چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مؤلفه های عرفان ناب اسلامی
▪ خدا محوری
عرفان اصیل اسلامی، عرفانی «خدامحور» است؛ حال آیا «سلوک منهای خدا» و عرفان خداگریزانه ممکن است؟
عرفانهای بدون خدا و سلوک منهای حق سبحانه، گرفتاری نفسانی و ابلیسی میآورد و «انسان در تاریکی» خود را در «روشنایی» میبینید!
باید هوشیار بود که ایمان به خدا، دارای دو رکن زیر است:
۱) باور قلبی پایدار.
۲) عمل مؤمنانه۱.
«ایمان» هم دارای مراتبی است؛ «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا»۲ و «لِیَزْدادُوا إِیماناً مَعَ إِیمانِهِمْ»۳ . ایمان عقلی- شهودی، ایمان ناب و خالص میتواند مأمن و مصونیتبخش باشد؛ «الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إِیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ»۴. پس عرفان، نباید سکولار و منهای خدا باشد که «سرابی» بیش نیست.
▪ ولایت گرایی
سالک الی اللَّه در عرفان اصیل اسلامی، «اهل ولایت» است؛ یعنی معرفت و محبت به انسان کامل معصوم و تعبد و التزام عملی به سنت و سیره و اولیای دین را نصبالعین خویش قرار میدهد؛ زیرا انسان کامل، هم «صراط مستقیم» است که قرآن کریم فرمود: «إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»۵.
امام صادقعلیه السلام در تفسیر «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»۶ ، فرمود: «واللَّه نحن الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»۷.
امام سجادعلیه السلام نیز فرمود: «نحن ابواب اللَّه و نحن الصراط المستقیم»۸.
سلوک، «صراط مستقیم» میطلبد و تخلفپذیر باشد و نه «اختلاف بردار» و این هم خصوصاً باید تبیین شود و هم مصداقا و در احادیث آمده که انسانهای کامل و مکمل، مصادیق عینی و حقیقی صراط مستقیم هستند و سلوک منهای ولایت آنان معنا ندارد و نتیجهبخش نیست؛ چنان که در تفسیر آیه «ثُمَّ اهْتَدی»۹ از امام زین العابدین، امام محمدباقر و امام صادقعلیهما السلام چنین آمده است: «ثم اهتدن، الی ولایتنا اهل البیت، فواللَّه او ان رجلا عبداللَّه عمرا، ما بین الرکن و المقام، ثم مات و لم یجئی بولایتنا لاکبر اللَّه فی النار علی وجهه»۱۰.
▪ نیاز به استاد
به تعبیر استاد مطهری، سالک برای رسیدن به «توحید»، باید مراحل و منازل را طی کند و در طی مراحل و مقامات که با واردات قلبی همراه است، محتاج «پیر»، «راهنما»، «مرغ سلیمان» و «خضر طریق» یا انسان کامل است که او را مراقبت نماید و از راه و رسم منزلها، آگاهش کند۱۱.
در «عرفان عملی»، پس از طرح ضرورت استاد سلوکی، از شرایط مرید و مراد و شاگرد و استاد گفتهاند؛ مثلا در شرایط استاد چنین گفتهاند:
۱) جامع باشد.
۲) به مقام فنا رسیده باشد.
۳) صاحبنظر و دارای ولایت باطنی باشد.
۴) اسلام شناس کامل باشد.
حال با توجه به ویژگیهای علمی و عملی یاد شده، آیا بهتر نیست که انسان سالک در پرتو انسان کامل معصوم که سنت و سیرهاش حضور دارد، سلوک نماید و از جاده حق و مستقیم «ولایت گرایی»، خارج نشود و به دنبال استادانی برود که ویژگیهای یاد شده را داشته، غرق در ولایت باشند؛ مجتهد، مجاهد و صاحب ولایت باشند.
با توجه به نکات یاد شده است که بزرگان فرمودهاند: «اگر انسان عمری را در پیدا کردن استاد کامل صرف کند، جا دارد».۱۲ همچنین فرمودند: «کسی که به استاد رسید، نصف راه را طی کرده است»۱۳.
▪ شریعت گرایی
شریعت در این جا به معنای مجموعه باید و نبایدها یا احکام فقهی اسلام است که در وجوب، حرمت، اباحه، استحباب و کراهت، ظهور یافتهاند؛ چنان که گفتهاند: «شرع از ماده شَرَعَ (بر وزن زرع) و در اصل، به معنای «راه روشن» است و راه ورود به نهرها را نیز «شریعه» میگویند؛ سپس این کلمه در مورد ادیان الهی و شرایع آسمانی به کار رفته است؛ زیرا راه روشن سلوک و سعادت در آن است و طریق وصول به آب حیات و زندگی حقیقی، معقول و سازنده است؛ پس شریعت هرگاه در مورد آیین حق به کار برود، به خاطر آن است که انسان را به سرچشمه وحی و رضایت الهی و سعادت جاودان که همانند آب حیات است، میرساند۱۴.
«سلوک عرفان»، بدون التزام عملی به شریعت، یعنی واجب و حرام، نتیجهبخش نیست و شریعتگروی برای همه اصحاب سیر و سلوک - چه سالکان مجذوب و چه مجذوبان سالک - در همه شرائط روحی و معنوی مطرح و با توجه به ساحتها و لایههای گوناگونی که دارد، قابل اجرا و کارآمد است. عرفان منهای شریعت، نه ممکن و نه سودمند است؛ «سقوط تکلیف» نه تنها در هیچ مرتبهای از مراتب و هیچ منزلی از منازل معنوی، اعتبار ندارد بلکه تکلیف، بیشتر و وظایف، دشوارتر میشود و به تعبیری سلوک با انجام واجب و ترک حرام، شروع و هر چه جلوتر میرود، انجام مستحبات و ترک مکروهات و مباحات نیز بر آن اضافه شده، به گونهای که اهل معرفت خاص، به مرتبهای میرسند که تنها دو وظیفه شرعی، یعنی «واجب و حرام» را میشناسند؛ یعنی «مستحب» را بر خود واجب و مباح و مکروه را حرام میدانند؛ تا رابطه آنها با خدا عمیقتر و نیل به مقامات معنوی و فتوحات غیبی، دسترسپذیرتر و شفافتر گردد که به تعبیر علامه طباطبایی، «افراد هر چه به خداوند تقرب بیشتری داشته باشند، تکالیف سنگینتری است که حسنات الابرار، سیئات المقربین»۱۵.
عرفان منهای شریعت، عرفان منهای عرفان است و ضلالت و فساد و نهایتش نیز ندامت و پشیمانی است. علیعلیه السلام فرمود: «الا و ان شرائع الدین واحده وسبله قاصده فمن اخذبها لحق و غنم و من وقف عنها ضل و ندم»۱۶.
استاد جوادی آملی میفرمایند: «البته اگر عارفان در سیر و سلوک، تابع شریعت و ولایت اهل بیتعلیهم السلام باشند و راه صحیح را طی کنند. گوشهای از علم شهودی انبیاء و اولیا به آنها میرسد۱۷ و در جای دیگر فرمود: «معلوم میشود اگر تهذیب و تزکیه، برخلاف مسیر شرع باشد، چنین ریاضتی باطل است؛ یعنی سیر و سلوک جز با انجام واجبات و مستحبات از یک سو و ترک محرمات و مکروهات، از سوی دیگر، قابل قبول نیست و بازدهی ندارد...»۱۸ وی در تفسیر آیه «وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّی یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ»۱۹ نوشته است: یقین در آیه «وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّی یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ»، همان یقین معرفتی است و اگر به مرگ تفسیر شده، از باب جری و تطبیق است؛ نه تفسیر مفهوم یقین و حتی «غایت» نیست؛ تا گفته شود که وصول به یقین، غایت عبادت است؛ پس عبادت کن تا به یقین برسی و با دستیابی به یقین، میتوانی عبادت را رها کنی؛ هرگز، بلکه مراد آن است که یکی از منافع عبادت، یقین است و رسیدن به یقین، جز از راه عبادت و بندگی، میسور نیست.۲۰
علامه طباطبایی نیز پندار برخی را که در تفسیر آیه میگویند: رهایی از عبادت، پس از وصول به یقین دست میدهد، نقد و نفی کردهاند.۲۱
▪ عقلگرایی و خردورزی
عرفان اسلامی برای عقل و خرد، اصالت و اهمیت قائل است و برهان و عرفان را مانعه الجمع ندانسته است و به بهانه «شهود»، از «فهم» و به بهانه عرفان، از برهان و استدلال، گریزان نیست.
استاد مطهری میگوید: «در اسلام، اصالت با عقل و معرفت عقلی است که به واسطه آن و با چنین کلیدی، انسان به دامان معرفت شهودی و معارف قلبی وارد میشود»۲۲.
به هر تقدیر، عرفان، عقل را از کار نمیاندازد و از مصدر تشخیص، عزل نمیکند؛ بلکه آن را شکوفا نموده، به مراحل بالاتر و مراتب والاتر، دعوت میکند و معرفت شهودی سلوکی، در طول معرفت عقلی و برهانی است و نه در عرض آن و کافی است اندکی به آیات ذیل و تفسیرهای آنها توجه نمائیم:
الف) «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ لا هُدی وَ لا کِتابٍ مُنِیرٍ»۲۳.
ب) «لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَه لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»۲۴.
ج) «إِنَّ فِی ذلِکَ لَذِکْری لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَی السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِیدٌ»۲۵.
استاد شهید مطهری میگوید: «به نظر ما، سخن از ترجیح آن راه بر این راه، بیهوده است؛ هر یک از این دو راه، مکمل دیگری است و به هر حال، عارف، منکر ارزش راه استدلال نیست».۲۶ پس در معرفتشناسی جامع قرآنی و حدیثی، جایگاه هر کدام از «عقل و دل» و برهان و عرفان، معلوم و حضور یکی، عامل غیبت دیگری نیست. استاد مطهری میگوید: «از کانون دل، حرارت و حرکت بر میخیزد و از کانون عقل، هدایت و روشنایی...».۲۷ البته در این که میان اهل تصوف و عرفان، نسبت به عقل افراط شده و عقل را تحقیر کردهاند، تردیدی نیست؛ امّا مقام عشق، بالاتر از مقام عقل است و ضدیتی با هم ندارند و عقل خالص با شهود ناب، قابل اجتماع هستند.۲۸ بنابراین، چنین نتیجه میگیریم:
الف) عقل و خرد، دارای ارزش معرفتی و شرط لازم ورود به عرفان و سلوک عرفانی است.
ب) عقل سلیم، معیار سنجش مکاشفات و مشاهدات عرفانی است و در طول هم هستند و نه در عرض هم.
ج) عقل، استعلاء یافته و برین، خود رهآورد شهود عرفانی و دوران پختگی «عرفان عملی» است.
▪ ریاضت معقول، مشروع و معتدل
در عرفان عملی اسلام، «ریاضت»، نقش مهم و سرنوشتسازی دارد؛ تا درون انسان، نورانی و پاک گردد و «ریاضت» در مراتب و مراحل سلوکی، بار معنایی و معرفتی خاصی دارد.
«ریاضت سلوکی»، حداقل باید سه ویژگی کلی و کلان داشته باشد که عبارتند از:
الف) عقلانی بودن. ب) شرعی بودن. ج) معتدل بودن.
امام علیعلیه السلام فرمود: «هی نفسی اروضها بالتقوی»۲۹ ؛ «آن نفس من است که با تقوا، آن را ریاضت میدهم».
در قرآن کریم، بهترین تعریف از ریاضت «معقول و معتدل» آمده است؛ «و اما کسی که از ایستادن در برابر پروردگارش هراسید و نفس خود را از هوس باز داشت... پس جایگاه او، همان بهشت است».۳۰
وجود داستانهای عبرتانگیزی در صدر اسلام، مانند داستان عثمان بن مظعون، عبداللَّه بن عمرو و سخن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در نقد و ستیز با زهد افراطی، میتواند تحمل تفسیر درستی از ریاضت و زهدگرایی باشد به تعبیر استاد مطهری، «زهد برای آدمی،تمرین است؛ اما تمرین روح و روح با زهد ورزش مییابد و تعلقات اضافی را میریزد و سبکبال و سبکبار میگردد و در میدان فضایل، سبک به پرواز در میآید».۳۱ اینک به چند روایت پیرامون زهد توجه کنید:
۱) امام علیعلیه السلام فرمود: «ای مردم! زهد، کوتاه کردن آرزوست».۳۲
۲) «تمام زهد در دو کلمه قرآن آمده است؛ «بر آن چه از دستتان رفته، اندوهگین نشوید و به آن چه به دست آوردهاید، سرخوش نباشید».۳۳
۳) امام صادقعلیه السلام فرمود: «زاهد در دنیا کسی است که حلال دنیا را از ترس حسابرسی آن کنار بگذارد و حرام دنیا را از ترس عذاب آن کنار بگذارد».۳۴
۴) معنای زهد را میتوان از برخورد قاطع امام علیعلیه السلام با جریان «عاصم بن قاسم» فهمید. هنگامی که او ترک دنیا کرده، اهل و عیال را رها کرد و نفقه زندگی او و عیال او را برادرش «علاء بن زیاد» میداد، حضرت او را نکوهش کرد و برای شبههزدایی و دادن روش و معیار صحیح برای همیشه تاریخ، فرمود: «وای بر تو! من مانند تو نیستم. همانا خداوند متعال، بر امامان عادل، مقدر کرده که در حد ضعیفترین مردم، بر خود سخت بگیرند».۳۵
پس در ریاضت و زهد ناب اسلامی، نکات ذیل قابل تأمل و راهگشا خواهند بود:
الف) زهدورزی و عدم وابستگی به دنیا، با بهرهمندی به قدر کفاف و نیاز، منافات ندارد.
ب) سرچشمه ریاضت اسلامی، «شریعت» است که ریاضت معتدل، معقول و مقبول را در یک هندسه سلوکی تعریف شده، ارائه میدهد.
ج) سنت و سیره انسان کامل معصوم، الگوهای جامع و کاملی، برای ریاضت و زهدگرایی است.
د) ریاضت و زهد، به معنای ترک وظایف فردی، خانوادگی و اجتماعی نیست.
ه) زهدورزی، باید آثاری چون وظیفهگرایی، معنویت و نورانیت درونی، جهاد و مبارزه با انحرافها و تحریفها، کرامت نفس و فروتنی داشته باشد.۳۶
▪ عرفان عبودیت محور
عرفان اسلامی در بعد علمی و عینی، عرفانی است که از رهگذر بندگی و عبودیت شکل میگیرد و سیر و سلوک، نه برای رسیدن به کشف، کرامات، شطح و غیبگویی، پیدا کردن موقعیت اجتماعی و مریدپروری نیست؛ بلکه تنها و تنها برای بندگی خدا خواهد بود.
قرآن کریم با آیه «رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَه وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ»۳۷، منطق و معیاری را ارائه کرده که با جهانبینی محدود صوفیانه و تفکر خلوتگرایانه و بینش درونگرایانه محض، سازگار نیست و عرفان را با انگیزه الهی داشتن و برای خدا عمل کردن در خلوت و جلوت و در هنگام عبادت و تجارت، تأیید میکند.
از دیدگاه عرفان اسلامی، بندگی خدا، در همه ساحتهای زندگی دیده میشود؛ یعنی خوردن، آشامیدن، مهرورزی، به زن و فرزند و تأمین معیشت و نفقه آنها، تحصیل علم و تولید اندیشه، سیاستورزی و عدالتگستری و...، همه مشمول حکم عبادت میباشند.
▪ عرفان سیاسی
با توجه به مطالب پیش درباره زهد، ریاضت و عبودیت در عرفان اسلامی، حاصل میشود که عرفان عملی اسلام، نه تنها با سیاستورزی در تضاد و چالش نیست، بلکه سیاست در دل عرفان قرآنی و ولایی نهفته و عرفان به سیاست نیز جهت خدایی و الهی میدهد و رهبری جامعه، در حقیقت ساماندهی و نظامبخشی امت، در راستای اهداف عالی الهی است.
علامه جعفری میگوید: «رهبر یک جامعه، بزرگترین وسیله رسیدن به حیات معقول و زندگی هدفدار تکاملی جامعه است؛ لذا خود باید در عالیترین حد ممکن، از حیات معقول و زندگی هدفدار تکاملی که بر مبنای «عرفان مثبت اسلامی» استوار شده است، برخوردار باشد».۳۸
امام خمینی خطاب به فرزندش، مرحوم احمدآقا فرمود: «پسرم! نه گوشهگیری صوفیانه دلیل پیوستن به حق است و نه ورود به جامعه و تشکیل حکومت، گسستن از حق است؛ میزان در اعمال، انگیزههای آنهاست. چه بسا عابد و زاهدی که گرفتار دام ابلیس است و آن دامگستر، با آن چه متناسب او است، چون خودبینی و خودخواهی و غرور و عجب و بزرگبینی و تحقیر خلق اللَّه و شرک خفی و امثال آنها، او را از حق دور و به شرک میکشاند و چه بسا متصدی امور حکومت که با انگیزه الهی، به معدن قرب حق نایل میشود».۳۹
استاد شهید مطهری میگوید: «عرفان، هیچ وقت در نهایت امر، سر از خدمت به خلق در نمیآورد؛ در وسط راه و بلکه در مقدمه راه، سر از خدمت به خلق در میآورد. خدمت به خلق در عرفان هست و باید هم باشد؛ ولی خدمت به خلق، نهایت راه نیست. خدمت به خلق، مقدمهای از مقدمات عرفان است».۴۰
▪ ذکر و یاد خدا
بحث ذکر، از بحثهای دامنهدار و مهم عرفان عملی است. ذکر، نقطه آغازین سلوک و حرکت عرفانی است و در همه مراحل و مقامات نیز حضور جدی و سرنوشتسازی دارد. با ذکر، انسان از ماده به معنا و از مُلک به ملکوت و از فرش به عرش، هجرت میکند و ذکر در واقع، از قید خودپرستی و انانیت به در آمدن است و در همه حال، یاد خدا بودن است.
ذکر دارای اقسامی است که عبارتند از: ذکر قلبی و ذکر عملی.
ذکر عملی از همه مهمتر است؛ زیرا دوری از گناه و لغزش و روی آوردن به تعبد و تدین و عمل مبتنی بر شریعت است و ذکر، حالتی نفسانی و کیفیتی درونی است که معارف را از گزند خطا و لغزش و دل را از فراموشی خدا باز میدارد و ذکر خدا، زمان و مکان نمیشناسد و حد خاصی ندارد. در قرآن آمده است:
۱) «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً»۴۱.
۲) «الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِهِمْ...»۴۲.
۳) «وَ اذْکُرْ رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَ خِیفَه»۴۳.
در حدیثی امام صادقعلیه السلام خطاب به ابی عبیده آمده است: «درباره ذکر بسیار خداوند، منظور «سبحان اللَّه والحمدللَّه ولا اله الا اللَّه واللَّه اکبر» نیست؛ اگر چه این هم از آن است؛ اما منظورم یاد خدا درباره چیزی است که حلال یا حرام کرده است. پس اگر طاعت خدا بود، به آن عمل کند و اگر نافرمانی خدا بود، آن را ترک کند».۴۴
▪ عشق و محبت
عرفان و عشق، سرنوشتی همراه داشته، به گونهای که جدایی ناپذیرند و نام یکی، نام دیگری را تداعی میکند. خدای سبحان از باب حب به ذات، تجلی کرد و این همه عوالم پیدا و پنهان را آفرید و همه هستی نیز عاشق و شیدای او هستند.
امام علیعلیه السلام میفرماید: «خدایا! از تو خواهانم که قلبم را از محبت خودت لبریز گردانی».۴۵
قرآن مجید، هندسه محبت خدا را چنین ترسیم میکند: «اگر [به راستی] خدا را دوست میدارید، مرا پیروی کنید؛ خدا شما را دوست میدارد»۴۶ و پس از آن، دوستی عترت طاهره پیامبر اکرم، معیار اساسی است؛ «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّه فِی الْقُرْبی».۴۷
ناگفته نماند که عشق، تعریف نابردار و تفسیر ناشدنی است؛ زیرا از جنس چشیدنیهاست و نه شنیدنیها که با فنای عاشق در معشوق، درک کردنی و شناخته شدنی است؛ «الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ».۴۸
● نتیجهگیری
عرفان اسلامی با مبانی و مؤلفههایی که دارد و به بخشی از آنها اشاره شد، عرفان توحید و ولایت است؛ عرفانی است که در آن، بار امانت الهی، یعنی ولایت مطلقه الهیه۴۹ را انسان عارف دردمند، به دوش میکشد و در فرجام کار نیز از این نعیم الهی، پرسش میشود؛ «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ».۵۰
معرفت نفس در عرفان اصیل قرآنی، طریقت داشته، نه موضوعیت؛ «و تکون النفس طریقا سلوکا و اللَّه سبحانه هوالغایه التی یسلک الیها و ان الی ربک المنتهی».۵۱
مراقبت و محاسبه نفس، در یک ریاضت مبتنی بر شریعت محمدی است که انسان عاشق کمال و وصال را به توحید ناب و لقای رب میرساند که مبنای آن، ایمان و عمل صالح میباشد.
عرفان اصیل اسلامی، خداگرایی و خداباوری و خداجو شدن است و رنگ و بوی رحمانی یافتن که بر اثر تقوای الهی، رزق معنوی انسان میشود و علم لدنی و افاضی و رحمت خاصه الهی، شامل حال او میگردد.۶۴ و مقامات عارفان راستین و اولیای حقیقی، به دلیل فنای فعلی، صفاتی و ذاتی آنها در خدا، برای ما دور افتادگان وادی حیرت و ضلالت و واماندگان کوی سرگشتگی و طبیعت، میسور نیست.۵۲
پینوشت:
۱. ر.ک: مطهری، حکمتها و اندرزها، ج ۱، ص ۴۷-۵۰.
۲. نساء، آیه ۱۳۶.
۳. فتح، آیه ۴ .
۴. انعام، آیه ۱۲۲.
۵. یس، آیه ۳ و ۴.
۶. حمد، آیه ۶.
۷. نور الثقلین، ج ۱، ص ۲۱.
۸. همان، ص ۲۲.
۹. طه، آیه ۸۱.
۱۰. طبرسی، مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۵؛ طباطبایی، المیزان، ج ۱۴، ص ۱۹۹.
۱۱. ر.ک: مطهری، مجموعه آثار، ج ۲۳، ص ۲۷-۳۶.
۱۲. حسن زاه آملی، در آسمان معرفت، ص ۲۶.
۱۳. سیدمحمدحسین تهرانی، رساله سیر و سلوک منسوب به بحر العلوم، ص ۱۱۵-۱۱۶.
۱۴. ر.ک: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۲۱، ص ۲۶۸؛ تفسیرالمیزان، ج ۵، ص ۵۷۴ و ج ۱۸، ص ۲۵۲.
۱۵. رساله الولایه، ص ۱۷-۲۰.
۱۶. نهج البلاغه، خطبه ۱۲.
۱۷. جوادی آملی، دینشناسی، ص ۲۶۸.
۱۸. تفسیر موضوعی قرآن مجید، ج ۱۱، ص ۲۹۵.
۱۹. حجر، آیه ۹۹.
۲۰. دینشناسی، ص ۷۰-۶۹ (با اندکی تصرف)؛ تفسیر موضوعی قرآن مجید، ج ۱۱، ص ۱۳۸-۱۳۷.
۲۱. ر.ک: تفسیر المیزان، ج ۸، ص ۲۸۸-۲۸۹.
۲۲. ر.ک: مجموعه آثار، ج ۴، ص ۹۶۰-۹۶۱؛ ج ۲۱، ص ۴۸۴-۴۸۵؛ ج ۲۳، ص ۱۸۴-۱۸۶.
۲۳. حج، آیه ۸-۹.
۲۴. نحل، آیه ۷۸.
۲۵. ق، آیه ۳۷.
۲۶. مجموعه آثار، ج ۶.
۲۷. مجموعه آثار، ج ۲۳، ص ۷۷۱-۷۷۲.
۲۸. ر.ک: مطهری، مجموعه آثار، ج ۲۲، ص ۲۱۴.
۲۹. نهج البلاغه، نامه ۴۵.
۳۰. نازعات، آیه ۴۰ و ۴۱.
۳۱. مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۵۴۱-۵۳۹.
۳۲. نهج البلاغه، خطبه ۷۹.
۳۳. حدید، آیه ۲۳.
۳۴. نهج البلاغه، خطبه ۴۳۹.
۳۵. جامع السعادت، ج ۲، ص ۵۲.
۳۶. نهج البلاغه، خ ۲۰۹؛ کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۴۰۱.
۳۷. ر.ک: مطهری، مجموعه آثار، ج ۲۳ ؛ ناظم زاده قمی، علیعلیه السلام در آینه عرفان، ص ۲۸۱-۳۲۸ ؛ تفسیر موضوعی قرآن مجید، ج ۱، ص ۱۷۱-۱۹۰.
۳۸. نور، آیه ۳۷.
۳۹. عرفان اسلامی، ص ۱۰۲ و ۱۰۸.
۴۰. نامههای عرفانی، ص ۱۱۹-۱۲۰.
۴۱. م.ل، ج ۲۳، ص ۳۸۹.
۴۲. احزاب، آیه ۴۱.
۴۳. آل عمران، آیه ۱۹۱.
۴۴. اعراف، آیه ۲۰۰.
۴۵. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۲۰۰.
۴۶. همان.
۴۷. آل عمران، آیه ۳۱.
۴۸. شوری، آیه ۲۳.
۴۹. بقره، آیه ۱۶۵.
۵۰. تفسیرالمیزان، ج ۱۶، ص ۳۴۲.
۵۱. تکاثر، آیه ۸ ؛ ر.ک: علامه تهرانی، مهرتابان، ص ۲۱۹.
۵۲. المیزان فی التفسیر القرآن، ج ۱۷، ص ۱۹۳-۱۹۴.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست