شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
مجله ویستا

فرار از زندگی


فرار از زندگی

روزی شاگردی به استاد خویش گفت: استاد می‌خواهم یکی از مهمترین خصایص انسان‌ها را به من بیاموزی؟
استاد گفت: واقعا می‌خواهی آن را فراگیری؟
شاگرد گفت: بله، با کمال میل.
استاد گفت: …

روزی شاگردی به استاد خویش گفت: استاد می‌خواهم یکی از مهمترین خصایص انسان‌ها را به من بیاموزی؟

استاد گفت: واقعا می‌خواهی آن را فراگیری؟

شاگرد گفت: بله، با کمال میل.

استاد گفت: پس آماده شو با هم به جایی برویم.

شاگرد قبول کرد. استاد شاگرد جوانش را به پارکی که در آّن کودکان مشغول بازی بودند، برد.

استاد گفت: خوب به مکالمات بین کودکان گوش کن. مکالمات بین کودکان به این صورت بود:

- الان نوبت من است که فرار کنم و تو باید دنبال من بدوی.

- نخیر الان نوبت توست که دنبالم بدوی.

- اصلا چرا من هیچ‌وقت نباید فرار کنم؟ و حرف‌هایی از این قبیل...

استاد ادامه داد: همانطور که شنیدی تمام این کودکان طالب آن بودند که از دست دیگری فرار کنند. انسان نیز این‌گونه است. او هیچگاه حاضر نیست با شرایط موجود روبرو شود و دائم در تلاش است از حقایق و واقعیات زندگی خود فرار کند و هرگز کاری برای بهبود زندگی خود انجام نمی‌دهد. تو از من خواستی یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های انسان را برای تو بگویم و من آن را در چند کلام خلاصه می‌کنم؛ «تلاش برای فرار از زندگی»!