چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا

کارگران زیر خط فقر له می شوند


کارگران زیر خط فقر له می شوند

بررسی وضعیت معیشتی کارگران به بهانه روز جهانی کارگر

آن طرف تر دیواری است. پای دیوار مردی نشسته. نگاهش به دوردست است. به آنجا که ساختمان ها با آسمان پیوند می خورند. در سرش چه می گذرد؟ نمی دانم!

نگاهش اما... بیداد می کند.

پیراهن چهارخانه اش از شدت عرق خیس شده، پشت کفش هایش را خوابانده و پاشنه های ترک خورده اش از جوراب سوراخش دیده می شوند. دستش را زیر سرگذاشته. نمی دانم چند سال دارد اما هر چه هست چین و چروک دست هایش پیرتر می نمایاندش. گودی چشمهایش نشان می دهد که هیچ وقت یک دل سیر نخوابیده. دستش را آرام در جیب پیراهنش فرو می کند و پاکت سیگار را در می آورد. یک سیگار را گوشه لبش می گذارد وپکی به آن می زند. آنقدر حواسش پرت است که فراموش می کند آن را روشن کند. سرش را تکان می دهد و زیر لب می گوید: «قربون حواس جمع».

باز هم به آن دور دست ها خیره می شود. مدت ها به آنجا خیره می ماند. وقتی به خودش می آید سیگار دود شده و خاکسترش باقی مانده. می خواهد خاکستر سیگار را زیر پا له کند اما دلش نمی آید چون آن سیگار طعم نفس هایش را چشیده است. نفس هایی که وقت کار به شماره می افتد. ازوقتی خودش را شناخته یک چیز را خوب درک کرد. ازبچگی با آن آشناست. از همان روز که پدرش از دنیا رفت. آری او کار را خیلی خوب می شناسد. حالا که عمری از او گذشته کار با تمام وجودش عجین شده. نمی داند تا کی کار، سایه به سایه دنبالش خواهد آمد. کارگر بودن را از کودکی تجربه کرده است و حالا که پای دیوار نشسته و آرام فکر می کند، با خودش می گوید، اگر شغل دیگری داشتم دنیا چه رنگی بود؟ اگر هنگام جوشکاری چشمهایم اینقدر ضعیف نمی شد، شاید امروز دنیا خوش رنگ تر بود.

شاید دنیا خیلی زیباتر از این باشد که من می بینم. حتما هست. یعنی بود اگر کمرم زیر هزینه سنگین دانشگاه آزاد پسرم خم نمی شد. آری حتما زیباتر بود اگر بیمه بودم و ناچار نبودم هر بار برای درمان همسر بیمارم این همه هزینه کنم. نمی دانست اگر کارگر روزمزد نبود به کدام گوشه دنیا بر می خورد؟ شاید اگر ناچار نبود برای پرداخت پول پیش خانه از کارخانه نخ ریسی، بازخرید شود امروز حال و روزش بهتر بود. این روزها نام کارگر را زیاد می شنود، آخر می گویند روز اوست، روز کارگر! اما حال و روزش اصلا خوش نیست. دل و دماغ فکر کردن را ندارد، حتی توان ندارد سیگار دیگری از جیبش در بیاورد.

دستش را در جیب شلوارش می کند تا تسبیح سبز رنگش را در بیاورد، ذکر بگوید، شاید دلش آرام تر شود. اما وقتی انگشتش در سوراخ ته جیب فرو می رود، می فهمد که تسبیح هم مثل همه خوشی های دیگر با او خداحافظی کرده. دلش می گیرد; خیلی بیشتر از قبل. کاش صدایی می آمد و او را از این حال و هوا بیرون می آورد. یک صدای امیدبخش و مهربان یا دستی روی شانه اش گذاشته می شد تا مرهمی برای خستگی هایش باشد یا گوشی که درد دل هایش را می شنید. ناگهان صدایی او را به خودش آورد. طبق معمول صدای سرکارگر بود که فریاد می زد: «جعفرآقا، کجایی بابا یک ساعته دارم دنبالت می گردم. کجا غیبت زده؟ بیا هزار تا کار داریم.» و جعفرآقا خسته تر از همیشه دستش را روی زانویش می گذارد، یا علی می گوید و بلند می شود. هنوز عرق تنش خشک نشده که کار دوباره به سراغش می آید. با خودش می گوید: مثلا روز کارگر است، اما روز از نو و روزی از نو!

اصولا طبقه کارگر یک طبقه اجتماعی است واز افرادی تشکیل می شود که در مشاغلی کار می کنند که نیاز به قدرت بدنی و کار دستی دارد.اما همین طبقه کارگر هم بر اساس سطح مهارت کارگران به سه طبقه دیگر تقسیم می شود.

طبقه کارگران بالا ، شامل کارگران ماهر و متخصص، که اعضایش از نظر درآمد، شرایط کار و تامین شغلی بر دیگر کارگران برتری دارند.

هرچند که بعضی مهارت ها در جریان پیشرفت های فناوری اهمیت خود را از دست داده است. شرایط اقتصادی کارگران ماهر بیش از سایر کارگران است. کارگران ماهر معمولا از ثبات شغلی برخوردارند و دوره بیکاری آنها کوتاه تر است.

طبقه کارگر پایین، از افرادی تشکیل شده که در مشاغل غیرماهر و نیمه ماهر که به آموزش اندکی نیاز دارد، اشتغال دارند. تامین شغلی در بیشتر این مشاغل کمتر از مشاغلی است که نیاز به مهارت دارند. این کارگران معمولا از ثبات شغلی برخوردار نیستند و طول مدت بیکاری آنها بیشتر است.

طبقه زیرین; خط فاصل عمده ای در درون طبقه کارگر بین اکثریت قومی و اقلیت های محروم که طبقه زیرین را تشکیل می دهند، وجود دارد. اعضای طبقه زیرین; شرایط کار و سطح زندگی پایین تری نسبت به اکثریت جمعیت دارند. اکثر اعضای طبقه زیرین; کارگرانی هستند که مدت طولا نی بیکارند یا به طور متناوب شاغل و بیکار می شوند.

● دستمزد کارگران در ایران

بعد از طبقه بندی کارگران به سه دسته کارگران بالا، کارگران پایین، کارگران طبقه زیرین باید دید که دستمزد این کارگران چگونه پرداخت می شود.

البته باید گفت فقط کارگران طبقه بالا که از شغل ثابت برخوردارند شامل این دستمزدها می شوند و کارگران رده پایین تر باید بهآب باریکه ای که گاهی جریان دارد و گاهی قطع می شود قناعت کنند.

شورای عالی کار حداقل دستمزد کارگران ایران را در سال ۱۳۸۹، ۳۰۳ هزار و ۴۸ تومان اعلام کرد.

این میزان دستمزد برای کارگرانی که اکثر ساعات روز خود را به کار سخت و طاقت فرسا مشغولند فرصت و توان برای انجام شغل دوم ندارند; جای تامل دارد.

احمد. م کارگر یک کارخانه در این باره می گوید: «با این تورم، ۳۰۳ هزار تومان حداقل دستمزد کارگران، تاسف انگیز است.»

او در ادامه می گوید: آدم با ۳۰۳هزار تومان چکار می تواند بکند؟ آیا همان کسانی که این میزان را اعلام کرده اند، می توانند با ۳۰۳ هزار تومان در ماه زندگی کنند؟ او معتقد است که این افراد یا شکمشان سیر است یا با اینگونه اقدامات می خواهند کارگران را درگیر مشکلات مالی و یافتن کار دوم کنند تا از اطراف خود بی خبر باشند.

این کارگر می گوید: اگر رقم خط فقر را در نظر بگیریم، کارگران با این دستمزد، بسیار پایین تر از خط فقر قرار دارند و این میزان دستمزد شاید فقط کفاف اجاره آخر ماه یک خانه کوچک را بدهد. حال تصور کنید که یک کارگر با این درآمد چگونه شکم زن و فرزندانش را سیر خواهد کرد؟ خرج تحصیل و پوشاک و درمان را هم که در نظر نگیریم; طبقه کارگر برای تامین ابتدایی ترین امکانات زندگی باید با بدبختی دست و پنجه نرم کند.

● حداقل دستمزد چقدر باید باشد

در خبرها آمده است که سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، سندیکای کارگران - شرکت نیشکر هفت تپه، اتحادیه آزاد کارگران ایران و انجمن صنفی کارگران برق و فلز کار کرمانشاه، طوماری اعتراضی را به امضای هزاران کارگر رساندند و خواستار تعیین حداقل دستمزد یک میلیون تومانی برای کارگران ایران شدند.

این اعتراض حتی پیش از آن صورت گرفت که براساس آمار بانک مرکزی، خط فقر مطلق برای یک خانواده ۵ نفره در تهران، حداقل ۷۰۰ هزار تومان اعلام شد.

یک کارگر کارخانه نخ ریسی معتقد است که دستمزد ۳۰۳هزار تومان، شرم آورترین دستمزدی است که امکان دارد به یک مزدبگیر داده شود.

او معتقد است: حداقل دستمزد باید بالاتر از خط فقر باشد. او می گوید: کشور ما کشور فقیری نیست که اکثریت جمعیت آن زیرخط فقر زندگی کنند. ما با داشتن منابع طبیعی، نفت و مکان های گردشگری فراوان باید در زمره افرادی باشیم که از رفاه اجتماعی برخوردارند. این در حالیست که طبقه کارگری در ایران همواره طبقه ای محروم و زحمتکش بوده که هیچ گاه صدایش به جایی نرسید و همواره در تعیین دستمزدها نادیده گرفته شده است.

● کارگران با کار وکارگران بیکار

بهروز کارگری که به تازگی بیکار شده می گوید: پس از پایان تعطیلا ت نوروز برای بستن قرار داد سرکار رفتم اما اعلا م کردند که کار فرما، به دلیل مشکلا ت مالی عده ای از کارگران را اخراج کرده که البته اسم مودبانه اش تعدیل کردن است اما معنای اصلی اش اخراج است.

او می گوید: بیکاری تجربه تلخ یک کارگر است که بارها برای من اتفاق افتاده و زندگیم را به هم ریخته است.

بهروز معقتد است با بیکار شدن هر کارگر، خانواده او نیز دچار تزلزل می شود، چرا که مساله اقتصادی، مساله ای نیست که بتوان در زندگی خانوادگی از آن چشم پوشی کرد.

او می گوید: در میان کارگرانی که با من از کار اخراج شدند، چند تازه داماد وجود داشت که برای شروع زندگیشان، روی دستمزد شان حساب کرده بودند; چی فکر می کردیم، چی شد!

بهروز در ادامه با تاسف می گوید: ما با حداقل دستمزدها مشکل داشتیم و بعد از تعطیلا ت با کلی غرغر به سرکار رفتیم; غافل از این که همان ۳۰۳ هزار تومان هم دیگر گیرمان نمیآید و از این به بعد باید در آشفته بازار کار، به دنبال کار جدید باشیم تا زن و بچه مان از گرسنگی نمیرند و صاحب خانه اسباب و اثاثیه مان را داخل خیابان نریزد.

● نرخ بیکاری

دولتی ها معتقدند که نرخ بیکاری در حدود ۱۱ درصد است و منتقدان اقتصادی دولت نظری غیر از این دارند و معتقدند که رقم واقعی نرخ بیکاری از عدد ادعایی دولت بیشتر است. فعالا ن کارگری در تشکیلا ت خانه کارگر از موضع منتقدانه به ماجرا نگاه می کنند و با استفاده از آمار مقرری بگیران بیمه بیکاری یادآور می شوند که کارگران کارخانه های بسیاری به دلیل وخامت وضع اقتصادی رها شده اند.

در علم اقتصاد، نرخ بیکاری شاخصی برای ارزیابی میزان توسعه یافتگی کشورهاست و به همین دلیل تمامی دولت ها برای درخشان نشان دادن کارنامه خود، سعی می کنند تا با ایجاد فرصت های پایدار شغلی صنعتی،کشاورزی و خدماتی نرخ بیکاری را هرچه بیشتر پایین بیاورند و اقتصاد خود را پویا نشان دهند. از منظر این علم، بیکار هرکسی به غیر از دانشجویان و زنان خانه دار است که ۱۵ تا ۶۵ سال سن داشته باشد و به منظور تامین معاش خود و خانواده اش هیچ شغلی نداشته باشد بیکار است.

در قانون کار ایران هم هرگونه کارکردن افراد زیر ۱۵ سال ممنوع و جرم اعلا م شده است و برای افراد بالا ی ۶۰ سالی که مشغول به کار هستند امکان بازنشستگی و ترک کار در نظر گرفته شده است.

با وجود صراحت قانون گذار و شفاف بودن شرایط سنی کار برای کارگران، هنوز میان تعریف علمی بیکاری با واقعیت های زندگی مردم ایران همخوانی وجود ندارد.

گواه این مدعا کودکانی هستند که هر روز سر چهار راه ها می بینیمشان که اسفند دود می کنند یا گل می فروشند یا پیر مرد سالخورده ای که در مجتمع مسکونی همسایه طبقات را نظافت می کنند و گاهی هم در نظافت منزل به خانمهای مجتمع کمک می کنند.

● قربانیان تغییر دستمزدها

هرساله با آغاز سال جدید و نو شدن طبیعت، دستمزد کارگران هم نو می شود. البته این نو شدن می تواند مانند سال نو، که در زندگی طبیعت تحول ایجاد می کند; در زندگی کارگران ایجاد تحول کند.

البته بر خلا ف تحولا ت طبیعت که همواره زیبا و دوست داشتنی است;تحولا تی که تغییر دستمزدها در زندگی کارگران ایجاد می کند چندان مطلوب نیست و در اکثر مواقع دردسرساز است. از افزایش نرخ تورم و نرخ پایین افزایش دستمزدهای کارگری که بگذریم می رسیم به پدیده ای به نام عواقب تغییر دستمزد کارگران! همیشه با تغییر دستمزدها در طول ماه های آغازین و پایانی هر سال، افراد بسیاری با تخصص های مختلف صنعتی، کشاورزی و خدماتی به دلیل مشکلا ت اقتصادی از کار اخراج می شوند و برای مدتی نامعلوم و گاه همیشه به خیل بیکاران می پیوندند. سال جدید هم از این قاعده مستثنی نیست و شروع سال ۸۹ نیز چیزی متفاوت از شروع سال های دیگر نداشت. با وجود آن که مصوبه شورای عالی کار با مداخله بانک مرکزی مورد بازنگری قرار گرفت و در نهایت مزد کارگران با کاهش ۵درصدی تعیین شد اما بازهم کارگرانی در ابتدا و پایان سال ۸۸ اخراج شدند تا افزایش دستمزدها فشاری احتمالی را بر کارفرمایان آنها وارد نکند و بسیاری معتقدند که امسال نیز سیکل بیکاری دوباره گسترش می یابد. کارگران نوشابه سازی ساسان در سال گذشته از جمله قربانیان افزایش دستمزدها بودند. هم در بهار و هم در زمستان ۸۸ شرکت نوشابه سازی ساسان با اخراج کارگرانی که مدت قرار دادشان به پایان رسیده بود، جمع کثیری از کارگران را وارد دنیای پریاس بیکاری کرد. واردات بی رویه و کمبود نقدینگی هم از دیگر عوامل بیکاری کارگران است. نساجی خامنه، آزمایش تهران و صنایع مخابراتی راه دور ایران از کارخانه هایی هستند که هم اکنون به دلیل مشکل کمبود نقدینگی و واردات محصولا ت مشابه خارجی، کارگران خود را رهاکرده اند و این احتمال وجود دارد که امسال آنها به همراه برخی دیگر از کارگاه های صنعتی ماجراساز بیکاری باشند.

