شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
ماهی سیاه کوچولو یا زندگی
ادبیات مدرن کودکان در ایران با جبار باغچه بان آغاز شد. باغچه بان و کسانی مانند عباس یمینی شریف توانستند تاثیر مناسبی از ادبیات کودکان در آموزش و پرورش به جا گذارد. با همه اینها از افراد بسیار کمی با تاثیر عمیق و موفق در ادبیات داستانی کودک ایران می توان سراغ گرفت. هوشنگ مرادی کرمانی ، علی اشرف درویشیان ، رضا رهگذر و نام های بسیار دیگر که هیچ کدام به شهرت صمد بهرنگی دست نیافتند. در تمام سال های دهه پنجاه ، صمد بهرنگی سرشناس ترین نویسنده ادبیات داستانی کودک و نوجوان ایران بود .
نویسنده ای با بیش از ۲۰ قصه برای بچه های ایران ، مانند؛ ماهی سیاه کوچولو ، پسرک لبو فروش ، الدوز و کلاغ ها ، الدوز و عروسک سخنگو ، ۲۴ ساعت در خواب و بیداری ، تلخون ، حلزون پیچ پیچی و ... ، چندین مقاله درباره مسائل تربیتی و اجتماعی ، همچون ؛ کندوکاو در مسائل تربیتی ایران ، الفبای فارسی برای کودکان آذربایجان و ... ، بازنویسی افسانه های آذربایجان مثل ؛ تاپما جالار،قوشما جالار و دو جلد افسانه های آذربایجان و البته چند ترجمه همچون ما الاغ ها از عزیز نسین ، خرابکارها و ... .
صمد بهرنگی نویسنده رئالیسم اجتماعی است و قصدش از نویسندگی سرگرم کردن نیست که آگاهی و بیداری است ، گیرم که مخاطبانش را به دنیای بزرگتر ها راهی نباشد ، اما خود او آنچنان جدی می گیردشان که بگوید : " اکنون زمان آن است که در ادبیات کودک به دو نکته توجه کنیم ؛
۱) ادبیات کودکان باید پلی باشد بین دنیای رنگین بی خبری و رویاها و خیال های شیرین کودکی و دنیای تاریک و آگاه غرقه در واقعیت های تلخ و دردآور و سرسخت محیط اجتماعی بزرگترها ...
۲) باید جهان بینی دقیقی به بچه داد : معیاری به او داد که بتواند مسائل گوناگون اخلاقی و اجتماعی را در شرایط و موقعیت های دگرگون شونده دائمی و گوناگون اجتماعی ارزیابی کند . "
انقدر جدی که می خواست کودکانی اندیشمند و ایثارگر بار بیاورد ، جامعه ای پر از « ماهی های سیاه کوچولو» ، به همین خاطر هم در مقاله ای در مجله نگین می نویسد : " دیگر وقت آن گذشته است که ادبیات کودکان را محدود کنیم به تبلیغ و تلقین نصایح خشک و بی برو برگرد ، نظافت دست و پا و بدن ، اطاعت از پدر و مادر و ... مسایلی از این قبیل که نتیجه کلی و نهایی همه آنها بی خبر ماندن کودکان از مسایل بزرگ و حاد و حیاتی محیط زندگی است . "
در اینکه صمد بهرنگی یکی از چهره های ادبیات معاصر ایران است هیچ تردیدی وجود ندارد ، چه بدین دلیل که مولفان و منتقدان جدی او در تاثیر گذار بودن وی تردید نداشته اند ، کسانی مانند جلال آل احمد ، شاملو ، غلامحسین ساعدی ، گلسرخی ، علی اشرف درویشیان ، مصطفی رحماندوست و بسیاری دیگر، و چه با این دلیل که تیراژ کتابهایش از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۸ به ۵۰۰ هزار نسخه رسید اگرچه پس از آن سالها تا همین اواخر مجوز انتشار نمی یافتند .
بدون شک صمد و آثارش به عنوان متن باید در بستری از اوضاع اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی زمانش قرار گیرد تا جلوه و جلای خود را رخ بکشد ، چرا که در غیر این صورت گاه با قهرمانانی روبه رو می شویم بی مایه از خصوصیات شخصیتی و روانشناسی فردی و داستانهایی با پایانبندی های اخلاقی و کلیشه ای .
زمانی که چیزی بیش از ۷۵ درصد جمعیت کشور را روستائیان تشکیل می دادند ، زمانی با مردمان بسیاری بدون سواد خواندن و نوشتن . شهرهایی مورد هجوم مهاجران بیکار روستایی. قصه های بهرنگی زائیده این فضا و زمان اند با خصایص منحصر به فردی که باید در کتابهای تاریخ اجتماعی مورد موشکافی قرار گیرند. در این اوضاع و احوال است که می توان داستانهایی داشت که قصه و روایت و شخصیت و پایان و همه و همه قربانی فریادی می شوند که نویسنده قرار است سر دهد . قهرمانان قصه های صمد در چنین شرایطی ناچارند قدم در راه خطاهای کلیشه ای بگذارند تا مخاطب را بیاموزند که دست روی دست نگذارد و بی عمل ننشیند .
زمانه ای با تفاوتهای طبقاتی که البته نه همه نویسندگان عصر ، صمد بهرنگی را وا می دارد که قهرمانانش را از میان لبو فروشان و دستفروشان و مهاجران و رعایا و روستاییان برگزیند تا همه طبقه بندی های داستانی کودکان را در هم بریزد و قصه و افسانه و داستان و مثل و اسطوره را از قالب سرگرمی به در آرد و به چهار چوب استعاره به مثابه نوعی سلاح بیاویزد.
این بستر نباید از متن جدا بیفتد. که دردها اگر هستند، درمان هست. که اعتقادی این چنین لازم بود تا همه چیز در خدمت درمان درآید. صمد بهرنگی تنها یک قصه نویس نبود و یا شاید بهتر است بگویم داستان تنها دست آویزش نبود. مقاله هایی که با نام های مستعار بسیار در نشریات چاپ شدند و به مشکلات آموزش و پرورش ایران تاختند و آئین نامه دبستان ها را به تمسخر گرفتند و ... . ص . قارانقوش در کتاب هفته ، بهرنگ صاد و چنگیز مرآتی و ... همه و همه صمد بهرنگی اند . همان صمدی که احمد شاملو « غول و هیولای تعهد » می نامدش و غلامحسین ساعدی « معجزه آگاهی » . همان صمد بهرنگی که ۱۷ شهریور ۱۳۴۸ در ۲۹ سالگی در رود « ارس » غرق شد و راست یا دروغ ذهن شهید ساز ما دوست دارد بگوید " او را در ارس غرق کرده اند " . مانند شریعتی ، مانند تختی .
می گویند « ماهی سیاه کوچولو » شاهکار صمد بهرنگی است . همان که در ایتالیا و چکسلواکی شایسته دریافت جایزه شناخته شد ، اما غلامحسین ساعدی می گوید: " شاهکار او زندگیش بود " و جلال آل احمد می گوید که می خواسته بعد از مرگ او چو بیندازد که صمد عین آن ماهی سیاه کوچک از راه ارس خود را به دریا رسانده است تا روزی از نو ظهور کند .
مریم ناظمی یگانه
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
امیرعبداللهیان حسین امیرعبداللهیان دولت سیزدهم دولت سیستان و بلوچستان جنگ انتخابات مجلس شورای اسلامی حجاب مجلس افغانستان حسن روحانی
ایران سیل تهران هواشناسی شهرداری تهران بارندگی سازمان هواشناسی باران فضای مجازی آتش سوزی هلال احمر آموزش و پرورش
مسکن بانک مرکزی دلار قیمت خودرو قیمت دلار قیمت طلا تورم ارز سهام عدالت بازار خودرو حقوق بازنشستگان ایران خودرو
مسعود اسکویی ایتالیا صدا و سیما تلویزیون بی بی سی دفاع مقدس مهران غفوریان موسیقی صداوسیما سریال سینمای ایران سازمان صدا و سیما
رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل جنگ غزه حماس روسیه آمریکا انگلیس اوکراین نوار غزه ایالات متحده آمریکا جنگ اوکراین
فوتبال پرسپولیس استقلال سپاهان لیگ برتر رئال مادرید باشگاه استقلال جواد نکونام بازی علی خطیر باشگاه پرسپولیس بایرن مونیخ
اینستاگرام خواب آیفون دیابت اپل ناسا عکاسی تبلیغات موبایل گوگل
سلامت کبد چرب فشار خون گرما