جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تروریسم تداوم و تغییر


تروریسم تداوم و تغییر

عناصر ثابت در جوامع انسانی, همواره تشابهاتی اغماض نشدنی در میان آنان به وجود می آورد صرف نظر از سطح و میزان تشابهات, می توان پدیده های مختلف حیات جمعی بشر را در ادوار مختلف جستجو و ریشه یابی كرد

عناصر ثابت در جوامع انسانی، همواره تشابهاتی اغماض‌نشدنی در میان آنان به وجود می‌آورد. صرف‌نظر از سطح و میزان تشابهات، می‌توان پدیده‌های مختلف حیات جمعی بشر را در ادوار مختلف جستجو و ریشه‌یابی كرد. اما با وجود ویژگیهای خاص هر دوره لازم است دركی متفاوت از سایر دوره‌ها نسبت به این پدیده‌ها به دست آید. بررسی یك پدیده در دوره‌های گوناگون با لحاظ شرایط هر دوره، دركی عمیق نسبت به چگونگی تغییر وضعیت آن پدیده به دست می‌دهد كه تحلیل حال و آینده‌اش را ممكن می‌سازد. در این مقاله، پدیده تروریسم، به‌عنوان پدیده‌ای قدیمی در حیات بشری كه در دوره پس از فروپاشی نظام دوقطبی و رویداد یازدهم سپتامبر دگرگونیهای داشته، بررسی و ارزیابی شده است. درواقع، تداوم و تغییر این پدیده به صورتی توأمان مورد توجه و تأكید قرار گرفته است.

دولتهای جهان همواره، برای برقراری امنیت در سطح داخلی و بین‌المللی، به وضع قوانین و مقرراتی مبادرت نموده‌اند تا با جلوگیری از اقدامات سوء فردی یا دولتی، وضعیتی توأم با امنیت و آسایش به وجود آید.

از جمله اقدامات سوئی كه امنیت جوامع را با مخاطره روبرو می‌كند، اقدامات تروریستی است كه هنوز جامعه بین‌المللی در از میان برداشتن آن توفیق چندانی نیافته است. موفق‌نبودن جامعه بین‌المللی علل بسیاری دارد كه یكی از آنها ــ صرف‌نظر از نبود تعریفی مناسب‏، جامع و مانع از این پدیده ــ تغییر ساختار تروریسم در طی دوران بوده است. از این رو تروریسم، به‌عنوان پدیدهٔ سیاسی همیشه موجود، گرچه از تداوم برخوردار بود‏ه، پس از فروپاشی نظام دوقطبی به چهر‌ه‌ای دوپهلو تبدیل شده است. ازیك‌طرف گروه‌های افراطی با دست‌یازیدن به این حربه قصد دارند به اهداف و مقاصد خود نائل آیند‏، از طرف دیگر برخی قدرتها، خصوصاً ایالات متحده امریكا، با مستمسك قراردادن تروریسم قصد دارند با قطعنامه‌های مبهم شورای امنیت به اقدامات یك‌جانبه خود مشروعیت بخشند تا در امور داخلی سایر كشورها مداخله كنند و از این طریق منافع سیری‌ناپذیر خود را در جهان و منطقه خاورمیانه تامین نمایند.

تروریسم از جمله پدیده‌هایی است كه چه در تاریخ و چه در كتابها و مقالات امروزی دورانی متمادی دارد، ولی آنچه در میان انبوه اطلاعات به‌دست‌آمده از تروریسم ناپیداست، تاریخچه تكوین و دگردیسی این پدیده می‌باشد. ازاین‌رو در این نوشتار ابتدا سعی شده است با ارائه تاریخچه و تعریفی مناسب از تروریسم‏، تصویری صحیح و مجرد از حوادث امروزی ترسیم گردد. سپس مقوله تروریسم از رهگذر جامعه بین‌المللی‏، رویكرد دولتها‏، مجمع عمومی و شورای امنیت ارزیابی شده است تا درك صحیحِ چهره تغییریافته تروریسم در عصر جدید در عین تداوم این پدیده حاصل آید.

● تاریخچه تكوین تروریسم

واژه تروریسم (Trrorism) در فرهنگ لغات فرانسه نظام یا «رژیم وحشت» تعریف شده است.[۱] پس از انقلاب فرانسه این واژه با نوشتاری از ادموند برك در سال ۱۷۹۵ وارد انگلستان گردید و از آن به‌عنوان دشمن مردم و سنت یاد شد. گرچه این واژه در دوران انقلاب فرانسه به معنای «حكومت وحشت» یا حداقل معادل آن بود، ولی به مرور زمان معنای گسترده‌تری یافت و در فرهنگ لغات در ردیف نظام وحشت و ترور تعریف شد.[۲]

استراتژی‌ای كه تروریسم را در دل خود رشد می‌دهد، در طی تاریخ در اختیار جنبش‌هایی بوده كه ارعاب سیستماتیك، ابزار اصلی برای نیل به مقاصدشان بوده است. یكی از نمونه‌های مشخص و قدیمی جنبش‌های تروریستی‏، جنبش سیكاری است. سیكاری فرقه مذهبی سازمان‌یافته‌ای بود كه مردان طبقات پایین اجتماع یهودیان فلسطین باستان را دربر می‌گرفت. سیكاری‌ها با سلطه رومیان در دیار خود مخالف بودند و علیه آنها مبارزه می‌كردند. سیكاری‌ها گروه افراطی ملت‌گرایی بودند كه با رومیان سرستیز داشتند. آنها از روشها و تاكتیكهای نامتعارفی بهره می‌بردند؛ تاكتیكهایی چون حمله به دشمنان خود در روز و ترجیحاً در روزهای تعطیل كه انبوه مردم در اورشلیم گردهم می‌آمدند. سلاح دلخواه آنان خنجری كوتاه به‌نام سیكا بود كه زیر جامه خود پنهان می‌كردند. آنان انبارهای غله را به آتش می‌كشیدند و در شبكه آبرسانی اورشلیم خرابكاری می‌كردند. قربانیان آنان نیز، چه در فلسطین و چه در میان یهودیان مصر‏، افراد میانه‌رویی بودند كه اعضای حزب صلح یهود به‌شمار می‌رفتند. براساس اصول اعتقادی سیكاری‌ها‏، تنها سرور انسان خدای یگانه است و با هیچ قدرت زمینی نباید بیعت سیاسی كرد.[۳]

در مقایسه با سیكاری‌ها و سایر جنبشهای قدیمی، از جمله حشاشین و تاگ‌های هندی‏، ظاهراً گروههای تروریستی معاصر مقوله كاملاً متفاوتی هستند. تنها پس از انقلاب فرانسه و تشكیل كنگره وین در قرن نوزدهم و سركوب آمال رهایی و وحدت‌طلبی ملتها‏، موج ترور سراسر اروپا را فراگرفت. در این دوران، جنبش كاربونری در ایتالیا‏، جنبش بورشن‌شافت یا انجمن دانشجویان وحدت‌طلب آلمانی در دانشگاه ایه‌نا‏، و جنبش دانشجویی یوگ‌‌ ــ ‌اسلاو برای كسب استقلال صربستان بزرگ به‌وجود آمدند.[۴]

تروریسم سیستماتیك در نیمه دوم قرن نوزدهم پا گرفت و در همان آغاز، انواع كاملاً متفاوتی داشت، ولی در یك نگاه كلی همه آنها با خیزش دموكراسی و ملت‌گرایی در ارتباط بودند. همه شكایت‌ها و تظلمات از قبل وجود داشت؛ اقلیت‌ها سركوب شده بودند، ملتها از استقلال محروم بودند و حكومت خودكامه یك قاعده بود.

در میان همه این جنبشها، جنبش روسی نارودنایاوُلیا (اراده مردم) اهمیت به مراتب بیشتری داشت، هرچند دامنه فعالیت آنان از ژانویه ۱۸۷۸ تا مارس ۱۸۸۱ ادامه پیدا كرد. درواقع‏، عده بسیاری این جنبش‌ها را نمونه تمام‌عیار یك سازمان تروریستی هوادار خشونت انقلاب در دوران نو می‌دانند، چراكه اعضای آن برخلاف دیگر انواع انقلابیون‏، پردازنده و هوادار نوعی فلسفه «ترور شخصی» بودند. مردم‌گرایان روس خیلی زود به مرحله نظری رسیدند. افراطی‌ترین نظریه‌‌پرداز آنها سرژنچایف، نویسنده كتاب كاتشیسم انقلابی، بود كه از دید بسیاری نمونه بارز فلسفه ترور شخصی است.[۵]