ورود محصولا ت چینی از دیگر مشکلا ت بزرگی است که دامنگیر کارگران ما شده است. ورود محصولا تی که قیمت آنها حتی از مواد اولیه کارگاه ها و کارخانجات ما کمتر است باعث شده اکثر کارگاه ها به تعطیلی کشانده شوند و جایی برای آنها در بازار تولیدات وجود نداشته باشد. محمدی خیاط یک کارگاه تولیدی است که می گوید: با ورود محصولا ت چینی به بازار ما به هیچ وجه توان مقابله با آنها را نداریم و محصولا تمان روی دستمان می ماند. او معتقد است: طبیعی است که مردم به وضع جیبشان نگاه می کنند نه به وضعیت اقتصادی کارگاه های تولیدی! بنابراین به طور حتم مردم به سمت کالا یی می روند که ارزان تر است و با وضعیت اقتصادی آنها همخوانی بیشتری دارد.او می گوید: من از مردم گله ندارم چرا که زن و بچه خودم هم با آن که می دانند کالا ی چینی چه به روز ما آورده اکثر محصولا تی که به خانه می آورند چینی است و درجواب اعتراض من فقط یک جواب دارند « ارزان بود، خریدیم». حق با آنهاست مردم در حین خرید نمی توانند وضعیت اقتصادی جامعه را حلا جی کنند. آنها وضعیت جیبشان را بررسی می کنند نه چیز دیگر را. در نتیجه مشکلا ت کارگران همچون کلا ف در هم پیچیده ای ادامه پیدا می کند و از کمبود دستمزد گرفته تا بیکاری کارگران گره می خورد و در صورت افزایش حداقل دستمزد از سوی دولت هم، کارفرما با توسل به اخراج و تعدیل نیرو در مقابل آن مقاومت خواهد کرد. حال باید در آستانه روز کارگر به این مساله اندیشید که مشکل در هم پیچیده کارگران ایران چه زمانی حل خواهد شد؟!

● کارگران و جمعیت

آنچه به طور معمول در جامعه به چشم می خورد این است که اصولاطبقه کارگری، از خانواده های پرجمعیت تشکیل می شوند و تعداد فرزندان این قشر اصولا بیشتر از تعداد فرزندان کارمندان و پزشکان و مهندسان و وکلا و وزراست. از این رو اداره این خانواده های پرجمعیت برای پدر خانواده که طبیعتا از درآمد پایینی برخوردار است دشوار خواهد بود. با این حال پدیده تنظیم خانواده طی سال های اخیر روی این قشر از جامعه هم بی تاثیر نبوده و تبلیغات فراوانی که در زمینه فرزند کمتر، زندگی بهتر صورت می گرفت; از یک سو و افزایش سرسام آور تورم از سوی دیگر باعث شده بود تا طبقه کارگران هم به تنظیم خانواده احترام بگذارند. البته تبلیغات «دو بچه کافیه» و «فرزند کمتر، زندگی بهتر» تا سال گذشته پابرجا بود تا اینکه تیتر روزنامه های امسال نشان از این داشت که آقای احمدی نژاد با این روند موافق نیست و با اهدای یک میلیون تومان به نوزادان متولد شده در سال ۸۹ و تشویق به افزایش جمعیت; اعلام کرد که ایران ظرفیت ۱۵۰میلیون جمعیت را دارد. البته معلوم نیست چند درصد از این ۱۵۰ میلیون نفر; در آینده در طبقه کارگران قرار خواهند گرفت و چه تعداد از این افراد از حداقل رفاه اجتماعی برخوردار خواهند بود. آنچه مسلم است همین تعداد افرادی که امروز تحت عنوان کارگر در جامعه ما زندگی می کنند یا زیر خط فقر له می شوند یا با اراده کارفرما از کار بی کار شده و دیگر نام کارگر را یدک نمی کشند.

نویسنده : مرجان حاجی حسنی