جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

امام خمینی و مسأله جنگ و صلح در طول هشت سال دفاع مقدس


امام خمینی و مسأله جنگ و صلح در طول هشت سال دفاع مقدس

این مقاله با نگاهی مستند و مستدل به دوران دفاع مقدس سعی در بررسی مساله جنگ و صلح از دیدگاه امام خمینی در طول هشت سال دفاع مقدس ملت ایران را دارد

۱ـ مقدمه

همانطور كه بارها تكرار شده است و می‌دانیم جنگ تحمیلی علیه ایران به ابتكار آمریكا و توسط عراق آغاز شد. از یك نگاه آمریكا حق داشت همه تلاش‌خود را برای تغیر دوباره حكومت ایران به كار گیرد. آرنولد توینبی می‌گوید: بدیهی است كه ذهن آدمی از خلاء روحی و معنوی كراهت دارد و اگر بر مردمی یا جامعه‌ای این بدبختی فرود آید كه سرچشمه زلال الهامات و امیدهایی كه زمانی بدان‌ها دلبسته بوده است از دست بدهد دیر یا زود در صدد تصرف نخستین مائده‌ای كه فراراهش قرار گیرد برخواهد آمد و حتی اگر این مائده خشن و فریبنده باشد تصاحب آن را به محرومیت ترجیح خواهد داد.

آمریكا نیز حكایت چنین جامعه‌ای را دارد كه ذكرش در این جملات می‌رود. اگر آغاز سرمایه‌گذاری آمریكا در ایران را ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در نظر بگیریم حكومت آمریكا در طی ۲۵ سال با تمام توان و امكانات ایران را و فقط ایران را به عنوان استراتژیك‌ترین نقطه منطقه ـ از نظر نقاط ساحلی در جنوب و شمال و مركزیت در میان كشورهای منطقه و مرزهای طولانی با شوروی و ... تحت پوشش مادی و معنوی قرار داده بود. تمام امیدهای طولانی مدت خود را به رژیم حاكم بر ایران بسته بود و یكی از پایه های اصلی آینده جهانی شدن و نقش آمریكا در تحولات بین‌الملل را نیز ایران قرار داده بود. حال انقلابی ضد آمریكایی نه تنها همه امكانات مادی را كه برای منظورهای فوق فراهم شده بود تصاحب كرد بلكه شعار جدی نفی آمریكا در صحنه بین‌الملل را هم سرلوحه سیاست خود قرار داد.

از این منظر كه به تحولات سال‌های آخر دهه ۱۹۷۰ می‌نگریم آمریكا باید به هر طریق ممكن ـ حتی جنگ ـ تا قبل از استقرار كامل انقلاب اسلامی به این كابوس وحشتناك پایان می‌داد. از طرفی هم آمریكا می‌دانست كه انقلاب اسلامی از جهات متعدد با سایر نمونه‌های مشاهده و مطالعه شده انقلاب‌های جهان متفاوت است. بنابراین غیرقابل پیش‌بینی بودن انقلاب را خطری بزرگتر ارزیابی می‌كرد با توجه به اینكه ایران هم هر روز بر آرمان‌ها و اهداف بین‌المللی خود تأكید می‌نمود.

ریچارد نیكسون سیاستمدار كهنه‌كار آمریكا در مورد انقلاب ایران می‌گوید:« افسانه‌ای كه درباره انقلاب ایران گفته می‌شود این است كه این انقلاب از فساد شاه و سركوب پلیس و فقر توده‌ها ناشی می‌شد این دیدگاه خطاست. در حكومت شاه وضع ایران از تمام كشورهای منطقه سوای اسرائیل بهتر بود. جوانان از این انقلاب حمایت كردند نه برای اینكه خواهان آزادی ، شغل ، مسكن و لباس بهتر بودند چون چیزی را می‌خواستند تا به آن بیش از مادی‌گرایی معتقد باشند. پس از انقلاب مردم ایران همان چیزی را بدست آوردند كه انقلاب قول داده بود. اینكه آنها تصور می‌كردند به چه چیزی دست خواهند یافت كاملا روشن نیست اما جای انكار نیست كه انقلاب اسلامی یك انقلاب واقعی اندیشه‌ها را ارایه داد و آنها آن را با عشق و ایمان پذیرفتند». همین نامعلوم بودن خواسته‌ انقلاب ایران برای جهان غرب و اتكای اركان انقلاب برایمان و قواعد غیرمادی ترس از آنرا بیشتر می‌كرد.

۲ـ سال‌های آغازین جنگ

اگر به خاطر بیاوریم با سپری شدن مدت كوتاهی از جنگ پیش بینی‌ها از پایان خوش هجوم ناگهانی عراق و شكست چند روزه ایران به تلخی یأس برای هم پیمانان صدام بویژه آمریكا مبدل شد. رهبری‌های حضرت امام خمینی (ره) باعث شد كه جنگ عامل پیوند و انسجام روز‌افزون گردد و حلقه اتحاد مردم حول رهبری ایشان روز به روز تنگ‌تر شود تا افرادی كه با این جریان همسو نبودند در خارج این دایره قرار گیرند. بنی‌صدر به عنوان یكی از مهمترین عوامل شكست‌های شش ماهه ایران در فروردین ماه ۵۹ عزل شد و معادلات سیاسی و نظامی ایران شكل تازه‌ای به خود گرفت. عزل بنی‌صدر ، افشای توطئه‌ها ، وقایع تكان دهنده پیاپی مثل ترورها و بمب‌گذاری‌ها همه و همه حقانیت خط امام و مظلومیت آنرا اثبات می‌كرد . امام نیز بعد از هركدام از وقایع دلخراش در پیامی به مردم آنها را امیدوارتر می‌كردند و لزوم خشكاندن ریشه تهاجمات را واجب‌تر. در یك نگاه آماری به صحیفه امام (ره) حجم بیانات و پیام‌های امام به مردم ایران تا قبل از سال ۶۳ و بخصوص در اولین سال‌های جنگ چندین برابر سال‌های بعد است كه نشان از سیاست كنترلی حضرت امام در شرایط بحرانی آنروزها دارد.

سایر مسؤولان هم هر روز به مردم گوشزد می‌كردند علت اینكه تاكنون نتوانستیم در امر جنگ گشایشی حاصل كنیم كارشكنی‌ها و خیانت‌های بنی‌صدر بوده و امروز فصل جدیدی در این نبرد آغاز شده است. فضای فكری كه آن روزها بر ذهن عموم مردم ایران حاكم شده بود علت مضاعفی شد بر مقبولیت خط امام تا مردم را به انسجامی فوق‌العاده برساند. در میان نیروهای نظامی هم بركناری بنی‌صدر عاملی شد برای نزدیكی سپاه و ارتش در آن مقطع زمانی چرا آنها ریشه اختلافات را خشكیده می‌دیدند و ضرورت وحدت را نیز لازم. همین عوامل برای پیروزی‌های مكرر رزمندگان اسلام كفایت می‌كرد.

وقتی امام خمینی (ره) در مقام فرماندهی كل قوا بر لزوم شكسته شدن حصر آبادان تأكید كردند ماشین پیشروی ایران در مسیر بازپس‌گیری مناطق اشغالی شروع به حركت كرد. پس از عملیات ثامن‌الائمه كه به محاصره آبادان پایان داد در عملیات طریق‌القدس رزمندگان اسلام بستان را آزاد كردند. دهلاویه ، غرب شوش و دزفول در عملیات بزرگ فتح‌المبین آزاد شد و در نقطه اوج پیروزی‌ها در عملیات بیت‌المقدس خرمشهر نیز آزاد گشت. همه این عملیات‌ها به صورت مشترك و هماهنگ میان نیروهای ارتش و سپاه اعم از زمینی و هوایی اجرا می‌شد.

ضعف تسلیحاتی عراق ، نداشتن توقع چنین پیروزی‌هایی از ایران و حضور گسترده نیروهای مردمی در جبهه باعث شد كه تنها عكس‌العمل عراق در مقابل بازپس‌گیری‌های مناطق اشغالی توسط ایران تسریع در عقب‌نشینی و فرار از منطقه باشد. در طول قریب به ۹ ماه بدوت حتی یك شكست همه عملیات‌های ایران به پیروزی منجر می‌شد و در این مدت نسبتا طولانی هر روز بر وحدت و انسجام و روحیه ملت ایران افزوده می‌گشت و ایمان آنها به رهبری امام و اخلالص مسؤولان هر روز بیشتر از روز قبل می‌شد. تصور میزان پتانسیل قدرت مردم ایران در پایان بهار سال شصت و یك هم اكنون بار یما بسیار دشوار است.

