سه شنبه, ۲۶ تیر, ۱۴۰۳ / 16 July, 2024
مجله ویستا

پیامدهای كودك آزاری


پیامدهای كودك آزاری

كودكان گل های زندگی اند و بدون آنها زندگی كویری است مملو از خستگی و دلمردگی خنده كودك برای پدر و مادر از هر شهدی شیرین تر است و حتی گریه كودك نیز دوست داشتنی است

كودكان گل های زندگی اند و بدون آنها زندگی كویری است مملو از خستگی و دلمردگی. خنده كودك برای پدر و مادر از هر شهدی شیرین تر است و حتی گریه كودك نیز دوست داشتنی است. مادامی كه بزرگترها این گل های نوشكفته را پرپر و پژمرده نكنند، عطر و بوی آنها به زندگی روح می دهد و صمیمیت و صفا می بخشد. قلب كوچك این گل های معصوم آنقدر لطیف است كه حتی شنیدن صدای بلند و فریاد زدن، سوهانی است بر روح لطیف آنها و آنقدر زیبایند كه زندگی را آنها زیبایی می بخشند. ولی با همه اینها قلب های سنگی و دستان بی رحمی پیدا می شود كه خنده را از آنها می گیرد، قلب كوچكشان را می آزارد، جسم نحیف و بی دفاعشان را مجروح می كند و حتی زندگی را بر معصوم ترین انسان ها دریغ می دارد، چرا؟

اگر دستان مهربانی نباشد كه به حمایت از كودكانی كه تنها جرمشان بی دفاع بودن آنهاست برخیزد، آنها توان دفاع از خود را ندارند، نه پای آن دارند كه فرار كنند، نه نای آن دارند كه فریاد دادخواهی بركشند، پس این وظیفه جامعه و قانون است كه از آنها حمایت كند و همه ما در برابر این گل های زندگی مسئولیم.

تعریف سازمان بهداشت جهانی از كودك آزاری عبارت است از هر گونه آسیب و یا تهدید سلامت جسم، روان، سعادت، رفاه و بهزیستی كودك یا هر گونه كوتاهی و غفلت و انجام هر نوع عملی كه موجب آزار جسمی، ذهنی، عاطفی و روانی كودك شده و به رشد و سلامتش ضربه بزند.

● كودك آزاری از نگاه آمار

به علت نبود سیستم های قانونمند در مورد گزارش دهی كودك آزاری آمار دقیقی در این زمینه وجود ندارد ولی بنابر آمارهای موجود ۱۶۵ مورد كودك آزاری به انجمن حمایت از حقوق كودكان گزارش شده است كه ۸/۴۳ درصد از كودكان مورد آزار قرار گرفته پسر و ۲/۵۶ درصد دختر بوده اند. بیشترین آزار كودكان با ۵/۳۷ درصد توسط پدران صورت گرفته و مادران ۸/۱۸ درصد رتبه دوم را داشته اند. سایر كودك آزاران را به ترتیب پدر و مادر به طور مشترك با ۸/۱۳ درصد، نامادری ۶/۱۰ درصد، مدیر و معلم ۳/۶ درصد، ناپدری ۴ درصد و ناپدری و ناماداری با هم ۷/۳ درصد، مؤسسات نگهداری كننده از كودكان ۵/۲ درصد، مادر و ناپدری ۹/۱ درصد بوده است. بیشترین نوع كودك آزاری با ۶/۷۰ درصد جسمی بوده است كه از این میان كتك زدن با كمربند، دست، كابل و سوزاندن بیشترین روش كودك آزاری جسمی كودكان بوده است. ۳/۶ درصد از كودك آزاری ها و به عبارتی دومین رتبه، آزارهای جنسی بوده است كه البته به نظر می رسد درصد این نوع آزار بالاتر از این رقم بوده ولی به دلیل تابو بودن مسأله و برخی ملاحظات از سوی والدین و یا شرم كودك بیان نشده باشد.

سایر كودك آزاری ها شامل ۴/۴ درصد فرار از خانه، ۵/۰ درصد اخراج از خانه، ۴/۴ درصد حبس در خانه و حمام، ۱/۳ درصد ممانعت از ملاقات با مادر مطلقه، ۵/۲ درصد مسامحه و بی توجهی به نیازهای اساسی كودك، ۸/۳ درصد سوءاستفاده از كودكان در تكدی گری و ممانعت از تحصیل بوده است.

كودك آزاری به طبقه خاصی مربوط نمی شود و قشرهای مختلف با سطوح فرهنگی و اقتصادی متفاوت و همچنین جنسیت های زن و مرد را شامل می شود، ولی هر چه سطح فرهنگی والدین بالاتر باشد این آمار كاهش می یابد و كودك آزاری ها بیشتر در خانواده های با سطح فرهنگی پایین مشاهده می شود. كودك آزاری حاصل تأثیر مشترك عواملی چون شخصیت والدین، فقدان مهارت های كافی به عنوان والد، انتظار غیر واقع بینانه از كودك، شخصیت دم دمی مزاج و نبود حمایت های اجتماعی می باشد و بیشتر در سنین خردسالی اتفاق می افتد، زمانی كه كودك كوچكترین قدرت دفاعی از خود ندارد و حتی نمی تواند این مسأله را با دیگران مطرح كند و حتی نمی داند كه چنین مسأله ای را باید به دیگران بگوید تا از او دفاع كنند، در این گونه موارد كودك به شدت آسیب پذیر است و اگر نهادهای حمایتی حقوق كودك به موقع به یاری او نشتابند چه بسا كه كودك جان خود را نیز از دست بدهد.

ممكن است در خانواده ای چند فرزند باشد كه تنها یكی از آنها مورد اذیت و آزار قرار گیرد كه به عواملی مانند جنسیت، چهره نامناسب كودك، ناخواسته بودن و یا زودرس بودن وی مرتبط باشد. در بعضی از موارد كودك آزاری ریشه در باورهای سنتی دارد كه پسر را بهتر از دختر می دانند و به علت این كه والدین تمام توجه خود را نسبت به پسری كه خیلی برایشان عزیز است معطوف می كنند این مسأله كه آنها صاحب فرزند دختری نیز می باشند را به كلی فراموش می كنند. باید توجه داشته باشیم كودك آزاری تنها شكنجه دادن و سوزاندن و شكستن اندام های بدن كودك نیست، رفتارهایی مثل بی توجهی به خوراك، پوشاك، تربیت، آموزش و سلامت كودك نیز جزو كودك آزاری به شمار می رود كه در بسیاری از موارد در صورت استمرار این رفتارها آسیب های بسیار جدی و غیرقابل جبرانی به كودك وارد می شود كه ممكن است حتی معلولیت های جسمی را نیز شامل شود. به عنوان مثال والدینی كه نسبت به انجام واكسیناسیون كودك خود بی توجه هستند، ممكن است كودك آنها به امراضی مانند فلج اطفال مبتلا شود كه او را برای همیشه دچار معلولیت های جسمی كند.

● پیامدهای كودك آزاری در اجتماع

در موردی كه توسط همسایه ها گزارش شده بود پدری دو فرزند دختر خود را در خانه زندانی كرده و به آنها اجازه كوچكترین روابط اجتماعی را نمی داد، آنها را از تماشای تلویزیون محروم كرده، اجازه صحبت كردن و بازی با همسالانشان را نداده بود به صورتی كه حتی درست صحبت كردن را یاد نگرفته بودند و ابتدایی ترین روابط اجتماعی را نمی دانستند. چنین كودكانی چگونه می توانند وارد اجتماع شوند، در صورتی كه بهترین فرصت را جهت فراگیری آموزش های زندگی داشته اند، اما از این امكان محروم شده و بعد از آن نیز دیگر هرگز شخصیت اجتماعی آنها نمی تواند به درستی شكل گیرد و انسان های موفقی باشند. بنابر این جدیدترین دستاوردهای علمی، شخصیت هر انسانی در ۵ الی ۶ سالگی زندگی شكل می گیرد و این سال ها، تأثیر بسیار زیادی بر شكل گیری شخصیت انسان دارد كه تا آخر عمر با او همراه است. بزرگسالانی كه در كودكی مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند دچار عقده های روانی شده و به اشكال مختلفی این عقده ها را از خود بروز می دهند، از جمله ممكن است همان آزار و اذیت هایی را كه در كودكی دیده اند بر روی كودكان دیگر اعمال كنند و بدین وسیله حس انتقامجویی خود را ارضا نمایند. نمونه بارز این مورد بیجه(قاتل كودكان پاكدشت ورامین) است كه اخبار آن در رسانه ها به طور كامل درج شد.

در كشورهای توسعه یافته كودك آزاری جزو جرم های بسیار سنگین است وبا كسانی كه مرتكب كودك آزاری شده باشند به شدت برخورد می شود و جرم های سنگینی برای این گونه افراد در قانون پیش بینی شده است.

هر بار كه یك مورد كودك آ زاری كه باعث جریحه دار شدن افكار عمومی جامعه می شود اتفاق می افتد، موضوع كودك آزاری در صدر اخبار رسانه ها قرار می گیرد و بعد از مدتی فراموش می شود تا مورد بعدی اتفاق بیفتد، این مسامحه و سهل انگاری در برابر حقوق كودكان بی پناه و بی گناه قابل قبول نیست

● خلأ قانونی

كودك آزاری در جامعه ما گرچه حالت همه گیر و بحرانی به خود نگرفته ولی همین اندازه نیز برای ما كه خود را مسلمان می دانیم و در اسلام جان انسان ها جزو عزیزترین هاست زیاد است و آزار كودكان به واسطه بی دفاع بودنشان دارای جایگاه خاصی است. فاجعه آنجا شروع می شود كه كودك آزاری به نوزاد ۳۵ روزه گیلانی(رشت) تسری پیدا می كند به طوری كه در بیمارستان ۱۷ شهریور رشت بستری می شود و با پیگیری های سازمان بهزیستی پدر و مادر این كودك تحت تعقیب قرار گرفته و دستگیر می شوند. در این بررسی ها مشخص می شود كه پدر و مادر این كودك در سن پایین ازدواج كرده اند(هم اكنون نیز ۱۷ سال بیشتر ندارند) و به خصوص پدر كودك دارای روحیه ای ضد اجتماعی است. همچنین بنابر اظهارات اهالی محل، والدین این كودك در بیشتر مواقع او را به تنهایی در خانه رها می كرده و نسبت به ابتدایی ترین احتیاجات وی بی تفاوت بوده اند كه در نهایت به علت صدمات غیرقابل جبرانی این كودك بی پناه و مظلوم جان به جان آفرین تسلیم می كند در حالی كه نه تنها خونخواهی ندارد بلكه خونخواهان وی، قاتلانش می باشند؟ این فاجعه حتی یك موردش غیرقابل تحمل است.

در اینجا به علت خلأ قانونی حتی با دستگیری مجرمین و تحت پیگرد قراردادن آنها مشكل حل نمی شود، بنابر اصول ۲۱ و ۲۲ قانون جزا در صورت مشاهده كودك آزاری، متولی حقوقی كودك سازمان بهزیستی است، اما برای كودكی كه پدر و مادر دارد، در این مورد خلأ قانونی وجود دارد.

بر اساس آمار بیش از ۳۷ درصد كودك آزاری ها گزارش شده توسط پدر صورت گرفته است. این در حالی است كه پدر در قوانین ایران ولی و سرپرست بوده و به گفته حقوقدانان نگاه شیء گونه پدر بر فرزند سبب شده است كه حتی پس از نامیده شدن عنوان جرم عمومی بر كودك آزاری در سال ۸۱ توسط مجلس شورای اسلامی، همچنان پدر از این قانون مستثنی و راه كودك آزاری همچنان باز باشد.

در مواردی كه كودك توسط پدر و مادر خود مورد اذیت و آزار قرار می گیرد، چون شاكی خصوصی وجود ندارد سازمان بهزیستی باید متولی این امر باشد و در جایگاه شاكی خصوصی از حقوق كودك دفاع نماید، در غیر این صورت به علت عدم وجود شاكی خصوصی، حقوق كودكان بی پناهی كه امن ترین مكان یعنی خانه محلی برای آزار و اذیت آنها شده است به راحتی پایمال شده و متهمان قابل تعقیب كیفری نمی باشد. ایران جزو كشورهایی است كه كنوانسیون حقوق كودك را در سال ۷۲ امضاء كرده و متعهد به رعایت استانداردهای بین المللی در این مورد شده است.

یكی از مشكلاتی كه در این زمینه وجود دارد این است كه چون اغلب پدر و مادر عامل كودك آزاری هستند معمولاً از خود و یا همسرشان شكایت نمی كنند برای برخورد با این مسأله نیاز به یك سیستم گزارش دهی وجود دارد. در بسیاری از موارد پرستاران و پزشكان خود را ملزم به گزارش مواردی كه مشكوك به كودك آزاری است نمی دانند كه این مورد مطابق قانونی كه در سال ۸۱ در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید خود جرم عمومی شناخته شده و قابل تعقیب است ولی متأسفانه به علت اجرایی نشدن این قوانین كه می تواند بسیاری از مشكلات را در زمینه حقوق كودك برطرف كند؛ مشكلات همچنان به قوت خود باقی است.

بعضی كودك آزاری ها ریشه در مسائل اقتصادی و پایین رفتن آستانه تحمل افراد دارد. خانواده ای كه دارای پنج فرزند بودند از طریق اداره ای كه پدر در آن كار می كند به صورت اقساط صاحب خانه می شوند كه باعث فشار سنگین اقتصادی بر آنها می شود و ناچار می شوند در همه امور صرفه جویی كرده تا بتوانند اقساط خانه خود را پرداخت كنند. دختر كوچك آنها در دوم دبستان درس می خواند. یك شب به علت این كه مدادش را چندین بار با مدادتراش می تراشد و دوباره می شكند، باعث خشم پدر شده و پدر عصبانی با كمربند وی را مورد ضرب و شتم قرار می دهد كه یكی از ضربه های كمربند از قسمت فلزی آن بر سر كودك خورده و باعث ضربه مغزی وی می شود. كودك به بیمارستان منتقل شده و روز بعد فوت می كند. پدر این كودك دستگیر شده و زندانی می شود. بعد از دو سال كه در زندان می ماند به خاطر عذاب وجدان از كاری كه كرده و كودك خود را ناخواسته به قتل رسانده دچار بیماری روانی می شود و حتی از رفتن به خانه ای كه جان كودك دلبندش را بر سر آن نهاده خودداری می كند. برای پیشگیری از وقوع چنین مواردی كه بیشتر حالت تصادف و حادثه دارد نیاز به كار فرهنگی بیشتری است، با آگاهی دادن به خانواده ها برای چگونگی برخورد با فرزندان خود می توان از بروز چنین اتفاقاتی جلوگیری كرد.

هر بار كه یك مورد كودك آ زاری كه باعث جریحه دار شدن افكار عمومی جامعه می شود اتفاق می افتد، موضوع كودك آزاری در صدر اخبار رسانه ها قرار می گیرد و بعد از مدتی فراموش می شود تا مورد بعدی اتفاق بیفتد، این مسامحه و سهل انگاری در برابر حقوق كودكان بی پناه و بی گناه قابل قبول نیست. علاج واقعه را قبل از وقوع باید كرد و نوشداروی بعد از مرگ سهراب دردی را دوا نمی كند. قبل از این كه مورد دیگری از كودك آزاری باعث جریحه دار شدن احساسات همه ما شود به فكر راه و چاره باشیم و با اقدامات فرهنگی، قانونی و بازدارنده راه را بر تكرار خطا ببندیم. خوشبختانه هنوز كودك آزاری در جامعه ما حالت بحرانی به خود نگرفته ولی نباید دست روی دست بگذاریم كه به این مرحله برسیم و آن موقع فكر راه و چاره باشیم. ما نیز روزگاری كودك بودیم، كودكان ما نیز روزی بزرگ خواهند شد، كاری كنیم كه پدران و مادران فردا كه كودكان امروزند ما را سرزنش نكنند و در برابر آنان سربلند باشیم.

زاهدالدین سلگی