سه شنبه, ۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 21 January, 2025
مجله ویستا

امروز با سعدی


امروز با سعدی

افسوس بر آن دیده که روی تو ندیدست
یا دیده و بعد از تو به رویی نگریدست
گرمدّعیان نقش ببینند پری را،
دانند که دیوانه چرا جامه دریدست
آن کیست که پیرامنِ خورشیدِ جماش
از مشکِ سیه، …

افسوس بر آن دیده که روی تو ندیدست

یا دیده و بعد از تو به رویی نگریدست

گرمدّعیان نقش ببینند پری را،

دانند که دیوانه چرا جامه دریدست

آن کیست که پیرامنِ خورشیدِ جماش

از مشکِ سیه، دایرهٔ نیمه کشیدست؟

ای عاقل، اگر پای به سنگیت برآید

فرهاد بدانی که چرا سنگ بریدست

رحمت نکند بر دل بیچارهٔ فرهاد

آنکس که سخن گفتنِ شیرین نشنیدست

از دست کمان مهرهٔ ابرویِ تو در شهر

دل نیست که در بر چو کبوتر نتپیدست

در وهم نیاید که چه مطبوع درختی

پیداست که هرگز کس از این میوه نچیدست

سرِّ قلمِ قدرتِ بیچونِ الهی

در روی توچون روی در آیینه پدیدست

ما از تو به غیر از تو نداریم تمنّا

حلوا به کسی ده که محبّت نچشیدست

با این همه باران بلا بر سر سعدی

نشگفت اگرش خانهٔ چشم آب چکیدست