یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

چگونه قلب یک مرد را تسخیر کنیم


چگونه قلب یک مرد را تسخیر کنیم

مردان سرپرست زنانند, به دلیل آنکه خداوند برخی از ایشان را بر برخی برتری داده و به دلیل آنکه از اموالشان خرج می کنند

مردان سرپرست زنانند، به دلیل آنکه خداوند برخی از ایشان را بر برخی برتری داده وبه دلیل آنکه از اموالشان خرج می کنند. پس زنان صالح، متواضع و فرمانبردارند و برای آنچه خدا حفظ کرده، اسرار شوهر خود را حفظ می کنند. (نساء ۳۴)

در آیه فوق خدای حکیم به دو نکته اشاره می کند:

۱) مردان سرپرست زنانند «مدیریت مرد»

۲) تواضع و اطاعت زن نسبت به شوهر «تکریم مرد». لذا می توان نیاز اساسی مردان را که زنان باید به آن توجه کنند این دو نیاز مهم دانست:

۱) قبول مدیریت و ریاست مرد از سوی همسرش

۲) مقبولیت و مورد تکریم واقع شدن از سوی همسرش

شاید در اینجا پرسشی مطرح شود که «چرا مرد باید بر زن ریاست کند؟ و آیا این ظلم و تحقیر زن نیست؟»

برای پاسخ به سؤال های فوق می بایست بررسی کرد که مدیریت و ریاست مرد با فطرت مرد و زن هماهنگ است یا اینکه مغایرت دارد؟

خانواده مانند هر اجتماع دیگر نیاز به «مدیر» دارد، به عبارت دیگر یک نفر باید تصمیم نهایی را بگیرد و دیگران مطیع و منقاد او باشند، در مورد خانواده سه شکل مدیریت قابل تصور است: (الف. زن و مرد هر دو به یکسان مدیریت کنند. ب. زن مدیر باشد. ج. مرد مدیر باشد.) در مورد نوع اول مدیریت امکان پذیر نیست، زیرا مدیریت مشترک در حقیقت بدون مدیریت و ریاست است و مشکلات ناشی از فقدان مدیر و تصمیم گیرنده را به دنبال دارد و در مورد خانواده، این مسئله به انحلال خانواده منتهی می شود.

در مورد دوم، یعنی زن مدیر باشد، این امر با فطرت زن مغایرت دارد، خانم کلیود السون روانشاس در مورد روحیه زن این گونه می گوید:

«تمام زن ها علاقه مندند که تحت نظر شخص دیگر کار کنند و به طور خلاصه از مرئوس بودن و تحت نظر رئیس کار کردن بیشتر خوششان می آید» (مظهری، ص ۲۷۱) و همچنین خانم مارابل مورگان روانشناس و مشاور خانواده در مورد ریاست مرد و مرئوس بودن زن این گونه بیان می کند:

«مرد و زن، هر چند از لحاظ و ضعیت یکسان هستند، اما از حیث وظیفه و کارکرد با یکدیگر تفاوت دارند. خداوند مقرر داشت که مرد رئیس و زنش معاون و نایب او باشد. هر سازمانی یک رئیس دارد و واحد خانواده نیز از آن قاعده مستثنی نیست هیچ راهی وجود ندارد که شما این ترتیب را تغییر دهید! بعضی مواقع خانواده ها تلاش کرده اند که این ترتیب را معکوس کنند و یک زن را به عنوان رئیس خانواده انتخاب کرده اند زمانی که نظام جدید پا می گیرد و قوام می یابد نظام خانواده وارونه می شود!! و طولی نمی کشد که این سیستم جدید متلاشی می شود. وقتی به شوهرتان امکان می دهید که رئیس خانواده باشد، کار درستی انجام می دهید» (مورگان، ص ۷۵).

پیامبر اسلام (ص) فرموده اند: اَََلرَّجُلُ سَیدُ اَهلِهِ وَ المَرأَةُ سَیدَةُ بَِیتِِها. مرد سید و بزرگ خانواده اش است و زن سیده و بزرگ خانه است.

مرد و زن، هر چند از لحاظ وضعیت یکسان هستند، اما از حیث وظیفه و کارکرد با یکدیگر تفاوت دارند. خداوند مقرر داشت که مرد رئیس و زنش معاون و نایب او باشد. هر سازمانی یک رئیس دارد و واحد خانواده نیز از آن قاعده مستثنی نیست هیچ راهی وجود ندارد که شما این ترتیب را تغییر دهید!

