سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

گمشده در پیچ و خم های ماوراءالطبیعه


گمشده در پیچ و خم های ماوراءالطبیعه

تاملی بر سریال های سیما در ماه رمضان

سریال های امسال سیما برای ماه مبارک رمضان، نشان داد که رسانه ملی به یک بازنگری جدی و در برخی ابعاد به تجدیدنظر اساسی در این زمینه نیازمند- و یا ملزم- است. مجموعه های نمایشی پخش شده در این شب ها، ادامه تجربیات سال های اخیر تلویزیون در این مناسبت بود. یعنی نوعی تکرار و باز تولید آثاری که سال های قبل در این ماه مبارک پخش می شدند رخ داد. اما این رخداد، بسیار قابل تامل است.

چند سال است که تولید و پخش سریال هایی در قالب ماوراءالطبیعی به مناسبت ماه مبارک رمضان در سیما متداول شده است. نمایش هایی که موضوع آنها جهان ناپیدا و موجوداتی چون ارواح و فرشته ها و شیاطین است. «او یک فرشته بود» آغازگر این ماجرا شد و استقبال خیره کننده مردم از آن، راه را برای ساخت آثاری در این راستا باز کرد. از این به بعد بود که نمایش موجودات ماورایی تبدیل به مایه سرگرمی مردم در شب های ماه مبارک رمضان شد. به این ترتیب، «اغما»، «آخرین گناه»، «کمکم کن»، «روز حسرت» و «پنجمین خورشید» با همین درونمایه ساخته و پرداخته شدند. سال گذشته هم «ملکوت» با ترسیم استعاره گونه جهان برزخ، این روند را تکمیل کرد. اما امسال این تراکم بسیار بیشتر شد و از چهار مجموعه ای که به طور ویژه برای ماه رمضان سیما روی آنتن رفتند، سه تا در قالب ماورایی می گنجند.

بدون شک هدف از راه انداختن چنین جریانی در سریال های مناسبتی تلویزیون، ارتقای فضای معنوی در جامعه بوده است. نمایش دادن این نوع فیلم ها هم یک راهکار فرهنگی برای یادآوری معاد و زندگی پس از مرگ و مکافات عمل هستند. اما هدف و انگیزه به تنهایی کافی نیست. چگونگی عملی ساختن آرمان ها هم مهم است.

اتفاق قابل تاملی که در این قضیه افتاده این است که سیر سریال های ماورایی سیما طی این سال ها نه تنها رو به تکامل نبوده که یک روند رو به افول و همراه با افت در آنها دیده می شود. در ماه رمضانی که پشت سرگذاشتیم به موازات افزایش کمی این شکل سریال ها، کیفیت آنها کاهش یافت.

نکته مهم این است که این گروه از برنامه ها با طلایی ترین لحظات زندگی هموطنانمان آمیخته می شوند. لحظاتی که با هیچ زمان دیگری از سال، غیر از ماه مبارک رمضان قابل مقایسه نیستند. بی تردید اگر مردم به جای تماشای تلویزیون در ساعات شبانگاه پس از افطار به مسجد بروند یا به هر نحو دیگر عبادت و خودسازی کنند، خیلی مفیدتر و ارزشمندتر است. نامش را هرچه بگذاریم، همراهی، رقابت، تداخل یا تکامل، به هر حال صدا و سیما هم شریک ماه مهمانی خدا شده است و حداقل تاثیری که این برنامه ها می توانند بگذارند، جلا دادن به اوقات نورانی ماه رمضان و همراهی با دین ورزی مردم است.

علاوه بر این، موضوع این دسته از سریال ها امور قدسی است که به طور مستقیم با اعتقادات انسان ها در ارتباط اند. اگر درباره سایر موضوع ها بتوان آزمون و خطا و حتی اشتباه را پذیرفت، در این حوزه هر انحراف و خلافی دارای تاثیرات منفی بوده و سخت قابل جبران است.

بیش از یک دهه از مرسوم شدن پخش سریال های ویژه ماه مبارک رمضان می گذرد و ۸-۷ سالی هم هست که تلویزیون در حال کسب تجربه و آزمایش در تولید مجموعه های ماورایی و به اصطلاح معناگراست. به نظر می رسد، با فراز و نشیب ها و آزمون و خطاهایی که طی این مدت انجام شده حالا دیگر وقت یک خانه تکانی و تحول اساسی است. تولید و نمایش فیلم های ماورایی لزوما بد نیست، اما دو واقعیت غیرقابل انکار این است که اولا، امسال دراین زمینه افراط شده و دوم هم این که سریال های به اصطلاح ماوراء الطبیعی سیما هیچ گاه نتوانسته اند تصویری شایسته و درشأن جهان بینی اسلامی و شیعی ارائه دهند.

اما به راستی چرا سریال های ماورایی سیما با وضعیت مطلوب و آرمانی دور بوده اند؟ و چگونه می توان فاصله با نقطه آرمانی و مورد انتظار از رسانه ملی را کم کرد؟ با توجه به این که شاخص های محتوایی و فرمی مشترکی در سریال های رمضان امسال پدیدار بود می توان مجموعه ای از عوامل و راهبردها را دراین زمینه مطرح کرد.

یکی از زیربنایی ترین عوامل ناموفق بودن این فیلم ها در تاثیرگذاری تعالی بخش به دین ورزی مخاطب، تقلیدی بودن آنهاست.یعنی سازندگان این سریال ها با کپی برداری از محتوا و ساختار فیلم های ماورایی سینمای غرب، این آثار را ساخته اند. با توجه به تعارض میان منبع مورد تقلید با فرهنگ اسلامی، نتیجه این شده که این برنامه های نمایشی، شعارها و اهداف بلند خود را خنثی و گاه معکوس کنند.

باید توجه داشت که هر فیلم ماورایی لزوما مذهبی نیست. همچنان که بسیاری از فیلم های هالیوودی که درحیطه معناگرا و ماورایی تقسیم بندی می شوند کاملا ضد دینی هستند. نمونه بارز و جدید چنین فیلم هایی «لژیون» است که در آن مقابله برخی از فرشته ها با پروردگار ترسیم شده است!

یکی از اصول سینمای غرب، تکیه بر توهم و برداشت های شخصی سازندگان فیلم ها به جای حقایق است. این مسئله در همین فیلم های ماورایی که در شب های گذشته از تلویزیون پخش شد هم بعینه دیده می شود. مثلا در سریال «سقوط یک فرشته» صدای شیطان که نقش راوی داستان را هم برعهده دارد بسیار گرم و دل پذیر است.

دراین سریال، با تکیه بر توهم و بافته های شخصی کارگردان ها، یک صدای مهربان و خوش آهنگ به شیطان نسبت داده شده است! این درحالی است که حالت نزدیک به واقع، صدایی مکار وپر تزویر و اغواگر است. و یا درسریال «پنج کیلومتر تا بهشت» بنا به تشخیص فردی نویسنده و کارگردان، دختری که فاقد شخصیت اخلاقی درستی است و در دنیا نمره منفی گرفته، دردنیای ارواح مرشد و راهنمای یک جوان مومن و متدین برای عبور ازپیچ و خم های ماوراء الطبیعه می شود!

مسئله دیگر این است که در سریال ها بیش از آن که درام و نمایش ابزاری برای ترسیم حقایق و معنویات باشد، این معنویت است که بهانه و ابزار درام پردازی شده است. درسریال «سی امین روز» این مسئله کاملا قابل مشاهده است. به این صورت که محور اصلی فیلم، کشف فساد و تباهی آدم های داستان است و معنویت و اخلاق درحاشیه قرار دارد. بخش اعظم فضای سریال را ماجراهایی درباره کشمکش ها و درگیری های چند کلاه بردار بر سرمال و اموال یکدیگر تشکیل می دهد. رقابت سه زن برای ازدواج با یک مرد هم از دیگر مضامین اصلی این سریال است. در «سی امین روز» بیش از آن که تحول روحی یا مکافات عمل آدم ها را ببینیم، رونمایی از مفاسد آنهاست که به عنوان موتور پیش برنده درام عمل می کند. گویی مسائل ماورایی که به شکل غیر قابل باور و بدون منطق ترسیم شده اند، برای خالی نبودن عریضه به این ماجراها وصله خورده اند. چون اگر این بخش از سریال حذف شود هیچ تفاوتی دراصل موضوع پیش نمی آید.

این مسئله در سریال «پنج کیلومتر تا بهشت» هم جاری است. دراین اثر هم انگاری که ماجرای سفر معنوی امیرحسین به دنیای ارواح بهانه ای شده برای روایت یک داستان تین ایجری (دختر-پسری) و حل معماهای پلیسی از طریق خواب و رویا! حضور امیرحسین درآن عالم، طی الارض های او ورودش به خواب آیدا هیچ اثر عمیق معنوی و اخلاقی ندارد و فقط یک حلقه رابط برای وصل کردن و پیش بردن اتفاقات است. مثلا از طریق ارتباط درخواب ،مسئله دزدی از شرکت و پیدا کردن سارقان و جسم نیمه جان امیرحسین حل می شود!

