شنبه, ۲ فروردین, ۱۴۰۴ / 22 March, 2025
مجله ویستا

قهوه تلخ، جذابیت فرمی یا رکود محتوایی؟


قهوه تلخ، جذابیت فرمی یا رکود محتوایی؟

شاید در اوضاع کنونی صحبت از گذشته وبازبینی شرایطی که کمدی تاریخی جدید مهران مدیری را به شبکه نمایش خانگی آورد نبش قبر حواشی مبهم پیرامون تولید و نمایش این اثر و بازتاب های …

شاید در اوضاع کنونی صحبت از گذشته وبازبینی شرایطی که کمدی تاریخی جدید مهران مدیری را به شبکه نمایش خانگی آورد نبش قبر حواشی مبهم پیرامون تولید و نمایش این اثر و بازتاب های گسترده اش در رسانه های دیداری، شنیداری، نوشتاری و مجازی محسوب شود اما بی شک آنچه ذهن جستجوگر مخاطب حرفه ای تلویزیون، سینما و شبکه نمایش خانگی را، حول وحوش ساختار این مجموعه به کنکاش در میآورد ارزیابی مسیر حرکتی «قهوه تلخ» در قالب جذابیت فرمی و شاخصه های برجسته آن در قاب هایی چون کارگردانی، دکوراسیون، چهره پردازی و تا حدودی فیلمبرداری و بازیگری در قسمت های اولیه است که نوید یک اتفاق ویژه در هنر بی حس و حال امروز را می داد و به ویژه تجربه های پیشین مهران مدیری در اوج گیری تدریجی کارهایش بر این امر صحه می گذاشت اما هرچه به جلوتر آمدیم نه تنها با پدیده ها و وقایع جذاب و منحصر به فردی روبه رو نشدیم بلکه هر روز از آن جاذبه های اولیه کاسته شد و بازی های کلا می کاراکترها نیز حلا وت ابتدایی خود را از دست داده است.

به واقع فیلمنامه خشایار الوند و امیر مهدی ژوله با تمامی ارزش هایی که برای زحماتشان قائلم، دارای اوج و فرود منطقی جهت خلق موقعیت های ناب کمیک نیست و کمبود خلا قیت در متن تصویری اثر به شدت قابل لمس است که این امر علا وه بر آنکه تداعی گر تاثیرات ملموس حضورنداشتن برادران قاسمخانی بر ساختار نوشتاری «قهوه تلخ» است، می تواند ناشی از دشواری های تجربه ناشده ای باشد که بستر نمایش خانگی رویاروی آثار تولیدی قرار می دهد.

در حقیقت در اوضاع و احوالی که سینما به عرصه اکران کمدی های کم مایه و نازل بدل شده و شبکه نمایش خانگی نیز تله فیلم های تولیدی خود را با ساختاری بسیار ابتدایی روانه خانه های ما می کند، تلا ش قابل تامل مدیری و گروهش در تقدیم یک کمدی تاریخی جذاب با تمامی کوشش های موثر عوامل فنی «قهوه تلخ» به نوعی در نیامده است و حواشی ریز و درشتی چون موضع گیری های افراطی، تهمت های بی پایه و اساس و نگاه غیر منصفانه برخی از اهالی قلم و رسانه نسبت به ساختار اثر، چنان ذهن جامعه را مغشوش ساخته که در مواجهه با پیام های فرهنگی، اجتماعی و گاه سیاسی اثر نمی تواند تمرکزی درست را پیشه کند و چنین است که مصادیق نقد هنری نسبت به مولفه ها و شاخصه های اجتماعی به معنای عام، بازتابشی غیرحقیقی در تفکر اجتماعی یافته و کارکرد مورد نظر سازندگان را پیدا نکرده است. از بعدی دیگر، شاخص های انتقادی مجموعه نسبت به برخی کاستی ها و افراط گری ها نیز به خوبی توسط تحلیلگران ارزیابی نشده و گاه مصداق هایی نه چندان مرتبط با سکانس های قهوه تلخ درمحافل می پیچد که این مساله در شرایط کنونی به عنوان عاملی بازدارنده در تاثیرگذاری بهتر مجموعه بر ساختارهای منحط عمل کرده است.

از وجهی دیگر ساختار روایی اثر به رکود دچار گشته و ریتم مناسب مجموعه در قسمت های آغازین، در پس تکرار موقعیت هایی چون رزم چاقو یا کلیشه بیانی بلوتوس، آن روانی خود را از دست داده و بازی های قابل قبول گروه بازیگری نیز، پوشش خوبی بر ضعف های آشکار فیلمنامه درخلق یک کمدی چند وجهی بارز نیست. در برآیندی کلی وجدای از این ضعف های ساختاری، «قهوه تلخ» کوششی قابل ارج است که در اوضاع پرنوسان امروز، حس و حالی برخانه های ما بخشیده و برای هنر بی کشش و غیرجذاب فعلی، غنیمتی به شمار می آید.

نویسنده : نیما بهدادی مهر