شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

ابراهیم در آتش


ابراهیم در آتش

بحران مالی جهان میان بعضی مردمان یا سرنگونی آمریکا را مجسم می سازد یا نگون سری لیبرال دموکراسی را

بحران مالی جهان میان بعضی مردمان یا سرنگونی آمریکا را مجسم می سازد یا نگون سری لیبرال دموکراسی را..! شگفتا که این افراد، لیبرال دموکراسی را مترادف ایالات متحده امریکا فرض کرده و به خطا گمان می برند:

ـ نظام سیاسی کنونی آمریکا و اکثر کشورهای غربی همزمان با وقوع بحران مالی رو به موت می نهد. درست به همان نحوی که سال ها پیش ساموئل هانتینگتون سعی داشت تمدن های هشت گانه فرضی خود را به سوی برخوردی اجتناب ناپذیر براند و فرانسیس فوکویاما می کوشید تاریخ را به پایان رساند.

برخی درصدد برآمده اند تا از بحران سرمایه داری مالی آمریکا در اقبال رای خود یا خودرایی خویش بهره گیرند و سقوط لیبرال دموکراسی را از آن اجتهاد کنند. تیم دونفره هانتینگتون – فوکویاما فکر می کردند، فروریزی نظام شوروی به آمریکا اجازه می دهد،تا به سروری جهانی خود دلگرم باشد و بواسطه صلح و اگر نشد با حرب، به تاسیس امپراتوری جهانی دل بندد.

اکنون اما بطلان این آروزها بر همگان روشن شده است. و جای این پرسش خالی است که چه شده افرادی که تا دیروز مارکس را به شتابزدگی متهم می ساختند امروز دست بر گردن مارکس دارند؟ و نه تنها در توهم فروافتادن آمریکا به سر می برند.که همانند:

ـ محمود احمدی نژاد ایران را به گلستانی در آتش موجود وعده می دهند.

باری هنوز پیران سال و ماه این دیار، یار بی وفای سالهای پس از جنگ جهانی و دو قبطی شدن دنیای پس از آن را به خاطر دارند و اینکه چگونه نظام های مسلط جهانی، از چپ رادیکال شرقی،تا لیبرال دموکرات غربی، باتبری جستن از هیاهوی تفکرات پوپولیستی و آشوب طلبانه، رهیافت تمرکز معقول درتصمیم گیری را بخاطر منافع و مطامع ملی و افزایش توان رقابت بین المللی، رعایت نمودند.تا بجای مواجه با بحران جهانی شاهد شکوفائی سیاسی و اقتصادی دهه های طلائی، ۶۰ و۷۰ و۸۰ و.. باشند.

و اما در جهان بیم و امیدی سه چهاردهه اخیر، و پیچیدگی روابط بین المللی و بحران‌های اقتصادی، که می رود تا سوابق تمدنهای هزارساله بر باد دهد در دنیای مسئولیت پذیری و نخبه گرائی و.. تنها این مناسبات داخلی و هنجارهای بین المللی ما است که نه بر مدار مدیریت متمرکز، که حول سلایق متکثر شکل گرفته است.

بی شک انقلاب، هدیه ادب جمهوریت را همراه داشت.اما حلاوت مشارکت عمومی، بکام ننشسته ، تنش های برخواسته از تنوع مراجع قدرت، چشم انداز ادب جمهوری را در نبرد نابرابر چالشهای برخواسته ازتوازی تصمیم گیریها، دوباره کاریها و فرافکنی ها و.. در اغلب عرصه تصمیم گیری و سیاست گذاری های داخلی و خارجی منکوب و زمین‌گیر نمود.!

گروهی با دست آویز سوابق و مناسبات تلخ روابط گذشته، ایستائی را بخطا ایستادگی تعریف. و به ( جهان و هرچه در اوست) بد گمان شده اند.!

لایه مسلطی که در دستگاه حاکمه ما در تقابل با غرب وجود دارد، فارغ از اندیشه خود انتقادی و مقایسه، ایستائی مزمن ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و فلسفی، را موجب شده، و تحولات عمیق و وسیع جهان را در دایره بسته خود فهمی ارزیابی می کند.

