جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

معلمان خانگی


زمانی كه از نقش والدین در پیشرفت تحصیلی فرزندان سخن به میان می آید این تصور وجود دارد كه والدین در خانه نقش معلم های مدرسه را ایفا كنند و به عنوان معلم سرخانه مطالب و مباحث كتب درسی را به فرزندانشان می آموزانند

زمانی كه از نقش والدین در پیشرفت تحصیلی فرزندان سخن به میان می آید این تصور وجود دارد كه والدین در خانه نقش معلم های مدرسه را ایفا كنند و به عنوان معلم سرخانه مطالب و مباحث كتب درسی را به فرزندانشان می آموزانند. این تصور كاملا نادرست و سطحی است. به اعتقاد كارشناسان نقش و اثربخشی پدر و مادر بیش از تدریس مطالب در منزل بوده و نمی توان آن را در یك چنین حیطه ای محدود و محصور ساخت. برای فرزند اولین گروه اجتماعی، خانواده محسوب می شود. او چند سال اول زندگی را در این گروه به سر می برد. پدر و مادر الگوی اولیه و اساسی وی محسوب می شوند. یك رابطه متقابل رخ می دهد و كودك به پدر و مادر اعتماد می كند و با تلاش زیاد سعی در همانندسازی و تقلید از آن ها دارد. مدرسه دومین پایگاه اجتماعی است كه بعد از خانواده نقش مهمی در آموزش و پرورش كودك ایفا می كند. كودك حساس ترین سال های عمر خود را ابتدا در خانواده و سپس در مدرسه می گذراند. در حقیقت مدرسه تكمیل كننده خانواده بوده و سعی در انتقال مفاهیم و مطالب یادگیری به كودك دارد. اگر تعلیمات خانواده و والدین با آموزش های مدرسه همگون و همسو باشد، كودك با تضادهای كمتری مواجه می شود. اما اگر آموزش های این دو نهاد با هم متفاوت باشد، كودك برای مقابله با این تضادها واكنش های متفاوتی بروز می دهد.

انواع رفتارهای والدین با فرزندان:

با توجه به بافت فرهنگی جامعه ما و نگرش های متفاوت والدین در تربیت فرزندان رفتارهای ما با فرزندان در سه نوع رفتار خلاصه می شود:

الف ـ رفتار مستبدانه: گروهی از والدین به منظور كنترل بیشر فرزندان و همچنین عدم اطمینان به شرایط موجود در جامعه، سعی در كنترل روابط فرزندان خود با جامعه دارند. آن ها تصور می كنند تسلط در كنترل رفتار و تربیت فرزندان خود را دارند و هیچ احدی جرات نفوذ در تغییر رفتار فرزندان آنها نخواهد داشت. در حالی كه آنان فرزندان خود را از آموزش های اجتماعی محروم كرده و كاملا وابسته به خود بار می آورند و قدرت فكر و خطا و آزمایش را از آنان می گیرند. اما با ورود این فرزندان به جامعه و ضرورت اتخاذ تصمیم به دلیل نداشتن تجربه و اعتماد به نفس با مشكل مواجه می شوند.

ب ـ رفتار سازشكارانه: رفتاری كه در آن حقوق دیگران مهم تر از حقوق خود است و بر آن اولویت دارد، به كلامی دیگر، دیگران حق دارند ولی شما حقی ندارید. هدف اصلی رفتار سازشكارانه اجتناب از برخورد و راضی نگه داشتن فرندان است (فرزند سالاری).

ج ـ رفتار مدبرانه: دفاع از حقوق خود، به طوری كه حقوق دیگران پایمال نشده و تعادل در نظر گرفته شود و نه رفتار مستبدانه و نه رفتار سازشكارانه، بلكه رفتار معقولانه و منطقی كه در آن باید سعی شود منطق فرزند تحریك شود و نه خشم و لجاجت، داشتن رابطه دوستی با فرزندان، بیان نیازها، خواسته ها، نظرات، احساسات و عقاید خود به صورت مستقیم و به دور از هر گونه ابهام و با روش های مناسب قادر خواهد بود فرزند شما را در این حوزه یاری كند.

روش های مناسب:

۱- به خاطر داشته باشید اگر تقاضای كودك خود را به دلیلی رد كردید، توضیحات خود را برای او با زبانی ساده بیان كنید.

۲- وقتی كه جواب مثبت می دهید روی تصمیم خود باقی بمانید. به عنوان مثال اگر پاسخ شما در مقابل رفتارهای زیاده طلبانه كودكتان به آنها می آموزاند كه چطور می توان چیزی را به دست آورد، اگر به طفل اجازه داده شود كه با روش خود و با گریه و جیغ و داد خواسته های خود را به دست آورد، او تصور خواهد كرد كه می تواند با ساده ترین شیوه راه خود را پیش ببرد. از سوی دیگر اگر شما اغلب تسلیم خواسته های كودكتان می شوید، انگیزه های شخصی خودتان را بررسی كنید (منطق اولیه) همچنین اگر بخواهید به هر قیمتی نگهبان صلح و آرامش باشید كودكان یاد می گیرند كه الم شنگه به پا كردن كارساز است پس باید در تصمیم خود استوار باشید. مایكل ونیز كارشناس امور كودكان معتقد است: «در این گونه موارد اگر لازم شد مغازه را ترك كنید، گاه برای اثبات یك نكته باید خود را ناراحت كنید، وظیفه شما به عنوان یك والد، این است كه به كودكان خود كمك كنید تا تصمیم بگیرند كه چه چیزی ارزش به دست آوردن را دارد و آنگاه به آن ها نشان دهید كه راه صحیح كدام است. درس مهمی كه آن ها یاد می گیرند این است كه برای به دست آوردن خواسته شان باید تلاشی منطقی داشته باشند.

نیازهای دانش آموزان:

یكی از محققان می گوید: «تا آن اندازه كه در فكر كفش پاهای فرزندانمان هستیم در فكر پرورش ذهن آن ها نیستیم. ما برای خریدن یك جفت كفش حداقل به پنج یا شش مغازه سر می زنیم تا از نظر رنگ، مرغوبیت، جنس، اندازه، مدل، قیمت و .. مناسب باشد ولی برای پرورش مغز و اندیشه آن ها چه كار كرده ایم.» وقتی سخن از نیازها به میان می آید، فقط حرف از خوردن و خوابیدن مطرح نمی شود بلكه نیازهای دیگری مانند عشق، محبت، وابستگی، احترام، احساس ارزشمندی و .. نیز وجود دارد. از سوی دیگر همه نیازها را خانواده و والدین نمی توانند پاسخگو باشند، ولی اگر والدین از شكل و چگونگی این نیازها آگاه باشند می توانند زمینه ساز ارضای این نیازها باشند. اگر ما بدانیم كه فرزندمان برای ارضای پاره ای از نیازهای خود به چند دوست صمیمی و خوب نیازمند است در آن صورت او را از برقراری یك رابطه دوستانه با دیگران منع نخواهیم كرد. والدین با فرزندانی روبه رو هستند كه هر كدام از آن ها علایق و خواسته های متتنوعی دارند و از ویژگی منحصر به فردی برخوردارند. یكی از این تفاوت های فردی مربوط به جنسیت فرندان است. به نظر شما آیا می توانیم رفتارهای یكسانی را با فرزندان دختر و پسر خود داشته باشیم؟ مطمئنا خیر. دختر دارای روحیاتی خاص است و از روح كاملا لطیف و ظریفی برخوردار است حال آنكه پسر بچه این گونه نیستند و كمتر عاطفی بوده و رفتارهای مردانه ای از خود نشان می دهند. دومین نیازی كه همه دانش آموزان را تحت تاثیر قرار می دهد، نیاز به امنیت و احساس آسایش خاطر است این نیاز فوق العاده مهم و اساسی است. اگر دانش آموز در خانه ای به سر برد كه هر لحظه در آن نزاع و كشمكش، آرامش او و افراد خانواده را بر هم می زند و رابطه عاطفی سردی ما بین افراد خانواده حكمفرما باشد، آیا هیچ میل و رغبتی برای رشد و شكوفایی و تحصیل و تعلیم بر جای خواهد ماند؟

والدین گاه می اندیشند كه كودكانشان نسبت به مسایل آنان آگاهی و حساسیت ندارند، اما این خطایی بیش نیست. هر چند گاهی شاید كودكان و نوجوانان در ظاهر نسبت به مسایل خانواده بی خیال و بی تفاوت خود را نشان دهند، اما حقیقتا این ظاهر قضیه است و آنان در درون به این مسایل می اندیشند و در عالم تنهایی به دنبال چاره جویی هستند. سومین نیازی كه كودكان و نوجوانان در پی ارضای آن هستند، نیاز به عشق، وابستگی ودوست داشتن است، آنها میل دارند تا پدر و مادر آن ها را مورد لطف و توجه خود قرار داده و این اجازه را بدهند تا با آن ها ایجاد رفاقت شود. زمانی كه كودك یا نوجوان احساس كند كه مقبول پدر و مادر است این احساس در تشدید حس اعتماد به خود و اتكا به نفس بسیار موثر خواهد بود و این اعتماد به نفس به او جرات شركت در دیگر فعالیت ها را خواهد داد.

از دیگر نیازهای مهم، نیاز به احترام است. آنان دوست دارند كه مورد اعتماد و اعتبار دیگران باشند و به عنوان افرادی شناخته شوند كه دارای استعدادهای خاص و منحصر به فرد بوده و با دیگران فرق دارند. از تحقیر شدن توسط دیگران بیزارند و دوست دارند در خانواده و اجتماع مورد توجه قرار گیرند. در صورتی كه زمینه كافی برای ارضای نیازهای فوق فراهم آید، این توانایی به دانش آموز منتقل خواهد شد كه او بتواند بدون دغدغه فكری و با روانی سالم به پیشرفت تحصیلی خود فكر كند و برای آن برنامه ریزی داشته باشد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.