جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

روشنگر حقایق و دقایق دین


روشنگر حقایق و دقایق دین

به مناسبت میلاد مسعود امام جعفر صادق ع

نگاه کوتاهی به دوران امامت امام صادق (علیه السلام) بیندازیم. مدت امامت آن حضرت سی و چهار سال طول کشید. آن حضرت در این مدت چگونه عمل کرد و با چه کسانی و چه خلفایی مواجه بود؟ باید بدانیم که امامان ما به طور عموم با دو طایفه و دو قبیله برخورد داشته اند. یکی بنی امیه بوده و یکی بنی عباس. ائمه ما تماما با اینها مبارزه و درگیری داشته اند و برای اجرای احکام اسلام و تحقق معارف اسلامی، تلاش پیگیر داشته اند.

و لذا در میان ائمه (ع) امامی را نمی بینیم که به حال طبیعی خودش از دنیا رفته باشد.یا به سم جفا و زهر ناجوانمردانه و یا با تیغ شمشیر به شهادت رسیده اند و این درسی برای ماست که ادعای تبعیت از اسلام و مکتب خونین تشیع را داریم و جمهوری اسلامی را به عنوان نظامی برای ادامه راه خونبار آن بزرگواران در جامعه خودمان تاسیس کرده ایم. به راستی اگر سرنوشت ما در جامعه غیر از شهادت در راه خدا و کشته شدن در راه او باشد جز خسران و ضرر چیزی نیست. اگر اسلام است مبارزه دارد، اگر مکتب امام صادق (علیه السلام) است مبارزه و درگیری دارد. ما در اسلام مسلمان بی تفاوت نداریم.

خلفای بنی امیه و بنی العباس همه ائمه خصوصا امام صادق (علیه السلام) را تحت فشار قرار دادند. هنگامی که آن حضرت بعد از پدر بزرگوارشان به امامت و خلافت واقعی می رسند زمانی است که حکومت بنی امیه دارد منقرض می شود و از بین می رود و زمانی است که تازه حکومت بنی العباس می خواهد روی کار بیاید.خوشبختانه در اثر درگیری این دو قطب با هم - یعنی بنی امیه و بنی العباس- امام صادق (علیه السلام) فرصت را برای تبیین احکام و معارف اسلام مناسب می بینند و این کار را شروع می کنند. به امام صادق (علیه السلام) لقب مبین الحقایق و الدقایق را داده اند؛ یعنی آن کسی که نکات ظریف و دقیقی را که در مکتب هست بیان می کند و حقایقی را که بر اثر دروغ پردازی ها و شایعه افکنی ها و تبلیغات سوء دستگاه خلافت آن روز، وارونه جلوه داده شده برای مردم بازگو می کند. پرده از روی حقایق بر می دارد و نکات واقعی اسلام و ایمان را برای مردم تشریح می کند.

در زمان امام صادق (علیه السلام) ما به وضوح مشاهده می کنیم که یک تحول فرهنگی به تمام معنا در جامعه به وجود می آید. آن حضرت در دامان فکری و فرهنگی خودشان بیش از چهار هزار شاگرد ممتاز و نمونه و والا به عالم بشریت و اسلام تقدیم کردند. چهار هزار شاگردی که هر کدام استاد اساتید جهان هستند. چهار هزار شاگردی که در زمان خودشان که گروه های الحادی و مشرک و انواع و اقسام عقاید باطله که از کفر سرچشمه می گرفتند در جامعه رواج پیدا کرده بودند، به مبارزه فکری و فرهنگی با آنها برخاست.

در زمان امام صادق (ع) این خطوط و مسائل به وجود آمده بود و لذا شاگردان امام صادق (ع) می رفتند در مجالس و محافل مختلف و با مادیون و با کسانی که اعتقاد به مبدا و معاد نداشتند، اعتقاد به اصول حقه الهیه نداشند، با آنها به بحث می پرداختند و آنها را محکوم و مطرود می کردند. امام صادق (ع) در دامان خودشان شاگردانی برجسته را پروردش می دادند که به شمه ای از شخصیت و وضعیت یکی از آنها در اینجا اشاره می کنیم. یکی از این شاگردان جابر حیان بود. وی بنابر اعتراف خودش می گوید: تمام علومی را که من دارا هستم از امام صادق (ع) گرفته ام. جابر حیان پایه گذار علم شیمی در میان علوم است و امروز در کشورهای خارج، جابر بن حیان شناخته شده است. وی در انواع علوم اسلامی۵۰۰ کتاب دارد که شامل فقه، اصول، تفسیر و در علوم جدید گیاه شناسی، زمین شناسی، علم شیمی و علومی که از آن مشتق می شود می باشد. او خودش پایه گذار علم شیمی است و بسیاری از کتب نفیسش به زبان آلمانی و فرانسه ترجمه شده و در کتابخانه های برلین و پاریس موجود و مورد استفاده دانشمندان خارجی و شیمیست هایی است که در علم شیمی تخصص دارند و به این کتاب ها نیازمندند.

جابر بن حیان این شاگرد امام صادق (علیه السلام) کاشف دو تیزاب است که به نام تیزاب معمولی و تیزاب سلطانی معروف است. تیزاب سلطانی از ترکیب دو اسید؛ اسید آزتیک و اسید کلریدریک به دست می آید و این شخص کسی است که در زمانی که هنوز کسی بویی از علم شیمی نبرده بود، آمد و این اکتشافات را به عالم علم ارائه داد. در علم نجوم و علم هیئت نیز تبحر داشت. شما عظمت اسلام را ببینید که یک شاگرد مکتب اسلام، کسی که در دامان امام صادق (علیه السلام) بزرگ شده کتاب هایش به عنوان منبع، مورد استفاده قرار می گیرد. به زبان های زنده دنیا ترجمه می شود و دانشمندانی که در این علوم تحقیق می کنند، زانو می زنند تا از این منابع خوشه چینی کنند.

امام صادق (علیه السلام) امثال این شاگرد فراوان دارد. کسانی که وقتی در مجالس شرکت می کردند تمام منحرفان و آنهایی که دستی در الحاد داشتند تحت تاثیر قرار می گرفتند و مغلوب و مجذوب می شدند. یک بار منصور سفاک به خیال خودش برای اینکه امام را اذیت کند به یکی از ایادی خویش دستور می دهد که چهل سوال تهیه کن و ما امام صادق (علیه السلام) را دعوت می کنیم و تو آن سوالات را مطرح کن تا امام صادق (علیه السلام) از جواب عاجز بماند و حیثیتش خدشه دار بشود. آن ملعون خبیث هم می آید به خیال ناقص خودش۴۰ تا سوال تهیه می کند و سپس از امام صادق (علیه السلام) دعوت می شود که به آن مجلس بیایند.در زمانی که منصور در حیره که یکی از شهرهای عراق است به سر می برد در مجلسی که همه در آنجا مجتمع بودند و قطب ها و مغزهای مادی و الحاد گرا در آنجا حضور داشتند این شخص می آید و منصور به او می گوید حالا سوالات خودت را مطرح کن و او شروع می کند به سوال کردن از امام صادق (علیه السلام)؛

یا بن رسول الله درباره این مسئله چه می فرمایید؟ حضرت سه جواب بیان می کند و می فرماید: نظر شما این است، نظر اهل مدینه این است و نظر من این است. همین طور سوال دوم و سوم و چهارم و پنجم تا چهل سوال و جواب های قاطع و دندان شکن امام، آن شخص بیچاره مبهوت را مبهوت تر و بیچاره تر می کند و اینجاست که منصور رو به حاضرین در مجلس کرده و می گوید: می گویند دانشمندترین فرد در مجلس، آن کسی است که آ گاه به تمام مسائل و حتی به اختلافات مسائل باشد.

امروز هم این معنا برای ما مهم است و مایه افتخار. ما متکی به چنین مکتبی هستیم که با تمام ایده ها و تفکرات در جهان می توانیم بحث کنیم و حرف حق خودمان را به کرسی بنشانیم.

سعیدرضا ربیعی