شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا

تناقض, زندانی ناپیدا


آیا تابه حال اتفاق افتاده كه برای گرفتن تصمیمات كوچك و بزرگ در زندگی تان دچار تردید و دودلی شوید آیا در وضعیتی قرار گرفته اید كه از آن ناراضی باشید, اما نتوانید هیچ كاری برای بهبود آن انجام دهید بد نیست بدانید نام این ریسمان محكم كه این چنین ما را در بند كشید و قاطعیت را از ما گرفته و اجازه نمی دهد رو به جلو حركت كنیم, تضاد است

مشكلی كه بسیاری از ما در آن گرفتاریم، ولی این مشكل آنقدر در اعماق وجودمان پنهان شده است كه به سختی می توانیم از وجود آن آگاه شویم.تضاد یك نوع دوگانگی است. دوگانگی ای كه از شما اجازه شناخت آنچه را كه واقعا نمی خواهید و آنچه كه واقعا می خواهید را گرفته است و هنگامی كه شما در زندگی دنبال هدف خاصی حركت می كنید طوفان درونی تضادهایتان شما را مانند برگی در باد این سو و آن سو می برد.

به طور مثال در رشته ای تحصیل می كنید و به همه می گویید كه به آن علاقه مندید اما در درونتان پر از تردید است. البته خود شما خیلی خوب این موضوع را می دانید اما به دلیل ترس از این كه مطمئن نیستید، دست به خودفریبی می زنید اما این تردید سركوب شده همیشه در درونتان باقی خواهد ماند.ما حتی گاه در دعاكردنهایمان هم دچار تناقض می شویم لحظه ای دعا می كنیم و لحظه ای بعد وجود ما سرشار از اضطراب و تردید و شك می شود و بعد حتی ایمان نداریم كه دعایمان مستجاب می شود. یا گاهی موقعیت شغلی خود را در كار دیگری می بینیم اما توان حركت نداریم. از آنجایی كه احساس درونی شما نسبت به شغل یا رشته تحصیلی و در كل به زندگی متناقض و مبهم است و ضمیر باطن هم وظیفه اش جذب اندیشه های شما چه خوب و چه بد است، دچار سردرگمی می شود و وقایع و اتفاقاتی مبهم و پیچیده را به سمت زندگی شما جذب می كند كه حاصل آن یاس و ناامیدی، فقدان اعتماد به نفس و دلزدگی است. علت تمام این آشفتگی ها كه بر زندگی ما جاری است تنها به نوع خواستن و تصمیم های ما برمی گردد، چراكه اغلب خواستن های ما به جای این كه شفاف باشد، غبارآلود و مبهم و سطحی و زودگذر است. تنها زمانی خواستن ما خواستن می شود كه به تمامی تناقضات خود پایان دهیم، لحظه ای كه به راستی آنچه را كه نمی خواهید می فهمید و مقتدرانه به سمت خواسته خود حركت می كنید، آنگاه برمی خیزید و نگاه می كنید و قاطعانه تصمیم می گیرید و اقدام می كنید. ریسمان های دست و پا گیر تناقض، شما را رها می كند، زیرا هیچ ریسمانی، انسانی را كه به وضوح می داند چه كار می كند و به كجا می رود، نمی تواند مهار كند. اكنون كمی تامل كنید و در آرامش بنگرید كه به راستی چه چیزهایی را نمی خواهید. ابتدا بكوشید نكات و اعمالی را كه از آنها بیزارید اما كم و بیش در زندگی تان وجود دارد را مشخص كنید تا هم تكلیف شما و خواسته هایتان مشخص شود و هم از شر فكرها و توهماتی كه بر سردرگمی شما در امر تصمیم گیری دامن می زند خلاص شوید البته نمی گویم كه از فردا شغل، زندگی و تحصیل را رها كنید و تصمیم بگیرید یك روزه به همه دوگانگی هایتان پایان دهید. صحبت بر سر این است كه از كشمكش های درونی تان آگاه باشید و هوشیارانه تضادهای پنهان درونتان را شناسایی كنید.باید آرام آرام در این مسیر قرار بگیرید، این روند تدریجی است نه اتفاقی كه یك شبه روی دهد. هرگاه هم یك شبه اتفاق بیافتد پایدار نیست و در مدت كوتاهی از بین خواهد رفت. از امروز و فرداكردن بپرهیزید و بیش از این در تناقضات خود دست و پا نزنید و از این پس، محكم و قاطع قدم بردارید.زندگی نه در خاطرات وهم آلود و تلخ گذشته است و نه در تصویر غبارآلود و تیره ای كه شما از آینده در ذهن می پرورانید و با آن زندگی می كنید. زندگی فقط در لحظه اكنون جاری است، لحظه ای كه خداوند فقط در آن حضور دارد و نه در گذشته و نه آینده و سرنوشت همان چیزی است كه شما در هر لحظه با هر تصمیم و هر فكر مشغول ساختن آن هستید، پس آنرا زیبا بسازید.