دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
اندیشه هایی برای زندگی در عصر هراس
به دنبال حوادث ۱۱ سپتامبر، بسیاری از کارشناسان سیاسی به ارائه تحلیلهای خود در مورد دلایل شکلگیری این فاجعه پرداختند، اما گویی رهبران کاخ سفید هیچ تمایلی به یادگیری این آموزهها ندارند. نویسنده با اشاره به پارهای از دلایل شکلگیری این حملات نظیر پافشاری بر ایده نظم نوین جهانی، یکجانبهگرایی، توسعه تجارت آزاد، تخریب گسترده محیط زیست، مسلح نمودن جهانیان، نابودی اقتصادهای محلی، جنگ افروزی برای پایان دادن به یک جنگ، عدم اعتقاد به صلح جویی و صلح طلبی، استثمار مادی و معنوی مردم کشورهای فقیر، پرهیز از پرورش انسانهای مسئولیتپذیر و در نهایت، مصرف گرایی بدون حد و مرز از سوی آمریکاییها، یادآور میشود که توجه به اهمیت یک اقتصاد صلح طلب، همراه با تلاش در جهت دستیابی به آن، میتواند ما را از زندگی در عصر هراس برهاند.
▪ یک: به زودی زمانی فرا میرسد که ما آمریکاییها وحشت و هراس به وجود آمده از فاجعه ۱۱ سپتامبر را فراموش نماییم، اما گویی هیچ کس این سئوال را مطرح نمیکند که چگونه کمالگرایی اقتصادی و تکنولوژیکی ما، به بروز چنین فاجعهای منجر شده است.
▪ دو: ما این کمالگرایی را در قالب شعارهایی نظیر «نظم نوین جهانی» و یا «شکلگیری نظام اقتصاد نوین» که مرزهای این ایدهها همواره نیز در حال گسترش است، پذیرفتهایم. به علاوه ما هیچ تمایلی نیز به شنیدن انتقادات دیگرن نسبت به این مفاهیم نداریم.
▪ سه: سیاست مداران حاکم، مدیران ابر شرکتها و سرمایهگذارانی که این مفاهیم را پذیرفتهاند، از این نکته بیاطلاعند که امروزه تنها درصد ناچیزی از مردم جهان از رفاه و رشد اقتصادی مناسب برخوردارند و بخشی اندک از این افراد هم در ایالات متحده زندگی میکنند. بدین ترتیب، پایههای این نظام در مسیری متضاد با منافع کارگران و فقرای دنیا بنیانگذاری شده است. به علاوه، فراموش نکنیم که هزینههای اکولوژیکی ساز و کارهای آن، همه ابعاد حیات ما را در معرض نابودی قرار میدهد و در این میان، بیتردید ثروتمندان هم از این جهت آسیبها در امان نخواهند ماند.
▪ چهار: امروزه، در کشورهای توسعه یافته، ایده بازارهای آزاد در جایگاه خداوند قرار گرفته است، هر چند این خدایان عصر جدید به نابودی کشاورزان، زمینهای کشاورزی، جوامع محلی، جنگلها، دریاچهها، رودها، دشتها، اکوسیستمهای طبیعی و آبریزهای آنان منتهی گردد.
▪ پنج: لذا به عنوان نتیجه، ما شاهد تلاشهای جهانی رو به گسترش در جهت تمرکززدایی از کشاورزی، عدالت اقتصادی و مسئولیتپذیری اکولوژیکی هستیم. ما باید دریابیم این حوادث ۱۱ سپتامبر باید زمینه نگاهی دقیق و همه جانبه به ابعاد این فجایع را فراهم کند. ما شهروندان کشورهای صنعتی باید بیش از پیش به انتقاد از خود و تصحیح داوطلبانه اشتباهاتمان بپردازیم. و البته برداشتن گام اول، منوط به شناخت این اشتباهات خواهد بود.
▪ شش: در چند دهه اخیر، دکترین مسلط تلاشهای ما در بخشهای اقتصادی و تکنولوژیکی، بر پایه نوآوری بوده است. ما در هر زمان تلاش میکنیم که از یک نوآوری تکنولوژیکی به سوی نوآوری جدیدتری در این حوزه گام برداریم تا زمینه رشد اقتصادی بیشتر فراهم آید و همه ابعاد زندگی ما بهتر و بهتر شود. در این شرایط، ما از همه داشتههای گذشته خود متنفر شدهایم و گویی همه دنیا به صورتی رایگان و بدون محدودیت، تنها وتنها برای ما به ارث گذاشته شده است. همه عالم باید در خدمت پیشرفتهای تکنولوژیکی ما قرار گیرد و ارزش این منابع نیز هیچ اهمیتی برای ما ندارد.
▪ هفت: همچنین ما آمریکاییها هیچ گاه پیشبینی وقوع چنین اتفاقی را نمیکردیم. در اذهان ما هیچگاه این نکته خطور نمیکرد که نتایج نوآوریهای ما ممکن است با نوآوریهایی دیگر، در معرض نابودی قرار گیرد. ما امروزه با جنگی نوین رو به رو شدهایم که همه نوآوریهای پیشین ما را در مقابل ما قرار داده است. ما آمریکاییها هرگز پیشبینی نمیکردیم که ممکن است روزی در دام شبکهای پیچیده از ارتباطات و فنآوریهای حمل و نقل قرار بگیریم که قرار بود ما را آزاد و رها نماید.
▪ هشت: ما پیشبینی نمیکردیم که تسلیحات و دانش نظامی بازاریابی شده و آموزش داده شده به جهانیان، نه در دستان یک دولت مشخص که در دست گروهها و افراد افراطی و متعصبی قرار گیرد که از این اقدامات خشونتبار علیه خود ما استفاده نمایند.
▪ نه: ما بدون اندیشه و تفکر، پذیرفتهایم که تکنولوژی خوب است. هر چند تکنولوژی هیچگاه قادر به شناخت خیر و شر و همچنین تمایز سنجشی میان ما و یا دشمنانمان نیست. گویی هیچگاه از آن نمیتوان در جهت تخریب آنچه که خوب است، نظیر خانهها و زندگیها بهره برد.
▪ ده: سالهاست که ما معتقدیم، یک اقتصاد (چه اقتصاد پولی و یا یک سیستم حمایت از زندگی) با گسترهای جهانی که از تکنولوژیهایی پیچیده و به شدت متمرکز بهره میگیرد، در برابر تروریسم، شورش و یا جنگ، آسیبپذیر بوده و ما با استفاده از «دفاع ملی» قادر به مقابله با این تهدیدات خواهیم بود.
▪ یازده: امروزه ما باید به انتخاب گزینهای روشن و غیرقابل چشمپوشی، تن دهیم. البته ما میتوانیم همچنان به گسترش دامنه یک سیستم اقتصاد جهانی بنیانگذاری شده بر مبنای «تجارت آزاد و نامحدود» و از طریق ابرشرکتهایمان ادامه دهیم که زنجیرههای گسترده ارتباطی و تدارکاتی هم از آن پشتیبانی مینماید. اما باید به این نکته هم توجه کرد که چنین سیستمی باید از سوی یک نیروی پلیس پرهزینه و به شدت گسترده و مجهز و البته فعال در سراسر دنیا محافظت گردد. شاید ما مجبور شویم که با کشورهای دیگری هم در شکلداد ن به این ایده، مشارکت نماییم. اما آیا نیروها قادر به دفاع از آزادی و حریم خصوصی شهروندان ملتهای ما خواهند بود؟
▪ دوازده: البته گزینه دیگری نیز فراروی ماست. ما میتوانیم یک اقتصاد جهانی غیرمتمرکز را بنیان نهیم که به همه ملتها در همه مناطق دنیا اطمینان دهد که میتوانند از راهکارهای خودکفایی محلی و بومی در زندگی خویش بهره گیرند. البته این ساز و کار جدید، محدود کننده تجارت بینالمللی نخواهد بود، چرا که پس از تأمین نیازهای محلی، میتوان به تجارت در عرصه جهانی نیز پرداخت.
▪ سیزده: بزرگترین خطر فراروی ما پس از تروریسم، اصرار بر ادامه روشی است که رهبران ما با توجه به فعالیتهای ابرشرکتهای جهانی در عرصه تجارت آزاد برگزیدهاند، بدون توجه به اینکه این اقدامات چه تأثیراتی بر آزادیها و حقوق ملی ما خواهد داشت. باید این رویکردها مورد نقادی و بررسی در ابعاد ملی و جهانی قرار گیرد.
▪ چهارده: شاید به همین دلیل است که هرگونه تلاش برای تغییر نظام کنونی، با مقاومتهای گسترده مردم و دولت ما رو به رو میشود. البته شهروندان ما به سختی میتوانند دریابند که در چنین اوضاعی، در کاخ سفید چه میگذرد، اما آنچه که ما از سیاستمداران، بوروکراتها و صاحبنظران خود میشنویم، تلاش برای کاستن از پیچیدگیهای کنونی فراروی ما و حرکت به سوی اتحاد، امنیت، آرامش و مجازات گروههای مخالف ماست.
▪ پانزده: اعتقاد ملی به درست بودن راهی که در پیش گرفتهایم، همانند اعتقادی شخصی، راهی به سوی بیراهه خواهد بود. این یک اشتباه بزرگ است و این نشانهای از ضعف ماست. جنگهای بیپایانی را که ما آغاز نمودهایم، تاریخ نوینی از جنگها را رقم زده است. ما مطمئناً در برابر کشتار غیرنظامیان و مردم بیدفاع، معصوم نیستیم. دکترین مدرن چنین جنگهایی هم که از سوی ژنرالهای ارشد ما بنیانگذاری شده، یک معضل بزرگ است که باید عاملان آن نظیر ژنرال ویلیان شرمن مورد محاکمه قرار گیرند. البته هنوز هم بسیاری از ما حاضر نیستیم که مسئولیت اشتباهات پیشین خود را بر عهده گیریم.
▪ شانزده: اشتباه دیگر ما این است که گمان میکردیم یک دولت میتواند در عرصه اقتصاد جهانی به فعالیت بپردازد، اما در عین حال فقط به کسب منافع بیشتر خود بیاندیشد و از اقداماتی نظیر پایمال کردن اصول اخلاقی، لغو یک طرفه قراردادهای تجاری و یا کارشکنیها و خلف وعدهها برای این منظور استفاده کند.
▪ هفده: مطمئناً در کشور ما و بر اساس قانون اساسی، نمیتوان هر بحران و یا حالت فوقالعادهای را به عنوان یک حمله سیاسی به منافع ملی معرفی کرد. از زمان ۱۱ سپتامبر تاکنون، حریم خصوصی و آزادیهای ما قربانی دستیابی به امنیت شده است و در عین حال؛ بسیاری معتقدند که ما به هیچ دستاوردی نیز دست نیافتهایم.
▪ هجده: به یاد داشته باشیم که هدف نهایی جنگها، پیروزی و نه صلح است. البته همه خشونتهای به وجود آمده در این مسیر نیز به وسیله این آرمان توجیه میگردد و به همین ترتیب، این اقدامات خشونتبار افزوده میشوند. لذا اگر ما در مورد توجه به نوآوری جدی هستیم، نباید چنین نتیجه بگیریم که برای پایان دادن به یک جنگ، نیازمند جنگی دیگر هستیم.
▪ نوزده: بیتردید آنچه راه ما را به سوی صلح میگشاید، نه خشونت که اعتقاد همه جانبه و عمیق و اندیشمندانه به صلح طلبی خواهد بود. ما با هزینه کردن مبالغی گزاف برای چنین جنگهایی در عراق و افغانستان، اصولاً تفکر در مورد امکان وجود گزینههای دیگر را آغاز نمیکنیم. به عنوان مثال، ما چند دانشگاه ملی جنگ داریم، اما هیچ کس در مورد لزوم ساخت دانشگاه صلح گامی برنمیدارد. ما اندیشهها و تعالیم مسیح، گاندی، مارتین لوترکینگ و سایر رهبران صلح طلب عالم را فراموش کردهایم. به یاد بیاوریم که آغاز یک جنگ، منافعی هنگفت برای عدهای خاص خواهد داشت؛ اما در مقابل، صلحطلبی تقریباً هیچگونه هزینهای را به وجود نمیآورد.
▪ بیست: اشتباه است که بیاندیشیم، ما میتوانیم به استثمار و فقیرتر کردن مردم کشورهای فقیر دنیا دست بزنیم و در عین حال آنان را به مدرنترین جنگ افزارهای نظامی نیز مسلح کنیم و انتظار داشته باشیم که این دولتها و ملتها در صلح زندگی کنند.
▪ بیست و یک: ارائه تصویری کاریکاتوری، مضحک و یا بدقواره از دشمنان ما در رسانهها و نشریات و گردهماییها، کاری نادرست است که باید پایان یابد. اگر دشمنان ما هماینک در کشورهای مسلمان قرار گرفتهاید، ما باید نسبت به شناخت بیشتر آنان گام برداریم. باید در مدارس ما، تاریخ، فرهنگ، هنر و زبان ملتهای مسلمان تدریس شود. رهبران ما نیز باید در جهت درک دلایل این دشمنیها بکوشند.
▪ بیست و دو: با ایجاد اصلاحاتی اساسی در بخش کشاورزی در گام اول، ما باید در خانه و دنیای امروز، اندیشههای خودکفایی محلی را ترویج نماییم؛ چرا که این سازوکارها، ایمنترین، سالمترین و ارزانترین راه برای زنده نگاهداشتن دنیا خواهد بود. به علاوه، تخریب منابع ارزشمند محلی برای ساخت کالاهایی مصرفی و لوکس جهت مصرف در کشورهای توسعه یافته، باید پایان یابد.
▪ بیست و سه: امروزه زمان آن فرا رسیده است که به تجدیدنظر و بازسازی اقداماتمان در جهت حفظ و حراست از بنیانهای طبیعی اقتصاد انسانی یعنی خاک، آب و هوا بپردازیم. حفاظت از همه اکوسیستمها و سرچشمههایی که در سالیان گذشته با آسیبهایی رو به رو شدهاند، نیازمند تلاش و کوششی دو چندان است.
▪ بیست و چهار: پیچیدگی شرایط کنونی ایجاب مینماید که در مورد نیاز به تغییر در آموزشهای ارائه شده در مدارسمان، به دقت بیاندیشیم و راهکارهای لازم را نیز تدارک ببینیم. به آموزش نباید به عنوان یک صنعت و یا کسب و کار پول ساز تجاری نگریسته شود و البته هدف نهایی آموزش نیز نباید رونق صنایع ما باشد. امروزه همه آموزشهای ما در جهت آموختن مهارتهای شغلی و حرفهای بوده و همچنین پژوهشهای ما نیز تنها با هدف برطرف کردن مشکلات و چالشهای فرآروی سودآوری صنایع انجام میگردند. در حالی که هدف نهایی و دورنمای این آموزشها باید تربیت شهروندانی مسؤولیتپذیر در همه حوزههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی باشد.
مطمئناً این دورنما با دستیابی به آنچه که ما از آن به عنوان «اطلاعات» نام میبریم، ممکن نخواهد بود. چرا که این واقعیتها بدون هیچگونه اولویتبندی و قالب ساختار یافتهای به مخاطب ارائه می شود. یک آموزش همه جانبه و صحیح، جوانان ما را قادر میسازد که زندگی خود را سامان داده و اولویتهای مهم زندگیشان را شناسایی کنند.
▪ بیست و پنج: اولین چیزی را که ما باید به فرزندانمان بیاموزیم (و البته خود نیز آن را یاد بگیریم) این است که ما نمیتوانیم بدون هیچگونه قید و بندی به خرج کردن و مصرف بپردازیم. اما باید صرفهجویی، درست مصرف کردن و پس انداز را یاد بگیریم. ما به یک نظام اقتصادی نوین نیازمندیم که بر مبنای دقتنظر، آیندهنگری و صرفهجویی و پسانداز و نه اسرافکاری و تولید زباله پایهگذاری شده باشد. من معتقدم که یک اقتصاد مبتنی بر تولید پسماند و زباله، ایجاد کننده خشونت و تضاد خواهد بود و جنگ را باید محصول جانبی آن دانست. لذا ما بیش از هر زمان دیگری به یک اقتصاد صلح طلب نیازمندیم.
منبع: www.OrionMagazine.org
منبع: ماه نامه - سیاحت غرب - ۱۳۸۷ - شماره ۵۷، فروردین
نویسنده: وندل - بری
وندل بری (Wendell Berry): استاد دانشگاه و منتقد در حوزه مسایل سیاسی و اقتصادی ایالات متحده. وی علاوه بر نگارش رمان و شاعری، به کشاورزی نیز میپردازد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست