چهارشنبه, ۲۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 12 February, 2025
میهمان نوازی به سبک ایرانی
![میهمان نوازی به سبک ایرانی](/web/imgs/16/151/5r7or1.jpeg)
<مدارس ما هیچ هزینه و زحمتی برای دولت جمهوری اسلامی ایران ندارد و تازه برای دولت مفید هم هست، چرا که ما کودکان را از خیابانها جمع میکنیم و با بضاغت ناچیز خود به آنها درس میدهیم تا سربار جامعه نباشند. با وجود این ماموران دولت، مدارس ما را جمع و بچهها را آواره خیابانها میکنند. > اینها حرفهای یک معلم افغان است؛ زنی که در طول سالهای گذشته بارها و بارها برای کودکان محروم از تحصیل افغانی مدرسه و کلاس درس تدارک دیده و بارها و بارها کارش را از نقطه صفر دوباره آغاز کرده است.
معلم افغان که همزمان سه مدرسه خودگردان افغانی را اداره میکند دل پردردی دارد و حرفهایش رنگ گلایه به خود میگیرند: <شش سال است که من برای آموزش کودکان هموطنم که در ایران حتی حق درس خواندن هم ندارند تلاش میکنم و امسال در سه مدرسهای که به طور مستقیم اداره میکنم حدود ۱۰۰ دانشآموز را تحت پوشش داریم. دولت اجازه نمیدهد که ما مدارس علنی راه بیندازیم، اما مدارسمان را که جمع میکنند ما بچهها را در حیاط و اتاقهای خانههایمان درس میدهیم.
این کلاسها هم هر کدام چند وقت پابرجاست و دوباره جمع میشود. دوباره ما میرویم به فرمانداری و التماس و خواهش میکنیم و دوباره از آنها میخواهیم که فقط اجازه دهند بچههای ما درس بخوانند. فقط همین.>
افغانها در کنار مدارس خودگردانشان، نهضتهای کوچکی هم برای آموزش سواد به بزرگسالان بیسواد در میان خود به راه انداختهاند اما بساط همین نهضتها را هم دولت برمیچیند. خانم معلم مدرسه که از بیم برچیده شدن مدارس جدیدش نمیخواهد نامی از او در گزارش بیاید، میگوید : <نمیدانستند که ما نهضت زنان و مردان راه انداختهایم. اگر میدانستند زودتر از این جلو کارمان را میگرفتند، اما از وقتی که فهمیدند مانع کار شدند. از اول فروردین امسال نهضت سوادآموزی مردان را جمع کردهاند و زنان هم تنها به بهانه کلاس قران و کارهایی از این قبیل به نهضت میآیند و ما نمیدانیم واقعا چه اشکالی دارد و به ضرر چه کسی است که افغانیهای ساکن ایران بدون هیچ هزینهای برای دولت باسواد بشوند؟>
● آیا ما <میهماننواز> هستیم؟
اما پاسخگویی به پرسشی که معلم افغانی مدارس خودگردان طرح میکند تنها به دولت جمهوری اسلامی ایران مربوط نمیشود. ما ایرانیها ملت بسیار میهماننواز و شریفی هستیم. میهمان در نزد ما <حبیب خدا> است و در خانههایمان همیشه و در هر شرایطی به روی او باز است. برای همین هم هست که مهربانانه و با تکیه بر ارزشهای اخلاقی اسلامی - ایرانی و با تبلیغات وسیع، در طول سه دهه گذشته مرزهای کشورمان را به روی برادران و خواهران افغان خود باز گذاشتیم و آنان را به عنوان همسایگان پناهجو در میان خود پذیرفتیم. با این حال حتی در ویژگی درخشان <میهماننوازی> هم به نظر نمیرسد که چندان ملت ثابتقدمی باشیم.
زیرا هنوز زمان زیادی از پذیرش افغانها در ایران نگذشته که با چرخشی اساسی در ادبیات و نگاه خود، افاغنه پناه آورده به ایران را دیگر نه <پناهجو> که <آواره> خطاب میکنیم و با اتکا به روشهایی نه چندان انسانی، حقوقی و قانونی، میهمانان خود را از کشور بیرون میرانیم. طرح خروج افاغنه از ایران این روزها در حالی با شدت و حدت و البته در سکوت کامل خبری ادامه دارد که نحوه برخورد دولت جمهوری اسلامی ایران در اجرای این طرح نگرانیها و هشدارهای بینالمللی را به دنبال داشته است. دهها هزار تن از پناهندگان افغان که سالها در ایران زندگی کرده و نسلی از آنها حتی در کشور ما متولد شده و خود را ایرانی - افغانی میدانند، به دنبال اجرای این طرح مجبور به ترک ایران و یا پناه بردن به زندگیهای پنهانی شدهاند. در همین حال عملیات اخراج افغانها با زور و خشونت همراه بوده و حتی سبب کشته و زخمی شدن تعدادی از افاغنه شده است.
از سوی دیگر دولت جمهوری اسلامی ایران با به حاشیه راندن و در اقلیت قرار دادن جامعه افغان، میهمانان خود را عملا در برابر جامعه ایرانی قرار داده و شرایط بروز آسیبهای اجتماعی را در این جمعیت تشدید کرده است. به طوری که کودکان افغانی در کشور ما حتی حق درس خواندن و تحصیلات ابتدایی نیز ندارند. این در حالی است که ماده بیستوششم اعلامیه حقوق بشر تصریح میکند : <هرانسانی حق دارد که از آموزشوپرورش بهرهمند شود . آموزشوپرورش لااقل تا حدودی که مربوط به تعلیمات ابتدایی و اساسی است باید رایگان باشد. آموزش ابتدایی اجباری است. آموزش حرفهای باید عمومیت پیدا کند و آموزش عالی باید با شرایط تساوی کامل برای همه فراهم باشد تا همه بنا به استعداد خود بتوانند از آن بهره گیرند.>
با وجود این و به دلیل وجود حجاب خبری شدید درباره نحوه اجرای طرح خارج کردن افاغنه از ایران و عدم اطلاعرسانی شفاف درباره برخوردی که در حاشیههای شهری و در اردوگاههای مرزی کشور با این گروه از مهاجران میشود، تضییع حقوق انسانی افاغنه در ایران همچنان ادامه دارد. معلم مدرسه خودگردان افغانها با اشاره به سکوت رسانهها و فعالان حقوق بشر در قبال این رفتارها میگوید: <نه تنها همه در برابر این رفتارها سکوت کردهاند بلکه برای تشدید این رفتارها همکاری هم میکنند. ما الان در اتاقی که ۱۰ عدد نیمکت خراب و از رمقافتاده دارد به بچههایمان درس میدهیم و همین نیمکتها را هم با هزار التماس و خواهش از مدارس دولتی خریدهایم.
در حالی که آنها نیازی به این نیمکتها نداشتند و آنها را در انباری مدارس خود نگهداری میکردند. ما تخته سیاه کلاسمان را از مدرسهای خریدیم که به کلی در حال تعمیر بود و هیچ نیازی هم به این تخته نبود اما مسوولان مدرسه حاضر نشدند تخته سیاه را به بچههای فقیر ما ببخشند.>
این معلم افغان همچنین درباره وضعیت خانوادگی دانشآموزان تحت پوشش مدارس خودگردان میگوید: <بچههای ما همه بچههای کار هستند و در هر ساعتی که بتوانند به صورت فشرده در مدارس ما درس میخوانند. خانوادهشان همه از قشر کارگر هستند؛ یعنی از کسانی که بچههایشان هنوز ۱۰ ساله نشده کار میکنند و خودشان را هم هر ماه از یک کارگاه بیرون میاندازند.>
● بچههایی که هرگز بازی نمیکنند
بچههای افغان بازی نمیکنند. دانشآموزان مدارس خودگردان زنگ تفریح ندارند. آنها نباید سر و صدا و بازی و شیطنت کنند آخر ممکن است همسایههای ایرانی از صدای آنها آزرده شوند و از ماموران بخواهند که مدرسهشان را جمع کنند! آخر این بچهها افغانی هستند. آخر آنها کودک کارند و بدون اینکه گناهی مرتکب شده و یا در انتخاب شرایط زندگیشان سهمی داشته باشند، خیلی زودتر از آنچه فکرش را بکنید با تلخیهای زندگی آموخته شدهاند. خانم معلم میگوید: <البته در این میان بعضی از ایرانیها هم هستند که برای تدریس به مدارس ما میآیند اما آنها هم اغلب مثل خود ما محروماند. پولدارها که به بدبختی ما فکر نمیکنند.
امروز دیگر کسی به خداپرستی و کمک به همنوع فکر نمیکند.> خانم معلم در ایران به دنیا آمده. پدر خانم معلم هم از پیش از انقلاب ایران در کشور ما زندگی میکرده است. خانم معلم اینجا را کشور خودش میداند و خاطرهای از افغانستان ندارد. اما در کشوری که به آن احساس تعلق میکند، جایی ندارد: <ما در ایران با رنج و تحقیر بزرگ شدهایم و الان فرزندانمان هم همین تجربه را از سر میگذرانند. هماکنون به افغانی به عنوان یک جنس گندیده نگاه میکنند؛ یک لجن به جا مانده از سیلاب. البته خیلیها هم هستند که خدا خیرشان بدهد با ما مثل انسان رفتار میکنند اما عموم مردم، ما را تحقیر میکنند. حتی ماموران به خودشان اجازه میدهند که یک ملت را تحقیر کنند یا افغانها را بزنند. حتی مامور راهنمایی و رانندگی در منطقه <آب سرد> دماوند برادر من را به شدت کتک زده است و هزاران مورد دیگر. کارت شناسایی ما را میگیرند و پاره میکنند و همین سال گذشته زنان و مردان افغان را زیر برف در اردوگاه عسگرآباد سه شبانه روز نگه داشتند.>
● متهمان بیگناه و پرونده بیکاری در ایران
از مدتها پیش، مقامات مختلف دولت برای فضاسازی و آماده کردن زمینه اخراج افغانها، دست به تبلیغاتی درباره اشغال فرصتهای کاری در کشورمان به وسیله نیروهای کار افغان کرد و نرخ بالای بیکاری در ایران را به حضور افغانها ربط داد. مدیر کل اشتغال اتباع خارجی در گفتوگو با خبرگزاری فارس اعلام کرد که با اخراج ۵۰۰ هزار کارگر خارجی - که اغلب آنها افغان هستند- نرخ بیکاری ۲ درصد کاهش خواهد یافت. این تبلیغات اما در حالی صورت میگیرد که به نظر نمیرسد نوع اشتغال کارگران افغان ارتباطی با الگوی بیکاری در جامعه ما داشته باشد. طراحان این تبلیغات هنوز به این پرسش پاسخ ندادهاند که آیا اگر کارگران افغانی نیز مثل کارگران مهاجر در کشورهای دیگر از حقوق و بیمه کارگر مهاجر بهرهمند بودند و از نظر اشتغال وضعیت بسامانی داشتند باز هم این همه فرصت شغلی در اختیارشان بود؟ خانم معلم مدرسه خودگردان اما برای این پرسش پاسخ روشنی دارد : <من کارگر ایرانیای را نمیشناسم که مثل کارگران بدبخت افغانی از ۷ صبح تا ۱۰ شب بار بکشد و گونی سیبزمینی ۸۰ کیلویی بلند کند و آخر شب هم کمتر از ۱۰۰۰ تومان دستمزد بگیرد و هر خفتی را تحمل کند تا بچههایش شب گرسنه نمانند و بتوانند پنهانی درس بخوانند. شما کدام افغانی را میشناسید که یک فرصت شغلی واقعی را در کشورتان اشغال کرده باشد؟ آیا جز این است که ما عمله و بنای برجهای شما هستیم و شهرهای بزرگ شما را آباد کردهایم و هیچ حقوقی هم نداشتهایم؟> در همین حال اظهارات مدیرعامل سازمان خدمات موتوری شهرداری تهران نیز شاهدی بر مدعای خانم معلم افغان است. شهریور ماه سال گذشته، مهندس سلیمی اعلام کرد: <با توجه به اینکه بخش اعظم نیروی انسانی فعال در حوزه جمعآوری زباله در شهر تهران کارگران غیرایرانی بودند، با اجرای طرح خروج افاغنه از کشور نتوانستهایم، نیروی انسانی لازم را جذب کنیم و با خروج افاغنه دچارکمبود نیروی جمعآوری زباله شدهایم، چرا که نیروی ایرانی تمایلی به حضور در این حوزه را ندارد.> از سوی دیگر ردیفهای اشتغالی که در طرح آمایش جامعه افغان قابل مطالعه است نیز بیش از ۳۰۰ شغل را در اختیار جامعه افغان ساکن ایران اعلام کرده است که در میان آنها <روده پاککنی گوسفند>، <چاهکنی< >کارگری در مرغداریها و گاوداریها> و <رفتگری> بهترین شرایط ممکن برای افاغنه هستند!
● چرا افغانها عوارض میدهند؟
هر افغانی ۱۸ سال به بالا برای دریافت مجوز کار ۷۰ هزار تومان میپردازد. هر خانواده افغان نیز ۱۸۰ هزار تومان بهعنوان عوارض شهری و ۲۲۰۰ تومان نیز به حساب فرمانداری واریز میکند. با این هزینهها افاغنه ساکن ایران یک کارت با شش ماه اعتبار دریافت میکنند تا بتوانند با آن مشغول به کار شوند اما حتی در طول همین شش ماه هم وضعیت معیشت و اشتغال خانوار افغانی قابلانطباق با معیارهای انسانی نیست. اینچنین است که خانم معلم افغان در طرح جدید خود به برگزاری همایشهایی در سطح شهرستانهای مختلف ایران برای هموطنانش میپردازد.
همایش <بازگشت و بازسازی> که از افغانها میخواهد به کشور خودشان بازگردند؛ هرچند که هنوز کشورشان دستخوش ناآرامیهای پیامد جنگهای اخیر است و هنوز معیارهای حداقلی زندگی و امنیت در بسیاری از مناطق آن متزلزل و دور از دسترس است. اما مهماننوازی ما ایرانیان چنان همسایگان افغانمان را تحتتاثیر قرار داده که ناامنی و فقر و حتی مرگ را در سرزمین جنگزده و آسیبدیده خود به ماندن و تحقیرشدن در ایران ترجیح میدهند. ما ایرانیها ملت مهماننوازی هستیم و حتما این گزارش سازمان دیدهبان حقوق بشر که از تمام نهادهای مسوول خواست تا به وضعیت نگرانکننده افغانیها هنگام خروج از ایران توجه نشان دهد، چندان معتبر نیست. گزارشگر این سازمان در گزارش خود نوشت: <این انسانها پناهنده هستند، به ایران پناه آوردند، حالا به هر دلیلی؛ طالبان، جنگ، فقر.
این کوتاهی دولت افغانستان و سازمان ملل متحد است که دولت ایران به خود اجازه چنین رفتاری میدهد. این اردوگاهها وسط بیابان درست شدند، نه غذا و نه حتی آب کافی به این آدمها داده نمیشود، جای خجالت دارد. برای همه، برای سازمان ملل، برای دولت افغانستان، برای دولت ایران.> اما این گزارش حتما بیاعتبار است، چراکه ما ایرانیهایی بسیار مهماننواز هستیم!
فهیمه خضرحیدری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست