چهارشنبه, ۲۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 12 February, 2025
جهانی شدن, زمینهٔ جهانی سازی
![جهانی شدن, زمینهٔ جهانی سازی](/web/imgs/16/141/55wjc1.jpeg)
جهانی شدن که زمینهٔ جهانی سازی است، از جهانبینی اندیشهوران بزرگ جهان سرچشمه گرفته که در رأس همه، انبیا و حکیمان قرار دارند که امروزه بر اثر کمرنگ شدن مرزها و برداشته شدن محدودیتهای جغرافیایی و ایجاد تسهیلات در رفت و آمدها، و نیز آسان شدن تبادل اطلاعات و فزونی انواع رسانههای اطلاع رسانی، روند جهانی شدن هر چه بیشتر سرعت میگیرد؛
بنابراین، مسألهٔ تقارب ملل و تعارف و شناخت متقابل، امری حتمی و اجتنابناپذیر است و پیامدهای آن چه زشت و زیبا، دامنگیر همگان خواهد بود منتها در راه گزینش اصلح، و به عبارتی، تأثیرگذاری فرهنگ برتر که پیشتاز جهانیسازی است، چه اقدامی باید کرد؟
آیا باید حالت انفعالی به خود بگیریم تا دیگران سرنوشت ما را رقم زنند یا خود به پا خیزیم و طبق مسؤولیت انسانی ـ اسلامی، خویش زمام رهبری جهانی سازی را به دست گیریم، و طبق آیهٔ شریفه «وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّهًٔ وَسَطًا لِّتَکُونُواْ شُهَدَاء عَلَی النَّاسِ» متعهّد بسط عدل در گستره جهان شویم؟!
فرایند جهانیشدن که فرایندی ناگزیر برای انسان امروز است، میتواند هم تهدید باشد و هم فرصت تلقّی شود؛ از اینرو، رویارویی با پدیدهٔ جهانی شدن، باید مقابله با جنبههای منفی آن باشد؛ زیرا این رویداد همچون سیلی خروشان، بیخواست و ارادهٔ ما در جریان است.
عمده، کنترل این جریان است که از روز نخست، اسلام بر عهدهٔ امّت اسلامی گذاشته، و عمده اهرم فعّال این رهبری، همان فرهنگ غنیّ و سرشار از عناصر سازنده جوامع انسانی است. این اهرم در دست مسلمانان قرار دارد و هیچ فرهنگی نمیتواند با آن مقابله کند و اساسیترین وسیلهٔ ممکن برای رهبری جامعهٔ جهانی، فرهنگ پویا و سازنده است که در اختیار این ملّت قرار دارد؛
پس اینکه جهانی شدن را فرصت بدانیم یا تهدید، به تفسیر ما از جهانی شدن بستگی دارد، و اینکه چگونه با آن برخورد کنیم. چنانچه موضع انفعالی به خود گرفتیم، به طور قطع تهدیدی است که مقدّسات ملّی و مذهبی در معرض خطر جدّی قرار خواهد گرفت؛ ولی اگر با در نظر گرفتن سابقهٔ درخشان و اصالت فرهنگ غنیّ که در اختیار داریم، در صدد به دست گرفتن زمام روند جهانی شدن و جهانی سازی باشیم، به یقین پیروز و موفّق خواهیم بود .
مسأله جهانی شدن یا جهانی سازی از دیر باز در فرهنگها و ادیان بزرگ جهانی آرمان بوده، و از تحقّق جامعهٔ واحد جهانی و فراگیر سخن به میان آمده است. با مختصر مراجعه به قوانین مدوَّن تاریخ قدیم، از جمله قوانین حمورابی* و اعلامیهٔ حقوق بشر به دست کوروش (ابوالکلام آزاد: ص ۵۴) و دیگر سنگ نبشتههای به جای مانده از دوران قدیم، افزون بر آموزههای عالی باز مانده از انبیای بزرگ و حکیمان فرزانه دورانهای دور و نزدیک،** همه و همگی بر این امر تاکید دارند که جهان و جهانیان، واحد به هم پیوسته است، و همهٔ امّتها زیر پرچم انسانیت متعالی باید با شناخت یکدیگر، برادرگونه زیست مسالمت آمیزی داشته باشند.
جای جای قرآن به این حقیقت مسلّم اشاره و احیاناً تصریح دارد و در کتابهای پیشینیان نیز به آن اشاره شده است و قرآن آن را یادآوری میکند.
از اینرو باید توجّه داشت که جهانیشدن به صورت اندیشه و فلسفه دینی و اخلاقی و همچنان به صورت یک آرمان دینی ـ سیاسی تاریخچهای طولانی دارد و پیدایی آن به ظهور ادیان بزرگ، امپراتوریهای جهانگستر و اندیشهوران فلسفهٔ آرمانگرا باز میگردد؛ ولی جهانی شدن به صورت روند واقعی که منشأ متراکم شدن جهان و همزمان شدن ارتباطات اجتماعی شده، بدیهی است که سابقهٔ آن به ظهور صنعت جهانی ارتباطات باز میگردد که هر چه بیشتر بر سرعت این روند افزوده میشود.
● جهانی شدن و جبر زمان
جهانی شدن به معنای همپیوستگی ملّتها چیزی است که جامعهٔ بشر (به مقتضای طبع اجتماعی بودن) آن را خواهان است، و انسانها همواره، از همان دوران که احساس کردند هر فرد به دستاوردهای دیگران نیازمند است، این حرکت به سوی «گردهمایی همگانی» را آغاز کرده، و در بستر زمان و در فرصتهای پیش آمده، برای رسیدن به این آرمان بیشتر همّت گماشتهاند منتها موانع جغرافیایی و بیشتر سیاسی جلوگیر این روند بوده، و هر گاه فرصتی پیش آمده، از آن استفاده شده است که برخی جنگهای بزرگ از قبیل حملهٔ مغول به شرق و آتیلا به غرب و نیز جنگهای صلیبی، و حتّی جنگ جهانی اوّل و دوم با اینکه خانمانسوز بوده، تعارف و تآلف ملّتها را نیز در پی داشته است.
خلاصه با باز شدن مرزها و از هم گسستن حصارهای جغرافیایی، رفت و آمدها و آشنا شدن با عادات و رسوم ملّتها، در کنار فتح باب تجارت برون مرزی، همه و همه اینها باعث شد تا ملّتها از یکدیگر باخبر شوند و از دستاوردهای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی و ضمن اطلاع از کمّ و کیف آن، بهترین و برترین آنها را برگزینند.
گاه علوم و معارف از غرب به شرق، و گاه از شرق به غرب نقل مکان کند، و این به بیداری ملّتهای انتقال دهنده بستگی داشته است، و امروزه، مسألهٔ فرار مغزها از همین باب است. کشورهای علمی ـ صنعتی، جاذبهٔ خود را بر دیگر کشورها روشن ساخته، بهترینها را به خود جذب میکنند، و هرگز نمیتوان جلو این جذب و انجذاب را گرفت.
باید زمینهٔ جذب را فراهم آورد و با زور یا تبلیغات کاذب کاری از پیش نمیرود.
جهانی شدن یا توسعهٔ جهانی به این معنا که مرزها عملاً برداشته شود و برای رفت و آمدها مانع نباشد و هر روز و هر آن بر این رفت و آمدها و آشنایی با دستاوردها و گزینش بهترینها افزوده شود، گر چه از دیر باز وجود داشته، و به جهت مشکلات سفر و رفت و آمدها حرکتی کند داشته، امروزه به سبب تسهیلات فراوان و روز افزون، این حرکت سرعت گرفته، هر آن بر سرعت و پیشرفت و توسعهٔ آن افزوده میشود و مسألهٔ جبر تاریخ که در این جا مطرح میشود به همین حقیقت ناظر است که خود این رفت و آمدها و تعارف و تآلف بین ملّتها امر ضرور حیاتی است که لازمهٔ جداییناپذیر طبع اجتماعی زیستن انسانها است؛
به ویژه در عصر تسهیلات مسافرتی و انواع اطلاع رسانی به وسیلهٔ رسانههای جهانی که قابل کنترل نیست و با هیچ قدرتی نمیتوان جلو آن را گرفت، و اساساً اینگونه معارفهها در اصل آفرینش انسان ریشه دارد، و هرگز نشاید که ذاتیات آدمی را از وی جدا ساخت. انسان تا انسان است، این گونه معارفهها لازمهٔ ذات او است، و شاید نام انسان نیز بدین سبب باشد که از ریشه «اُنْس» گرفته شده تا عنوان، حاکی مُعَنْون باشد.
در آیهٔ ۱۳ سوره حجرات که مدنی است و در دورانی که جامعهٔ اسلامی در حال شکل گرفتن بوده نازل شده، چنین آمده است:
یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَی وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ.
خطاب به تمام مردم جهان است که همگی از یک پدر و مادر آفریده شده و همگی برادر و برابرید؛ یعنی هیچگونه برتری نژادی برای هیچکس و هیچ گروهی وجود ندارد؛ آنگاه به دو اصل طبیعی حیات اشاره میکند.
۱) آنکه لازمهٔ انتشار و کثرت نسل، جدا شدن و تفرقه میان گروههای پدید آمده بر اثر ازدیاد نسل انسانی است؛ پس رشتههای متعدّد (شُعُوب) نسل انسانی در پهنای گیتی پراکنده شدند تا هر گروه بدون مزاحمت به زندگی خود سر و سامانی دهند.
۲) اینکه این تعدّد و تفرقه بدین معنا نیست که از هم بریده باشید؛ زیرا بریدگی بر خلاف طبع ذاتی انسان است، انسان از اُنس است که وصل را میرساند نه فصل و از هم گسستگی؛ پس این اصل اقتضا دارد تا انسانها گرچه به صورت گروهها درآمدهاند ـ با یکدیگر معارفه داشته، و از حال و اوضاع همنوعان خود با خبر باشند، و همین شناخت و معارفه سبب میشود تا از فرهنگهای مختلف و متنوّع و جریانهای علمی و صنعتی و دیگر دستاوردهای یکدیگر باخبر باشند و بهترین را برگزینند، که این گزینش بهتر، لازمهٔ معارفه و مفاهمه میان ملّتها است؛ بلکه لازمهٔ طبع «میل به کمال» انسانها است که از طریق «حسّ رقابت» رشد یافته، هر چه بیشتر شکوفا میشود.
خداوند در این زمینه میفرماید:
فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ (زمر (۳۹): ۱۷).
انتخاب أحسن، شیوهٔ بندگان شایستهٔ خدا است که با شیوهٔ عقلایی هماهنگی دارد.
فرهیختگان که بندگان شایسته خدایند، و زمرهٔ عاقلان را همانان تشکیل میدهند بر این شیوهاند تا آنچه پیرامون آنان میگذرد، از اندیشهها و تجربهها (در طول مسیر حیات) در آنها بیندیشند و بهترین و شایستهترین آنها را برگزینند و این گزینش برتر که نتیجهٔ اندیشیدن و حسن انتخاب است، بهترین نوع تحقیق و دقّتنظر را میرساند، و از هرگونه تقلید و پیروی بی رویّه دور است؛ پس مسألهٔ «تعارف» و تفاهم بینالمللی که بر پایهٔ شناخت متقابل استوار باشد، اساس پیشرفت و تعالی تمدّنها است و قرآن کریم برآن تأکید دارد.
تا اینجا به این نتیجه رسیدیم که اصل معارفه و مفاهمه میان ملّتها، شکستن مرزها، برداشتن حصارها، تسهیل در امر رفت و آمد، شناخت فرهنگها و آشنایی با دستاوردهای فکری و علمی و صنعتی و... از ضرورترین مایههای حیات اجتماعی انسانها است که در جهت رشد تمدّنها و ترقّی و تعالی فرهنگها، نقش زیر بنایی را ایفا میکند؛ البته نباید نادیده گرفت که احیاناً پیامدهای ناگواری نیز همراه دارد که این پیامدهای ناگوار نتیجهٔ خودباختگی ملّتهای ضعیف در مقابل ملّتهای نیرومند است که به جهت این خودباختگی نتوانستهاند در گزینش، برترینهای مؤثّر را برگزینند، و همان فرهنگ همسایه قویّ را شتابزده و بدون ارزیابی پذیرفتهاند.
ابن خلدون در این زمینه میگوید:
ملّتهای ناتوان همواره میکوشند تا خود را به فرهنگ ملّتهای نیرومند بیارایند و در رفتار و کردار و حتی در شعار و مذهب و آیین از آنان پیروی کنند، و این بدین سبب است که به جهت خود باختگی چنین میاندیشند که راز کمال و برومندی ملّت همسایه در همین مظاهر زندگی آنان نهفته است! پس اگر خود را به همین مظاهر بیارایید، به همان درجهٔ نیرومندی نائل خواهند آمد؛
بنابراین ملّتهای عقب مانده، از فرط خودباختگی، میکوشند تا خویشتن را به همان شکل ملّتهای پیشرفته بیارایند غافل از آنکه اینگونه تقلید بی اندازه، هر آن، بر عقب ماندگی آنان میافزاید و رفته رفته زمینه را برای سلطهٔ اجنبی فراهم میسازد؛ زیرا سلطهٔ فرهنگی، پیشتاز سلطهٔ نظامی است و سبب اصلی در آن است که در عِلَلْ و موجبات پیشرفتها نیندیشیدهاند؛ بلکه فقط به ظواهر و مظاهر پرداختهاند. (ابن خلدون، ۱۳۶۲: فصل ۲۳، ص ۱۴۷).
عجیب آنکه در آن دوران، کشور اندلس (اسپانیا) هنوز در دست مسلمانان بود؛ ولی خودباختگی غریبی آنان را فرا گرفته بود و از کشورهای همسایه در رفتار و کردار و در تمام شؤون زندگی از آنان الگو میگرفتند و بی اندازه از آنان پیروی میکردند.
ابن خلدون (متوفای ۸۰۸ ق) در اینباره میگوید:
پناه میبریم به خدا از عاقبت سوء این تقلید همه جانبه که ملّت اندلس را فرا گرفته. زود است که همسایگان بر آنان چیره شوند؛ زیرا مقدّمهٔ استیلای نظامی اجنبی فراهم شده است «حَتَّی لَقَدْ یَسْتَشْعِرُ مِنْ ذَلک الناظرُ بعین الحکمه أَنَّه منْ علاماتِ الاستیلاء، والأمرُ لله» (همان).
سقوط کامل اسپانیا به دست فرنگیان به سال ۸۹۷ قمری واپسین سلسلهٔ ملوک غرناطه محمد یازدهم که حکومت وی از سال ۸۹۲ تا سال ۸۹۷ ادامه داشت، اتفاق افتاد! (استانلی لین پل، ۱۳۸۰: ص ۳۶).
ملاحظه میشود: گزینش شتابزده، به ویژه اگر با خودباختگی همراه باشد، چه عواقب وخیمی دارد که متأسّفانه اینگونه داوریهای سطحی و بدون دقّت کافی، هنوز هم دامنگیر بیشتر ملّتهای ضعیف و عقب افتاده است و هرچه بیشتر آنان را خوار و زبون میسازد.
به جای آنکه به علل پیشرفتهای جهانی بپردازند، به مظاهر و جلوههای برونی پرداختهاند؛ پس ملّتهایی صرفاً مقلّد و پیرو، نه محقّق و پیشرو هستند.
● عوامل مؤثّر در جهانی شدن
عوامل مؤثّر در پدیدهٔ جهانی شدن که عبارت است از کمرنگ شدن مرزها و سهولت انتقال پدیدهها از نقاط گوناگون جهان به یکدیگر، در دو عامل ذیل خلاصه میشود:
۱) توسعه و تنوّع رسانهها و وسایل ارتباط جمعی؛
۲) گسترش و تکامل وسایل حمل و نقل.
یعنی از یک طرف اطلاعات با سرعت، تنوّع، کیفیّت، گستردگی و عمقی بیشتر از گذشته، از یک نقطه جهان به طرف دیگر میرود، و از سوی دیگر، انسانها از نقاط گوناگون با سرعت بیشتر سفر میکنند و این سرعت انتقال چه در دستاوردها و چه در جابهجا شدن انسانها، بزرگترین عامل مؤثّر در معارفه و شناخت فرهنگها و پذیرا شدن برترینها است که ناگزیر انجام میگیرد، و وضعیت به گونهای است که هیچ عامل دیگری نمیتواند مانع این ترابط و تفاهم جمعالجمعی جهانی شود.
● فواید و پیامدهای جهانی شدن
حال باید گفت: عمدهٔ بحث مهم در اینباره آن است که آیا جهانی شدن اوّلاً اجتناب پذیر است یا نه و ثانیاً آیا در مجموع مفید است یا مضرّ و ابعاد آن کدام است؟
در پاسخ سؤال اوّل روشن شد که جهانی شدن با هرچه نزدیکتر شدن نقاط گوناگون جهان، امری اجتناب ناپذیر است؛ وسایل ارتباط جمعی، انسانها را به هم مرتبط میکند و رفت و آمدها به سرزمینهای جهان آسان شده است. اصلاً چرا این امر متوقّف شود؟ اصولاً باید بدانیم که سیر زمان و تحولاّت زمانه هیچگاه متوقّف نمیشود.
آری، آنچه اجتنابپذیر است، تسلیم شدن در برابر موج جهانی است که بالکُلّ و یکپارچه خود را تسلیم امواج خروشان تبلیغات و شعارها کنیم.
جهانی سازی حتماً نباید یک طرفه، آن هم به دست مستکبران و استعمارگران جهان انجام گیرد. ما نباید تسلیم محض موج جهانی شویم؛ سپس به صورت عنصری منفعل و وامانده بمانیم تا همهٔ آثار و عوارض آن بر ما بار شود.
همانگونه که اشاره شد، قلمرو ما در جایگاه جامعهٔ اسلامی، قلمرو جهانی بوده، نه محدود، و قرآن کریم تفاوتهای نژادی و اقلیمی را تفاوت نمیداند تا مانع آن شود که همگی (برادر گونه و به گونهٔ برابر) زیر چتر اسلام گرد هم آییم، و اساساً اسلام، پرچم وحدت جهانی را به دست مسلمانان داده تا آنان رهبر جهانی سازی بر مبنای فرهنگی اصیل و استوار باشند.
دربارهٔ سؤال دوم در رابطه با فواید جهانی شدن، دستکم چهار فایده را میتوان برای آن ذکر کرد:
۱) فائدهٔ آن، ارزان شدن و به روز شدن آموزش فراگیر علمی است.
۲) فایدهٔ آن، کوتاهتر شدن مسیر و کم شدن هزینهٔ تولید است. امروزه اختراعات و تولیدات از طریق سایتهای اینترنتی معرّفی میشوند و عملاً راههای موازی حذف شده و افراد در اختراعات و اطلاعاتشان، وقت تلف نمیکنند، و راههایی را که دیگران رفته و به نتیجه رسیدهاند، دوباره نمیروند.
۳) که میتوان آن را مهمترین فایده دانست، این است که از اوایل دههٔ نود پیدایی روند معکوس جهانی شدن آغاز میشود به این معنا که در گذشته، جهت جهانیشدن حالت یک طرفه داشت؛ ولی حالا این اتّصال طرفینی است.
