعایی اکنون ثابت شده است .
ارتشبد فریدون جم میگوید : « شاه در سالهای نخستین سلطنت ، خیلی دموکرات منش بود . افکار آزادیخواهی و ملتخواهی زیاد داشت . دیکتاتور را خود ملت ساخت . یعنی وزرا و وکلا بودند که آن شاه آزادمنش و بی ادعا را تبدیل به خدا کردند » . ( صفحهی ۱۳۹) . این ادعا با واقعیت تطبیق نمیکند ؛ چون شاه از آغاز درصدد کسب قدرت بود و از سالهای ۱۳۲۱ و ۱۳۲۲ این نغمه را ساز کرده بود که « این قانون اساسی بر ضد شاه نوشته شده است » . الگوی مورد علاقهی او حکومت دیکتاتوری پدرش بود و از ابتدا قصد داشت همان نوع حکومت را برقرار کند . لذا به دنبال محبوبیت زودگذری که پس از دفع غائلهی آذربایجان و تیر خوردن در دانشگاه در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ به دست آورد ، دیگر وقت را تلف نکرد و با تشکیل مجلس مؤسسان اختیار انحلال مجلسین را به خود اختصاص داد و به قدرتش افزود . پس از کودتای ننگین ۲۸ مرداد و سرنگون کردن حکومت ملی نیز یکسره رژیم خودکامه را بر پا کرد و با زیر پا نهادن قانون اساسی و سلب آزادی از مردم و غارت اموال عمومی و حتی به اعتراف خودش در نطق ۱۵ آبان ۱۳۵۷ با اشاعهی " بی قانونی و ظلم و فساد " کار مملکت را به جایی رساند که مردم جز توسل به انقلاب چارهای نداشتند . او قلبا هیچ اعتقادی به دموکراسی و مشارکت مردم در امور کشور نداشت و میخواست این رژیم خودکامه را عینا برای جانشینش به ارث بگذارد .
دکتر هما ناطق میگوید : « در واقعهی ۱۷ شهریور ، بعدها که اسنادش را به دست آوردیم ، معلوم شد که تظاهرکنندگان اصلا چهارصد نفر بیشتر نبودهاند » .
( صفحهی ۲۳۴) کذب این ادعا از اینجا معلوم میشود که انبوه خبرنگاران و فیلمبرداران داخلی و خارجی و کسانی که شاهد عینی کشتار جمعهی سیاه بودهاند ، تلفات آن روز را تا غروب ، رقمی بین دویست تا چهار هزار نفر گزارش دادهاند .
اظهارنظرهای دکتر کریم سنجابی در توجیه عملکرد خود در دوران انقلاب قابل توجه و عبرتانگیز است . رهبر جبههی ملی پس از امضای اعلامیهی سه مادهای پاریس و بازگشت به ایران ، تازه به این فکر میافتد که نخستوزیر شاه بشود . به قول دکتر احسان نراقی « او میخواست هم نخستوزیر شاه بشود و هم نخستوزیر آیتالله خمینی » اما وقتی به هیچ یک از دو منظورش نمیرسد و شاه دکتر صدیقی و بختیار را به او ترجیح میدهد ، دچار سردرگمی میشود و به دشمنی و کینهتوزی با یاران دیروزش میپردازد . دکتر سنجابی حتی به عضویت شورای انقلاب نیز برگزیده نمیشود و تنها سهمی که پس از پیروزی انقلاب ، آن هم با پادرمیانی بازرگان به او داده میشود و تنها سهمی که پس از پیروزی انقلاب ، آن هم با پادرمیانی بازرگان به او داده میشود ، تصدی وزارت امور خارجهی دولت موقت فقط به مدت دو ماه است . پس از آن سنجابی از گردونهی سیاست خارج میشود و دو سال بعد در خرداد ۱۳۶۰ که آیتالله خمینی فتوای ارتداد جبههی ملی را صادر میکند ، از طریق کوه و کتل فرار میکند و به آمریکا پناهنده میشود . بی جهت نبود که تیری دژاردن سردبیر وقت روزنامهی فرانسوی فیگارو به دکتر سنجابی لقب " فریب خوردهی حقیر تاریخ " را داد .
بخش تراژدی کمیک این کتاب اظهارات ارتشبد عباس قرهباغی و شاپور بختیار است که هر کدام سعی میکنند تقصیر سرنگونی رژیم را به گردن دیگری بیندازند .
قرهباغی بختیار را متهم میکند که با مخالفان ارتباط برقرار کرده و قصد اعلام جمهوری داشته است . بختیار میگوید که قره باغی با اعلام بیطرفی ارتش در ۲۲ بهمن زیر پای او را خالی و خیانت کرده است . این دو فراموش میکنند که در برابر امواج توفندهی انقلاب هیچ کاری از دستشان ساخته نبود ؛ نه اعلام جمهوری از جانب بختیار و نه اعلام بی طرفی ارتش که روزی هزار نفر از سربازانش میگریختند و به صف انقلابیون میپیوستند .
در این کتاب ، در متن مصاحبهها کوچکترین تغییری داده نشده و نوارها عینا به روی کاغذ آمده است . البته در مواردی ، آن هم به طور محدود ، برای روشنتر شدن مطلب ، توضیحاتی به صورت زیرنویس یا مطالبی داخل قلاب [] به متن اضافه شده است . به علاوه برای تفکیک متن مصاحبهها از روایت رادیو بی بی سی مصاحبهها با حروف کوچکتر و طول سطر کوتاهتر انتخاب شده تا از این مطالب متمایز باشد .
بخش پایانی کتاب به پیوستهای مفصلی اختصاص دارد که در واقع به نوعی مکمل متن مصاحبههاست . اسناد تاریخی ، قانون اساسی مشروطه و جمهوری اسلامی ایران و معرفی افراد و نامهایی که در متن به آنها اشاره شده ، از اهم مطالب این بخش است .
در هر حال غرض از انتشار انقلاب ایران به روایت رادیو بی بی سی روشن کردن گوشههایی از تاریخ معاصر از زبان دستاندرکاران و بازیگران آن است و این کار جز با انتشار کامل و دست نخوردهی نظریان آنان ، ولو بر خلاف حقیقت باشد ، امکانپذیر نیست .
پژوهشگر: دکتر عبدالرضا هوشنگ مهدوی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست