دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا

ردپای زمان در زندگی گم شده است


ردپای زمان در زندگی گم شده است

این لحظه های بی قرار براده های طلای «وقت» هستند که به تاراج غفلت ها از دست می روند و حسرت به جای مانده از طومار بی حاصل زمان برباد رفته روح و آرامش خاطر انسان را در گذر عمر می آزارد و درخشندگی تحول فکری و جلوه گری آینه زندگی را مه زده می کند

... این لحظه های بی قرار براده های طلای «وقت» هستند که به تاراج غفلت ها از دست می روند و حسرت به جای مانده از طومار بی حاصل زمان برباد رفته روح و آرامش خاطر انسان را در گذر عمر می آزارد و درخشندگی تحول فکری و جلوه گری آینه زندگی را مه زده می کند.

- باور نمی کنی؟! من باب تجربه میدانی، تمام یک روز وقتت را به طور تمام عیار تلف کن! از ثانیه ها و دقایق اتلاف وقت چشم پوشی کن اما ساعت ها زمان از دست رفته در متن، کناره و لایه های جامعه را خوب تماشا کن و سیاحت کن که چطور این اوقات گران بها همچون جریان ساکت آب در جوی، به سهل و بدون اندک توجه در بستر جامعه، هدر می رود.

... محورهای کلی این گزارش شامل قدرشناسی و ارزش وقت است و اینکه رعایت این موارد چه نقشی در جریان زندگی می گذارند. همچنین فرایندهای وقت ناشناسی چه تأثیری در زندگی خواهد داشت و برای ساماندهی هرچه مناسب تر زمان مداری در گستره جامعه چه نکاتی می باید رعایت شود و نیز مدیریت و فرهنگ سازی وقت مداری چه تأثیری در توسعه زمان شناختی دارند.

اگر دقت کنی همه جا می بینی چوب بی سر و صدای نازل ترین حراج بر طلای وقت زده می شود: در برخی ادارات، بانک و خودپرداز، ایستگاه اتوبوس، نانوایی، درمانگاه، بیمارستان، نام نویسی، استخدام و سفر، میادین میوه و سبزی و هنگام توزیع شیر یارانه ای قبل از ساعت رسمی کار، گیرکردن ترافیک در ترافیک، شستشوی نهایی ورود به خانه آخرت و... و... صف نوبت انجام کارها را می بینی. بعد احساس کن در این آزمون لااقل یک روز در چنین چرخه همه روزه زمانه کنونی در هیچ یک از صف ها نیستی و خسته و رنجور هم نیستی... چقدر خشنود می شوی. یک نفس عمیق در آرامش خیال می کشی که وقتت سوخت نشده است.

اما اندر فرصت سوزی وقت گرانمایه به همین مکان ها خلاصه نمی شود. بارها نیز شنیده ای که افرادی می گویند چند ماه و یا یکسالی می شود وقت نکرده اند به دیدار نزدیکان و اقوام بروند و یا فلان شخص می گوید فلان کس مریض شده فرصت نکردم یک نوک پا به عیادتش بروم از بس گرفتار کار و زندگیم، وقت کم می آورم. این نوع نگاه هارا می شود ضعف رصد و نبود مدیریت در بخش معنوی زمان در زندگی قلمداد کرد.

در گفت وگو با مردم هر یک با موقعیت های شغلی و علمی مختلف نظر و دیدگاه خود را پیرامون ارزش وقت، تأثیرات و علل وقت ناشناسی و چگونگی ایجاد انگیزه و فراگیری فرهنگ قدرشناسی زمان مطرح می کنند.

● وقت از نگاه مردم

«با توجه به تکنولوژی که امروزه زیاد و در دسترس عمومی است، در حال حاضر وقت بیشتری نسبت به گذشته داریم.»

«علی اعتمادی» تحصیلکرده فوق لیسانس اقتصاد نظری، که شغل آزاد دارد، باچنین باور نسبت به زمان حال، این راهم می گوید: «این که بسیاری از مردم از نداشتن یا کمبود وقت سخن می گویند، به نظر من بهانه گیری است، یعنی معتقدم علت ابراز نبود وقت، بیحوصلگی است. اگر حوصله باشد، زمان برای انجام کار، زیاد داریم.»

اما یک جوان موتورسوار مسافربر، با لحن هیجانی جواب پرسشم در مورد ارزش وقت در چرخه زندگی را چنین می دهد: «به نظر من ارزش و قدرشناسی وقت یعنی هدف و سرعت. «محمدعلی» که یک مسافر نزدش آمده است، اضافه می کند: «وقت شناسی باید مثل درمان پذیری حساب شود؛ بیماری که می خواهد درمان شود باید وقتش را تلف نکند. هرکار نیاز به زمان سنج دارد تا آدم در بی برنامگی ها کلافه نشود.»

● همیشه وقت هست اگر برنامه ریزی باشد

مسئول یک کتاب فروشی و نشر، قدرشناسی وقت را خوب و ارزشمند و باعث جلوگیری اتلاف اوقات عمر و زندگی قلمداد می کند.

«کبوتری» در مورد فرایندهای هدردادن وقت، می گوید: «تلف کردن زمان در زندگی لذت ندارد چون که همیشه سبب بی نظمی و اختلال در امور روزمره انسان می شود. او نیز بر این باور است که چنانچه برنامه ریزی در زندگانی شخص باشد، وقت همیشه هست.» من اگر ارزش وقت خود را بدانم و به وعده و قولم نیز عمل کنم تأثیرش این می شود که عمل متعهد به زمان معین، برای خود و دیگران لذتبخش می شود. به عبارت دیگر، قدرشناسی زمان و عمل به آن برای هرکس خوشایند است. وقتی شخصی سروقت معین به کار و منظورش می رسد قاعدتاً وقت شناس است. کلاً باید عموم مردم از اتلاف وقت پربها جلوگیری کنند و زنجیروار زمان شناس باشیم و عمل به آن را در ساختارهای زندگی مان مهم بدانیم.

● وقت زیاد در کشور به بطالت می گذرد

تنها روی نیمکت مقابل حوض و فراز و فرود فواره های پارک نشسته و روزنامه می خواند. دیدگاه «خوانساری» که بیست سال د رسیستم اداری کار کرده است و پس از آن به شغل آزاد مشغول است، همانند برخی از شهروندان این است: «فکر می کنم وقت در ایران خیلی به بطالت می گذرد و متأسفانه از فرصت های زمان استفاده نمی شود. چنانچه کسی برنامه ریزی منظم و هدفمند داشته باشد بهتر از وقت استفاده می کند.» وی دلیل به بطالت رفتن وقت را نداشتن برنامه ریزی کلان و تسهیلاتی به عنوان یک پدیده اجتماعی می خواند و در این ارتباط می افزاید: «شخص با برنامه ریزی برای انجام کارهایش از خانه بیرون می آید. فرضاً نخست به محل خودپرداز بانک موردنظرش می رود که عده ای از مردم در صف نوبت هستند و یا گاه خودپرداز خراب است.به درون بانک می رود. انبوه جمعیت جلوی باجه ایستاده اند. ناچار از بانک خارج می شود و به سراغ خودپرداز در محل و منطقه ای دیگر می رود... یا فرد قصد مراجعه به سازمان و اداره ای برای رسیدگی به کارش دارد آن هم با صرف وقت زیاد د راثر وضعیت ترافیک شهر. به هرحال راه طولانی طی می کند و وارد اداره موردنظرش می شود...

خدا بده برکت! دیدن صف های متعدد، خستگی آدم را بیشتر می کند. ناچار باید در صف بایستد تا شاید کارش به نتیجه برسد. او با این وصف و تصویرسازی ها، می افزاید: «موضوع اصلی این است که باید برنامه ریزی مؤثر و زمانبندی معین در جهت قدرشناسی وقت و جلوگیری از هدررفتن زمان داشته باشیم.»

سویه دیگر نظرات این شهروند در همین ارتباط، درباره جوان ها است: «متأسفانه برای جوانان هم برنامه ریزی مبتنی بر وقت شناسی وجود ندارد.»

می گویم: سازمان هایی در نقاط مختلف برنامه های متنوع برای گذران اوقات مناسب جوان ها تدارک دیده اند، می گوید: «برنامه در مورد ارزش وقت برای جوان های مملکت اغلب در قالب سمینار، سمپوزیوم و... است. به همین خاطر بازدهی عملی چنانچه هم باشد، فراگیر و متنوع نیست. لذا فرصت بهره گیری جامع از وقت برای عامه جوان ها مهیا نمی شود و درنتیجه می بینیم اوقات خیلی از این قشر جامعه به بطالت ازدست می رود.»

● قدردانی از وقت و زمان

ماشینش را که نشان آژانس دارد حاشیه خیابان پارک کرده و مشغول نوشیدن نوشابه است. «آیدین» راحت و صمیمی صحبت می کند. اولین جمله اش در پاسخ سؤالم، این است: «تنها چیزی که در کشور (جامعه) نیست قدردانی وقت است.» بعد تأکید می کند: «به جرئت می توان گفت هشتاد درصد وقت ما در طول روز هدر می رود و هیچ جا هم دیده و توجه نمی شود.» دلیل این بی اعتنا بودن به ارزش زمان به زعم او تنظیم نبودن برنامه هااست.

وی می گوید: «اگر برنامه ریزی درست برای همه افراد وجود داشته باشد از اوقاتی که داریم می توانیم خوب استفاده کنیم.» می پرسم: بی توجهی به ارزش وقت چه تأثیری در متن زندگی دارد؟ می گوید: «گذران زمان بی قدر و ارزش باعث ویرانگی انسجام فرهنگی، اقتصادی، نظم در برنامه های زندگی و تزلزل روحی انسان می شود.»

● ارزشمندترین اما ارزانترین!

یک کارشناس ارشد معماری، می گوید برای وقت ارزش قائل است چرا که فکر می کند برای نظم و انسجام امور زندگی باید زمان را درنظر داشت و ارزش نهاد.

«پاریز» در همین ارتباط، زمان برای انسان را یکی از باارزش ترین هر آنچه در گستره زندگی موجود باشد قلمداد می کند. او درباره تأثیر قدرناشناسی وقت اظهار می دارد: «اگر انسان وقت شناس نباشد و زمان را از دست بدهد این بی توجهی سبب تشویش ذهن او خواهد شد.» وی در عین حال بهای وقت را در جامعه فعلی به نسبت همه چیزهای دیگر، ارزان تر می داند.

«اربابی» کارمند، با بیان این که باید درست از وقت استفاده شود، معتقد است: «با تعیین زمان بندی، بهتر می توان وقت را در زندگی تنظیم کرد.» با این کارمند موقعی گفت وگو می کنم که برای تهیه کسری کتب مورد نیاز فرزندش به کتاب فروشی مراجعه می کند درحالی که از یک ماه پیش قصد خرید داشته ولی حالا با تعیین زمان مناسب پیگیر تهیه کتاب شده است و از این صرف وقت راضی می باشد.

تحقق قدرشناختی، تنظیم برنامه و بهره مندی از وقت به نظر می رسد در گرو دو موضوع کلی اساسی است، یکی ایجاد شرایط فراگیر آسان اجرا و انجام امور اداری و خدماتی و دیگر فرهنگ سازی عمومی در جامعه است. خلأ جدی این موارد را می توان در نبود و یا کمبود مدیریت وقت خواند. برنامه ریزی های کلان مثل ترافیک، بهداشت، تأمین موادغذایی، ایمنی اجتماعی و بسیاری موضوعات دیگر که مخاطبان شان مجموعه جامعه است، توسط مسئولان و کارشناسان مربوطه طراحی و تدوین و سپس به مرحله اجرا گذاشته می شوند و خوش بینانه بگوییم: معمولا چنانچه چالشی در هر بخش رخ دهد مدیریت ذی ربط درنهایت راه کاری برای برون رفت از مشکل ارایه می دهد و مورد اشکال کم و بیش و دیر یا زود برطرف خواهد شد. با این حال، درخصوص زمان، ظاهرا تاکنون جای مدیریت، فرهنگ سازی و تفهیم کننده ارزش و مروج وقت شناسی و دلایل تخریب قدردانی زمان در صحنه گردانی جامعه، خالی مانده است. یک مدیر بانک درباره ارزش وقت، این گونه می گوید: «در جامعه ما چیزی که ارزش ندارد، وقت است.» و بعد به صورت سؤالی می افزاید: «شما قبول ندارید؟!»... و نه این که بیشتر مردم می گویند زمان در جامعه ما از هر چیز دیگر ارزان تر است. این به یک معنا: یعنی وقت مشتری و طرفدار ندارد. دیگری می گوید: وقت در جامعه بیهوده از دست می رود و آن شهروند می گوید: ۸۰ و دیگری می گوید: ۹۰ درصد مردم وقت را رعایت نمی کنند.»

● ابعاد فرهنگی و طبقه بندی زمان

سؤالات خود را با «دکتر مهران صمدی» عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی در میان می نهم. او پاسخ را از زاویه تعریف مدیریت برمی تاباند و با شرحی در زمینه فرهنگ مداری و دیدگاه فلسفی درخصوص زمان، سپس با طرح چند پرسش و توضیحاتی به منظور حلاجی و شفاف سازی پیرامون فرایندهای خلأ مدیریت و چندگانگی عاملیت های عملی- کرداری مردمی در بروز تاول های هدر دادن زمان متن زندگی و روزمره نکات شایان توجهی بیان می کند: نخست تعریف مدیریت زمان. وی با بیان این که مدیریت زمان یعنی کنترل زمان و کار خود را به دست بگیریم و اجازه ندهیم امور و حوادث ما را هدایت کنند، به توضیح ابعاد مدیریت زمان می پردازد و چنین اظهار می دارد: «مدیریت زمان دارای دو بعد است. اول بعد نگرشی یا فرهنگی است به این معنی که برخی از فرهنگ ها وقت را طلا می دانند و یک دقیقه تأخیر را برنمی تابانند. بعد دیگر نیز چنین است که برخی فرهنگ ها نیز برای وقت و قرارهای ملاقات خود اهمیتی قایل نیستند، به گونه ای که حتی چند ساعت تأخیر در یک قرار کاری، نزدشان طبیعی به نظر می رسد. به عنوان مثال: در یک طبقه بندی از مفهوم زمان در فرهنگ های مختلف؛ در رابطه با تلقی و برخورد با زمان، سه نوع فرهنگ بازشناسی شده است: فرهنگ حال مدار: در این نوع فرهنگ، زمان گذشته تقریبا وجود ندارد، آینده نادیده گرفته می شود و هرچه هست، زمانی است که در آن قرار داریم. دیگر، فرهنگ گذشته مدار است. در این نوع فرهنگ تلاش می شود تا همه سنت های کهن احیاء و در زمان حال حفظ شود. درواقع، زمان حال ادامه زمان گذشته است. مورد سوم، فرهنگ آینده مدار است. در این نوع نگاه همیشه یک مطلوب مورد نظر وجود دارد که سعی می شود به آن دست پیدا شود و به دست آید.»

«صمدی» ادامه صحبتش معطوف به بعد دوم مدیریت زمان می شود که به گفته او بعد فنی و کاربردی است به این معنا که زمان به عنوان یکی از اصلی ترین سرمایه های بشری نیازمند مدیریت است. لذا می بایست در جستجوی روش ها و فنونی باشیم که با استفاده از آن ها امکان مدیریت بهتر زمان فراهم شود.

● دیدگاه فلسفی زمان

عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، ادامه بیان دیدگاه های علمی خود را متوجه نگرش های فلسفی نسبت به زمان می کند و در این خصوص چنین می گوید: «از نظر فلسفی نیز دو نگاه نسبت به زمان وجود دارد، یکی تلقی متوالی و پیوسته و دیگری تلقی همزمانی است. در نگاه اول، زمان پشت سر هم می آید و می رود. اما برای امور، تنها یک راه حل زمانی وجود دارد و آن این که هر کار منوط به اتمام کار دیگری است. از آنجا که امور به صورت متوالی و پشت سر هم قابل تنظیم هستند، لذا از این زاویه، آنچه که فردا به دست می آید نتیجه فعالیت های امروز است. اما در تحلیل فلسفی دوم از زمان یعنی تلقی همزمانی، می توان کارهای متنوع را به طور موازی و همزمان با هم انجام داد. بدیهی است که این نوع تلقی ها بر شیوه برخورد انسان ها با فعالیت و اجرای برنامه ها تأثیر فراوانی دارد و هر یک افق زمان را به شکلی خاص گسترش می دهند.»