سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

انشا در مورد خطرات چهارشنبه سوری 3 انشا درباره چهارشنبه سوری


انشا در مورد خطرات چهارشنبه سوری 3 انشا درباره چهارشنبه سوری

انشا در مورد خطرات چهارشنبه سوری چهارشنبه سوری رسم و جشنی است قدیمی در فرهنگ ایران زمین, که متاسفانه از حالت سممبولیک و نمادگونه اش خارج شده است و به تعبیر بعضی, شکل جنگ به خود گرفته است خطرات زیادی با خودش به همراه دارد در ادامه 3 انشا با موضوع خطرات چهارشنبه سوری آورده شده است که با هم می خوانیم

کانال تلگرام زنگ انشا:@enshanegar

انشا در مورد خطرات چهارشنبه سوری شماره یک

خطرات چهارشنبه سوری خلاصه می شود به بی ملاحظگی چند تن که البته کم هم نیستند. یا پولشان را پاره می کنند و بمب و موشک می خرند یا لوله می کنند و آتش می زنند.

این تازه اول ماجراست، کم نیستند عقل ندارهایی که آتش پولشان دامنه می زند به تنشان و همان چند تکه خون و پوست را هم به باد می دهند و جزغاله وار و فریاد کشان راهی بیمارستان های سوانح سوختگی می شوند.

اما بگذریم، که آتش زیباست و بی انصافی ست اگر نقشی با نقابی ترسناک بر هیبتش بندیم. مقدس بوده و اسطوره ساز، حیف است چنین حقیرانه خرابش کنیم.

گفته می شود آتش نمادی بوده، اتفاقا چه نمادی هم!

نماد نور، پاکی، طهارت.

غروب که می شود، با تیزی ای چنین لطیف به شکار شب می رویم و رنگ به سیاهی و ظلمات می پاشیم.

آتش زیباست. بیش از این واژه ها زانو به زمین سوده اند و اقرار به بی قراری می کنند.

که واژه انگشتی است اشاره وار به «آنجا» و آنجای ما اینجا آتش است، نور پراکنده است و ....

حیف چنین شگفت روشنی که با سوختگی و خاکستر تلفش کنیم.

انشا در مورد خطرات چهارشنبه سوری شماره دو

ابتدا که معلممان موضوع را گفت خنده ام گرفت چون من هم مثل همه دوستانم ابتدا ذهنم به سمت ترقه و آتش بازی رفت ولی پس از کمی فکر کردن به نتایج جالبی رسیدم و دیدم چهارشنبه سوری یا همان سه شنبه آخر سال نکات زیادی در خود دارد که بر آن شدم آن هارا بنویسم. این سه شنبه آخر سال که ما به آن چهار شنبه سوری میگوئیم برگرفته از سنت نیاکان ماست و ریشه تاریخی دارد که بسیار زیبا و دلنشین است.چهارشنبه سوری موقعی اتفاق افتاد که در زمان قاجار مردم ایران به سبب ورود شاه جدید و تاج گذاری او در آخرین سه شنبه سال و ورود او به شهر ها در پست بام خانه های خود آتش روشن کردند و شادی کردند و از آن به بعد مردم هرساله در آن روز آتش روشن میکردند و از آن میپریدند و می گفتد که پریدن از روی آتش باعث می شود تمام بدی های آن ها در سال گذشته باقی بماند و آن ها نو و پاک از هرگونه به سال جدید پا بگذارند. هم اکنون نیز سنت روشن کردن آتش و پریدن از روی آن در بسیاری از نقاط کشور عزیزمان وجود دارد اما متاسفانه یکی از بدترین فرهنگ های موسوم در کشور با فرهنگمان ایران استفاده از ترقه و مواد آتش زاست که ساالنه جان بسیاری از هموطنان عزیزمان را گرفته و باعث داغداری بسیاری از خانواده ها می شود و بسیاری از جوانان و نوجونان کشورمان از کار خودپشیمان می شوند ولی سال جدید که می آید باز هم روز از نو روزی از نو و باز هم بسیاری از نوجوان و جوانان میهنمان به استقبال خطر می روند خطری که ممکن است باعث یک عمر پشیمانی برای آن ها شود... بگذریم این خطر ها هرساله وجود داشته و هرساله بسیاری از منابع مالی کشورمان بر اثر قاچاق همین مواد و خرید و فروش آن ها به کشورهای دیگر مانند چین می رود و همین نوجونان و جوانان کشور ما از وضعیت بد اقتصادی می گویند... پس حال است که باید بگوئیم بدون شرح....