۳ـ جنگ یا صلح مسأله پس از فتح خرمشهر

۸۵% از مناطق اشغالی پس از چهار عملیات بزرگی كه ذكر آنها شد آزاد گشت و تها حدود ۲۵۰۰ كیلومتر مربع از خاك ایران كه البته در امتداد خط مرزی واقع شده بود در دست عراق باقی ماند. این امتداد طولانی كه عمدتا در ارتفاعات بودند و تسلط عراق بر آنها بی‌چون و چرا بود را نیروهای ما نتوانستند آزاد كنند و از جهتی هم نقاط مهمی به حساب می‌آمدند زیرا نیمی از مرز مشترك دو كشور از قصر شیرین تا چزابه و نیز طلائیه و كوشك تا شلمچه و دو شهر مهران و نفت شهر در اشغال دشمن متجاوز بود.

هر چند به جز نفت شهر كه پایان جنگ در دست عراق باقی ماند رزمندگان اسلام همه مناطق دیگر را در طی سال‌های بعد آزاد كردند ولی اصرار عراق به نگه داشتن این مناطق بعد از عقب‌نشینی‌ها یكی از عمده دلایل بدبینی رجال سیاسی ایران در سال شصت و یك به مفهوم صلح بود. اما از طرف دیگر فشارهای بین‌المللی برای پذیرش صلح آغاز شد. عراق خود را در همه محافل و مجامع صلح‌طلب معرفی می‌كرد و ایران را گرم كننده آتش جنگ.

حضرت امام در آنروز‌ها به وضوح در باب صلح‌خواهی ایران اظهار نظر می‌كردند. ایشان در موارد متعدد می‌فرمودند كه «ما صلح می‌خواهیم خیلی هم می‌خواهیم» و یا «دنیا بداند كه ما حاضریم صلح كنیم» اما واقعیت این بود كه ایران ادامه گلوله‌باران توپخانه عراق و خالی نكردن مناطق اشغالی را نشان فریبكاری آنها رژیم و مغایر با پیشنهاد آتش‌بس و صلح می‌دانست. از طرفی هم متوقف كردن حركت پرشور نیروهای مردمی به صلاح نبود چرا كه اولا در صورت نیاز دوباره بوجود آوردن آمادگی و روحیه موجود غیرممكن بود و ثانیا اینكه اصلا خود مردم و بخصوص رزمندگان هم در شرایط رو به جلو و پیروزی‌های پیاپی عزم را جزم یكسره كردن كار جنگ و رژیم عراق كرده بودند و دستور توقف و بدتر از آن صلح بدون در نظر گرفتن آن همه خسارت و شهید و مجروح و مناطق در دست اشغال از سوی آنها قابل پذیرش نبود و به فرموده امام یك ملت انقلابی را هم نمی‌توان كنترل كرد و تحمل بعضی رفتارها از هر كه باشد را ندارند. جهت‌گیری عموم رجال سیاسی نظامی نیز همین بود كه تا د رموضع قدرتیم و موتور جنگ بر روی دور پیروزی‌ افتتاده تكلیف آنرا معین كنیم.

اما پیروزی‌ها و پیشروی‌ها و بازپس‌گیری مناطق اشغالی در سال ۶۱ ایران را در موقعیتی قرار داد كه تصمیمگیری درباره نحوه ادامه جنگ را دشوار می‌كرد. اما دستور داده بودند كه پس از رسیدن به مرزها پیشروی متوقف شود. نیروهای مردمی زیادی طبق آمار و اطلاعات سپاه از آغاز عملیات‌های چهارگانه تا پایان فتح خرمشهر به منطقه سرازیر شدند به صورتی كه منحنی جذب نیرو رشد فوق‌العاده‌ای را نشان می‌داد فشارهای بین‌المللی هم برای تحمیل صلح به ایران هر روز رو به افزایش بود. هنوز بخشی از مناطق كشور در اشغال دشمن بود و بازپس‌گیری آنها هم غیرممكن و در این شرایط بود كه عراق پیشنهاد صلح را مطرح می‌كرد.

قاعدتا پس از شكست‌های پی‌درپی و عقب نشینی‌ها باید عراق در موضع انفعال و ضعف قرار می‌گرفت و به شرایط ایران تن می‌داد ولی در پیشنهادهای صلح اصلا به این موضوع توجهی نمی‌شد. فقط مقصود آتش‌بس بود ولاغیر . مثل همان هفته دوم جنگ كه عراق درخواست آتش‌بس می‌داد در حالی كه به اندازه یك استان كشور را در تصرف داشت و مقامات ایرانی هم گفتند كه تا زمانی كه یك سرباز عراقی در خاك ایران باشد فكر كردن به صلح هم بی‌معناست و ما از طولانی شدن جنگ هم هراس نداریم. این بار هم در عموم پیشنهادهای صلح اكثر شرایط ایران از جمله تعین متجاوز، حالی كردن مناطق اشغالی ، تعیین دقیق‌مرزها پرداخت غرامت و …. نادیده گرفته می‌شد. بنابراین طبیعی بود كه به حكم عقل و منطقل چنین صلحی پذیرفته نشود.

در این شرایط بودكه حضرت امام ضمن اینكه مثل همیشه بر صلح عادلانه تأكید كردند بار دیگر پیش شرط‌های ایران برای صلح را این گونه تعیین كردند، «ما همان مطلبی كه از اول گفتیم، همه دولتمردان ما همان مطلب را می‌گویند باید بی‌قید و شرط اینها بیرون بروند … باید تمام ضررهایی كه به ما وارد كرده‌اند ما حالا مقدارش را نمی‌دانیم كارشناس باید بیاید بگردد و مقدارش را معلوم كند كه چقدر مقدارش اس آن هم باید تحقق پیدا كند و باید مجرم هم معلوم بشود كه چه كسی است» به این ترتیب پذیرش صلح از طرف ایران منوط به شرایطی شد كه عراق و جامعه بین‌الملل به آنها تن نمی‌دادند.

اما نگهداشتن نیروهای متجاوز عراقی بر سر مرزهای جنگ برای ایران خالی از ضرر نبود از جمله:

۱ـ۳) حمله نكردن به دشمن درحالی كه او هم توان هیچ‌گونه تهاجمی را نداشت آرامشی بر منطقه جنگی حاكم می‌كرد كه جز ایجاد خستگی و تضعیف روحیه ثمری برای ارتش و سپاه ایران نداشت چرا كه هر روز نیروهای آماده و پر انرژی ما باید منتظر می‌نشستند تا شاید اگر حمله‌ای شد مقاومت كنند.

۲ـ۳) عراق فرصت كار و بدست می‌آورد تا با استفاده از آرامش حاكم بر ترمیم نیروی زمینی ازكار افتاده خود بپردازد.

۳ـ۳) توپخانه دوربرد عراق از نزدیكترین نقطه به مرز خاك ایران را هدف قرار می‌داد در صورتی كه اگر نیروهای عراقی كمی عقب‌تر رانده می‌شدند برد توپ‌ها كفایت هدف‌گیری خاك را نمی‌كرد.

۴ـ۳) باز پس‌گیری مناطق اشغالی از درون خاك خودمان غیرممكن بود چرا كه نیروهای عراقی بر ارتفاعات مستقر بودندو هر گونه حمله از طرف ما با شكست مواجه می‌شد.

۵ـ۳) تضمینی وجود نداشت كه آینده در موقعیتی بهتر از این موقعیت قرار گیریم و از نظر نظامی بهترین فرصت بوجود آمده بود. فرماندهان جنگ هر روز دلایل خود را كه بخشی از آنها ذكر شد خدمت امام مطرح می‌كردند و مصرانه درخواست داشتند كه ایشان اجازه ورود به خاك عراق را صادر نمایند. پس از چندی كه امام دلایل را كافی و حجت را تمام دیدند مجوز لازم را دادند. به این ترتیب بود كه تعقیب متجاوز و به موازات آن تلاش برای آزادسازی سومار و مهران آغاز شد.

پژوهشگر: محسن جلالی فراهانی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 7 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.