آن وقت جریانی از طرف غرب به سوی شرق وجود داشت و امکانات ارتباطاتی برای آنها بسیار میسَّرتر از دیگران بود، و رسانههای جمعی در کشورهای غیر صنعتی فقط مصرف کننده بودند؛ در حالی که اکنون اینگونه نیست؛ به طور مثال، امروزه دهها هزار سایت مربوط به جهان اسلام است و مسلمانان به راحتی می توانند فکر و اندیشهشان را منتقل کنند و هر کس هر سخنی برای گفتن دارد، چه در عرصهٔ فرهنگ و چه غیره میتواند برای جهانیان شرح و بسط دهد.
۴) این که افراد خارج از کشور را به جامعهٔ خود وصل میکند؛ چنانکه اگر پیشتر کسی برای تحصیل یا کسب و کار به غرب سفر میکرد و آنجا میماند، عملاً از جامعهٔ خودش جدا میشد، و امکان از دست رفتن هویّتش زیاد بود؛ امّا امروز نگرانی از دست دادن هویّت ملّی اشخاص در خارج از کشور با توجّه به توسعهٔ ارتباطی که وجود دارد، کمتر است؛ بدین لحاظ مفهوم زمان و مکان به این ترتیب تغییر کرده است و لازم نیست همهٔ افراد کنار هم باشند تا هویّت ملّی خود را حفظ کنند.
● پیامدهای جهانی شدن
از آنجا که داعیان جهانی شدن (امروزه) ملّتهای پیشرفتهٔ صنعتی هستند و سابقهٔ استعماری ۴۰۰ ساله دارند، جهانی شدن به وسیلهٔ چنین داعیانی، عوارض ناگوار و پیامدهایی را به دنبال دارد که عبارتند از:
۱) نخستین مشکل در این باره آن است که آنان با جلوه دادن فرهنگ خود به صورت فرهنگ برتر، آن را به شکل گستردهتری به جهان صادر میکنند، و از این راه، سلطهٔ فرهنگی خویش را بر جهانیان تحمیل کرده، در زمینههای اقتصادی، افزون بر عرضهٔ محصولات غربی، فرهنگ محصولاتی خویش را منتشر میکنند، و به گفتهٔ دکتر ولایتی، «شرکت «مک دونالد» در سراسر جهان تنها همبرگر نمیفروشد؛ بلکه فرهنگ «مک دونالیسم» را نیز رواج میدهد».
۲) دیگر آنکه اقتصاد جهانی را در اختیار میگیرند و بدین وسیله به خوبی میتوانند با در دست داشتن رگ حیاتی کشورها، آنان را فلج کرده یا سقوط دهند یا طبق خواستههای خود آنان را به این سو یا آن سو ببرند.
به گفتهٔ برخی از صاحبنظران، خطر و عوارض جهانی شدن اقتصاد، خیلی زود چهره خود را نشان داد. عوارض جهانی شدن در زمینهٔ اقتصاد را میتوان در کشورهایی مثل «برزیل» دید که به سرعت سقوط کردند.
در جهانی شدن اقتصادی غرب، گاه با یک نظام فلج کننده، جهان سوم را حتّی به نان شب خود نیازمند میکنند. در پرتو چنین تفکّری، در یکی دو دههٔ گذشته فاصله بین فقیر و غنیّ در جهان به صورت وحشتناکی افزایش یافته و کاملاً بیسابقه بوده است
(اندیشهٔ حوزه، ش۴۰، ص۱۷۶).
۳) افزون بر این، جهانی شدن در زمینهٔ سیاست نیز با توجه به آنچه گفته شد میتواند پیامدهای منفی داشته باشد، و آن، تقویت سلطهٔ غربیها بر تمام نقاط جهان است؛ چنانکه امروزه شاهد آن هستیم، و بر همین اساس است که امریکا پس از فروپاشی شوروی میکوشد تا جهان تک قطبی بسازد، و در صدد تجزیه یا تلفیق برخی کشورهای نفت خیز است تا به نفع غرب از آن بهتر بهره برده شود.
