شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
مجله ویستا

ارزشمندترین کمال انسان


ارزشمندترین کمال انسان

بشر بر اثر نیروی فطری حقیقت طلبی خود, تلاش های بسیاری در راه به دست آوردن آن در طول تاریخ حیات خود انجام داده است

بشر بر اثر نیروی فطری حقیقت طلبی خود، تلاش های بسیاری در راه به دست آوردن آن در طول تاریخ حیات خود انجام داده است. ارزش بسیار والای علم سبب گشته است که کاملترین موجود در دایره هستی که همه کمالات را به صورت بی نهایت واجد است، خود را متصف به این صفت والا و نیز اولین معلم بشریت بداند: « لاَ جَرَمَ أَنَّ اللّهَ یَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعْلِنُونَ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ »۱؛ محققا خدا بر باطن و ظاهر آنها آگاه است و به کیفر اعمالشان می رساند و او هرگز متکبران را دوست نمی دارد.

« وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ »۲؛ و او به هر چیز دانا است. « عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ »۳؛ یعنی و به انسان آنچه را نمی دانست تعلیم داد.

همچنین صفت تعلیم و معلم بودن را به اولیا و برگزیدگان خود در میان بشریت؛ یعنی انبیای الهی نیز نسبت می دهد:

« لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَی الْمُؤمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُّبِینٍ »۴ ؛ خداوند بر اهل ایمان منت گذاشت که رسولی از خودشان در میان آنان برانگیخت که بر آن ها آیات خدا را تلاوت کند و نفوسشان را از هر نقص و آلایش پاک گرداند و به آنها احکام شریعت و حقایق حکمت بیاموزد، هر چند از پیش گمراهی آنان آشکار بود.

بنابراین، خداوند به انسان که در لحظه تولدش واجد هیچ گونه علم حصولی نبوده است، ابزار گوناگونی عطا نموده تا انسان با به کارگیری صحیح آنها، به این متاع ارزشمند؛ یعنی معرفت و علم دست یابد:

« وَاللّهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَیْئًا وَجَعَلَ لَکُمُ الْسَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ »۵؛ و خدا شما را از بطن مادران بیرون آورد در حالی که هیچ نمی دانستید و به شما چشم و گوش و قلب داد تا مگر دانا شوید و شکر این نعمت ها را به جای آورید. و با اعطای ابزار معرفت، از انسان خواسته است که نسبت به امری که به آن علم ندارد پیروی نکند:

« وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولـئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً »۶؛ و (ای انسان) هرگز بر آنچه علم و اطمینان نداری دنبال مکن (و بی تحقیق در پی سخنی مرو و کسی را نیک و بد مخوان و از احدی نکوهش و ستایش روا مدار و به کسی ظن بد مبر) که (در پیشگاه خداوند) چشم و گوش و دل ها همه مسؤولند.

انسان نیز به مدد این نیروی خدادادی، تلاش های بسیار فراوانی انجام داده است و علوم فراوانی را کسب نموده است، اما اسباب و عوامل گوناگونی موجب گشته است که بشر، همت خود را مصروف به دست آوردن علوم و معارف خاصی از طریق برخی از ابزارهای معرفتی خویش نماید.

حقیقت علم نور است و راهگشا. اگر فرا گرفتن چیزی ، در انسان نور ایجاد کرد و راه را به او نشان داد، علم است و الا ظلمت خواهد بود. انسانی که علم داشت مانند کسی است که در شب تاریک، چراغی در دست دارد. این فرد، راه را واضح و روشن می بیند و به مقصد نزدیک می گردد

انسانی که می توانست با دقت در قابلیت و نیز محدودیت ابزارهای معرفتی خود؛ یعنی حواس و عقل و قلب خویشتن را بی نیاز از هر یک و بویژه بی نیازی از وحی؛ یعنی ابزار معرفتی دیگر نداند، اما دنیاخواهی و تبعیت از هوی و هوس او را واداشته است تا با رد و طرد هرگونه معارف دیگر، صرفا به معرفت هایی که از راه حواس و تجربه و عقل تجربت اندیش و سود انگار دنیوی خود به دست آورده است، اعتماد نماید و در صدد برآمده است که تمام معارف دیگر را فقط در صورت سازگاری با معارف تجربی به دست آمده از تلاش محدود خود قبول و در غیر این صورت آن ها را نفی نماید.

علم تجربی گرایی آفتی شده است تا انسان مغرور به دستاوردهای علمی خود، محدودیت های آن را نادیده گرفته و جهان هستی را فقط در دایره معرفت های تجربه خود، تفسیر نماید.

واژه علم دارای معانی بسیار مختلف لغوی و اصطلاحی است که عدم توجه به معنای مختلف آن ممکن است انسان را دچار سر گردانی کند.

● علم چیست؟

علم فقط فرا گرفتن مشتی اصطلاحات نیست. در روایات آمده که « العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء» ؛ علم نوری است که خداوند در قلب هر کسی که بخواهد می اندازد.

حقیقت علم نور است و راهگشا. اگر فرا گرفتن چیزی ، در انسان نور ایجاد کرد و راه را به او نشان داد، علم است و الا ظلمت خواهد بود. انسانی که علم داشت مانند کسی است که در شب تاریک، چراغی در دست دارد. این فرد، راه را واضح و روشن می بیند و به مقصد نزدیک می گردد.

امام علی علیه السلام می فرماید: علم امام عقل است و عقل تابع اوست.(میزان الحکمة). همه انسان ها دارای عقل هستند اما اگر علم سودمند نباشد عقل،‌ تشخیص دهنده مصلحت خود نیست بلکه باید علم،‌ روشنگری نماید تا عقل از او تبعیت کرده و حرکت کند و به قرب خداوند برسد. منظور این است که اگر علمی،‌ شناخت و معرفت ما را نسبت به خالق هستی و شئونات و صفات او بالا برد، علم است.

و گرنه خیری در آن نیست. یک اعرابی از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پرسید: یا رسول الله رأس علم چیست؟ پیامبر فرمود:شناخت خداوند.آن هم شناخت حقیقی. بعد پرسید:« شناخت خداوند.آن هم شناخت حقیقی.» چیست؟ پیامبر فرمود:این که بدانی او بدون مثل و بدون شبیه و بدون شریک است و این که او واحد ، احد،‌ ظاهر،‌ باطن، اول،‌ آخر، بدون همتا و بدون نظیر است. این حق معرفت اوست. (میزان الحکمة، باب علم)

با این تفاسیری که از علم شد معلوم گشت که اصل علم که همان معرفت خدای سبحان است خود بخود مایه کمال و تقرب است.

منبع: کتاب علم گرایی، نویسنده: سید محمود نبویان

رهنما_گروه دین و اندیشه تبیان

۱) سوره نحل آیه ۲۳ .

۲) سوره بقره آیه ۲۹.

۳) سوره علق آیه ۵ .

۴) سوره آل عمران آیه ۱۶۴.

۵) سوره نحل آیه ۷۸ .

۶) سوره اسراء آیه ۳۶ .