دومین موج بزرگ تروریسم را در روسیه حزب انقلابیون اجتماعی با قتل سیپیاگین، وزیر امور داخله روسیه، به دست بالماشف در سال ۱۹۰۲ به راه انداختند. انقلابیون اجتماعی در سال ۱۹۰۳ فقط سه سوءقصد بزرگ و در سال ۱۹۰۴ دو سوءقصد دیگر انجام دادند، ولی شمار عملیات آنها در سال ۱۹۰۵ (سال جنگ با ژاپن) به پنجاه‌وچهار مورد، در سال ۱۹۰۶ به هشتادودو مورد و در سال ۱۹۰۷ به هفتادویك مورد بالغ شد. آخرین ترور چشمگیر این گروه، یعنی قتل استولیپین در تالار اُپرای كیف، در سال ۱۹۱۱ یك اقدام فردی به دست یك عامل دو جانبه بود.[۶]

سومین موج ترور سیاسی در روسیه كه به مراتب كوچك‌تر از دو موج پیشین بود، پس از كودتای بلشویك ها در نوامبر ۱۹۱۷ برخاست؛ این ترورها تاحدودی رهبران كمونیست را هدف گرفته بود‏، ولی مقامات كمونیست بدون دشواری چندانی این چالش ایجاد شده در برابر حكومت خود را سركوب كردند.[۷]

تروریسم ایرلندی (اگر بتوان جنبش آن را تروریستی نامید) هرچند دستاوردهایی ناچیزتر از این داشته، با همه افت و خیزهایش‏، برای مدت بسیار طولانی ادامه یافته است. ارتش جمهوریخواه ایرلند احتمالاً قدیمی‌ترین سازمان تروریستی است كه هنوز هم به حیات خود ادامه می‌دهد. نقطه آغاز این حركت‏، بنیانگذاری سپاه داوطلبان ایرلندی در سده هیجدهم بوده است. در سال ۱۹۱۹ این جنبش نام ارتش جمهوریخواه ایرلند را اختیار كرد و سرانجام در دوره پس از جنگ جهانی دوم هم موج تازه‌ای از خشونت به راه انداخت.[۸]

تروریسم ارمنی‌ها برضد سركوبگری ترك‌ها از دهه ۱۸۹۰ آغاز شد، ولی عمر كوتاهی داشت، و با یك فاجعه در سال ۱۹۱۵ (قتل‌عام ارامنه) پایان یافت.[۹] درست در همان زمان، یك سازمان جدایی‌طلب دیگر كه با ترك‌ها سرستیز داشت، یعنی سازمان انقلابی مقدونیه داخلی، تحت رهبری دامیان گروئف پا به عرصه وجود گذاشت.

از دیگر گروههای تروریست ملت‌گرایی كه پیش از جنگ جهانی اول سر برآوردند، سوسیالیست‌های لهستانی و برخی گروه‌های هندی خصوصاً در بنگال بودند. در هر دوی این موارد سنت تروریستی تا مدت‌ها پس از دستیابی به استقلال ادامه یافت.

در اروپای غربی موج بلند تروریسم با تبلیغ عملی آنارشیست‌ها در دهه ۱۸۹۰ برخاست. هواداران آنارشیسم بر این باور بودند كه بهترین راه محقق‌ساختن تغییرات سیاسی ــ اجتماعی و انقلابی‏، به قتل رساندن اشخاصی است كه مناصب قدرت را در دست دارند.[۱۰]

عصر سوءقصدها از نظر روان‌شناسی در خور ‌توجه بود، اما اهمیت سیاسی چندانی نداشت. در یك كلام، در مركز و غرب اروپا هیچ‌گونه مبارزه تروریستی سیستماتیك مشاهده نمی‌شد. چنین رویدادهایی در حاشیه اروپا در روسیه و بالكان و به شكلی متفاوت از آن در اسپانیا به چشم می‌خورد. از جمله این رویدادها ترور ولیعهد اتریش به دست یك جوان صرب متعصب عضو جنبش دانشجویان یوگ ــ اسلاو در بیست‌وهشتم ژوئن ۱۹۱۴ بود كه خود زمینه‌ساز جنگ جهانی اول بود.[۱۱]

تا جنگ جهانی اول‏، تروریسم را پدیده‌ای متعلق به گروههای چپ می‌دانستند‏، هرچند كه سرشت فوق‌العاده فردگرایانه تروریسم با الگوی این ایدئولوژی كاملاً متفاوت می‌نمود. ولی در سالهای پس از جنگ جهانی اول فعالیتهای تروریستی عمدتاً كار گروههای دست راستی و نیز جدایی‌طلب بود.[۱۲]

در سده بیستم، تروریسم را رژیمهای توتالیتری چون رژیم آلمان نازی تحت رهبری هیتلر و رژیم اتحاد شوروی در دوران استالین عملاً به‌عنوان یك خط ‌مشی دولتی ــ هرچند نه یك خط ‌مشی اعلام‌شده ــ در پیش گرفتند. از این گذشته‏، در دوران ما برخی از دولتها به ارعاب و ترور شهروندان دیگر كشورها نیز دست زده‌اند. این دو پدیده سبب زاده‌شدن و رواج دو اصطلاح تروریسم دولتی و تروریسم بین‌المللی شده است. در این بین بی‌مناسبت نیست از برخورد دوگانه و ریاكارانه ایالات متحده امریكا در قبال پدیده تروریسم ذكری به میان آورد‏؛ چنان‌كه دولت امریكا با دست‌مایه قراردادن شعار مبارزه با تروریسم عملاً نقش مهمی در ترویج آن در گوشه و كنار جهان دارد.

از دهه ۱۹۸۰ با قدرت‌یافتن برداشت‌های جدید از ملت‌گرایی‏، دین و سیاست بین‌الملل موج تازه‌ای از ترور، بیشتر كشورهای جهان را درنوردیده است. صرف‌نظر از حوادث تروریستی متعدد اخیر، مهم‌ترین رویداد چشمگیر تروریستی كه به اعتراف همگان بزرگ‌ترین نمونه در تاریخ بود، عملیات كوبیدن سه فروند هواپیمای مسافربری امریكایی با سرنشینانش به برج‌های دوقلوی مركز تجارت جهانی و مقر پنتاگون در یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ بود كه به كشته‌شدن صدها نفر‏، تخریب كامل برج‌های دوقلو و بخشی از ساختمان پنتاگون منجر شد و هنوز جهان در التهاب بازتاب‌های عینی و ذهنی آن گرفتار است. ازاین‌رو حادثه موردنظر سرفصل جدیدی از تغییر و تحولات در عرصه حقوق و سیاست بین‌المللی به‌شمار می‌رود.

از یك دیدگاه، تروریسم مدرن با گونه‌های گذشته آن این تفاوت را دارد كه قربانیان آن اغلب شهروندان بی‌گناهی هستند كه یا به‌طور تصادفی انتخاب شده یا آنكه صرفاً به‌طور اتفاقی در موقعیت‌های تروریستی حضور داشته‌اند.[۱۳] به دیگر سخن، در زمانه ما كفه قربانیان ترور كور سنگین‌تر از ترور چهره‌های سرشناس شده است.

از دیگر ویژگی‌های ترور در سده بیستم، تاثیر شگرفی است كه پیشرفت‌های تكنولوژیك بر سرشت و نمود تروریسم گذاشته است. امروزه با توجه به عمق و شدت وابستگی جوامع در همه امور خود به ذخیره‌سازی‏، بازیابی، تحلیل و انتقال اطلاعات، اصطلاح «تروریسم اطلاعاتی» به قاموس گفتمان تروریسم وارد شده است. اخیراً بسیاری نویسندگان حتی از واژه «تئاتر ترور» استفاده كرده‌اند؛ چراكه رسانه‌ها اقدامات تروریستی را با آب و تاب تمام مطرح می‌كنند و بینندگان، شنوندگان و خوانندگان پیش از اینكه به قربانیان و وخامت اوضاع ترور بیندیشند، چگونگی حادثه و نحوه ترور را تماشا و ارزیابی می‌كنند.[۱۴]

مرتضی شریفیان

پی‌نوشت ها

* دانشجوی دكترای حقوق بین‌الملل.

[۱] - Dictionnaire, supplément, Paris. An VII. ۱۷۹۸, P. ۷۷۵

[۲] - James Murray, A New English Dictionary on Historical Priciples, Oxford, ۱۹۱۹

[۳] - Walter Laqueur, The age of Terrorism, Boston & Torento, little Brown & Co., ۱۹۸۷, PP. ۱۲-۱۳

[۴]ــ علی بیگدلی، ترورهای سیاسی در تاریخ ایران معاصر، ج ۱، تهران، سروش، ۱۳۷۷، صاد

[۵] - Walter Laqueur, Op. Cit, P. ۱۶

[۶] - Ibid, P. ۱۸

[۷] - Ibid, P. ۱۹

[۸] - M. G. Roskin & N. O. Berry. IR; The New world of intl relations, New Jersey, Prentiee. Hall. ۱۹۹۹. P. ۲۵۴

[۹] - Ibid, P. ۱۸۵

[۱۰] - Encyclopedia Britannica, Oxford publishing, ۱۹۹۵, P. ۶۳۱

[۱۱]ــ بیگدلی، همان.

[۱۲]ــ همان.

[۱۳] - Encyclopedia Britannica, Op. Cit, P. ۵۱۳

[۱۴] - W. Laqueur, “Post-Modern Terrorism”, foreign Affairs, qoutedin Lyman & peter, No. ۲۴۵ ۲۰۰۳, P. ۱۸۵

[۱۵] - R. Thakhrah, “Terrorism: A Definitional Problem” in Paul Wilkinson & A. Stewart. Contemporary Research on Terrorism, U, K: Aberdeen Univ. Press, ۱۹۹۷, P. ۲۵

[۱۶] - Mohammad Aziz Shokri. Intl Trrorism: A legal Critique, USA. Amana Books, ۱۹۹۵, P. ۱۳۶

[۱۷] - Ibid, P. ۱۳۷

[۱۸] - Ibid, P. ۱۴۵

[۱۹] - A/۳۴/۳۷, ۱۹۷۹

[۲۰] - G. A. Ress. ۳۳۱۴, ۱۹۷۴

[۲۱] - G. A. Ress. ۳۱۰۳ (۱۹۷۳), A/۴۴/۲۹(۱۹۸۹)

[۲۲] - G. A. Ress. ۴۲/۱۵۹. ۷ Dec. ۱۹۸۷

[۲۳] - A/۴۴/۴۵۶/add.۱. ۱۰ Oct. ۱۹۸۹

[۲۴] - Ibid.

[۲۵] - G. A. Ress. ۴۴/ ۲۹. ۴ Dec, ۱۹۸۹

[۲۶] - Ibid.

[۲۷] - Ibid.

[۲۸] - A/ ۵۴/ ۶۱۵, ۱۹۹۹

[۲۹]ــ د. وی باوت، حقوق نهادهای بین‌المللی، ترجمه: هومن اعرابی، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۳، ص ۷۲

[۳۰] - Boutros Boutros Ghali, An Agenda for Peace, Un Doc, A/ ۴۷/ ۲۷۷۵/۲۴۱۱۱, (۱۲ June ۱۹۹۲), Paras, ۱۵, ۷۵

[۳۱]ــ كوفی عنان، دستور كار ۱۶۸، اجلاس ۵۱ مجمع عمومی، ترجمه: مركز اطلاعات سازمان ملل در تهران، بند ۱۰۴

[۳۲] - The Charter of the UN, A Commentary, (Oxford Univ Press, ۱۹۹۵), P. ۶۰۹

[۳۳] - Un Doc. S/ Pv. ۳۰۴۹, P. ۱۴۳

[۳۴] - S/ Res/ ۶۸۸, ۵ April ۱۹۹۱

[۳۵]ــ مسعود اسلامی، «برنامه‌ای برای صلح پس از جنگ سرد»، اطلاعات سیاسی اقتصادی، شماره ۱۰۲ و ۱۰۱، مرداد و شهریور ۱۳۸۴، ص ۲۶

[۳۶] - Yves Daudet, Intl Action Against State Terrorism. In Rosalyn Higgins & Maurice Flory, Terrorism & International law, London & Newyork: Routledge, ۱۹۹۷, P. ۲۱۰

[۳۷] - Ibid, P. ۲۱۱

[۳۸] - Ibid, P. ۲۱۳

[۳۹] - Ibid.

[۴۰] - S/ Res/ ۱۳۶۸, ۱۲ Setember ۲۰۰۱

[۴۱] - S/ Res/ ۱۳۷۳, ۲۴ September ۲۰۰۱

[۴۲]ــ سعید میرزایی ینگجه، تحول مفهوم حاكمیت در سازمان ملل متحد، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، ۱۳۷۳، ص۱۵۴

[۴۳] - Un Daily Hignlignts, ۲۵ September ۲۰۰۱, www.un.org/News/dh۲۰۰۱

[۴۴] - The Times. ۱۸ September ۲۰۰۴, at ۱۸

[۴۵] - Ibid.

[۴۶] - The Times. Op. Cit. at ۲۸

[۴۷] - Ibid.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.