در حدیث فوق پیامبر (ص) تقسیم کار کرده است، مرد را مسئول اعضای خانواده دانسته و زن که از خلاقیت و ظرافت زنانه برخوردار می باشد، مسئولیت کارهای داخلی منزل را به زن محول نموده است، این تقسیم وظیفه با توجه به فطرت و ظرفیت زن می باشد. در این مدیریت به آن معنی نیست که زن حق هیچ گونه رأی و اظهار نظر ندارد بلکه مدیر خانه هم مانند هر مؤسسه و سازمانی باید از نظرات زیر دستان بهره ببرد و با آنها در مواردی مربوط به اعضای خانواده می شود مشورت کند، البته در پایان گفتگو مدیر تصمیم نهایی را می گیرد، و در این تصمیم گیری باید مصلحت و حقوق همگی را رعایت کند و در صورتی حقی از آنها را ضایع نماید در مقابل خالق آنها، مسؤل می باشد.

گاهی اوقات افراد ناآگاه و یا مغرض بین زنان مسلمان القای منفی می کنند که این قبول ریاست مرد، بندگی است و یا قبول مردسالاری است؛ و به عنوان احقای حق زنان آنها را در مقابل شوهران خود قرار می دهند که عموماً موجب از هم پاشیدگی کانون مقدس خانواده می شود. خانم مورگان برای رفع این شبهه این می گوید: «زندگی زناشویی به یک رژیم سلطنتی می ماند جایی که در آن شوهر شاه و همسر او ملکه، در یک ازدواج سلطنتی، تصمیم شاه حرف آخر است، هم برای ملکه و هم برای کشورش. بی شک ملکه برده شاه نیست، زیرا او می داند که قدرتش در کجا نهفته است. او ملکه است او نیز می تواند بر تخت بنشیند، او حق دارد و در واقع می تواند به راحتی تمامی احساساتش را بیان کند، با این که پادشاه به مقدار زیادی از قضاوت ملکه الهام می گیرد، اما در صورت اختلاف نظر و عقیده، شخص پادشاه است که تصمیم نهایی را می گیرد.» (مورگان، ص ۷۶).

● چگونه قلب همسرمان را تسخیر کنیم؟

همان گونه که در سوره نساء اولین خصلت یک زن صالح را «قانتات» بیان نموده است، علامه طباطبایی در مورد معنای قانتات می فرماید: قنوت به معنی اطاعت و خضوع دائم است (طباطبایی، ج ۸، ص ۱۸۱) و همچنین در بخش روایات حدیثی از تفسیر قمی نقل می کند «امام باقر (ع) فرمودند: قانتات یعنی مطیعات»

رعایت نکات زیر در تحکیم زندگی مؤثر می باشد:

۱) اطاعت از همسر در تمام موارد به غیر از انجام کار حرام و یا ترک کار واجب.

۲) پیشنهادات خود را با حفظ احترام به او ارائه دهید، و پا فشاری بر پذیرش آن نداشته باشید.

۳) به او دستور ندهید، اگر نظر اصلاحی دارید بهتر است به این گونه آن را بگویید: من فکر می کنم در مورد فلان موضوع اگر این گونه عمل کنیم بهتر است، نمی دانم نظر شما چیست؟ خوب است پیرامون پیشنهاد من هم فکر کنید اگر مناسب می دانید عمل نمایید، نظر شما چیست؟

۴) در مواقعی که همسرتان در تصمیم گیری اشتباه کرده است، با احترام (دقت کنید، همان گونه که به فرد محترم اشتباه او را تذکر می دهید!) اشکالات تصمیم او را ملایم (بدون سرزنش و تحقیر) بیان می کنید و از او می خواهید که پیرامون آن فکر کنند، و به همین گونه ارائه طریق درست و مناسب نمایید.

۵) هیچ گاه اشتباهاتش را به رخ او نکشید و یا با قیاس به آن، تصمیم گیری های درست او را تخطئه نکنید.

۶) مهمتر از همه، همیشه او را به عنوان رئیس و آقا و سرور خانه بپذیرید.

مطمئن باشید با انجام موارد فوق قلب همسرتان را تسخیر کرده اید و او را به اطاعت خود سوق خواهید داد، این مطلب را ملا فیض کاشانی آن عارف و عالم ربانی وقتی دخترش به خانه همسرش می رفت این گونه به او آموزش داد:

«دخترم، از آشیانه ای که در آن بزرگ شدی، به سوی جایگاهی می روی که شناخت کافی نداری و همنشینی که هنوز با او انس نگرفتی، در مقابل او متواضع باش تا او مایه سربلندی ات باشد، به منزله گهواره ای برای او باش تا او تکیه گاهت باشد؛ از او اطاعت کن تا او مطیعت باشد. او را به خشم نیاورد و از او دوری مکن، اگر به تو نزدیک شد، تو نیز به او نزدیک شو و اگر از تو دوری کرد، تو نیز از او دور شو» (سالاری فر، ص ۱۰).

عباس خراسانی