پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

جای خالی حماسه


جای خالی حماسه

نگاهی به مجموعه تلویزیونی «خون بها»

مجموعه تلویزیونی «خون بها» به رغم برخاستن از ایده ای مناسب و برخورداری از طرحی قابل توجه نتوانسته حق مطلب را آنچنانکه متناسب با حماسه عاشوراست ترسیم و تجسیم نماید. به عبارت صریح، در این سریال، ایده و طرح خوب با ساختار و میزانسنی نامتوازن با مضمون هدف نظر، تلف شده است.

تطبیق مفهومی و دراماتیک میان حماسه عاشورا و شرایط اجتماعی امروز ما کاری پیچیده و حساس است. انجام برخی شبیه سازی های ظاهری و فرمی و بهره گرفتن از بعضی شعارهای آن حماسه بزرگ، به تنهایی نمی تواند ضامن و عاملی برای توفیق در امروزین ساختن مفاهیم عاشورایی در سینما و تلویزیون باشد.

مجموعه تلویزیونی «خون بها» به کارگردانی جواد مزدآبادی، یکی از ویژه برنامه های سیما برای ماه محرم امسال بود که سعی کرد با همین الگو، علم تصویری عزای امام حسین (ع) را برپا کند. طبق این فرمول به جای رجوع به تاریخ و بازسازی صحنه ها و حواشی کربلا در ۱۴ قرن پیش فضای دراماتیک محتوایی فیلم مطابق با جریانات آن مرتبط با این موضوع است. به این ترتیب که زمان وقوع رخدادهای سریال با دهه اول محرم و زمانی که مردم مراسم عزاداری برای امام حسین (ع) را اجرا می کنند، همزمان شده است. در طول سریال، هر از گاهی تصاویری از این مراسم پخش می شود.

استفاده از برخی نشانه ها و انگاره های تداعی کننده عاشورا زمانی موثر واقع می شود که بتواند روح و ساختار فیلم را در خدمت مفاهیم والای کربلایی قرار دهد.

رسول (پولاد کیمیایی) قهرمان بوکس کشور پس از بازگشت از مسابقات از مرگ برادرش آگاه می شود. اما مرگ او طبیعی نبوده و آن جوان قربانی یک بازی ضد انسانی و تبه کارانه شده است. رسول به زودی متوجه می شود که برادرش در جریان زد و بندهای یک مافیای مواد مخدر به قتل رسیده است. به همین دلیل با هماهنگی پلیس و برای گرفتن انتقام برادرش درون این مافیا نفوذ می کند. این روایت می توانست مبنای خلق یک فیلم با مضمونی انقلابی و ظلم ستیز شود. اما این سریال، برای اتصال به این هدف از حلقه های مفقوده فراوانی رنج می برد.

یکی از بزرگترین کمبودهای دراماتیک «خون بها» غیبت روح حماسی در آن است. این باعث شده که با وجود تعلیق و ضرباهنگ مناسبی که در سریال جاری است در مجموع با درامی بسیار سرد و نچسب رو به رو هستیم.

یکی از عناصر الزامی در آثار نمایشی با موضوع عاشورا این است که آدم های خوب درام باید تناسبی نسبی و نزدیک به آن حماسه داشته باشند. این درحالی است که آدم های خوب این سریال، حتی ایرانی هم نیستند، چه رسد به عاشورایی. شخصیت رسول که ظاهرا قهرمان فیلم است، بیشتر با تقلید از قهرمانان هالیوودی شکل گرفته است. شخصیت محوری فیلم هیچ نسبت عمیقی با مفاهیم عاشورایی ندارد. قیام شخصی او علیه مافیای قاتل برادرش بیشتر با نوعی کینه جویی و عقده گشایی همراه است، نه حق طلبی و عدالت خواهی. ضمن اینکه در فیلمنامه و اجرا نیز بسیار سطحی و نامتناسب طراحی و اجرا شده است. یعنی، این شخصیت اصلا همدلی و همذات پنداری مخاطب را جلب نمی کند. بیننده سریال به او علاقه مند نمی شود و نمی تواند بسیاری از حرکات و انگیزه های او را درک کند. پولاد کیمیایی هم این نقش را بسیار ضعیف و مصنوعی بازی کرده است.

کاراکتر پلیس هم دچار همین مشکل است؛ او یک پلیس ایرانی و حائز شاخصه های شخصیتی برآمده از فرهنگ بومی ما نیست. جالب این است که این پلیس به قدری ضعیف و منفعل از آب در آمده که حتی در داستان هم رسول با اینکه در جایگاه فرزند این پلیس قرار دارد، به خودش اجازه می دهد که با او دعوا کند و سرش داد بزند!

این مسائل و مصائب موانع رسیدن و تکامل «خون بها» به سطح آرمانی یک اثر در شأن قیام امام حسین (ع) به عنوان بزرگترین انقلاب تاریخ است. عظمت بی پایان این حماسه الهی تا آنجاست که نمی توانیم هر کاری را همسنگ نام آن بدانیم.

البته پرداختن به این موضوع عظیم و سهمگین بسیار دشوار است. از موانع سخت افزاری و مادی برای بازسازی تصویری قیام عاشورا که بگذریم، حرمت و جایگاه والای این رستاخیز هم به قاب کوچک فیلمسازان اجازه نمی دهد که بی گدار به سمت آن بیایند. سینما با وجود این که از قابلیت های فراوانی برخوردار است، اما محدودیت هایی هم برای ترسیم بعضی موضوعات دارد که این به معنای ناممکن بودن نمایش متن واقعه کربلا نیست، اما سه ویژگی برای چنین کار بزرگی لازم است که اگر حتی یکی از آنها ناقص باشد، به فیلم لطمه می زند. یکی از این ویژگی ها، باور عمیق و مستحکم به عاشوراست. بدون شک فیلمساز یا فیلمنامه نویسی که از عمق جان به این حماسه بزرگ عقیده ندارد، نمی تواند در این باره فیلم بسازد. تنها کسی از پس این اقدام بر می آید که وجودش در مفاهیم عاشورایی استحاله شده باشد. ویژگی دوم این است که، فیلمساز باید از ابعاد گوناگون موضوع آگاهی داشته باشد. یعنی بداند که فلسفه عاشورا چیست و هدف و پیامدهای آن چه بوده است. کارگردانی که روی به ساخت فیلم درباره عاشورا می آورد، باید شخصیت های موثر در این حادثه تاریخی را به خوبی بشناسد و به طور کلی نسبت به تمام فراز و نشیب های آن شناخت داشته باشد. ویژگی سوم، برخورداری از توانایی فنی لازم برای ترسیم سالم و واقع گرایانه حماسه عاشوراست. به عبارتی بهتر، برای پرداختن به این موضوع تعهد و تخصص باید در حد اعلا در یک هنرمند جمع باشد. به ندرت می توان سینماگری را یافت که هر سه شاخصه فوق را با هم داشته باشند.

آرش فهیم