دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا

اسرائیل بحران زده بعد از جنگ لبنان و فلسطین


اسرائیل بحران زده بعد از جنگ لبنان و فلسطین

رژیم اشغالگر قدس هنوز هم بعد از نیم قرن با حالتی از چالش و جنگ در داخل و خارج رو به رو است و هنوز نیز منطقه حاضر به پذیرش این رژیم نیست آیا صهیونیست ها و نهادهای نظامی اسرائیلی می توانند به این پرسش پاسخ دهند كه چرا صهیونیست ها نتوانستند همچون دیگر دولت ها كه پس از جنگ دوم جهانی شكل گرفتند, به آرامش, ثابت و امنیت دست یابند

كاملا مشخص است كه رژیم اشغالگر قدس بعد از گذشت حدود سه ماه از اسارت سه سرباز صهیونیست در غزه و جنوب لبنان، با یك بحران حقیقی رو به رو است و در حل مسئله اسرا به شیوه ای دیپلماتیك ناكام مانده است كه دلیل آن را نیز باید در طبیعت درنده خویی جستجو كرد كه گریبانگیر صهیونیست ها در مدیریت بحران اسرا است، طبیعتی كه اجازه مذاكره به اشغالگران را نمی دهد.

اگر ارتش اشغالگر قدس به خاطر اسارت سه نظامی صهیونیست چنین واكنش خشونت باری را از خود نشان می دهد و دست به كشتارهایی وحشیانه می زند، به خاطر عقیده ای است كه "اسرائیل" در سر دارد ؛ عقیده به اینكه می توان با استفاده از شیوه های نظامی، اسرای خود را آزاد كرد و دیگران نیز این حق را دارند تا از شیوه های مطلوب خود برای آزادی اسرایی كه سال ها از حبس شان در سیاه چال ها می گذرد، سود برند.

برخی ها بر این باورند كه رژیم صهیونیستی برای تضعیف دولت فلسطین به رهبری حماس و اعمال فشار هر چه بیشتر به فلسطینیان، در پی فرصتی مناسب برای اشغال مجدد نوار غزه می گشت [كه این فرصت با اسارت شلیت به وجود آمد] و در همین برهه به منظور تضعیف حزب الله و افزایش شمار دشمنان داخلی این حزب، [به بهانه اسارت نظامیان صهیونیست] به لبنان حمله كرد و بعد از ویرانگری ها و كشتارهای هولناكی كه در این كشور به راه انداخت، مقاومت اسلامی لبنان را مسئول ماجرا معرفی كرد تا آنكه بستر برای خلع سلاح حزب یادشده فراهم آید ؛ ولی مقاومت فلسطین و لبنان شكل معادله را دگرگون كرد. در حال حاضر دیگر "اسرائیل" توانایی حل بحران نظامیان اسیرش را ندارد و با وجود آنكه وانمود می كند كه هیچ توجهی به خسارت های وارده آمده ندارد، ولی رخدادها از تشدید چالش بر علیه اش خبر می دهد.

به هر رو، به اسارت گرفتن سه سرباز و حملات موشكی مقاومت به شمال و جنوب "اسرائیل" تهدید و معضلی بزرگ برای سازمان های نظامی صهیونیستی كه اشغالگران قدس از زمان تاسیس دولت شان به آن می نازند، به شمار می رود.

ضمنا انجام حملات توسط گروه ها و احزابی كه به هیچ وجه از توان نظامی و تجهیزات جنگی همگون با ارتش اشغالگر قدس برخوردار نیستند، باعث شده است تا "اسرائیل" توان سكوت و پاسخ نگفتن به این امر را نداشته باشد، چرا كه شهروندان خود را برای احتمال وقوع حملات به شهرهای بزرگ و یا خالی شدن خیابان ها و پناه بردن به پناهگاه ها آماده نكرده است.

كشته و زخمی شدن نظامیان و شهروندان صهیونیست در درگیری با عرب ها چیزی بود كه دولت عبری برای عدم وقوع آن تلاش می كرد و تمام اندیشه اش را برای حفظ چهره بازدارنده ای متمركز می كرد كه پس از سال ها جنگ با عرب ها به دست آورده بود و با تكیه بر آن، ارتش های عربی را نیز به ترس و هراس وامی داشت ؛ ولی آنچه كه امروز رخ داد، این چهره را تخریب كرد و سازمان های سیاسی و احزاب ملی عربی غیر دولتی موفق به انجام كاری شدند كه ارتش های مجهز عرب از انجام آن عاجز مانده بودند.

چالش و مناقشه میان عرب ها و "اسرائیل" از زمان آغاز اشكال مختلفی به خود گرفته و در حال حاضر وارد مرحله ای شده است كه خارج از حساب و كتاب استراتژی نظامی صهیونیست ها برای مواجهه با اعراب است. سنگی كه یك شهروند فلسطینی در انتفاضه اول به سمت اشغالگر می انداخت، آغاز یك مرحله مهم از مراحل نبرد با "اسرائیل" بود كه در طول انتفاضه الاقصی به عملیات شهادت طلبانه مبدل شد و امروز نیز به اسارت گرفتن سرباز صهیونیست و حملات موشكی به شهرها و شهرك های صهیونیستی در جنوب و شمال از ویژگی های مرحله جاری چالش دو طرف است. ضمنا با وجود آنكه صهیونیست ها نوار غزه و جنوب لبنان را در محاصره خود دارند، ولی خود به خاطر ناتوانی در پایان بخشیدن به چالش موجود ـ البته به شیوه ای كه منافع شان را تامین كند ـ تحت فشار و محاصره قرار دارند.

از سوی دیگر، اشغالگران در تجاوزات خود به نوار غزه و لبنان با بحران مواجه شده اند كه دلیل آن را نیز باید در شكاف های بسیار عمیق و تصمیمات متناقض مسئولان صهیونیست جستجو كرد.

اختلاف اصلی میان سردمداران صهیونیست به خاطر خسارت های سنگین و شكستی است كه ارتش صهیونیست در جنگ و نیل به اهدافی كه مدعی تلاش برای تحقق آن بود، متحمل شد كه از جمله این اهداف باید به نابودی حزب الله، خلع سلاح آن، اشغال نوار مرزی تا نهر لیطانی اشاره كرد.

برخی از تحلیلگران سیاسی صهیونیست معتقدند بهتر آن بود كه دولت عبری بعد از اسارت دو سربازش، به منظور اعمال فشار به دولت لبنان و حزب الله، به جای آنكه یك جنگ تمام عیار را به راه بیاندازد كه نتیجه آن كشتار شهروندان و تخریب زیرساخت های لبنان شود و ارتش نیز به اهداف از پیش اعلام شده نرسد، یك عملیات نظامی محدود در جنوب لبنان انجام می داد.

زئیو شیو از برجسته ترین تحلیلگران نظامی صهیونیست در روزنامه "هاآرتص" اذعان می كند كه اشتباه بزرگی كه "اسرائیل" در هنگام جنگ مرتكب شد، همزمان نبودن آغاز حملات زمینی با حملات هوایی بود.

وی می گوید: اگر حملات زمینی گسترش می یافت، حزب الله از حملات موشكی خود می كاست و در صورت پیشروی نیروها، برد موشك هایش به آن میزان نبود كه به شهرها و شهرك های شمال "اسرائیل" برسد.

گفتنی است رسانه ها نیز از همان آغاز به مدیریت جنگ انتقاد داشتند. روزنامه عبری زبان هاآرتص می نویسد: "سردمداران صهیونیست برای چنین حمله گسترده ای از جانب حزب الله آماده نبودند، حمله ای كه روند حیات و زندگی را در شمال اسرائیل با مشكل مواجه ساخت. در این دوره مشخص شد كه تاسیسات حیاتی دولت عبری از استحكامات دفاعی لازم برخوردار نیستند و پناهگاه ها نیز ظرفیت اقامت صهیونیست ها به مدت طولانی را ندارد."

نخبگان سیاسی رژیم صهیونیستی نیز در حال حاضر مشغول برآورد خسارت هایی هستند كه مقاومت لبنان به ارتش و شهرها و شهرك های صهیونیست نشین وارد آورده است و بعد از آنكه "اسرائیل" در تحقق اهداف از پیش تعیین شده اش ناكام ماند و در وضعیت كنونی مجبور به مذاكره با حزب الله و آزادی اسرای لبنانی، فلسطینی و عرب در مقابل آزادی دو سرباز صهیونیست شده است، لهجه انتقادات خود نسبت به كسانی كه این جنگ را برنامه ریزی و رهبری كرده اند، تشدید می بخشند.

تمامی مسائل فوق الذكر نشان می دهد كه "اسرائیل" در یك بحران حقیقی به سر می برد و به جز رژیم صهیونیستی هیچ دولتی در جهان نیست كه بعد از نیم قرن كه برای موجودیتش می جنگد، از استقرار و آرامش بهره مند نشود.

رژیم اشغالگر قدس هنوز هم بعد از نیم قرن با حالتی از چالش و جنگ در داخل و خارج رو به رو است و هنوز نیز منطقه حاضر به پذیرش این رژیم نیست. آیا صهیونیست ها و نهادهای نظامی "اسرائیلی" می توانند به این پرسش پاسخ دهند كه چرا صهیونیست ها نتوانستند همچون دیگر دولت ها كه پس از جنگ دوم جهانی شكل گرفتند، به آرامش، ثابت و امنیت دست یابد و به مناقشه ای كه دلیل اصلی آن حضورش در منطقه است، پایان ببخشد؟

نویسنده: احمد سعید نوفل

منبع:مركز اطلاع رسانی فلسطین