پنجشنبه, ۱۴ تیر, ۱۴۰۳ / 4 July, 2024
مجله ویستا

برای ستاره شدن وارد سینما نشدم


برای ستاره شدن وارد سینما نشدم

فروتن می گوید دوست دارد در فیلم های متفاوتی حضور پیدا كند كه احتیاج به حمایت او داشته باشند حتی اگر موقعیت اش به عنوان یك ستاره در بدنه سینما به مخاطره بیفتد باید منتظر ماند و نتیجه این تصمیم را شاهد بود كه چقدر این نوع سینما و فروتن می توانند به هم كمك كنند در صورت نتیجه مثبت به قول خودش باید به او گفت «براوو»

● گفت وگو با محمدرضا فروتن به بهانه بازی در فیلم به آهستگی و باغ های كندلوس

برای محمدرضا فروتن نقش «حامد احمدزاده» در قسمت «تماشاخانه» سریال «سرنخ» شروع بسیار مناسبی جهت ورود به سینما بود. این نقش آنقدر تاثیرگذار بود كه چند دقیقه بعد از پخش از تلویزیون، پیشنهاد فیلمی از مسعود كیمیایی به او می شود. امتداد بازیگری اش باز شاه نقش دیگری است به نام «حامد احمدزاده» كه اوج بازیگری فروتن است در اثر دیگری از كیومرث پوراحمد به نام «شب یلدا». از همین زمان مسیر بازیگری اش تغییر كرد. می گوید دوست دارد در فیلم های متفاوتی حضور پیدا كند كه احتیاج به حمایت او داشته باشند. حتی اگر موقعیت اش به عنوان یك ستاره در بدنه سینما به مخاطره بیفتد. باید منتظر ماند و نتیجه این تصمیم را شاهد بود كه چقدر این نوع سینما و فروتن می توانند به هم كمك كنند. در صورت نتیجه مثبت به قول خودش باید به او گفت «براوو».

▪ یك اتفاقی در روند بازیگری محمدرضا فروتن به وجود آمد. اینكه تصمیم می گیرد از جریان اصلی سینمای ایران رو به فیلم های خارج از بدنه این جریان آورد. یادم هست در هنگام نمایش فیلم «شب یلدا» اعلام كردید كه دوست دارید جریان متفاوت سینمای ایران مثلاً فیلم هایی از جنس سینمای كیارستمی و جلیلی را تجربه كنید. چه شد كه تصمیم به این تغییر رویه گرفتید؟

بله، آن موقع سینماگرانی كه در فیلم های خارج از شاخه اصلی تولید سینمای ایران كار می كردند كمتر سمت و سوی بازیگرانی مثل من می رفتند. اینكه احساس كنند بازیگری می تواند مثل یك نابازیگر جنس بازی اش بكر و تازه باشد تا در كارشان حضور داشته باشد خوشبختانه این اتفاق برای من افتاد. اینكه مازیار میری، ایرج كریمی یا رضا سبحانی از بازیگر حرفه ای به این شكل استفاده می كنند، برمی گردد به خوش شانسی و علاقه ای كه به این نوع سینما داشتم. تصور این است كه آنها این اعتماد را داشتند كه فروتن می تواند جلوی دوربینشان مثل بعضی از فیلم ها «بازی» نكند و من هم می توانم آن جنس بازی كه منظور نظر آنها است را ارائه دهم. خوشبختانه من قبلاً تمایلم را برای حضور در این جنس سینما نشان داده بودم.

▪ این دلیل تمایلتان چه بود؟

ببینید! من با این قصد كارم را شروع كردم كه خودم را در فیلم های فرهنگی و تاثیرگذار متفكر جا بیندازم.

فیلم هایی هم كه به من پیشنهاد می شد انتخاب كردم و هر كدام این مسیر را برایم وسیع تر كرد و توانستم جلو بیایم.

اما بعد از سال ها به جایی رسیدم كه احساس كردم اینكه با فیلمسازان بزرگ و مطرح كار می كنم كه به نوعی كسب اعتبار هم هست، هیچ اشكالی ندارد به شرطی كه آنها هم احساس كنند بازیگرشان محمدرضا فروتن است.

دوست داشتم شأن من را بدانند. نگویند كه ما مثلاً برای این نقش این مقدار هزینه كردیم و فرقی نمی كند كه تو بازی كنی یا كس دیگر. یا اینكه برای این نقش می توانیم این مقدار بپردازیم. احساس كردم اینها دوست ندارند اصول حرفه ای را رعایت كنند و به جایی رسیده اند كه فكر كنند بازیگر باید بیاید و سرش را زیر پایش بگذارد و جلوی دوربین آنها قرار بگیرد. حرف پول و قرارداد هم نزند. البته اگر حس كنم این كارها به لحاظ مالی احتیاج به پشتیبانی دارند حتماً خودم را سازگار می كنم ولی تهیه كننده های قوی پشتشان بود كه چیز دیگری احساس می كردم.

