چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

تحلیل تاریخی سیاست دولت انگلیس نسبت به ایران


تحلیل تاریخی سیاست دولت انگلیس نسبت به ایران

مناسبات امپراطوری استعمارگر انگلیس با ایران, جزو مباحث اصلی تاریخ سیاسی ایران معاصر است كه در دوره های مختلف با اشكال گوناگونی رقم خورده است دولت انگلیس با سوابق استعماری و نفوذ طولانی در ایران, از دوران قبل از نهضت مشروطه, به عنوان یكی از دو قدرت بزرگ ذی نفوذ در ایران شناخته می شود

این كشور حتی در دوره رضاخان و بعد از كودتای سوم اسفند سال ۱۲۹۹ سلطه بلامنازع بر ساختار تصمیم گیری ایران داشت. روابط ایران و انگلیس در زمان اوج گیری انقلاب در سال های ۱۳۵۶و۱۳۵۷ وارد حساس ترین مرحله خود شد. این روابط پس از انقلاب اسلامی ایران با فراز و نشیب های بسیاری همراه بود ه است . موضع انگلیس در خصوص پرونده هسته ای كشورمان و آشكار شدن دخالت های این كشور در ناآرامی ها و بمب گذاری های اخیر اهواز مناسبات دو كشور را به پایین ترین سطح كاهش داده است. نوشتار زیر مروری است بر سیر تاریخی روابط ایران و انگلیس و نقش عوامل پنهان این كشور در تحولات جاری ایران . در اوایل قرن نوزدهم، زمانی كه جنگ های ایران و روسیه با شكست ایران پایان پذیرفت و قرارداد تركمنچای به استقلال سیاسی و اقتصادی ایران پایان داد، دوره ای طولانی از رقابت تلخ روس و انگلیس برای تسلط سیاسی و اقتصادی بر ایران آغاز گردید. این رقابت استعماری دو قدرت فوق به یكی از عوامل غالب در تمام امور داخلی و خارجی كشور بدل شد. انگلیسی ها كه در این زمان تسلط كامل خود را بر قاره هندوستان و زنجیره ای از سرزمین ها و راه های منتهی به آن گسترده بودند، این دگرگونی در وضعیت بین المللی ایران را درك كردند و لذا تصمیم گرفتند كه خود را از اتحاد با ایران، «اكنون یك متحد در حال سقوط» كنار بكشند. ولی از آنجا كه با حضور روسیه، كنترل كامل و انحصاری انگلیس بر ایران میسر نبود، سیاست بریتانیا در قبال ایران در طول قرن نوزدهم به دو شق زیر محدود ماند: ۱) با روسیه به نوعی توافق بر سر ایران دست یابد و ۲) به اصل منطقه حایل و بی طرف روی آورد.

با بررسی مدارك و اسناد موجود در مركز منابع بریتانیا، اصول سیاست و اهداف دولت انگلیس در مورد ایران به شرح زیر قابل استخراج است:

۱) استقلال نسبی سیاسی و تمامیت ارضی ایران به عنوان یك سرزمین حائل بین روسیه و خلیج فارس و هندوستان می بایست حفظ گردد.

۲) به ایران نمی بایست اجازه داده شود كه آنقدر قدرتمند و مستقل شود كه خود به تنهایی و یا در اتحاد با قدرت دیگری منافع و اهداف انگلیس در منطقه خلیج فارس و هندوستان را به خطر اندازد.

۳) همیشه باید در تهران یك «دولت دوستانه» یا با نگرش دوستانه نسبت به منافع انگلیس بر سر كار باشد، به گونه ای كه با منافع و اهداف انگلستان ناسازگاری و نگرش خصمانه نداشته باشد.

در طول قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم، اصول كلی فوق به كلیه وزراء مختار و سفرای انگلیس همراه با حكم مأموریت ابلاغ می شد و در دستور العمل صادره از جانب وزارت امور خارجه انگلیس مورد تأكید قرار می گرفت، ولی در مورد روش های اجرایی و تاكتیك های اعمال سیاست ها و نحوه حفظ منافع بریتانیا اختیارات كاملی به عوامل سفارت بریتانیا در تهران اعطاء می گردید.

به منظور حفظ سرزمین ایران به عنوان یك سرزمین حائل و تكمیل سلطه سیاسی و اقتصادی بریتانیا بر تهران، انگلیسی ها وارد رقابتی خشن و عریان با روسها شدند و جنگ تمام عیار سیاسی و اقتصادی كه نمودهای آن تهدید های گوناگون، حملات نظامی، توطئه ها و اخذ امتیازات رنگارنگ اقتصادی و سیاسی بود؛ در این گیرودار، ایران مورد استثمار مضاعف قرار گرفت. بدین معنی كه علاوه بر ایفای نقش خود به عنوان یك كشور حائل بین دو قدرت رقیب و حفظ تعادل و موازنه بین اهداف و سیاستهای آنان، از حضور آنان بهره مند نگردید و علی رغم اعطای امتیازات مختلف اقتصادی، ایران وارد مرحله توسعه اقتصادی نشد. برای مثال زمانی كه موتور توسعه اقتصادی احداث راه های ارتباطی و خطوط راه آهن در كشورهای مختلف بود و حتی در سرزمین های مستعمره مانند هند و شمال آفریقا، با سرمایه گذاری استعمارگران هزاران كیلومتر راه آهن برای بهره برداری از منابع این كشورها ساخته می شد، در ایران رقابت خشن بین این دو قدرت مانع ساخت حتی یك كیلومتر راه و خطوط راه آهن شد. پس از یك دهه رقابت و مذاكرات توطئه آمیز، در ۱۲ دسامبر ۱۸۹۰ (۱۳۰۸ه.ق) قراردادی بین روسیه و امین السلطان صدر اعظم ناصر الدین شاه امضا شد كه مهمترین ماده اش عبارت بود از: «دولت ایران متعهد می شود كه به مدت ده سال از تاریخ امضاء این قرارنامه نه خود اقدام به ساختن راه آهن در ایران كند و نه به هیچ كمپانی یا اشخاص دیگر اجازه یا امتیاز ساختن راه آهن اعطا نماید و پس از انقضای مدت ده سال بلافاصله دولتین درباره تجدید/ تمدید آن با یكدیگر مذاكره به عمل خواهند آورد.»

انگلیسی ها این قرارداد را «عقیم كننده» نامگذاری كردند و علیرغم اینكه ظاهراً از موفقیت روسها در امضاء قرارداد اظهار ناخشنودی می كردند، ولی در خفا كاملاً از قرارداد احساس رضایت كردند و از آنجا كه به شدت با ساخته شدن راه و راه آهن در ایران به لحاظ حفظ راه های منتهی به هند مخالف بودند در یادداشتی نوشته شد كه «حال دیگر هر چه بود گذشت و نوبت آسایش و آرامش رسیده است.» و بدین ترتیب ایران در حالی وارد قرن بیستم شد كه صرفاً شش كیلومتر راه آهن داشت كه میدان غار تهران را به شهر ری، حرم حضرت شاه عبدالعظیم متصل می كرد و لكوموتیوی كه «ماشین دودی» نام داشت روی ریل هایش حركت می كرد، آن هم اگر درشكه چی های میدان غار كه آن را رقیب كسب و كارشان می دانستند چوب لای چرخ آن نمی گذاشتند.در اواخر قرن نوزدهم انگلیسی ها و روسها با جلوگیری و منع ساخت راه آهن در ایران جلوی پیشرفت و توسعه ایران ایستادند و اكنون پس از گذشت ۱۱۵سال از آن زمان، به نظر می رسد تاریخ به گونه دیگری در حال تكرار است و انگلیسی ها به عنوان نماینده غرب در صدد جلوگیری از توسعه صنعت هسته ای در ایران هستند. در راستای اصول و اهداف فوق الذكر، انگلیسی ها جهت جلوگیری از نیرومند شدن ایران و حفظ حكومتهای «دوستانه» در تهران به یك سلسله جریانات و وقایع شیطنت آمیز در ایران دست زدند كه با توطئه چینی ها و تحریكات آشكار و پنهان آنان عجین بود كه نمونه هایی از آنها به شهادت اسناد تاریخی به قرار زیر است:

- شركت مستقیم در مرگ زودرس و نابهنگام عباس میرزا نایب السلطنه كه به گفته قائم مقام به انتظام «دولت و دین» در خطه خراسان و افغانستان مشغول بود، در حالی كه یك پزشك انگلیسی او را درمان می كرد و با مرگ او خیال انگلیسی ها از خطه هرات راحت شد.

- اصرار تحریك آمیز و توطئه سر جان كمپل وزیر مختار انگلیس برای عزل میرزا ابوالقاسم قائم مقام، صدر اعظم وطن پرست و مستقل ایران كه به هیچ وجه حاضر به تسلیم در برابر قدرت متجاوز انگلیس نبود و نهایتاً قتل وی در باغ نگارستان به دست محمدشاه قاجار.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.