سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

ایران کانون هارتلند


ایران کانون هارتلند

موقعیت ژئوپلیتیکی ایران

منطقه آسیای جنوب غربی واسط بین سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا است و ایران در این منطقه ژئوپلیتیکی واقع شده است و به هر حال هر نوع واقعه‌ای که در این قاره‌ها به وقوع بپیوندد و یا روابط سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی بین سه قاره به صورتی بر ایران تاثیر خواهد گذاشت.به عنوان مثال در جنگ‌های اول و دوم جهانی با اینکه ایران اعلام بی‌طرفی در جنگ کرده بود، ولی در هر دو جنگ ایران مورد اشغال نظامی قرار گرفت و یا فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ضمن اینکه خطر یک قدرت بزرگ در شمال ایران را کاهش داد، اما مسائل جدیدی در وضعیت سیاسی و اقتصادی این سه قاره به وجود آورد که ایران می‌تواند از آن

بهره خاصی ببرد.‏سرهالفورد مکیندر (۱۸۶۱-۱۹۴۷) را باید احتمالا معروف‌ترین بنیانگذار ژئوپلیتیک سنتی دانست. شهرت او عمدتا مدیون مقاله‌ای است که با عنوان "محور جغرافیایی تاریخ " در سال۱۹۰۴ منتشر شد. مکیندر قاره‌های اروپا، آسیا و آفریقا را به عنوان جزیره جهانی می‌شناخت و آن را به همین نام معرفی کرد. جزیره جهانی دو سوم خشکی‌های جهان و هفت هشتم جمعیت دنیا را در بر می‌گیرد. کلید جزیره جهانی، ناحیه محور هارتلند است. وی هارتلند را منطقه وسیعی می‌دانست که از غرب به رودخانه ولگا، از شرق به سیبری غربی، از شمال به اقیانوس منجمد شمالی و از جنوب به ارتفاعات هیمالیا، ارتفاعات ایران و ارتفاعات مغولستان محدود می‌شد. از نظر او هارتلند از سوی هیچ یک از قدرت‌های دریایی تهدید نمی‌شد. مکیندر عقیده داشت که اطراف منطقه هارتلند را دو ناحیه فراگرفته است:

۱) هلال داخلی یا حاشیه‌ای شامل سرزمین‌هایی که پشت به خشکی اروسیا و در کنار آب قرار دارند و قابل دسترسی قدرت دریایی هستند و با موقعیت ساحلی که دارند، عمدتا نقش ژئواستراتژیک ایفا می‌نمایند. هلال داخلی بیشتر کشورهای اروپای غربی، خاورمیانه از جمله ایران و آسیای جنوبی و شرقی را در بر می‌گیرد.

۲) هلال خارجی یا جزیره‌ای که شامل بریتانیا، ژاپن و استرالیا است. مکیندر نهایتا در سال ۱۹۱۹ بیانیه معروف خود را ارائه داد:

کسی که بر شرق اروپا تسلط یابد، برهارتلند حاکم خواهد بود. کسی که بر هارتلند حاکم شود، بر جزیره جهانی حاکم خواهد بود و کسی که بر جزیره جهانی حاکم باشد، بر دنیا مسلط خواهد بود.با نگاهی به ساختار فضایی نظریه هارتلند، مشخص می‌شود که مکیندر ایران را در این نظریه به دو بخش تقسیم می‌کند. از ارتفاعات البرز به سمت شمال، یعنی تمام مساحت استان‌های گیلان، مازندران و گلستان کنونی، به انضمام منطقه شمال خراسان و نوار باریکی در شمال آذربایجان جزء هارتلند است. در واقع این قسمت از شمال ایران، بخش اندکی از جنوب منطقه‌ای است که او اصطلاحا آن را "قلب جهان" می‌نامید.

بقیه مساحت ایران یعنی از ارتفاعات البرز به سمت جنوب در نظریه مکیندر جزء هلال داخلی است. این بخش از ایران جزء سرزمین‌هایی است که چون کمربند هارتلند را محاصره کرده‌اند. همجواری با هارتلند ازیک طرف و دسترسی به آبهای آزاد از طرف دیگر بهترین موقعیت ارتباطی و استراتژیک را هم برای تهدید هارتلند و هم برای دفاع از آن در اختیار ایران قرار داده است. صحت تصورات مکیندر راجع به نقش منحصر به فرد ایران، در دو جنگ جهانی، بویژه جنگ جهانی دوم که مسیر راه‌آهن شمالی ـ جنوبی ایران مورد استفاده نیروهای درگیر در جنگ قرار گرفت، مورد تائید قرار گرفت.

همچنین اهمیت منابع اقتصادی منطقه خلیج فارس و وابستگی شدید آمریکا، اروپا و ژاپن به منابع انرژی این منطقه و علم به اینکه ایران با ثبات‌‌ترین و قدرتمند‌ترین کشور منطقه است و با داشتن سواحل طولانی ۲۰۲۵ کیلومتری شمال خلیج فارس و در اختیار داشتن جزایر بسیار مهم لارک، قشم، هنگام، جزایر سه گانه ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک و تسلط بر تنگه استرا تژیک هرمز، این کشور از موقعیت برتر جغرافیایی برخوردار می‌باشد.‏اسپایکمن در کتاب "جغرافیای صلح " که بعد از مرگش در سال ۱۹۴۴ به چاپ رسید، عقاید خود را که بیشتر در نقد اندیشه‌های مکیندر و هاوس هوفر بود، بیان کرده است.

او چهارچوب فضایی نظریه مکیندر را می‌پذیرد، اما به جای هارتلند، هلال داخلی را که وی آن را اصطلاحا سرزمین حاشیه یا ریملند می‌نامد، واجد اهمیت می‌داند. از نظر اسپایکمن ،منطقه ریملند کارکرد اصلی را دارد و منشا اصلی تولید قدرت محسوب می‌شود. این منطقه در قالب یک فضای جغرافیایی دو وجهی که ترکیب آب و خشکی است، قرار می‌گیرد. در عین حال در نظریه ریملند، سهولت حرکت در دریا و تجارت دریایی، امکان برقراری یک سلطه مافوق را که نمونه‌ای از ساخت ژئوپلیتیک جدید است، امکان‌پذیر می‌سازد و این باعث می‌شود تا اسپایکمن در نهایت قدرت دریایی را کلید استراتژی جهانی در نظر بگیرد. اسپایکمن در نظریه خود ایران را در قلمرو ریملند جای می‌دهد. قلمرویی که بین منطقه محور یا قلب زمین و آب‌های پیرامون قرار گرفته است و اکثر رقابت‌ها و مخاصمات قدرت‌های دریایی و زمینی در آن به وقوع می‌پیوندد.

از نظر تاریخی، ریملند محل ایجاد قدرت‌های کلاسیک قدیم مانند چین، هند، ایران، عثمانی، روم و... بوده است. ایران معاصر در این نظریه از آنجا که جزئی از ریملند است، موضوع رقابت دو قدرت بری و بحری است. ایران به عنوان بخش حساس ریملند، میدان رقابتی برای قدرت‌ها است و بدون تردید هرکس این منطقه را کنترل کند می‌تواند قدرت جهانی را کنترل کند و بر رقیبان پیروز شود. چنین به نظر می‌رسد که سیاست‌های جهانی دوره جنگ سرد و بعد از آن را نظریه ریملند شکل داده است و هنوز هم سیاست‌های جهانی تحت تاثیر این نظریه است.

بیشتر وقایع تاریخ معاصر ایران نیز در قالب این نظریه قابل تحلیل است. موقعیت بی‌نظیر ایران باعث شده بود تا به عنوان مهم‌ترین قسمت منطقه ریملند ایفای نقش کند. این واقعیت باعث شد تا برخی نیروهای سیاسی داخلی از وضعیت موجود که همانا تاثیرپذیری مسائل کشور از دو قدرت برتر بود، خسته شوند و به دنبال نیروی سومی باشند. آنچه در زمان امیرکبیر، اولین پیوند‌های بین ایران و آمریکا را رقم زد، آنچه در دوران قاجار، انقلاب مشروطه مردم ایران را شکل داد، مسائلی که در زمان رضاشاه پهلوی منجر به حضور پررنگ‌تر آلمان به عنوان نیروی سوم شد و نهایتا واقعیت‌هایی که به آفرینش پرشکوه‌‌ترین انقلاب مردمی در تاریخ بشر به رهبری امام خمینی انجامید، همگی پنجره‌های گریز از وضعیتی بودند که قرار بود بر اساس نظریه ریملند، ایران آن را به عهده داشته باشد.‏کشور ایران یک موقعیت مرکزی نسبت به کشورهای مجاور خود دارد.

درواقع می‌تواند به عنوان کشوری با نسبت ژئوپلیتیکی بالا در تمام حوزه‌های ژئوپلیتیکی اطراف خودش حضور داشته باشد و در پیدایش تشکل‌های منطقه‌ای و فعال شدن حوزه‌های ژئوپلیتیکی و کارکردهای آن، نقش موثری داشته باشد و فرآیند سیاسی این حوزه‌ها را شکل دهد.

● حوزه‌های ژئوپلیتیکی

کشور ایران به لحاظ موقعیت جغرافیایی در جنوب غرب آسیا بخش وسیعی از فلات ایران را در بر می‌گیرد. موقعیت خاص ایران به گونه‌ای است که مرکز ثقل یکی از بزرگ‌ترین شبکه‌های ارتباطی جهان قرار گرفته و همچون پلی اروپا را به خاور دور و کشورهای آسیای مرکزی و ماورا قفقاز را به جنوب وصل می‌کند، در رابطه با موقعیت ریاضی تمام خاک ایران در منطقه معتدل کره زمین واقع است، در رابطه با موقعیت نسبی اگرچه از اقیانوس‌ها و دریاهای بزرگ فاصله دارد ولی در دو سوی شمال و جنوب به دریا منتهی می‌شود. همجواری ایران با دو پهنه آبی خزر و خلیج فارس علاوه بر سهولت ارتباط دریایی و مسئله صادرات و واردات موقعیت ژئوپلیتیکی خاصی را به ایران بخشیده است، حوزه‌های ژئوپلیتیکی مجاور ایران عبارتند از:

۱) حوزه قفقاز آناتولی: شامل کشورهای جمهوری اسلامی ایران، ارمنستان، گرجستان و روسیه.

۲) حوزه ژئوپلیتیکی خلیج فارس: شامل ایران، عراق، کویت، عربستان، امارات متحده عربی، قطر، بحرین و عمان.

۳) حوزه ژئوپلیتیکی دریای عمان اقیانوس هند: شامل ایران، پاکستان، هند، عمان و امارات متحده عربی.

۴) حوزه ژئوپلیتیکی فلات ایران: شامل کشورهای ایران، پاکستان و افغانستان.

۵) حوزه ژئوپلیتیکی آسیای مرکزی: شامل ترکمنستان، قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستان و تاجیکستان (ایران همانند پلی این کشورها را به جهان خارج مرتبط می سازد).

● تاثیر توپوگرافی ایران بر تدوین استراتژی‌های نظامی و سیاسی

ایران از لحاظ توپوگرافی دچار عدم تقارن است بدین معنا که بیشترین تراکم ارتفاعات و دیواره‌های پیوسته و مرتفع در ضلع‌های شمالی، غربی و شمال غربی و تا حدودی در ضلع جنوبی کشور وجود دارد در حالی که ضلع شرقی کشور فاقد دیواره بلند و پیوسته بوده و ترکیبی از پستی و بلندی‌های گسسته را در خود جای داده است. کوهستانی بودن مناطق با اهمیتی از ایران اگرچه ممکن است یک سلسله مسائل ارتباطی در پی داشته باشد و از نظر دفاعی سودمند واقع شود. لکن در مورد موقعیت سرزمین ایران از لحاظ ژئوپلیتیکی توپوگرافی شمال، شمال غربی و غرب و جنوب غربی ایران موضوع متقارن است در مجموع الگوهای متنوع توپوگرافیکی شرایط مناسبی را جهت تدوین استراتژی بری به عنوان زیر مجموعه استراتژی‌های سیاسی و نظامی به وجود نیاورده است که اهم آن عبارت است از:

▪ باتوجه به اینکه مناطقی مانند استپ‌ها و نیزارها و زمین‌های باز از موقعیت مطلوبی برخوردارند مانند موفقیت در جنگ و تکامل فناوری دامنه‌های البرز و زاگرس فاقد چنین موقعیت مطلوبی هستند.

▪ رشته کوه‌های زاگرس دارای دره‌های عمیق و کوه‌های بلندی است که به طرف جنوب افزایش می‌یابد از لحاظ عملیاتی نیز نامنظم بودن کوه‌ها باعث نفوذ افرادی است که مرز را به عنوان حایل یا محدود کننده نمی‌شناسند.

▪ در منطقه کردستان از اتصال دو رشته کوه بزرگ زاگرس و کوه‌های توروس ترکیه توپوگرافی خاصی به وجود آمده که شامل ارتفاعات مرتفع و پوشیده از برف است که گاه در بعضی از نقاط آن ارتفاع برف به ۵ تا ۶ متر می‌رسد که این مسئله موجب مشکلاتی جهت حضور نیروهای نظامی فراهم می‌آورد.

▪ با توجه به اینکه شیب‌های تند قابلیت انعطاف نظامی را به شدت محدود می‌کند و کارایی عملیات نیروی زمینی در صعود با مشکل روبه رو می‌شوند کوه‌های البرز و زاگرس اکثرا دارای شیب تند به طرف دامنه‌های داخلی ایران هستند.

▪ چنانچه نیروهای دشمن بتوانند به ارتفاعات مشرف حوزه‌های آبگیر و رودخانه‌هایی که با اراضی شیبدار احاطه شده‌اند دست یابند کلیه نیروهای مستقر در عمق را در معرض آتش قرار می‌دهند. چنین موقعیتی در بخش میانی کردستان از شمال بریدگی دره شیلر تا بخش جنوبی سنندج مشهود است. (ارتفاعات چهل چشمه و گردنه خان).

▪ ایران در ناحیه مرکزی دارای عمق استراتژیک است و این عمق می‌تواند در پدید آمدن حالت پدافندی تاثیر مستقیم داشته باشد و باتوجه به اینکه نفوذ بیگانگان از مرزهای غربی در طول تاریخ بوده بنابراین عمق استراتژیکی نواحی مرکزی در عملیات پدافند، ضعیف عمل می‌نماید. بنابراین تدوین استراتژی باتوجه به بعد فاصله (مرکز تا پیرامون) نمی‌تواند نتایج قابل توجهی در رابطه با پدافند داشته باشد و با وجود همه این شرایط که ورود به ایران را برای نیروهای متجاوز خارجی مشکل می‌کند ، بیگانگان همچنان در صدد نفوذ به ایران هستند و شاهد ادعای ما نیز نقشه جدید پایگاه‌های نظامی آنهاست.

در این قسمت سعی را بر آشنایی بیشتر خوانندگان گرامی با مسائل کلی مربوط به جغرافیا و خاصه موارد کلیدی در مطالعات ژئوپلیتیکی و سیاسی، گذاشتیم و با توجه به بررسی‌های انجام شده دیدیم که موقعیت ژئوپلیتیکی ایران را شاید بتوان در بالاترین قسمت فهرست جهانی مناطق مهم ژئوپلیتیکی قرار داد در حقیقت جغرافیای ایران، موقعیتی منحصر به فرد در اختیار این کشور قرار داده که نمی‌توان جایگاه آن را در استراتژی‌های منطقه‌‌ای و جهانی نادیده گرفت.‏

گلناز مقدم‌فر

کارشناس ارشد مسائل ایران