یکی ازمحورهای هدف صدا و سیما صیانت رسانه ای ازنهاد خانواده است. با این حال در سریال ها ماه رمضان امسال، نمایش خانواده های از هم پاشیده، تضاد میان اعضای خانواده و از همه بدتر، تخاصم و توهین فرزندان به والدین به اوج رسید. شاید در تمام طول تاریخ فعالیت سیما در سال های پس از انقلاب نتوان مقطعی را یافت که در سریال ها به این اندازه بی حرمتی به پدر و مادر هدف توجه قرارگیرد. در سریال «سقوط یک فرشته» که روایت از هم پاشیدن یک خانواده در اثر مکر شیطان است، دختر فریب خورده نه تنها خواهر خوانده خود را به دزدی و خطا متهم می کند که به راحتی رو در روی پدرش قرارمی گیرد و پشت سرش بدگویی هم می کند. این مسئله در سریال «سی امین روز» پررنگ تر است. در آنجا هم فرزندان به شکلی رکیک و زننده با پدر یا مادر خود دعوا می کنند. حتی در بخشی از سریال صحنه ای به نمایش درآمد که در آن دختر جوان به پدر کهنسال خود ابراز تنفر کرد! این مسئله درسریال کمدی «سه دونگ سه دونگ» هم به شکلی دیگر اتفاق افتاد. در این سریال خواهر و برادرها با وجودی که در سن بزرگسالی قرار دارند، دائم با هم دعوا می کنند و پدر و مادرشان نیز یا به آنها ناسزا می گویند یا به صورتشان سیلی می زنند! این صحنه ها هرچند با هدف نفی و نهی هستند، اما در صورت تکرار، فضای حرمت بین اعضای خانواده را می شکنند.

این گونه مسائل گویای آن هستند که تنها با تکیه بر تکنیک سینمایی و تقلید و کپی برداری از روی آثار به ظاهر مذهبی غرب و بهره بردن ازمشاوره های مشاوران نمی توان فیلم ماورایی به معنای واقعی دینی ساخت. تنها کسانی می توانند با آثارشان دین ورزی مخاطب های خود را جلا ببخشند که خود نیز دارای تجربه معنویت و استعلا باشند.

عبور از مرحله تقلید و رسیدن به مرحله اجتهاد، اولین گام برای تحول در این زمینه است. یعنی وضعیت طوری تغییر کند که به جای کپی برداری فیلمسازهای ما از روی آثار خارجی ها، فیلم ها و سریال های ایرانی به عنوان آثاری مرجع هدف تقلید خارجی ها قرارگیرند.

می توان به جای بازتولید متراکم سریال های ماورایی براساس کلیشه ها و شیوه های تکراری به مضامین بسیار متنوعی که با فضای معنوی ماه مبارک رمضان متناسب هستند پرداخت. به خصوص این که با گسترش روزافزون بیداری اسلامی در جهان اسلام، ساخت سریال هایی در این راستا می تواند سفیران فرهنگی خوبی را هم برای حضور در آن سوی مرزها آماده کند.

واقعیت غیرقابل انکار این است که در دین اسلام بر واقع گرایی تأکید می شود تا تصورات و توهمات، هم از این رو، بهتر و زیباتر است که مفاهیم دینی و معنوی و حتی ماوراءطبیعی در متن زندگی روزمره و در مناسبات عادی زندگی ترسیم شود. این طوری تأثیرگذاری سریال ها افزایش می یابد. همچنین به جای تأکید بر بدی ها و پلشتی ها و گناهان، الگوسازی رفتاری و شخصیتی محور مضمونی سریال ها شود.

البته نباید آثار ماورایی را به طور کلی از صحنه خارج کرد. اما در این حوزه بهتر است به جای کمیت تدابیری برای ارتقای کیفیت این نوع فیلم ها اندیشید. دراین زمینه می توان به جای تولید انبوه، هرسال یک سریال ماورایی اما با برخوردی از ارزش های ساختاری و محتوایی والا و بالا خلق کرد. یعنی به جای تصویب چند طرح سطحی و فاقد نتیجه مطلوب که در دقیقه ۹۰ و به شکل فشرده و شتاب زده ساخته می شوند، یک طرح عالی تعیین و به تصویر کشیده شود. طرحی که سر فرصت، با دقت، تمرکز، نظارت، تحقیق، زحمت و مرارت و استفاده از تعهد و تخصص به صورت توأمان تبدیل به سریالی ماندگار و تأثیرگذار شود.

آرش فهیم



همچنین مشاهده کنید