انشا در مورد خطرات چهارشنبه سوری شماره سه

در ایران از جمله جشنهای باقیمانده از جشن های آتش و جشنهای سده، جشن سوری و در پایان سال و یا همان چهارشنبه سوری می باشد؛ در وهله ی نخست بایستی گفت که گروهی چهارشنبه سوری را مستحدثات جشن های ایرانی می دانند و اینکه در تاریخ باستان ایران پایه و نشان و ریشه ای برای آن وجود ندارد ، و عده ای نیز آن را کاملاً آریایی و ایرانی می پندارند که بدعتها و انحرافاتی در آن واقع شده است . آقای هاشم رضی پژوهشگر برجسته اوستا و گاثاهای زرتشت در کتاب گاه شماری و جشن های ایران باستان بدرستی اشاره می کند که در اواسط سدهٔ چهارم هجری از این جشن و چگونگی برپای و هنگام آن بوسیله ابوجعفر نَرْشًحی مورخ سده سوم آگاهیم که در زمان منصور بن نوح سامانی در میانه سده چهارم هجری این جشن برقرار بوده است و چنین آورده شده است که «... و چون امیر منصور بن نوح به مُلک نشست اندر ماهِ شوالیّه سال سیصد و پنجاه به جوی مولیان ، فرمود تا آن سراهای دیگر بار عمارت کردند و ... آن گاه امیر سدید به سرای نشست و هنوز سال تمام نشده بود که شب سوری چنانکه عادات قدیم است، آتشی عظیم افروخته ، پـاره های آتش به جست و سقف و سرای درگـرفت و دیگر بـاره جمله سـرای بسوخت و ...»

همانطور که ملاحظه می شود نکاتی چند در این سند تاریخی که بسیار با اهمیت می باشد وجود دارد از جمله اینکه در این سند تاریخی شب سوری ذکر شده است و از چهارشنبه سوری نامی برده نشده است دوم اینکه گفته شده برسم عادات قدیم ایرانیان و این نشان از برگزاری این جشن قبل از تسلط اعراب و اسلام بر ایران و کهن بودن آن می دهد و سوم اینکه آتش افروختند بطوریکه عمارت و سرای سلطان سوخته است . چهارم اینکه هنگام برگزاری آن ، که گفته شده هنوز سال تمام نشده است.

اما زمان و هنگام اجرای جشن سوری برپایه مستندات گاه شماری ، چهارشنبه نبوده است چون در تقویم و روزشماری ایرانیان، شنبه و چهارشنبه ،آدینه و جمعه وجود نداشته است و هر سال به 12 ماه تقسیم می گشته است و هر ماه دست کم، بی کم و کاست 30 روز داشته است و هر روز هم برای خودش نامی داشته است و جهت حساب کبیسه پنج روز افزون را که سال شمسی 365 روز کسری بود به پنج نام از عنوان گاثاها که سرودها و نیایش ها زرتشت بود می نامیدند و این پنج روز مجموعاً پنج خمسه ، پنجهٔ دزدیده و ... می نامیدند.از جمله اظهارات آقای کوروش نیکنام موبد زرتشتی را که گفته است ما زرتشتیان در کوچه آتش روشن نمی کنیم و پریدن از روی آتش را ( به نیّیت فریضه دینی) زشت می شماریم و این مراسم مربوط به زمان بعد از اسلام و تسلط اعراب می باشد، می تواند دلیل بر خلط و انحراف این مراسم به نام چهار شنبه سوری با شب سوری آریایی باشد.

با این مقدمه می توان مدعی شد که در یکی از چند شب آخر سال ایرانیان جشن سوری را که عادات و سنتی قدیم آنان بود، با آتش افروزی همگانی بر پا می کردند، اما چون تقسیم آنان در روزشماری بر آن پایه نبود که ماه را به چهار هفته با نامهای کنونی روزها بخش کنند و بخوانند لاجرم در شب چهارشنبه آخر سال تحقیقاً چنین جشنی برگذار نمی شده است و روزشماری کنونی بر اثر ورود اعراب به ایران باب شده است، بی گمان سالی که این جشن به شکلی گسترده و فراگیر برقرار بود، مصادف با شب چهارشنبه شده و چون در روز شماری و فرهنگ تازیان ، چهارشنبه نحس و نامبارک و بدیمن محسوب می شده است از آن تاریخ به بعد شب چهارشنبه آخر سال را با جشن سوری به شادمانی پرداخته و به این وسیله سعی داشتند که نحوست چنین شب و روزی را منتفی کنند. چنانکه جاحظ نویسنده مشهور عرب در رساله المحاسن و الاضداد آورده است «الأربعاء یوم ضنک و نحس» چهارشنبه روز شوم و نحس نزد اعراب بوده است. البته در چگونگی تطبیق جشن شب سوری با چهارشنبه سوری تازی، داستانها و دلایلی را ذکر نموده اند که به ذکر یکی از آنها اکتفا می شود. یکی از دلایل آن این بوده است که مختار سردار شیعیِ معروف عرب همان کسی که به خونخواهی امام حسین و یارانش قیام کرد، هنگام آزاد شدن از زندان به خونخواهی شهدای کربلا قیام نموده و برای اینکه موافق و مخالف خود را از هم تمییز دهد اعلام نمود که شیعیان بربالای بامهای خود آتش بیفروزند تا موافق و مخالف از هم تمییز داده شود و این شب مصادف بود با شب چهارشنبه سوری آخر سال، واز آن به بعد مرسوم شد که ایرانیان مراسم آتش افروزی را در شب چهارشنبه آخر سال برپا کنند.

بی گمان فلسفه انطباق جشن سوری با چهارشنبه سوری و اینکه جشن سوری ایرانی چگونه نحوست و شومی چهارشنبه سوری را از بین می برد، می تواند این باشد که آتش در نزد ایرانیان آریایی مظهر روشنی ، پاکی ، طراوت ، سازندگی و تندرستی و در نهایت مظهر اهورا مزدا «خداوند» است، بیماریها ، زشتی ها ، بدیها و همهٔ آفات و بلایا در عرصه تاریکی و ظلمت مظهر و نماد اهریمن می باشند ؛

به اعتقاد ایرانیان هرگاه آتش افروخته شود، بیماری ، فقر، بدبختی، ناکامی و بدی محوّ و ناپدید می گردد چرا که از آثار وجودی ظلمت و اهریمن هستند. پس افروختن آتش و بطورکنایه، راه یافتن روشنیِ معرفت در دل و روح است که آثار اهریمنی و نحوست و نامبارکی را از میان برمی دارد به همین جهت جشن سوری پایان سال را به شبِ آخرین چهارشنبه سال منتقل کردند تا با طلیعهٔ سال نو خوشی و خرم و شادکام گردند. چنانکه از آثار فرهنگی و رسوم کهن ایرانیان برپا کردن جشن و سرور و شادی بوده است و البته این جشن و سرور و شادی کاملاً جنبه دینی، اجتماعی و فلسفی بخود گرفته است و هدف از آن ارتقای روح و روان و همچنین شادی تن و جسم برای تلاش ، کوشش و سازندگی بیشتر بوده است. ایرانیان مردمانی جشن باره بوده اند چنانکه می توانیم آثار آن را در کتیبه های داریوش مشاهده نمود، که بسیار به، شادی و شادمانی ایرانیان آریایی و باورمندیهای که جزوه آیین زرتشتی بوده، اشاره شده است واز شادی آفریده ی اهورا مزدا و سوگ، اندوه و غم آفریده ی اهریمن نام برده شده است؛ مانند: «خدای بزرگ است ، اهورا مزدا که آسمان را آفرید، که این زمین را آفرید، که مردم را آفرید، که شادی را از برای مردم آفرید » استاد پورداود جشن پریدن از روی آتش و خواندن ترانه هایی در آن خصوص را زشت می پندارد چنانکه در کتاب آناهیتا می گوید:« در جشن چهارشنبه سوری از روی شعله آتش جستن و ناسزای چون سرخی تو از من و زردی من از تو گفتن، از روزگارانی است که دیگر ایرانیان مانند نیاکان خود آتش را نماینده فروغ ایزدی نمی دانستند آن چنانکه در آتش افروزی جشن سده که به گفته گروهی از پیشینیان ، پرندگان و چارپایان را به قیر و نفت اندوده، و آتش می زدند، از دوران پس از اسلام است».

آقای هاشم رضی تاریخ برگزاری جشن سوری را در ایران باستان از سه مرحله بیرون نمی داند یا در شب بیست و ششم از ماه اسفند، یعنی در نخستین شب از پنجهٔ کوچک یا نخستین شب از ده شب و روز فروردگان قراردارد، یا در اولین شب پنجه بزرگ یا پنجهٔ«وه» که پنج روز کبیسه است و نخستین شب و روز جشن هَمَسْپتْمَدَم و آخرین گاهنبار و جشن آفرینش انسان است.

یکی از واجبات و سنت های معمول آتش افروختن بر سر بام ها و در کوی و برزن بوده است جشن ده روز فروردگان مطابق با هر جشن دیگر ، با افروختن آتش و نیایش های ویژه ای معمول بوده است، اما علت اصلی برافروختن آتش که نشانه شادمانی، ستایش اهورا مزدا و آغاز جشن بود تا ارواح را راهنما باشد ودر روشنی و فروغ اتش به خانه های خود در آیند، البته در پشت بام در کنار آتش خوراک های ویژه ای نیز می گذاشتند.

جشن سوری در قدمت برابر است با اعتقاء آریایی ها و به ویژه مردم ایران زمین به فروهرها یعنی ارواح پاک نیاکان.

که البته باید ریشه آن را در اوستا و گاثاهای زردتشت پیدا کرد چنانکه در فروردین یشت پاره 49 آمده « فروهر های نیک توانای پاک در هنگام (جشن گهنبار) همسپتمدم از آرامگاه خود به سوی زمین فرود آیند و ده شب پی در پی از برای آگاهی یافتن از بازماندگان در این سرا بسر برند».

« آتش را می ستایم که آفریده ی پاک اهورا مزدا می باشد» پس تقدس آتش به دلیل آفریده شدن ان توسط اهورامزدا بوده و خودِاتش به منظور یاری و استمداد جُستن ستایش نمی شده است.

شب سوری بی گمان شکل درست تلفظ این جشن «جشن سوری یا چهارشنبه سوری» است؛ در دوران ساسانیان و اژه سوری فارسی ، در پهلوی به گونه سوریک صفت اسـت چون سـور به معـنی سـرخ و « یکِ» پسوند صفت می باشد به معنی سرخ و سرخ رنگ، و شب سوری یعنی شب سرخ، چرا که عنصر اصلی این مراسم برافروختن آتش سرخ بوده است. در اوستا کلمه سور با واژه سوئیریه یا« suirya » به معنی چاشت آمده است ،که ان را در معنی مهمانی بزرگ گرفته و بکار برده اند؛ البته کردهای امروزی هنوز هم به آذر( واژه اوستایی) آگِر و به شب سرخ ، شَوِ‎ْ سور می گویند و آگِرَه سوره همان آتش سُرخ و یا آذر سوئیریه اوستایی می باشد.

بسیاری از مراسم کنونی که در پایان سال یا چهارشنبه سوری باقی مانده است کنایه از اهدای نذور و فدیه ارواح و فروهرها می باشد ودر این شب سال، به زیارت اهل قبور رفتن و نذری جهت اموات دادن و مراسم آتش افروختن بر بام ها؛هنوز میان زرتشتیان و بسیاری از مردم روستاها جهت راهنمایی فروهرها مرسوم می باشد؛ اهدای آجیلِ مشکل گشا که همان لُرْک lork یا آجیل هفت مغز زرتشتان است ،و مراسم فال کوزه و کجاوه بازی و شال اندازی و ... میان مردم آذربایجان و ...، جای پای مشخصی در رسوم ایرانیان قدیم دارد.