۴) و نیز از عوارض جهانی شدن بحران هویّت است چنانکه اشاره شد؛ پس همانگونه که از آثار مثبت جهانی شدن، وصل ملّتها و ایجاد تقارب و تفاهم میان آنها است، از سوی دیگر با ذوب در مظاهر فریبندهٔ کشورهای پیشرفته، هویتها نیز از بین میرود. حتّی زبان و دیگر مقوّمات ملیتها رفته رفته به دست فراموشی سپرده میشود؛ چنانکه در بسیاری از کشورهای خود باخته چنین اتّفاقی افتاده است و اتّفاق خواهد افتاد.
۵) عمده خطر جهانی شدن، تحت فشار قرار گرفتن دین و مُعْتَقدات بومی کشورها است. در جهانی شدن و جهانی سازی مدرنیتهٔ امروز، دین و معنویّات تحت فشار «سکولاریزم» و «نسبیّت گرایی» واقع میشود؛ زیرا «سکولاریزم» میگوید:
دین نباید در مسائل اجتماعی اثر گذار باشد، و امر و نهی دینی نباید در جامعه دارای اثر باشد. اصولاً «سکولاریزم» با آرمانگرایی و آرمانخواهی هیچ رابطهای ندارد. حال این آرمان گرایی میتواند اسلام یا هر دین دیگری باشد. حتّی مثل آرمان مارکسیستی نباید توجیهگر خط مشی سیاسی شود. بر اساس این نظریّه، اصلاً حکومت از آرمان جدا است. به ویژه دین که آن را اعتباری محض و برخاسته از رسوم و عرف محلّی میدانند، و هرگونه وحیانی بودن آن را انکار میکنند؛ پس نباید در مسائلی که واقعیت حیاتی دارند، دارای اثر باشد.
● راه مقابله با آفات
اکنون باید دید (با توجّه به اجتناب ناپذیری جهانی شدن) چگونه با آفات آن مقابله شود و از پیامدها و عواقب سوء آن اجتناب ورزید؟
در مَثَل گفتهاند: علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد. آنچه در حفظ سلامت مؤثّر است، پیشگیری از خطر بیماری است؛ و گرنه درمان بیماری پس از ریشهدار شدن، چندان مؤثّر نیست، و از قبیل «نوشدارو پس از مرگ سهراب» است.
در صنعت کشت و کشاورزی، برای مبارزه با آفات، باید پیش از حملهٔ آفات دست به کار شد، نه بعد از آنکه آفات رخنه کرد.
جامعهٔ اسلامی از همان هنگام که مشعلدار هدایت بشر بود، همچنان بر موضع رسالت جهانی خود استوار بماند، و امروزه که موضع خود را از دست داده و به دیگران سپرده، هنوز هم دیر نشده است. جلوی ضرر از هر کجا گرفته شود، نفع است. امروزه میتوان با پشتوانه غنیّ و قویّ اسلامی، اعادهٔ حیثیت کرد، و دست به کار شد، و پیش از هر کار در راه خودکفایی گام برداشت. آنچه شیران را کند روبه مزاج، احتیاج است احتیاج است احتیاج.
امروزه اگر جامعهٔ اسلامی بتواند در راه صنعت و کشاورزی گامهای مؤثّر بردارد و خود را به سر حدّ خودکفایی برساند میتواند جلوِ رخنهٔ اجانب را بگیرد.
مولا امیر مؤمنان۱۳۴; از روز نخست هشدار داد:
اللهَ اللهَ فی القرآن، لا یَسْبِِقکُم بالعمل به غیرکم (نهج البلاغه، نامهٔ ۴۷).
حضرت هشدار میدهد تا دیگران در عمل به دستورهای قرآن بر شما سبقت نگیرند.
مگر آن نبود که قرآن به جامعهٔ اسلامی دستور رهبری ملّتها را داده و جهانیسازی را برعهده آنان نهاده بود؛ البتّه مسلمانان سستی کرده، دیگران این رهبری را به دست گرفتند و در اهداف سلطه جویانه خود به کار بردند.
● اهداف جهانی شدن از منظر انبیا
هر پدیدهای که رخ میدهد و در رشد و پیشرفت آن دست بشری در کار باشد، باید هدف یا اهدافی منظور باشد که دستاندرکاران، آن را دنبال میکنند. و این به قصد و نیّت آنان بستگی دارد که از روی حسّ بشر دوستانه و خیرخواهانه برخاسته یا حسّ طمع و سلطهجویانه یا هر غرض دیگر.
آنچه گفته شد، از پیامدهای آفتگونهٔ صعبالعلاج، برخاسته از اهداف بشردوستانه و خیرخواهانه نبوده؛ به ویژه آنچه بر دست داعیان جهانیسازی امروز جریان داشته است و دارد؛ امّا اهداف انبیا و تمام ادیان الاهی به ویژه شریعت اسلام، اهدافی صرفاً خیرخواهانه و بشردوستانه بوده که هیچگونه پیامد ناگواری نداشته است.
بنگرید گفت و گویی را که میان رستم فرخزاد (سردار لشکریان ایران) با نمایندهٔ مسلمانان، در واقعه قادسیّه رخ داد:
رستم، از سرکرده عرب، زُهْره خواست تا با او گفت و گو کند و خواست تا از در صلح با او کنار آید.
زهره به او گفت: ما همچون دیگران نیستیم، و در طلب دنیا نیامدهایم. ما همانگونه که تو یادآور شدی، مردمی جاهل و بیفرهنگ بودیم تا آنگاه که خداوند پیامبری بر ما فرستاد و او را اجابت کردیم. خداوند به پیامبرش وعدهٔ پیروزی مسلمانان را داده تا هر که به دین حق درآید، عزیز باشد و هر که سر بتابد ذلیل و خوار شود.
اسلام میکوشد تا مردم از عبادت بندگان به عبادت پروردگار روی آورند. مردم همگی فرزندان آدم و حوّا و برادران از یک پدر و مادرند.
رستم گفت: خجسته آیینی است!
آنگاه گفت: هر گاه به دین شما درآییم، چه میکنید، آیا باز میگردید؟
زهره گفت: آری، به خدا سوگند! ما بهترین امّت و خیرخواه تمام امّتها هستیم. در آن هنگام همه برادریم و برابریم.
منابع و مآخذ
۱. قرآن.
۲. نهج البلاغه.
۳. ابن ابیجمهور، عوالی اللئالی، قم، مطبعهٔ سیدالشهدا، ۱۳۶۱، ج ۴.
۴. ابن اثیر، علی بن محمد، تاریخ کامل، تهران، اساطیر، ۱۳۷۰.
۵. ابن خلدون، عبدالرحمان ابن محمد، مقدمهٔ ابن خلدون، تهران، مرکز انتشارات علمی، ۱۳۶۲.
۶. صدر، محمدباقر، اقتصادنا، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۵.
۷. ــــــــــــــ ، الاسلام یقود الحیاهٔ، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، ۱۴۰۳ق.
۸. کراجکی، محمدبن علی، کنز الفوائد، قم، مکتبهٔ المصطفوی، ۱۳۶۶.
۹. لین پل، استانلی، طبقات سلاطین الاسلام، تهران، افراسیاب، ۱۳۸۰.
۱۰. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دارالرضا، ۱۳۷۷، ج ۵۲ و ۶۸.
۱۱. مطهری، مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، تهران، صدرا، ۱۳۶۲.
۱۲. ــــــــــــــ ، ده گفتار، تهران، صدرا، ۱۳۶۶.
۱۳. ــــــــــــــ ، شش مقاله، قم، صدرا، ۱۳۸۰.
آیت الله محمد هادی معرفت
http://glo۱۱۰.blogfa.com/۸۶۰۶.aspx
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست