چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

همه مشكلات خزر


همه مشكلات خزر

لكه های نفتی بزرگ بر سطح دریا و هزاران هكتار خاك آلوده شده از طریق نشت نفت از چاه های متروكه تنها بخشی از آلودگی هایی است كه مردم حاشیه دریای خزر باید تحمل كنند علاوه بر این, آلودگی های مربوط به صنایع گوناگون به ویژه صنایع شیمیایی و معدنی, كشاورزی وسیع غیر دیمی و زباله های خانگی نیز وجود دارند

دریای خزر به سمت شمال و جنوب با طولی بیش از ۱۲۰۰ كیلومتر و عرض متوسط ۳۲۰ كیلومتر گسترده است.

این دریاچه مساحتی حدود ۴۰۰هزار كیلومتر مربع (كمی بیش از مساحت كشور آلمان) را در بر می‌گیرد. طی سال‌های اخیر، دریای خزر مركز توجه روز افزون دنیا قرار گرفته است. كاهش جهانی ذخایر نفت و گاز و به طور همزمان، افزایش بهای مشتقات هیدروكربنی، اهمیت این منطقه را كه هنوز ظرفیت و رشد قابل توجهی برای اكتشاف نفت و گاز داراست، افزایش داده است.

به علاوه منطقه صاحب فرصت‌های زیادی در زمینه‌های مختلف از جمله منابع زنده و مسیرهای حمل و نقل و همچنین اكوتوریسم است. این احتمال وجود دارد كه تعاملات و دادوستدهای – البته پر مخاطره – جدید به افزایش دارایی‌ها بینجامد، اما سبب فشار بر جوامع روستایی سنتی و محیط زیست آنها نیز خواهد شد.

● پروژه‌های بزرگ با پیامدهای بزرگ

در دهه۱۹۳۰، كشور شوروی یك سری پروژه‌های عمومی عملیاتی بزرگ را در تمام پهنه اتحاد جماهیر شوروی برای تسخیر و رام كردن طبیعت آغاز كرد. هدف آنها، تسهیل دسترسی به منابع و ارتقای بهره‌وری صنعتی و كشاورزی به هر قیمتی بود.

به دنبال آن سدهای عظیم، كانال‌های متعدد و سیستم‌های آبیاری وسیع ساخته شده‌اند. این زیربناهای عظیم، تأثیر چشمگیری بر اكوسیستم‌های اطراف خود داشتند و اغلب زیان‌های بلندمدتی را به آنها تحمیل كردند. دریای خزر از این روند مستثنی نیست، چنان كه فعالیت‌های انجام شده در پیرامون آن، تعادل این زیست‌بوم شكننده را به مخاطره انداخته است.

سدهای متعدد و نیروگاه‌های تولید برق آبی، رودخانه‌های بزرگ مرتبط با ولگا را قطعه قطعه كرده‌اند. این مسئله رژیم هیدرولوژیكی آنها را تغییر داده و موجب تغییرات در سطح آب دریا و شدت رسوب‌گذاری در دلتای ولگا و در دهانه آن شده است. این روند، دسترسی ماهیان خاویاری (استروژن) به محل‌های تخم‌ریزی را نیز مختل كرده است.

كانال ۱۰۱ كیلومتری ولگا – دن كه در سال ۱۹۲۵ افتتاح شد، دریای خزر را به دریاهای جهان پیوند می‌دهد. پس از مذاكرات، سیستمی شامل ۱۵ دستور تدوین شده كه متعاقب آن طی ۵۰ سال گذشته صدها هزار كشتی نفت و مواد خام دریای خزر را به سراسر اتحاد جماهیر شوروی، بازارهای اروپا و ایالات متحده حمل كرده‌اند.

آذربایجان، در بخش پایین‌دستی و دهانه رود كورا با اقبال چندانی روبه‌رو نبود. توسعه سیستم آبیاری گسترده با وسعتی بیش از ۱۰۰كیلومتر مربع، بدون حفاظت و رسیدگی برای سال‌های متمادی رها شده و منجر به نابودی زمین‌های كشاورزی و آلودگی بیشتر دریا از طریق سموم و آفت‌كش‌ها و فلزات سنگین در سراسر خط ساحلی شد. به دلیل ساخت تسهیلات صنعتی عظیم در بالادست كورا – ارس نیز، وضعیت وخیم‌تر شد.

به این لیست باید سایر طرح‌ها و تصمیم‌های غیر واقعی را كه هرگز تحقق نیافتند، اضافه كنیم؛ مانند پروژه انتقال آب از خزر یا رودهای اُب و ایرتیج به دریای آرال. این در حالی است كه تركمنستان برای گسترش كانال كارا – كام (تركمن‌باشی فعلی) در حدود ۳۰۰ كیلومتری بندرگاه تركمن‌باشی (كراسنوودسك سابق) در حال برنامه‌ریزی است. این كانال، در وضعیت بدی نگهداری شده است و برای راه‌اندازی آن كار و تلاش زیادی لازم است. این كانال، رود آمو- دریا را به منطقه غربی این كشور با مسافتی بیش از ۱۳۰ كیلومتر مرتبط می‌كند.

● تأثیرات اقدامات انسان

لكه‌های نفتی بزرگ بر سطح دریا و هزاران هكتار خاك آلوده شده از طریق نشت نفت از چاه‌های متروكه تنها بخشی از آلودگی‌هایی است كه مردم حاشیه دریای خزر باید تحمل كنند. علاوه بر این، آلودگی‌های مربوط به صنایع گوناگون به ویژه صنایع شیمیایی و معدنی، كشاورزی وسیع غیر دیمی و زباله‌های خانگی نیز وجود دارند. این آلودگی‌ها علاوه بر تأثیرات منفی مواد نفتی، اثراتی جدی بر رفاه بشر و حیات وحش منطقه دارند.

● مهمترین مشكلات خزر

ولگا، اصلی‌ترین رودخانه‌ای است كه به خزر می‌ریزد و آب آلوده را از مكان‌هایی با فاصله ۳۵۰۰ كیلومتری به این دریاچه می‌آورد. حدود ۴۵درصد از صنایع و ۵۰درصد از كارخانجات تولیدات كشاورزی روسیه در منطقه وسیعی از آبریز این رودخانه قرار گرفته‌اند. فاضلاب تصفیه نشده، در میان سایر آلاینده‌ها، از مناطق شهری مسكو و مراكز صنعتی مانند اكاترینبورگ و پرم به شاخه‌های فرعی رود ولگا می‌ریزد.

مواد زیادی كه به صورت گل‌ولای پشت سد نمی‌مانند یا در مصب رود ولگا ته‌نشین نمی‌شود، در نهایت به خزر می‌ریزد، در دهانه رود كورا – ارس در شبه جزیره آبشرون وضعیت مشابهی به جهت افزایش آلودگی در اثر انباشت آن در مسیر گرجستان و ارمنستان دیده می‌شود. دو سوم پسماند تولیدات صنعتی آذربایجان و بیش از یك سوم زباله ناشی از جمعیت آن به این آلودگی افزوده می‌شود. تسهیلات تصفیه پساب كه در مناطق اصلی شهر باكو و سومگائیت كار می‌كنند، به حدی نیستند كه توان مواجهه با رشد سریع جمعیت را داشته باشند.

در مجموع، كیفیت هوا طی سال‌های اخیر بهبود یافته است. چرا كه تولیدات صنعتی از زمان سقوط نظام اقتصادی شوروی به طور عمده كاهش چشمگیری داشته است. اما افزایش نشر آلاینده‌ها در اثر گسترش بخش‌های نفت و گاز و تعداد وسائط نقلیه در شهرها، نه تنها بر سلامت مردم محلی مؤثر است، بلكه به تجمع گازهای گلخانه‌ای در اتمسفر نیز كمك كرده و بر روند گرمایشی زمین تأثیرگذار است.

نوع و شدت آلودگی را باید از تحلیل اطلاعات و داده‌های انتخابی به دست آورد. این اطلاعات نشانه‌هایی از تجمع آلودگی‌ها ارائه می‌دهند. برای مثال داده‌ها حاكی از این است كه باقی‌مانده آفت‌كش د.د.ت در بافت ماهی‌ها و فوك‌ها به این نتیجه منجر شده كه به‌رغم توافق بین‌المللی در مورد عدم استفاده از د.د.ت به خاطر خطرات آن برای حیوانات و بشریت، این ماده احتمالاً همچنان در منطقه مصرف می‌شود. ایران، قزاقستان و روسیه كنوانسیون آلاینده‌های آلی پایدار را امضا كرده‌اند و آذربایجان نیز به آن ملحق شده است.

این توافق‌نامه، توقف استفاده از مواد شیمیایی را كه در بافت‌های چربی جانداران – مانند د.د.ت– جذب و تجمیع می‌شوند و توان انتقال به نقاط دورتر را دارند، خواستار شده است.

استفاده از د.د.پت حتی به صورت محدود به طور قابل ملاحظه‌ای معضلات جدیدی را افزایش می‌دهد: مواد استفاده نشده، بدون معیارهای ایمنی لازم ذخیره شده‌اند، به علاوه این مواد خطرات بهداشتی و زیست محیطی فراوانی را به همراه دارند. تجمع آلودگی از تمامی این منابع مختلف، به خصوص با توجه به این واقعیت كه چندین كشور در آن دخیل هستند مدیریت منطقه را به ویژه از لحاظ زیست محیطی با مشكل مواجه می‌كند.

● اكوسیستم‌ها تاوان اشتباهات را می‌پردازند

عملكرد صنعتی و عدم توجه به اثرات خارجی اقتصاد بازار تهاجمی، زندگی گیاهان و جانوران را در حاشیه دریای خزر به طور قابل توجهی به مخاطره انداخته است. تنزیل شدید منابع ماهی به واسطه صید بیش از حد، آلودگی و سایر عوامل وابسته به فعالیت‌های انسانی از قبیل ورود گونه‌های بیگانه، تعادل اكوسیستم‌ها را بر‌هم می‌زند و تهدیدی برای سایر گونه‌ها به حساب می‌آید.

با گشایش كانال ولگا- دن در ۱۹۲۵، عبور و مرور كشتی‌ها از اقیانوس‌ها به خزر امكان‌پذیر شد. به این ترتیب، ارتباط بین اكوسیستم یگانه و جدا افتاده دریای خزر و جهان خارج، اجتناب‌ناپذیر بود. این ارتباط به ورود گونه‌های بیگانه متنوعی (كه از گیاهان و جانوران بومی این زیستگاه نبودند) منجر شد.

تهدیدآمیزترین اتفاق برای اكوسیستم خزر، ورود شانه‌دار ژله‌ای از آمریكای شمالی بود. این گونه به طور اتفاقی از طریق آب توازن تانكرهای نفتی به خزر آورده شد. شانه‌دار كه مصرف‌كننده حریص زئوپلانكتون‌ها و لارو ماهی‌هاست، اولین بار در اوایل دهه ۱۹۸۰ به دریای سیاه وارد و سبب تغییر كل اكوسیستم آن شد و در از بین رفتن بیش از ۲۴ محل اصلی ماهیگیری مؤثر بود.

همچنین شانه‌دار از آنجا به دریاهای آزوف، مرمره و اژه و در نهایت به خزر هجوم آورد. این موجود به خوبی با اكوسیستم (به لحاظ شوری، دما و گستره غذایی) سازش یافته است و سریع‌تر از گونه‌های بومی تولیدمثل می‌كند. از آنجا كه غذای این موجود با گونه‌های بومی مشترك است، تأثیر شدیدی بر تعداد آنها داشته و باعث به هم خوردن كل زنجیره غذایی شده است.

صنعت ماهیگیری تجاری به علت كاهش كیلكا و سایر گونه‌های ارزشمند و مؤثر در معاش بشر، منابع غذایی فوك خزر و جمعیت ماهیان خاویاری تحت تأثیر قرار گرفته است. مطالعات نشان می‌دهد بین سال‌های ۲۰۰۱ – ۱۹۹۸، صید كیلكا توسط ماهیگیران ایرانی تقریباً ۵۰درصد كاهش داشته و حداقل ضرری را معادل ۲۰ میلیون دلار در هر سال نشان می‌دهد.

مبارزه با این مهاجم وظیفه‌ای دشوار است. ورود یك گونه بیگانه دیگر كه دشمن طبیعی این تازه وارد است، فقط ممكن است مشكل را به تأخیر اندازد یا آن را به مسیر دیگری هدایت نماید. با وجود آنكه تجربه سایر قسمت‌های جهان نشان می‌دهد گونه‌های بیگانه در بلندمدت موفق نیستند، اما تعداد كمی از گونه‌ها در طول زمان بر محیط‌زیست جدید خود غلبه كرده‌اند.

افشین ابوطالبی



همچنین مشاهده کنید