▪ این شرایط از ابتدا بود یا در این اواخر به وجود آمده بود؟

همه كارها این طور نبود. تعدادی از آنها این طور بود. انتظار یك همراهی كه دیگر جنبه سازگاری نداشت. یك بخشی از آن این است كه من نباید جواب خودم را بدهم. این باعث شد كه به رغم پیشنهاداتی كه از فیلمسازان مطرح داشتم از حضور در این فیلم ها سرباز بزنم و سمت آن كارها نروم. حتی بعید نیست یك افت خودخواسته ای را تجربه كنم. مثلاً فیلم «بازنده» را كار كردم. با اینكه می دانستم قصه برایم جذابیتی نداشت و سینمایی هم نبود كه فكر كنم مكمل هم هستیم و می توان جریان خوبی را به وجود آورد. اما به كشف و شهود و دلم رجوع كردم و با ناخودآگاهم صحبت كردم و قبول كردم. البته بازخورد درست و خوبی داشت. در آن زمان با فیلم هایی كه كار كردم جواب خودم را دادم. الان هم اگر قرار باشد سركاری بروم، باید حس كنم آن كار به نوعی احتیاج به حمایت من دارد. مثلاً اگر ایرج كریمی بخواهد فیلم بعدی اش را بسازد هر كمكی كه از دست من برمی آید دوست دارم انجام دهم. به خاطر اینكه دوست دارم كریمی فیلم بسازد اما همواره معیارهای خودم را برای كار كردن دارم.

▪ حضور در فیلم هایی از این جنس شاید موقعیت فروتن را در جذب تماشاگر به مخاطره بیندازد. از این موضوع هراسی ندارید؟

خیلی سئوال خوبی است. فیلم هایی كه اول كار می كردم تقریباً هر دو وجه را داشت. مثلاً «بانوی اردیبهشت » رخشان بنی اعتماد فروش نكرد. اما «زیر پوست شهر» با اینكه استانداردهای فروش را نداشت به شدت مورد استقبال قرار گرفت و در آن سال بعد از «شوكران» بدون تبلیغات و تیزرهای تلویزیونی دومین فیلم پرفروش سال شد. من فیلم هایی داشتم كه هر دو وجه را داشت یعنی هم وجه فرهنگی و اثرگذار را داشت و هم می توانست خوشبختانه با تماشاگر ارتباط برقرار كند. مثل زیر پوست شهر، دو زن و متولد ماه مهر.

▪ پیش خودتان چه معیاری را برای گزینش و حضور در این فیلم ها قرار دادید؟

دوست داشتم در سینمای نوگرای اندیشمند حضور داشته باشم. البته نه فیلم هایی كه به تایید فستیوال های خارجی ساخته می شوند و در آنها یك روشن فكر نمایی شدید وجود دارد. اما مثلاً ایرج كریمی واقعاً روشنفكر است. طبعاً فیلمش هم روشنفكرانه است.

جنس خودشان است و ادا درنمی آورد. دوست دارم با این آدم ها كار كنم. دوست دارم در فیلمی باشم كه فیلمنامه و فكرش از جنس باور باشد. اینكه آدمی كه این چیزها را نوشته مال خودش باشد. سفارش و برای تایید جایی نباشد. الان از آن گذشته كه به این فكر باشم فیلمم می فروشد یا خیر. با تهیه كننده هایی سر و كار دارم كه می گویند فلان فیلمت این قدر فروخت ها، خب مسلماً من می دانم چه فیلمی استانداردهای فروش را دارد و چه فیلمی می فروشد. مردم می توانند یك شبه از من متنفر شوند. به هر حال میزان استقبال مردم در پرونده كاری من مشخص است.

به هر حال نحوه پخش و اكران و میزان استقبال تماشاگر از این جنس سینما مشخص است. مثلاً همین «باغ های كندلوس» و «به آهستگی» در یك زمان نامناسب و تنها دو هفته قرار است اكران باشد. بعضی دیگر از فیلم های شما هم امكان دارد اصلاً اكران نشود. این یعنی به خطر افتادن جایگاه یك ستاره سینما كه با میزان استقبال تماشاگر ارتباط مستقیم دارد.

من دوست دارم از بانیان این سینما باشم و از آن حمایت كنم. فیلم «شاه خاموش» كه یك فیلم تاریخی است در سه، چهار سینما اكران می شود و برای خودش فروش خوبی هم می كند اما جالب است كه تهیه كننده ای من را می بیند و می گوید فیلمت ۸۰ میلیون فروخت. اصلاً فكر نمی كند كه من در چه فیلمی حضور داشتم. در مسیرم به نقطه ای رسیدم كه تهیه كننده ها و كارگردان ها صرف نظر از اینكه فیلم من پرفروش است یا كم فروش باید من را انتخاب كنند. اصلاً به خواست ستاره شدن وارد سینما نشدم و نه می خواهم به عنوان ستاره سینما تلقی شوم، گرچه این اتفاق افتاد.

▪ دلیل این تغییر رویه شما حضور در سینمای متفاوت بود یا احتمالاً نقش های متفاوتی كه با حضور در این نوع سینما به شما پیشنهاد می شد و در سینمای بدنه امكان بازی در آن را نداشتید؟

من بازیگری نیستم كه بخواهم كله معلق بزنم و توانایی هایم را به رخ آدم ها بكشم و بخواهم نقشی متفاوت از نقش های دیگر بازی كنم. من بازیگری هستم كه به نقش وفادارم و نقش را آن طور كه هست حس و اجرا می كنم. اگر تفاوتی در كارهایم وجود دارد اینها خودبه خود به وجود آمده است. اصراری نداشتم كه كاراكتری را متفاوت اجرا كنم. حتی جزء آن دسته از بازیگران هستم كه گریم های خیلی متفاوتی نداشتم. به نظرم در سینمای ایران اشتباهی صورت می گیرد كه فكر می كند كسی كه گریم متفاوتی داشته بازی متفاوتی هم انجام داده است. با همین گریم متفاوت می بینید كه همان حركات را انجام می دهد و همان آدم را تكرار می كند و تیپ كار می كند. مثلاً بازیگر خوبی مثل «ادی مورفی» در یك فیلم ۵۰ تا نقش بازی می كند و همه را اجرا می كند ولی دلیلش این نیست كه مثلاً از «همفری بوگارت» بازیگر بهتری است. من هم می توانم ۵۰ تا تیپ بگیرم و بعد بگویند فروتن چقدر متفاوت بازی می كند. اینها یك مقدار قدرت نمایی و برتری طلبی است كه به غلط در بازیگری مد شده است و فكر می كنند طرف چقدر متفاوت كار كرده است. متفاوت بازی كردن دلیل بازیگر خوب بودن نیست. اینكه بازیگری اصرار كند كه متفاوت از كارهای قبلی باشد آسیبی است برای او. در جایی احساس كردم كه باید از درون تغییركنم نه در ظاهر.

▪ آیا تجربه هایی كه طی این سال ها كسب كردید شما را به شیوه و تكنیك مشخصی جهت نزدیك شدن به نقش یاری كرده و اینكه تجربه هایتان چه جایگاهی در این زمینه پیدا كرده است؟

سر هر فیلمی كه رفتم واقعاً خالی بودم. یعنی اصلاً سعی نكردم از تجربه های قبلی استفاده كنم. فكر كردم یك زندگی و اتفاق دیگر است. باید متن را بخوانم و آن هم به تصویر كشیده شود و من باید جای خودم را در این كار پیدا كنم و خیلی ساده و غریزی خودم را در اختیار كار قرار دهم. بیشتر سعی كردم نقش با من كلنجار برود تا اینكه من بخواهم با آن كلنجار بروم. وقتی شما خیلی سعی می كنید یك اثر هنری خلق كنید خیلی كار هنرمندانه ای انجام نمی دهید. سعی كردم همه آن به صورت ناخودآگاه و با خلاقیت و شور و عشق شكل بگیرد. من آنقدر می دانم كه سعی و تلاش بیهوده نكردم و در كنار آن یك عشق و علاقه زیاد بوده كه هر چه میزان آن برای كاری بیشتر بوده، احساس می كنم كه جواب بهتری می گیرم و موفق تر هستم. هیچ وقت نمی توانم در مورد بازیگری پیچیده توضیح دهم، همین طور كه الان با شما نشستم و صحبت می كنم به همین اندازه سر فیلم تمركز می كنم. اصلاً نمی توانم بگویم كارم سخت است یا آسان. گاهی نقش به نظر آسان است ولی هر چه سعی می كنم نزدیك نمی شوم. مثل اینكه باید در من جاری شود و بیشتر خودم را رها كنم و به باورهایم تكیه كنم آن لحظه از خالق زیبایی ها می خواهم كمكم كند تا كارم را درست انجام دهم.

خسرو خسرو پرویز


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.