چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

پول هایی برای خرج نکردن


پول هایی برای خرج نکردن

آدم پولداری هستید یا آدم پولداری نیستید سؤال این نیست بلکه سؤال این است که چقدر ته جیب هایتان پول هایی دارید که داشتن آنها دلیلی برای خرج شدنشان نیست و در واقع این پول های ته جیب مانده پول هایی هستند که برای خرج نکردن, پول های برای روز مبادا برای فردایی که حتماً می آید

دنیا با تمام بزرگی اش خیلی کوچک است و فردا با همه تصوری که از دور بودنش وجود دارد خیلی نزدیک و امروز به قدری زود و سریع تبدیل به دیروز می شود و مثل یک برگ خشک از درخت عمر پایین می افتد که باور کردنی نیست. زمین با سرعت دور خورشید می چرخد و موهای سپید توی آینه به سختی روزی را به یاد می آورند که سیاه سیاه بوده اند، سیاه به رنگ زغال!

بهتر است تقصیر را به گردن گردش زمین بیندازیم که آنقدر بی ملاحظه چرخید که عصر یک سفره بودن و از یک قرص نان خوردن گذشت و انسان ها رو به تمدن نهادند و کالاهای خود را با کالای همسایه و همشهری و ناهمسایه و ناهمشهری مبادله کردند و گاه این میان سر همدیگر را به کلاهی گرم و پشمی پوشاندند و گاه مصلحت دیدن کلاه را تا روی چشمانشان پایین بکشند و مجبور نشود به مردمک چشمان بی گناه و بی حیله دیگری نگاه کنند و باز هم بهتر است به گناهان این دیوار کوتاه اضافه کنیم که چرخید و چرخید تا کالاهای مبادله گر تبدیل شدند به سکه و پول هر آنچه که امروز حتی برای نفس کشیدن به آن نیازمندیم.

● دنیا را با دو چشم ببین!

شاید سالیان سال خود را به کوچه نامربوط زدن و دیدن با یک چشم فکر را خسته کرد. فکری که عادت داشت و باید دنیا را با هر دو چشم می دید تا تعادل نگاهش بهم نخورد و الا کلنگ فکر یک پا در زمین و یک پا در هوا باقی نماند. عصر یک چشمی دیدن دنیا و خواندن انشای «علم بهتر است یا ثروت» پای تخته سیاه و کنار قامت گچی معلم خسته تمام شد و امروز با وجود دانشگاه های آزاد و غیرانتفاعی پشت در ماندن استعدادهای در آرزومانده دانشگاه و جواب رد شنیدن بسیاری از مجنون های جیب خالی که بر در خانه لیلی نشسته بودند به انتظار بله و همچنین تنها ماندن بسیاری از لیلی ها به علت خالی بودن جیب و همچنین انصراف بسیاری از دانشجویان رشته های هنری که زیر فشار خرج و مخارج خرید دوربین و فیلم و بوم و راپیدهای ۳۰ ، ۴۰ هزارتومانی کم دو تا کرده بودند ثابت کرد - بیش از پیش که - هم پول و هم علم هر دو لازمه یک زندگی متعادلند در جغرافیایی که هم روح نادیدنی حق زندگی دارد و هم جسم دیدنی!

● پول هایی برای خرج نکردن

آدم پولداری هستید یا آدم پولداری نیستید سؤال این نیست بلکه سؤال این است که چقدر ته جیب هایتان پول هایی دارید که داشتن آنها دلیلی برای خرج شدنشان نیست و در واقع این پول های ته جیب مانده پول هایی هستند که برای خرج نکردن، پول های برای روز مبادا برای فردایی که حتماً می آید!

شاهین ۲۷ ساله کارمند می گوید: مگر به کارمند جماعت چقدر حقوق می دهند که پس انداز هم بشود. من اگر آخر ماه پول کم نیاورم کلاهم را بالا می اندازم و خوشحالی می کنم. او که ماهی متوسط ۲۳۰ هزار تومان دریافتی دارد و تشکیل خانواده نداده و محل سکونتش هم خانه پدری است درباره خرج و مخارجش می گوید: یک دست لباس و خرج رفت و آمد و پول سیگار و اگر پیش بیاید خریدن هدیه ای برای یک دوست و جمع شدن هفتگی دوستان و رفتن به سینمایی که ۱۲۰۰ تومان بلیتش می شود چیزی از این حقوق بخور و نمیر باقی نمی گذارد.

اما پیمان ۲۹ ساله و کارمند با حقوق ۲۸۰ هزار تومان توانسته آنقدر پس انداز کند که از بانک مسکن ۱۸ میلیون تومان وام بگیرد و خانه ای دست و پا کند. پیمان درباره نحوه پس اندازش می گوید: جوان ها خرج های الکی بسیاری دارند مثلاً چرا باید هر هفته لباسی تازه خرید، چرا باید با تاکسی رفت و آمد کرد وقتی می توان به راحتی با اتوبوس به محل کار یا هر جای دیگر رفت. به نظر پیمان اصلاً لزومی ندارد هر هفته با دوستان دور هم جمع شد و جوجه کباب و پیتزا سفارش داد. به او می گویم پس لذت زندگی چه می شود و پیمان درباره لذت های زندگی اش می گوید: دیدن فوتبال، خریدن روزنامه، خوردن ناهارهای لذیذ خانگی، خواب و فکر کردن به اینکه پس از چند سال کارکردن بالاخره سقفی هست که از بارش باران و آفتاب در امان بمانی!

هلیا هزاران هزار بار از صحبت کردن بیش از حد توبه می کند و باز هم بی اراده توبه خود را می شکند. او که فارغ التحصیل زبان انگلیسی است و مترجم زبان در یک شرکت واردکننده کالا که حقوق خوبی هم در آخر هر ماه به حسابش واریز می شود درباره پس انداز می گوید: حقیقت تلخ این است که می توانم پس انداز کنم و نمی کنم. حتی اگر مقداری پس انداز داشته باشم در برابر آن مقداری که می توانست باشد بسیار کم است.

هلیا که ۲۵ سال سن دارد درباره نحوه به اتمام رسیدن حقوقش می گوید:اول از همه تلفن است که هر ماه به خودم می گویم نباید این همه پول بی زبان را به خاطر حرف زدن های بی خود که نزدنشان حتی بهتر است به مخابرات بدهم او در ادامه می گوید: ماه پیش نزدیک به ۴۰ هزار تومان تنها پول sms دادم و با اینکه قبض موبایل را خودم از جیب خودم پرداخت کردم اما پای باجه بانک داشتم از خجالت خودم به زیرزمین می رفتم اما ر.ج مادر دو پسربچه ۴ و ۷ ساله درباره پس انداز پول نظرات متفاوت تری نسبت به هم نسلان مجردش دارد. این خانم ۳۵ ساله که ماهی روی هم رفته ۳۵۰ هزار تومان درآمد دارد گفت: خرید لباس، خرید مواد غذایی، خرج رفت و آمد، پول آب و برق و گاز، اجاره خانه و ... را همه از حقوق دریافتی خودم پرداخت می کنم اما هنوز چیزی باقی می ماند برای پس انداز کردن و روز مبادا رو کردن!

او می گوید: اگر ۳۶۰ تومان حقوق بگیرم فکر می کنم ۳۴۰ تومان حقوق گرفته ام و اصلاً به ۲۰ تومان باقیمانده فکر هم نمی کنم؛ حتی اگر تا سرحد مرگ و زندگی به آن احتیاج داشته باشم.

مادر نیما و رامین درباره نحوه آموزش پس انداز می گوید: با اینکه پسرهای من سن و سالی ندارند اما از بچگی با حضور عنصری به نام قلک در اتاق هایشان آشنا می شوند و با بزرگ شدن آنها این قلک ها هم رشد پیدا می کند من هر هفته چیزی به عنوان پولی که نباید خرج شود به آنها می دهم و هر دو در قلک هایشان این پول را پس انداز می کنند و ناخودآگاه در وجودشان این عمل همیشگی می شود و فکر به اینکه قلک شان چقدر وزن دارد همیشه دنبالشان می کند.

● خواب قلک های خالی

خواب می بینم قلک های بزرگ وخالی دنبالم کرده اند؛ قلک هایی که تنها صدای جابه جا شدن یک سکه لب جویده شده از آن بیرون می آید و دیگر هیچ! تلفن زنگ می زند کسی که پشت خط است با صدای خشنی می پرسد: قصد ندارید بدهی این ماهتان را بپردازید؟!

فکر و خیال فردا بی خوابش می کند؛ بدخوابش می کند و به محض اینکه خواب پشت چشم هایش را گرم می کند کسی لبه تخت می نشیند و آرام با تبسمی زجرآور می گوید: فردا چه می کنی؟ از خواب می پرد انگار که هیچ وقت خواب نبوده است؛ بیدارتر از همیشه به صفحه ساعت نگاهی می اندازد و دود سیگار است که از لبه باز در به بیرون می رود؛ دود سفید دور شهر می چرخد و در سیاهی شب بی ستاره گم می شود؛ نادر در عرض یک چشم به هم زدن کارش را، درآمدش را و به دنبال همه اینها آرامش خیالش را از دست می دهد. نادر به نادری فکر می کند که در جواب مادرش که روزی ۱۰ بار به او می گفت: خرج های اضافی ات را کم کن و فکر فردا باش با پوزخند می گفت: چو فردا شود فکر فردا کنیم!

علی امانی می گوید: بعضی ها ذاتاً پس اندازگر هستند و بعضی ها ذاتاً ولخرج! و جمعیت دور نوزاد دوقلو تازه به دنیا آمده حلقه زده اند و با حرارت می گویند: نگاه کن آن یکی دست و دل باز است و آن یکی خسیس و دلیل این مشاهده شان را مشت بسته کودک خسیس و مشت باز کودک دست و دلباز عنوان می کنند. علی امانی که این توجیه به نظرش خنده دار است می گوید: اصلاً از اینکه فکر کنم در حساب پس اندازم پولی دست نخورده باقی مانده است احساس ناراحتی می کنم و تا آن مقدار پول را از حسابم خارج نکنم و به قول معروف چاهی برایش نکنم راحت نمی شوم.

اما سعید که دانشجوی فوق لیسانس است و در همان حال مشتی بر خانه لیلی دارد و هر دم از پدر عروس می شنوند نه چون خانه نداری نه چون ماشین نداری نه چون درآمدت برای یک زندگی کافی نیست هم می گوید: آدم اهل پس اندازی نبودم، به قول بچه ها دست و دلباز و بی باک و بی خیال پول بودم اما از زمانی که قصد تشکیل خانواده در سرم پیدا شد تازه فهمیدم که تا امروز چه اشتباه بزرگی مرتکب می شدم و اگر کمی فکر فردا را می کردم و چاه هایی که باید پرکنم را هرگز این همه دست و دلبازی نمی کردم.

پریسا اما نمی خواهد دوباره پس انداز این واژه دو بخشی سنگین که همواره و بیشتر اوقات از زبان بزرگترها جاری می شود حرف بزند اما نکته ای دارد که خالی از لطف نیست. پریسا می گوید: من دوستی دارم که درآمد ندارد؛ پول توجیبی اش هم آنقدر نیست که بتواند مقداری از آن را کنار بگذارد اما پس انداز دارد. او درباره چگونگی وقوع این حادثه شگرف می گوید: او پول من و دیگران را قرض می کند و پس انداز می کند؛ هر زمان هم که به او می گوییم ببخشید خودمان احتیاج به پول خودمان داریم با لبخند زهرآور می گوید: شرمنده، پول را سرمایه گذاری کرده ام!

● ۲۳ راه برای پس انداز کردن

ما ایرانی ها تا دلتان بخواهد ضرب المثل های بسیار شیرین و کاربردی داریم. از آن جمله اینکه: ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است. پس اگر می خواهید ماهی پس انداز را از آب تازه بگیرید، قبل از آن این چند روشی که از راه های مؤثر پس انداز است را مرور کنید.

۱ ) همیشه کمتر از درآمدتان خرج کنید.

۲) در فکر زیاد کردن پولتان باشید.

۳) به راه های پول درآوردن در خانه فکر کنید.

۴) چیزی خرید کنید که خود به عنوان سرمایه ای به حساب آید. مثل همین سکه بهار آزادی که ناگهان از ۶۰ هزار تومان به ۲۰۰ هزار تومان رسید.

۵) از کارت بانک ها کمتر استفاده کنید. به این شماره توجه اساسی بفرمایید. فکر کردن به این موضوع که هر لحظه می توان به پول دست داشت و آن را خرج کرد تا حد بسیار زیادی افراد را به سمت خرج های زائد پیش می برد.

۶) قبل از خرید فکر و از خرید چیزهایی که اهمیت حیاتی ندارند، صرفنظر کنید.

۷) زنگ های تلفنی را که به صدا درمی آورید، کنترل کنید.

۸) اهل چانه زدن و تخفیف گرفتن باشید.

۹) قبل از خرید تا شماره ۱۰ بشمرید و بعد پایتان را درون فروشگاه مد نظر بگذارید.

۱۰) فصل مناسب را برای خرید انتخاب کنید، چرا که در بعضی فصل ها قیمت ها بالاتر از آن چیزی است که باید باشد (مثل شب عید).

۱۱) بیشتر از آنچه که لازم است مواد غذایی خریداری نکنید، مخصوصاً در زمانی که بیرون از خانه و با دوستان هستید.

۱۲) اگر به طور ثابت مجله ای را می خرید، سعی کنید مشترک آن مجله باشید تا هزینه کمتری صرف خرید کنید.

۱۳) سقف پس انداز را نه تنها کاهش نداده و تا حد امکان افزایش دهید، هر چند این افزایش ناچیز باشد.

۱۴) عجله نکنید! وقت کافی برای خرج کردن پولتان وجود دارد.

۱۵) دخانیات را ترک کنید.

۱۶) تفریحاتی که به پول کمتری نیاز دارند را انتخاب کنید.

۱۷) حتماً اگر چاق هستید، رژیم بگیرید.

۱۸) افزایش درآمد را در هیچ حالتی فراموش نکنید.

۱۹) چشم و هم چشمی را کنار بگذارید.

۲۰) ماشین قسطی را فروخته، مدتی با وسایل عمومی رفت و آمد کنید تا با پول نقد بتوانید خرید ماشین را انجام دهید. بدون اینکه پرداخت سود زیادی را متحمل شوید.

۲۱) بیمه شدن را فراموش نکنید تا مقدار کمتری هزینه درمان بپردازید.

۲۲) فراموش نکنید قطره قطره جمع گردد، ناگهان دریا شود!

۲۳) و به قول فرنگی ها «Start Saving Money Today» یعنی همین امروز پس انداز را شروع کنید.

منبع :آتیه

سارا جمال آبادی



همچنین مشاهده کنید