سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

آرمانی تاریخی


آرمانی تاریخی

در طول تاریخ و اعصار مختلف بسیار از جام جم, جام جمشید, جام گیتی نما, جام کیخسرو, آیینه اسکندری, آیینه جادو و آیینه سحرآمیز حکایت ها رفته است

در طول تاریخ و اعصار مختلف بسیار از جام‌جم، جام‌جمشید، جام گیتی نما، جام کیخسرو، آیینه اسکندری، آیینه جادو و آیینه سحرآمیز حکایت‌ها رفته است. شاعران در دوره‌های متفاوت از این جام در اشعار خود یادکرده‌اند. به طوری که این جام یا آیینه همواره در تاریخ زندگی ایرانیان حضور داشته است. چرا که انسان‌ها همیشه در جستجوی حقایق نامکشوف و رویاهای تحقق نیافته زندگی خود بوده‌اند.

جام‌جم که در تاریخ ادبیات ایران به جامی اطلاق می‌شود که انسان قادر بوده غیب را در آن مشاهده کند، به جمشید تعلق داشته است. او نخستین پادشاه سلسله پیشدادیان بود که برخی از اعمال همچون فراهم آوردن پوشاک برای مردم و رواج ریسیدن و بافتن جامه، اسلحه‌سازی، ساختمان‌سازی، دریانوردی و... را به او نسبت می‌دهند. جمشید جامی ساخته بود که هفت خط موازی داشت و این خطوط از پایین به بالا فرودینه، کاسه‌گر، اشک، ازرق،‌ بصره، بغداد و جور نامیده می‌شدند. جمشید قادر بود احوال و آثار مردمان را در آن مشاهده کند، اما هنگامی که ضحاک به ایران حمله کرد، جمشید بر اثر از دست دادن فر کیانی نتوانست به هجوم او پی‌ببرد. او که ابتدا پادشاهی حکیم و عادل و فرزانه بود به دلیل غره شدن به خود و ادعای خدایی کردن از حقیقت و خداوند دور شد و به این ترتیب ضحاک توانست بر ایرانیان مسلط شود و او را از بین ببرد.

در تاریخ، جامی نیز به کیخسرو تعلق داشته که گفته می‌شد این جام همان جام‌جمشید بوده است. در این جام نیز همانند جام‌جمشید خطوطی وجود داشته که در حکم اسطرلابی بوده که احوال آسمان‌ها و زمین در آن نمایان بوده است. فردوسی در کتاب خود و در داستان بیژن و منیژه از این جام گیتی‌نما سخن می‌گوید و در این راستا از کیخسرو نام می‌برد که با استفاده از این جام می‌تواند بیژن را بیابد. بنا به گفته فردوسی این جام، جام جهان‌نما بوده که حتی قضا و قدر را نیز آشکار می‌نموده است:

پس آن جام بر کف نهاد و بدید

در او هفت کشور همی بنگرید

در تاریخ از آیینه‌ای نام برده شده که اسکندر دستور ساخت آن را در بندر اسکندریه داده است. این آیینه کشتی‌هایی را که در مسافت دوری نسبت به ساحل بودند نشان می‌داد. در اشعار نظامی نیز به این آیینه اشاره شده است. نظامی در شرفنامه بیان می‌دارد که به دستور اسکندر آیینه‌ای از طلا و نقره و آهن ساخته می‌شود:

بدین هندسه ز آهن تیره مغز

برافروخت شاه این نمودار نغز

تو نیز ار در آن آیینه بنگری

به دست آری آیین اسکندری

چو آن گرد روی آهن سخت پشت

به نرمی درآمد زخوی درشت

سکندر در او دید پیش از گروه

زگوهر به گوهر درآمد شکوه

این در حالی است که داستان آیینه اسکندر در ادبیات ایران زمین رنگ و بوی دیگری به خود گرفت و گویی به جادویی بدل گشت و با جام‌جم یکسان انگاشته شد:

آیینه سکندر جام می‌ است بنگر

تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا(حافظ)

افزون بر این مسعودی بیان می‌دارد که پادشاه هند به اسکندر جامی هدیه داده بود که به آدم ابوالبشر تعلق داشت و آدم ابوالبشر به واسطه آن جام برکت یافته بود.

عارفان در آثار خود به جامی اشاره می‌کنند که آن همان دل عارف خداشناس است که بر اثر پاکی آن غیب در آن هویدا می‌شود:

سال‌ها دل طلب جام‌جم از ما می‌کرد

آنچه خود داشت زبیگانه تمنا می‌کرد(حافظ)

این جام جهان‌نما نزد غربیان به آیینه جادویی ملقب شده و در افسانه‌ها و ادبیات عامیانه مغرب زمین مانند برخی از داستان‌هایی که برادران گریم جمع‌آوری کردند، داستان سفید برفی و آیینه سحرآمیز بدان اشاره شده است.

امروزه آرزوی انسان برای دانستن غیب و امور نهانی صورت واقع به خود گرفته است و جام جهان‌نما پس از سپری کردن سرنوشتی غریب به تلویزیون، اینترنت، ماهواره، میکروسکوپ و تلسکوپ بدل شده است. انسان همیشه در آرزوی دیدن سرزمین‌های دور و نزدیک و پی‌بردن به فرهنگ‌ها و سنت‌های مردم گوناگون بوده است. این بشر کنجکاو همواره درصدد مشاهده نادیده‌ها به کندوکاو می‌پرداخت و دوست ‌داشت بی‌آن که مسافتی طولانی را بپیماید، اماکن دوردست را ببیند. اکنون او با برآورده شدن آرزوی دیرین خود قادر است در حالی که در خانه خود نشسته به دنیاهایی دور سفر کند و به هفت اقلیمی قدم بگذارد که کیخسرو با مشاهده در جام از احوال آنها باخبر می‌گشت. به‌علاوه او به دنیاهای دیگری نیز سفر کرده است: اوموجودات ریزی را دیده و با چشمان خود به وجود کهکشان‌هایی پی برده که جمشید و کیخسرو و حتی آیینه اسکندر هیچ‌گاه از راز آنها باخبر نشدند.

منابع

لغتنامه دهخدا، علی‌اکبر دهخدا، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۲.

شاهنامه، منصور ابوالقاسم فردوسی، چاپ هفتم، انتشارات دنیای کتاب، ۱۳۷۵.

کلیات نظامی‌گنجوی، مطابق با نسخه تصحیح شده وحید دستگردی، به اهتمام پرویز بابایی، جلد اول، موسسه انتشارات نگاه ـ انتشارات علم، ۱۳۷۶.

قصه‌ها و افسانه‌های برادران گریم، مترجم حسن اکبریان طبری، انتشارات هرمس، ۱۳۸۳.

مروج الذهب، ابوالحسن علی بن حسین مسعودی، ترجمه ابوالقاسم پاینده، جلد اول، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی ،۱۳۷۰.

زهرا شهرام‌بخت