دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

چند شعر از سید حمیدرضا برقعی


چند شعر از سید حمیدرضا برقعی

● تکیه بر‌کعبه

جمعه‌ها طبع من احساس تغزل دارد
ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد
بی‌تو چندی است که در کار زمین حیرانم
مانده‌ام بی‌تو چرا باغچه‌مان گل دارد
شاید این باغچه ده قرن …

تکیه بر‌کعبه

جمعه‌ها طبع من احساس تغزل دارد

ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد

بی‌تو چندی است که در کار زمین حیرانم

مانده‌ام بی‌تو چرا باغچه‌مان گل دارد

شاید این باغچه ده قرن به استقبالت

فرش گسترده و در دست گلایل دارد

یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت

یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد

جمکران نقطه امید جهان شد که در آن

هرچه دل، سمت خدا دست توسل دارد

هیچ سنگی نشود سنگ صبورت، تنها

تکیه بر کعبه بزن، کعبه تحمل دارد...

من آه می‌کشم

همواره در برابر لیلی جنون کم است

شیرین اگر تویی به خدا بیستون کم است

تنها دلیل کثرت شاعر تویی، ولی

هر قدر شعر گفته شده تاکنون کم است!

من آمدم که یک شبه شاعر شوم تو را

اما برای وصف تو عمر قرون کم است

من آه می‌کشم که چه می‌خواهی از دلم

باور مکن کشیدن آه از درون کم است

کاری کن ای عزیز زلیخا شود دلم

یوسف اگر تویی جگر غرق خون کم است

یک بند از ترجیع‌بندی علوی

زخمی‌ام التیام می‌خواهم

التیام از امام می‌خواهم

السلام و علیک یا ساقی

من علیک‌السلام می‌خواهم

مستی‌ام را بیا دوچندان کن

جام می پشت جام می‌خواهم

گاه گاهی کمی جنون دارم

من جنونی مدام می‌خواهم

تا بگردم کمی به دور سرت

طوف بیت‌الحرام می‌خواهم

لحظه مرگ چشم در راهم

از تو حسن ختام می‌خواهم

در نجف سینه بی‌قرار از عشق

گفت لایمکن الفرار از عشق