لایه رهیافت انقلابی، با فاصله گرفتن از نظام بین الملل، مبارزه و تقابل با ساختار های سیاسی اقتصادی جهانی، خود را جدا از مشکلات بهم تنیده جهانی فرض نموده! ابراهیم وار گلستان نشین آتش نمرودی شده است !

▪ رهیافت دیگر: منافع ملی خود را به سبب حوادث تلخ گذشته، منزوی نمی پسندد و با ایمان به پویائی نظام و مشروعیت ارزش های عملی و نظری آن حاضر نیست. منافع ملی، انبوهی نیروی انسانی مخلص و کارآمد، تنوع اقلیم و وسعت خاک (نسبت به جمعیت) و دیگر شاخصه های تاثر گذار در جامعه بین الملل آن را فدای توهمات خود نماید.

به راستی متدولوژی اینگونه پارادوکس و تناقضات ناگشوده بخاطر نگاه بومی مدیران از سوئی و نگاه فرامنطقه ای و جهانی مردم ما، کار چندان ساده ای نیست.!

امروزه علاقه مردم ما نسبت به شراکت و حضور موثر در بنگاه های اقتصادی، موسسات فرهنگی، و تشکل های اجتماعی بین المللی مثال زدنی و نشانی از جهان مداری تاریخی مردم این مرز و بوم دارد.

این چندلایه بودن هویت و شخصیت ایرانی است. که زمانی دولت شهرهای یونان را مقهور عظمت پارسیان و صباحی بعد منکوب مقدونیان نمود.

سنگاپور به عنوان یک دولت شهر با وسعت و جمعیتی کمتر از تهران، حدود ۲۵ برابر ایران صادرات دارد، این آمار نشان می‌دهد مردم سنگاپور آینده خود را به درستی تشخیص داده و بخوبی برنامه ریزی کرده اند.

و هیهات.. که اغلب برنامه ریزی های ما با توجه به ملاحظات سیاسی داخلی و خارجی تنظیم و سایر ملاحظات حیاتی مانند اقتصاد کم رنگ دیده می شود. خود را برای عضویت در سازمان تجارت جهانی آماده می کنیم و با نگاه مجازی به توانائی های خود، درمقابل نظام بین الملل جبهه می گیریم ،!

توجهی به پارادوکس بر آمده از خواست حضور مقتدرانه در صحنه سیاسی جهان و فرایند جهانی شدن نداریم،

رهیافت عبور از مشکل بحران جهانی اقتصادی، و حتی برون رفت از مشکلات ریز و درشت داخلی، و عبور از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب، در ضمان برنامه ریزی های دقیقی است که ضمان استاندارد بین المللی داشته باشد و مارک پذیرش عموم و در آخر نیروی قدرتمند مدیریت متمرکز.

شاید اگر در روند مدرنیته ای که طی یک صد اخیر با شروع انقلاب مشروطیت تجربه نمودیم به مسئله تشکل های مختلف از جمله شکل گیری احزاب سیاسی کم توجه نبودیم.! امروز، در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی و حتی شوراهای شهر، اینگونه ،مقهور جاذبه های شخصی افراد نبوده و بجای رای دادن به شخصیت‌ها، توجه عمیق تری به مدیریت های کارکشته و با تجربه و برنامه های مدون کارشناسی شده، نشان می دادیم.

تاریخ ثابت کرده بحران های ناشی از هجوم اقوام وحشی، بروز انواع بیماری های مسری مانند وبا و طاعون، بروز خشکسالی ها و غیره.. استثنا نمی شناسد.

( چنگیز خان مغول هنگام فتح بخارا با اسب وارد مسجد جامع این شهر شد و پرسید" این جایگاه سلطان است؟" گفتند نی، سرای یزدان است= نزهۀ القلوب.. حمدالله مستوفی) بی شک اگر آتش بحران اقتصاد جهانی، به درستی مدیریت نشود خلواره های آن دامنگیرمان خواهد شد.

عباس پورقدیری