سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

سبزه تا خاک ما تماشا گه کیست


سبزه تا خاک ما تماشا گه کیست

منصور یاحقی از آنجا كه شغل دیگری غیر از موسیقی داشت, دچار گرفتاریها و محرومیتهای همیشگی اهل هنر نبود در زندگی خانوادگی نیز خوش شانس بود و آرزوی مطرح بودن در جامعه را هم نداشت

به لطف برنامه‌های پژوهشی آموزشی حوزه هنری و كوشش مدیر آن بود كه او را شناختیم. خیلی از هنرمندان را كه نمی‌شناختیم با همین برنامه‌ها كشف كردیم. (چرا دیگر آن برنامه‌ها تكرار نمی‌شود).

منصور یاحقی هم مثل خیلی از سالخوردگان موسیقی، بستهٔ نفیسی بود از هنر خاطره‌انگیز قدیمی و خاطرات از هنرمندان قدیمی، او خواهرزادهٔ استاد حسین یاحقی بود كه به حق از بزرگ‌ترین استادان موسیقی ردیف دستگاهی در قرن اخیر به شمار می‌آید. استعداد موسیقی در خانواده یاحقی‌ها موروثی بوده است.

زنده‌یاد روح‌الله خالقی در كتاب سرگذشت موسیقی ایران در شرح حال حسین یاحقی به این خانواده اشاره‌های گویایی كرده است. از جمله می‌نویسد: «حسین یاحقی خواهر دیگری (غیر از كشور خانم، ملقب به فرخ‌لقا، شاگرد حسین اسماعیل‌زاده و سماع حضور) نیز دارد كه نخست نزد خواهر بزرگ‌تر خود و سپس پیش مرتضی نی‌داود و موسی معروفی تار زده است ولی بعدها موسیقی را كنار گذارد.

منصور یاحقی كه اكنون (سال۱۳۳۳) سنتور می‌زند پسر این خانم است.» (سرگذشت موسیقی ایران، ج۱، چاپ صفی علی‌شاه، ص۴۶۲). منصور یاحقی در نوجوانی با راهنمایی «دایی‌جان حسین» به حبیب سماعی معرفی شد و از او درس گرفت. بعدها با حسین ملك نیز كار كرد. ولی بیشتر تحت تأثیر محیط موسیقی خانواده خود و دایی و مادر و خاله‌های هنرمند خود بود. ساز او از نوجوانی مورد توجه اهل موسیقی قرار گرفت و یك شب، در كانونی از شعرا و نویسندگان در سرایی كه به «خانه مجلل» معروف بود (گویا منزلی متعلق به مجلل‌الدوله از خویشاوندان شاهزاده جهانگیر مراد حسام السلطنه)، شاعر بزرگ ملی، ملك‌الشعرای بهار، ساز او را شنید و دست‌خطی به یادگار برای او نوشت.

منصور یاحقی جوان در سالهای ۱۳۲۰ با ابلاغی از طرف روح‌الله خالقی معاون اداره موسیقی كشور در رادیو تهران، به تك‌نوازی پرداخت و حضور او در رادیو تا اواسط دههٔ ۱۳۳۰ ادامه داشت. او در همین ایام ازدواج كرد. پیوندی سعادتمند و موفق كه انرژی سرشار زندگی او را تأمین كرد. به قول خودش در همسرگزینی خوش‌اقبال بود؛ و این اقبال را خیلی از هنرمندان نداشتند.

شغل اصلی منصور خان یاحقی كارمندی در بانك ملی بود و به مراتب بالای اداری هم رسید و از همین بانك نیز ابلاغ بازنشستگی گرفت. بعد از بازنشستگی با خیال آسوده‌تری موسیقی را دنبال كرد و شاگردانی را نیز تربیت كرد. كنسرتهایی در خارج از كشور داد و با همسر و فرزندانش زندگی آرام و باصفایی داشت. مردی بود مهمان‌دوست و خوش‌رو و اگر كاری از دستش برآمد برای دوست انجام می‌داد. در آموختن هم بْخل و كم‌كاری نداشت و این همه اشتیاق و انرژی برای موسیقی از مرد بازنشسته هفتاد و چند ساله‌ای دیدنی بود. همه هنرمندان هم‌نسل او به موسیقی این طور عشق می‌ورزیدند. حتی آنهایی كه دل‌آزرده از وضع روزگار به كنجی نشسته بودند.

منصور یاحقی از آنجا كه شغل دیگری غیر از موسیقی داشت، دچار گرفتاریها و محرومیتهای همیشگی اهل هنر نبود. در زندگی خانوادگی نیز خوش‌شانس بود و آرزوی مطرح بودن در جامعه را هم نداشت. از این رو هشتاد سال سالم و آرام زندگی كرد. موسیقی، آذین زندگی او بود، نه اساس زندگی او. شاید هم درستش همین باشد.

صدای استاد حسین تهرانی را در نواری شنیده‌ام كه می‌گفت: این تنبك، یا این هنر همهٔ زندگی نیست. اول باید یك خانه داشته باشی و بعد یك باغچه كوچك، بعد در آن باغچه یك بوته گل بكاری. حرف استاد تهرانی درست است. هر چند كه به قول استاد صبا زندگی شوخی‌بردار نیست و اگر كسی هنر را می‌خواهد باید برای آن همه چیز را وقف كند. شاید منصور خان، با دیدن زندگی پ‍ُرمحرومیت دایی جان حسین تصمیم گرفت هنرمند حرفه‌ای نشود. به هر حال، هنرش زندگی او را باصفاتر كرد.

او هیچ‌وقت از موسیقی دلسرد نشد و سنتور را رها نكرد. سنتور را به شیوه معلمش حبیب سماعی با مضرابهای لخت و بدون نمد می‌زد و تكه‌های ضربی زیبایی از حسین یاحقی و مرتضی محجوبی در خاطر داشت كه لحظه‌هایی در نوازندگی او جاری می‌شد. از دوستان نزدیك او، زنده‌یاد منوچهر صانعی و استاد فرامرز پایور بودند.

به نوازندگی برادرش، پرویز یاحقی، علاقه زیادی داشت و استعداد او را ستایش می‌كرد. وقت مراسم تشییع منصور خان، پرویز یاحقی در ایران نبود. در آلمان بستری بود و دست شكسته‌اش را معالجه می‌كرد و مدتی بعد از مرگ برادرش خبردار شد. از منصور یاحقی مقدار زیادی موسیقی و تصویر به كوشش پسر هنرشناس او ضبط شده است.

برگزیده‌ای از آنها می‌تواند یك یادگاری باشد تا نام او از بین نرود. نكته عجیب اینكه دو تن از برادران و خواهران او نیز مثل او در روز ۲۱ اسفند وفات كرده‌اند. مزار او در قطعه هنرمندان بهشت زهرا در كنار عباس شاپوری و علی تجویدی است. خبر درگذشت تجویدی را با موبایل شنیدیم وقتی كه داشتند پیكر نحیف منصور خان را به خاك می‌سپردند. در كنار محوطه‌ای از چمن و گلهای تازه‌دمیدهٔ بهاری و سحر می‌گفت پدربزرگم گل بود، یك عمر عاشق گل و سبزه بود و حالا زیر سبزه و گل خوابیده است.

رضا پورمجتبی



همچنین مشاهده کنید